پایگاه هم اندیشی یاران انقلاب اسلامی - آخرين عناوين اخبار ستاد فجر :: نسخه کامل http://www.hamandishi.ir/mahsolat Tue, 19 Mar 2024 10:39:29 GMT استوديو خبر (سيستم جامع انتشار خبر و اتوماسيون هيئت تحريريه) نسخه 3.0 /skins/default/fa/normal/ch01_newsfeed_logo.gif تهيه شده توسط پایگاه هم اندیشی یاران انقلاب اسلامی http://www.hamandishi.ir/ 100 70 fa نقل و نشر مطالب با ذکر نام پایگاه هم اندیشی یاران انقلاب اسلامی آزاد است. Tue, 19 Mar 2024 10:39:29 GMT اخبار ستاد فجر 60 محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/12/22 http://www.hamandishi.ir/news/453369/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در محفل انس با قرآن کریم (1402/12/22): 1. تعداد قاری خوش‌خوان و درست‌خوان در کشور ما شاید از همه‌ی کشورهای اسلامی بیشتر باشد. 2. قرآن از همه‌ی آنچه خدای متعال در زیر آسمان خلق کرده والاتر و بالاتر است. 3. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 4. هم دل قاری و هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن و منوّر بشود. 5. قرآن را بایستی با تدبّر خواند. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق {و زیبای} قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن. 6. اینکه خدای متعال میگوید از قرآن عمق‌یابی کنید، معنایش این است که شما {با رعایت شرایط} میتوانید. 7. تلاوت یک «هنر مقدّس» است؛ همه‌ی آرایه‌های این هنر، ابزار انتقال معنی است. 8. توجّه داشته باشیم که هدف اصلی {از تلاوت}، مطرح کردن قرآن است. 9. خودِ قرآن یک اثر هنریِ الهی است. از جمله اینکه مثلاً هنرِ تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید. 10. بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله» باشید. 11. توجّه به معنای آیات داشته باشید و سعی کنید در دل، خشوع نسبت به آن معنا پیدا کنید. 12. از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود. 13. رشد تلاوت قرآن و جلسات و حلقات قرآنی در کشور واقعاً برتر از توصیف است. 14. در قضایای حفظ، تلاوت و اُنس با قرآن جای کار زیاد است. ای کاش هر مسجدی یک محفل تلاوت باشد! 15. تلاوت قرآن را به سمت ترجمه‌ و تفسیر قرآن پیش ببرید که این، موجب تدبّر بشود. 16. این [قرآن] است که توانسته قلّه‌ی استقامت را در غزّه به دنیا نشان بدهد. 17. امروز در غزه، جنایت، خباثت، وحشیگری و خونخواری دشمن؛ و قدرت رزمندگی حماس و مقاومت و استقامت و خسته نشدن مردم در غزّه، همه در اوج است. 18. مقاومت در غزّه همچنان قدرتمند ایستاده؛ و به فضل الهی، بینی صهیونیست‌ها را به خاک خواهد مالید. 19. کمک به دشمن مقاومت فلسطین- از سوی هر کسی باشد- حرام قطعی و جنایت واقعی است. **************************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در محفل انس با قرآن کریم (1402/12/22): 1. تعداد قاری خوش‌خوان و درست‌خوان در کشور ما شاید از همه‌ی کشورهای اسلامی بیشتر باشد. 1/1. خیلی خوش آمدید. امروز جلسه‌ی ما بحمدالله در حدّ نصاب بود؛ جلسه‌ی بسیار خوب، کامل، جامع. و من صمیمانه تشکّر میکنم، هم از ترتیب‌دهندگان این جلسه، هم از نقش‌آفرینان این جلسه‌ی باشکوه و پُرمعنا و بسیار زیبا؛ کسانی که تلاوت کردند، کسانی که برنامه اجرا کردند، از یکایکشان من تشکّر میکنم. 2/1. خوشبختانه تلاوت قرآن، تلاوت صحیح، تلاوت طبق قوانین و ضوابط قرائت، روزبه‌روز در کشور در حال توسعه است. شاید روزی نیست که بنده خدای متعال را بر این نعمت عظمیٰ شکر نکنم. [هر وقت که] تلویزیون را باز میکنم، یا یکی از قرّاء محترم ــ که بعضی‌هایشان هم اینجا تشریف دارند ــ یا تعدادی ترتیل‌خوان مشغول تلاوتند؛ می‌نشینم با لذّت می‌شنوم و خدا را شکر میکنم. 3/1. اینها به برکت انقلاب به ما داده شده و وقتی مقایسه میکنیم کشورمان را با دیگر کشورهای اسلامی، حالا نمیتوانم به طور قطعی بگویم و آمار دقیق ندارم، امّا تصوّر بنده این است که تعداد قاری خوش‌خوان و درست‌خوان در کشور ما شاید از همه‌ی کشورهای اسلامی بیشتر باشد؛ حالا شاید استثنائاً یک کشور از این قاعده‌ی کلّی خارج باشد، وَالّا بقیّه‌ی جاهای دنیا، آن‌طوری که می‌شنویم و بعضاً می‌بینیم، به جوانهای ما، به شما قرّاء عزیز و نور چشمان ما نمیرسند. 2. قرآن از همه‌ی آنچه خدای متعال در زیر آسمان خلق کرده والاتر و بالاتر است. 1/2. ارزش و عظمت تلاوت قرآن را از عظمت قرآن باید به دست آورد. شما ببینید در خود قرآن کریم، قرآن با چه القابی و با چه عناوینی معرّفی شده؛ من چند نمونه‌اش را یادداشت کرده‌ام: «قرآن عظیم»، «قرآن کریم»، «قرآن مبین»، «قرآن مجید»، «قرآن حکیم»، «قرآن شفاء»، «قرآن رحمت»، «قرآن نور»، و عناوینی از این قبیل. 2/2. وقتی خدای متعال که معدن عظمت است و منشأ عظمت است و خالق عظمت است، به یک چیزی عنوان «عظیم» بدهد ــ «وَ القُرآنَ العَظیم»(۲) ــ معنایش خیلی والا است، خیلی بالا است، خیلی ارزشمند است. شما این را دارید تلاوت میکنید! 3/2. قرآن از همه‌ی آنچه خدای متعال در زیر آسمان خلق کرده والاتر و بالاتر است؛ قرآن «ثَقَل اکبر» است؛ فکرش را بکنید! اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین؛(۳) ثَقَل اکبر ــ «ثَقَل» یعنی شیء گران‌بها ــ عبارت است از قرآن؛ یعنی ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام)، آن انوار طیّبه‌ای که عالم وجود به نور آنها منوّر است، در درجه‌ی بعد از قرآنند. قرآن ثَقَل اکبر است؛ خیلی حرف مهمّی است. ما با قرآن چه جوری برخورد میکنیم؟ 4/2. شما که قرآن را تلاوت میکنید، یکایک شما تلاوت‌گران قرآن، پیک عرش الهی به سوی ما فرشیان هستید؛ معنای تلاوت قرآن این است. شما دارید مضمون کلام الهی را برای ما بیان میکنید؛ هر کدام اهل دل باشیم، بر دلهای ما نازل میکنید قرآن را؛ هر کدام هم اهل گوش باشیم، گوش ما استفاده میکند. قدر خودتان را بدانید. 3. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 1/3. خب، چند نکته؛ یکی اهمّیّت قرائت قرآن است. حالا عظمت قرآن به جای خود محفوظ، اشتمال(۴) قرآن بر معارف نورانی درجه‌ی یک عالَم خلقت به جای خود محفوظ، [امّا] نفْس قرائت قرآن باارزش است. 2/3. خدای متعال به بزرگ‌ترین موجودی که خلق کرده، یعنی وجود مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله)، دستور میدهد که قرائت کن! «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن»؛(۵) «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛(۶) باید قرآن را قرائت کنی، باید تلاوت کنی. «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ نوح»؛(۷) «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ اِبراهیم»؛(۸) [خدا] به پیغمبر دستور تلاوت میدهد. 3/3. یکی از وظایف ما تلاوت قرآن است. به نظر این حقیر، در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند؛ همه‌ی ما باید تلاوت کنیم. 4/3.  بنده بارها در جمعهای مختلف گفته‌ام، هر چه میشود [بخوانیم]: «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛ بعضی‌ها روزی پنج جزء میخوانند، بعضی‌ها روزی یک جزء میخوانند، بعضی‌ها روزی یک حزب میخوانند؛ شما [اگر] نمیتوانید، روزی یک صفحه بخوانید، روزی نیم صفحه بخوانید، [امّا] بخوانید. قرآن باید تلاوت بشود. 4. هم دل قاری و هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن و منوّر بشود. 1/4. در این بیانی که عرض کردیم، قرائت و تلاوت برای دل قاری است، لکن منحصر به این هم نیست؛ منحصر به این نیست. هم دل قاری باید با تلاوت [قرآن] نورانی بشود، هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن بشود و منوّر بشود. 2/4. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَاَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث»(۹) ــ [و در] آیات متعدّد فراوان دیگر، همین آیاتی که عرض کردیم ــ یعنی بر مردم هم بخوانید؛ این کار شما است. 3/4. ما در خانه برای خودمان قرآن میخوانیم، شما یک کار بالاتر انجام میدهید، برای مردم قرآن میخوانید، بر مردم تلاوت میکنید؛ این خیلی باارزش است. قدر خودتان را بدانید. ارزش کارتان را بدانید. 5. قرآن را بایستی با تدبّر خواند. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق {و زیبای} قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن. 1/5. یک نکته‌ی دیگر مسئله‌ی مهمّ تدبّر است. قرآن را بایستی با تدبّر خواند. البتّه تدبّر مراتبی دارد. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۱۰) این ظاهر، همین زیبایی‌های کار شما و الفاظ خود قرآن و زیبایی‌های خود قرآن است. باطن عمیق، آن چیزی است که با تدبّر به دست می‌آید. 2/5. وقتی هر چه فکر کنید، دقّت کنید، فهم کنید مسائل حول و حوش یک آیه را، یا یک کلمه را، معارف و مفاهیم بیشتری را به دست می‌آورید؛ این میشود تدبّر. کِتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروا آیاتِه؛(۱۱) این[جور] است، یعنی اصلاً کتاب نازل شده برای تدبّر، برای فهمیدن. همه‌ی این چیزهای دیگر مقدّمه‌ی فهمیدن است. 6. اینکه خدای متعال میگوید از قرآن عمق‌یابی کنید، معنایش این است که شما {با رعایت شرایط} میتوانید. 1/6. یک نکته‌ در اینجا وجود دارد؛ وقتی به ما میگویند تدبّر کنید، معنایش این است که خدایی که خالق ما است، میداند ما ظرفیّت رسیدن به آن عمق را داریم، وَالّا نمیگفتند تدبّر کنید. اینکه خدای متعال میگوید از قرآن عمق‌یابی کنید، معنایش این است که شما میتوانید؛ این ظرفیّت در شما هست که عمق‌یابی کنید در قرآن. 2/6. البتّه همه باید مواظب باشند که عمق‌یابی از قرآن با تفسیر به رأی فرق دارد، با تحمیل نظرات خود بر قرآن فرق دارد، با تکیه کردن بر دانسته‌های ناقص و کوته‌بین خود فرق دارد؛ شرایطی دارد که حالا اگر شد، آن شرایط را هم یک اشاره‌ای خواهم کرد. 7. تلاوت یک «هنر مقدّس» است؛ همه‌ی آرایه‌های این هنر، ابزار انتقال معنی است. 1/7. خب، یک مسئله، مسئله‌ی هنر تلاوت است. این را عرض بکنم که امروز خوشبختانه تلاوتها خیلی خوب بود؛ یعنی غالباً در این جلسه‌ی ما تلاوتها خوب است. 2/7. امروز یک آرایه‌ها و آرایشهای نویی را انسان مشاهده میکرد از این جوانهایی که الحمدلله وارد قرآن شده‌اند، پا در وادی قرآن خواندن گذاشته‌اند؛ کار نوجوان‌های عزیز ما هم کار خوبی بود، تلاوتگران عزیز ما هم انصافاً خیلی خوب از عهده‌ی تلاوت برآمدند. 3/7. تلاوت یک هنر است، منتها تفاوتش با هنرهای دیگر این است که مقدّس است؛ «هنر مقدّس». این خیلی چیز خوبی است؛ این، هم هنر است ــ برترین زیبایی‌های ناشی از ذهن انسان، هنر نامیده میشود ــ هم دارای تقدّس است؛ امّا نکته‌ی اساسی این است که این هنر و همه‌ی پیرایه‌های این هنر و همه‌ی آرایه‌های این هنر ــ که شماها که اهل این هنر هستید، توجّه به این پیرایه‌ها و آرایه‌ها دارید ــ همه‌ی اینها ابزار است، همه‌ی اینها وسیله است. ابزارِ چه چیزی؟ ابزار انتقال معنی. 8. توجّه داشته باشیم که هدف اصلی {از تلاوت}، مطرح کردن قرآن است. 1/8. من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم(۱۲) شما وقتی تلاوت میکنید، چه کار میخواهید بکنید؟ قرآن را میخواهید نشان بدهید یا خودتان را میخواهید نشان بدهید؟ این مهم است. 2/8. خب ماها که ضعیفیم؛ اینکه بکلّی خودمان را کنار بزنیم، حذف کنیم، عقب بزنیم، از امثال بنده، آدمهای ضعیف که برنمی‌آید؛ امّا حدّاقل توجّه داشته باشیم که هدف اصلی، مطرح کردن قرآن است؛ حالا «خود» هم کنارش مطرح شد، شد. 3/8. قرآن باید مطرح بشود؛ این در نوع تلاوت شما خیلی فرق ایجاد میکند. یک جاهایی آدم میبیند که این قاری‌های معروف بزرگی که هستند، این نکته بعضاً در کارشان مشاهده نمیشود. 4/8. خب، فرض کنید تکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیه‌ای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقی‌دان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۱۳) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همین‌طور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم. 9. خودِ قرآن یک اثر هنریِ الهی است. از جمله اینکه مثلاً هنرِ تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید. 1/9. خود قرآن هنر است؛ خود قرآن یک اثر هنریِ خدایی و الهی است؛ یک اثر هنری‌ است. حالا افرادی که صاحب نظرند و صاحب دقّتند و صاحب تدبّرند، بتدریج یک چیزهایی از گوشه کنارهای این اثر هنری را در طول تاریخ فهمیده‌اند؛ از جمله اینکه مثلاً قرآن هنر تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ [مثل] این کتابی که نوشته‌اند: التّصویر الفنّی فی القرآن؛(۱۴) تصویر هنری در قرآن. قرآن وقتی خیلی چیزها را میخواهد بیان کند، یک منظره‌ای را، مثلاً منظره‌ی قیامت را، شما ببینید در قرآن با چه بیانهای متنوّع و متعدّدی قیامت و صحنه‌های قیامت و عرصه‌ی قیامت جلوی چشم انسان تصویر شده؛ یا عرصه‌ی جهاد تصویر شده: «وَ العادیاتِ ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحاً»؛(۱۵) این تصویر است، دارد نشان میدهد. میشود گفت که خب سوار اسب شدند، اسب‌سوار رفت طرف میدان، امّا اینکه در این آیه می‌آید قسم میخورد به آن اسبی که دارد نفَس‌نفَس میزند، قسم میخورد به آن اسبی که سُمش به سنگ میگیرد و مثلاً جرقّه میزند، این [دارد] تصویر میکند منظره را. 2/9. در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره در وصف منافقین این آیه‌ی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۶) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۷) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. 3/9. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سوره‌ی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۸) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند]. خب این را شما میخواهید بیان کنید، شما میخواهید این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید؛ این خیلی هنر بزرگی است، هنر عظیمی است. 10. بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله» باشید. 1/10. خب حالا در زمینه‌ی تلاوت البتّه خیلی مطلب هست. بنده واقعاً من قلباً عمیقاً علاقه و محبّت و ارادت دارم به قُرّاء عزیزمان؛ از اساتید و پیشکسوتها و قدیمی‌ها گرفته تا جوانها و کسانی که تازه وارد این میدان شده‌اند، واقعاً یکایک اینها را من قلباً و عمیقاً دوست میدارم، امّا خب یک تذکّراتی هست که باید این تذکّرات رعایت بشود. 2/10. شما بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله»(۱۹) باشید؛ دارید رسالت الهی را ابلاغ میکنید دیگر. دیگر کدام رسالت قطعی‌تر، متقن‌تر، واقعی‌تر از آنچه شما در جلسه‌ی قرائت قرآن اداء میکنید؟ باید این‌جوری باشید؛ باید خودتان را تطبیق کنید با این آیه: اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله؛ ببینید اینهایی که تبلیغ رسالات‌الله میکنند، چه جوری هستند و چه جوری باید باشند. این یک مطلب. 11. توجّه به معنای آیات داشته باشید و سعی کنید در دل، خشوع نسبت به آن معنا پیدا کنید. 1/11. «توجّه به معنا»؛ توجّه به معنای آیه‌ای که دارید میخوانید داشته باشید و سعی کنید در دل، خشوع نسبت به آن معنا پیدا کنید. این خشوع شما در مستمع اثر میگذارد. 2/11. وقتی شما با خشوع قرآن میخوانید، با توجّه قرآن میخوانید، مستمع شما تحت تأثیر خشوع شما قرار میگیرد، او هم خاشع میشود. توجّه به مضامین آیات، این خشوع را ایجاد میکند. 12. از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود. 1/12. از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود؛ این را توجّه داشته باشید. البتّه در باب غنا حرف زیاد است، امّا بعضی از الحان، غنا است. بنده حالا صریح بگویم؛ من تلاوتها را گوش میکنم، بخصوص بیشتر آنچه از رادیو پخش میشود. گاهی اوقات بعضی از این قرّاء معروف مصری وقتی میخوانند، بنده خاموش میکنم؛ یعنی شبهه میکنم. 2/12. مثلاً فرض کنید محمّد عمران بعضی اوقات وقتی میخواند، واقعاً من شبهه میکنم. حالا ظاهراً از دنیا هم رفته؛ خدا رحمتش کند. یا بعد از او مثلاً عبدالمنعم؛ اینها خوش‌خوانند، صداهای خوبی دارند، انصافاً در موسیقی هم فوق‌العاده استاد هستند، امّا گاهی اوقات آنچه او میخوانَد، سبْک خواندنِ غناهای عربی است؛ یعنی تلاوت قرآن نیست. 3/12. البتّه بعضی از اساتید برجسته و بزرگ قرآن هم که بنده به آنها خیلی علاقه دارم، گاهی اوقات یک چنین چیزهایی در کارشان دیده میشود؛ یعنی این‌جور نیست که بخواهیم بگوییم آنها [اشکالی ندارند]؛ بعضی هم نه؛ بعضی از این قدیمی‌ها مثل عبدالفتّاح شعشاعی و امثال اینها، انصافاً از چهارچوب تلاوت قرآنی هیچ تجاوز نمیکنند؛ [امّا] این جوانهای امروزی که از مصر گاهی اینجا و آنجا پیدایشان میشود و یک چیزهایی میخوانند، چرا، اینها انصافاً خیلی اوقات از آن ضوابط و موازین تخطّی میکنند. این هم یک نکته. 4/12. بعضی از قرّاء عزیز ما هم که خب صداهای خوبی دارند، این صدای خوش موجب میشود که یک جاهایی میل به یک تحریرهای اضافی و زائد پیدا بشود. [گفت:] پری‌رو تاب مستوری ندارد     چو در بندی سر از روزن برآرد!(۲۰) اینجا خودتان را نگه دارید. آنجایی که می‌بینید دوست میدارید که حالا همین‌طور بدون اینکه جایش باشد و موردی داشته باشد، یک تحریر اضافه بدهید، اینجا انصافاً اراده لازم است، اراده‌ی قوی لازم است که انسان خودش را حفظ کند و نگه دارد. 5/12. از اداهای بعضی از قرّاء هم تقلید نکنید. شما ایرانی هستید و یک هنجارهای زیبا و شیوای خاصّ خودتان را دارید؛ هیچ لزومی ندارد هر جوری که آنها مثلاً حرکت میکنند، انسان آن‌جوری حرکت کند یا مثلاً آن‌جوری لباس بپوشد. گاهی نشان میدهند این قرّاء ما را که مثلاً بیرون هستند، بنده میبینم لباسهایشان شبیه لباسهای آنها است؛ نه، شما همین لباس خودتان را تنتان کنید، با افتخار بروید بنشینید، بهتر از او بخوانید، که بهتر هم میخوانید؛ خیلی‌‌تان بهتر از آنها هم میخوانید. این هم یک مسئله. 13. رشد تلاوت قرآن و جلسات و حلقات قرآنی در کشور واقعاً برتر از توصیف است. 1/13. مسئله‌ی دیگری که میخواهم تأکید بکنم، این است که خب رشد تلاوت قرآن و جلسات قرآنی و حلقات قرآنی در کشور واقعاً برتر از توصیف است. یعنی بارها بنده گفته‌ام، قبل از انقلاب وضع محافل قرآنی با امروز [از لحاظ] تعداد و کیفیّت، زمین تا آسمان فرق داشت. 2/13. امروز خب بحمدالله هزاران محفل قرآنی وجود دارد؛ دستگاه‌های مختلفی از جهات مختلف به مسائل قرآنی میپردازند؛ اوقاف یک جور، سازمان تبلیغات یک جور، بخشهای مربوطِ ویژه‌ی قرآنی یک جور؛ انصافاً خوب است؛ در این تردیدی نیست؛ امّا من عقیده‌ام این است که ما هنوز کم داریم؛ ما کم داریم. 14. در قضایای حفظ، تلاوت و اُنس با قرآن جای کار زیاد است. ای کاش هر مسجدی یک محفل تلاوت باشد! 1/14. سر قضیّه‌ی حفظ، سر قضیّه‌ی تلاوت، سر قضیّه‌ی اُنس با قرآن هنوز جای کار زیاد است. ای کاش، ای کاش هر مسجدی یک محفل تلاوت قرآن باشد! 2/14. یک قاری قرآن در مسجد حضور داشته باشد، حالا هر شب نه، مثلاً فرض کنید هفته‌ای یک بار، هفته‌ای یک شب، هفته‌ای یک نوبت، دو نوبت جوانهای محل جمع بشوند، قرآن بخوانند، تلاوت کنند. تکثیر حلقات قرآنی در سرتاسر کشور، چه در مساجد، چه در منازل؛ در منازل هم آن کسانی که آمادگی دارند. 15. تلاوت قرآن را به سمت ترجمه‌ و تفسیر قرآن پیش ببرید که این، موجب تدبّر بشود. 1/15. یک مسئله، مسئله‌ی تفسیر قرآن است. تفسیر قرآن خب خیلی مهم است. یعنی از ظاهر قرآن انسان میتواند موارد زیادی استفاده کند، لکن گاهی در تفاسیری که بزرگان ما نوشته‌اند، نکاتی هست که برای انسان تازه است. 2/15. خب بنده خودم سالها است با تفسیر مأنوسم امّا در عین حال همین حالا یک مواردی پیش می‌آید که ابهام دارم، به تفسیر مراجعه میکنم، مطلب نویی را استفاده میکنم، علاوه بر آنچه انسان از خود تلاوت استفاده میکند. 3/15. و این {فهم تفسیر} به تدبّر کمک میکند ــ اینکه گفتم راجع به تدبّر [مطلبی میگویم] ــ این کمک میکند به اینکه بتوانید اصحاب تدبّر باشید. 4/15. مثلاً یک روحانیِ فاضلِ مرتبطِ با قرآن، روحانی قرآنی، دعوت بشود و با ابتکار، به صورت جذّاب ــ نه به صورت کسل‌کننده ــ تفسیر بگوید. مثلاً فرض کنید شما دارید تلاوت میکنید، یک جا متوقّف کند خواننده را، یک آیه‌ای را، یا یک نکته‌ای را که در خلال این آیه وجود دارد، برای مستمعین بیان کند؛ بعد با صدای خوشِ همان خواننده، [آیه] مجدّداً تکرار بشود؛ اینها بعضی‌هایش تجربه‌شده است ــ البتّه خیلی اندک ــ بعضی‌هایش را هم شما میتوانید با ابتکارات خودتان ایجاد کنید و توسعه بدهید. 5/15. غرض، تلاوت قرآن را به سمت ترجمه‌ی قرآن و مرتبه‌ی بالاتر، تفسیر قرآن پیش ببرید که این موجب تدبّر بشود. اوّل ترجمه‌ی قرآن است؛ یعنی واقعاً این‌جور باید باشد که در کشور در جمعهای مختلف ــ جوانها، نوجوان‌ها ــ وقتی آیه‌ی قرآن خوانده میشود، مضمون آیه را همه بفهمند؛ ولو حالا به جزئیّات و تفاصیل نتوانند دست پیدا کنند، مضمون آیه را همه بفهمند و آیاتی را حفظ داشته باشند و از آیاتی استفاده کنند؛ این به ارتقاء سطح معرفت دینی کشور و جامعه کمک میکند. 16. این [قرآن] است که توانسته قلّه‌ی استقامت را در غزّه به دنیا نشان بدهد. 1/16. اینجا تصویر غزّه را نشان دادند. آن چیزی که حالا متناسب با جلسه‌ی ما بود، تلاوت قرآن بود. دیدید بچّه‌هایی که قرآن میخواندند، همه از حفظ میخواندند؛ همه حافظ بودند، این تکّه‌ها را [از حفظ میخواندند]. راه حفظ هم همین است؛ من قبلاً هم گفته‌ام که از نوجوانی بایستی حفظ شروع بشود؛ اینها حافظ قرآنند. هم حافظ قرآنند، هم به برکت اینکه عرب‌زبان هستند، مفاهیم قرآن را میفهمند. 2/16. این [قرآن] است که توانسته این ذُروه(۲۱) و قلّه‌ی استقامت را در غزّه و در فلسطین، بخصوص در خود غزّه، به دنیا نشان بدهد؛ این [اثر] قرآن است. این، [آن] صبری است که قرآن میخواهد؛ این استقامتی است که قرآن توصیه میکند؛ این پاداشی است که قرآن به صابرین وعده میدهد؛ این است که اینها را نگه داشته. 17. امروز در غزه، جنایت، خباثت، وحشیگری و خونخواری دشمن؛ و قدرت رزمندگی حماس و مقاومت و استقامت و خسته نشدن مردم در غزّه، همه در اوج است. 1/17. امروز کاری که در غزّه دارد انجام میگیرد، از دو طرف در اوج است: از لحاظ جنایت و خباثت و وحشیگری و خونخواری در اوج است. بنده سراغ ندارم در جایی دشمنی مجهّز به انواع سلاح، حمله کند به یک مردمی که هیچ سلاحی ندارند؛ نه اینکه سلاحشان عقب‌تر است؛ هیچ سلاحی ندارند. 2/17. مردم بی‌دفاع غزّه، مردم عادّی در بیمارستان، در مسجد و در کوچه و بازار که سلاح ندارند؛ با انواع سلاح [به این مردم] حمله کند و به این اکتفا نکند، گرسنگی و تشنگی بدهد به این مردم بی‌دفاع، و بچّه‌های کوچک و کودکان شیرخوار از گرسنگی بمیرند! بنده سراغ ندارم؛ این اوج خونخواری است، اوج وحشیگری است؛ این مفتضح‌کننده‌ی آن تمدّنی است که عقبه‌اش اینها است؛ اینها تمدّن غرب است؛ این دیگر پشت پرده نیست؛ این واضح است، آشکار است، جلوی چشم همه است، همه‌ی دنیا دارند می‌بینند. 3/17. این از این طرف قضیّه. آن طرف هم در اوج است؛ این صبر بی‌نظیر، این ایستادگی مردم. قدرت رزمندگی حماس و مقاومت موجود فلسطین در غزّه یک طرف، استقامت مردم و خسته نشدن مردم یک طرف. 18. مقاومت در غزّه همچنان قدرتمند ایستاده؛ و به فضل الهی، بینی صهیونیست‌ها را به خاک خواهد مالید. 1/18. البتّه دشمن هیچ غلطی نتوانسته بکند، نتوانسته به مقاومت ضربه بزند. مبارزین مقاومت به بیرون پیغام دادند ــ که حالا به گوش ما هم رسیده ــ که از ناحیه‌ی ما نگران نباشید؛ بیش از اغلب، یعنی مثلاً نزدیک به نود درصد امکاناتمان و توانایی‌هایمان محفوظ است. این خیلی مهم است. 2/18. چند ماه است که [صهیونیست‌ها] با انواع سلاحها، با انواع کمکهای خائنانه‌ و ظالمانه‌ی آمریکا و دیگران دارند با مقاومت فلسطین میجنگند، مقاومت همچنان قدرتمند، همچنان ایستاده، آنجا حضور دارد و به توفیق الهی، به فضل الهی، مقاومت بینی صهیونیست‌ها را به خاک خواهد مالید. 19. کمک به دشمن مقاومت فلسطین- از سوی هر کسی باشد- حرام قطعی و جنایت واقعی است. 1/19. دنیای اسلام مکلّف است، موظّف است، تکلیف دینی دارد که هر کس هر جور میتواند کمک کند، و حرام قطعی و جنایت واقعی است کمک به دشمن اینها از سوی هر کسی باشد. 2/19. و متأسّفانه در دنیای اسلام، کسانی، قدرتهایی، دولتهایی هستند که به دشمنان این مردم مظلوم کمک میکنند؛ ان‌شاءالله یک روزی، هم خودشان پشیمان میشوند و سزای این خیانت را خواهند دید، هم خواهند دید که بی‌فایده بوده است آنچه انجام دادند. امیدواریم پروردگار عالم روزبه‌روز اسلام و مسلمین را عزّت و نصرت بیشتری عنایت کند. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته  ************************** (۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروه‌های قرآنی به اجرای برنامه‌ی خود پرداختند. (۲ سوره‌ی حجر، بخشی از آیه‌ی ۸۷ (۳ امالی صدوق، مجلس شصت‌وچهارم، ص ۴۱۵ (۴ فراگیری (۵ سوره‌ی مزّمّل، بخشی از آیه‌ی ۲۰؛ «... [اینک] هر چه از قرآن میسّر میشود بخوانید ...» (۶ سوره‌ی مزّمّل، بخشی از آیه‌ی ۲۰؛ «... پس هر چه از [قرآن] میسّر شد تلاوت کنید ...» (۷ سوره‌ی یونس، بخشی از آیه‌ی ۷۱ (۸ سوره‌ی شعراء، بخشی از آیه‌ی ۶۹ (۹ سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۱۰۶؛ «و قرآنی [باعظمت را] بخش‌بخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را به‌آرامی به مردم بخوانی ...» (۱۰ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۸؛ «قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیدا است.» (۱۱ سوره‌ی ص، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «[این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده‌ایم تا در [باره‌ی] آیات آن بیندیشند...» (۱۲ بیانات در محفل اُنس با قرآن کریم (۱۴۰۱/۱/۱۴) (۱۳ سوره‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۴ (۱۴ نوشته‌ی سیّد قطب (۱۵ سوره‌ی عادیات، آیات ۱ و ۲ (۱۶ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۷ (۱۷ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۹ (۱۸ سوره‌ی منافقون، بخشی از آیه‌ی ۴؛ «... هر فریادی را به زیان خویش میپندارند ...» (۱۹ سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ میکنند ...» (۲۰ جامی. هفت اورنگ، مثنوی یوسف و زلیخا (۲۱ بالاترین نقطه یا حدّ چیزی   ]]> اخبار ستاد فجر Thu, 14 Mar 2024 10:01:17 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453369/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/12/05 http://www.hamandishi.ir/news/453337/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان (1402/12/05): 1. یاد شهدا، هم درس است، هم انگیزه‌بخش است، هم اداء حق است. 2. دفاع مقدّس، یک امتحان بزرگ بود. سرنوشت این امتحان را مقاومت و جان‌فشانی ملّت ایران تعیین کرد. 3. سرداران شجاع، اُمرای باارزش ارتش، شهید جهان‌آرا، شهید علی هاشمی، شهید سیّدحسین علم‌الهدیٰ، با مقاومت و ایستادگی‌شان در خوزستان، جزو چهره‌های ملّی شدند. 4. خوزستان مظهر همبستگی و بُروز و ظهور برجستگی‌های ملّت ایران شد. 5. خوزستان منبع تولید درسهای فراموش‌نشدنی فرهنگی و هویّتی برای ملّت ایران است. 6. آنچه در خوزستان اتّفاق افتاد، ترکیبی از همّت مردمی و ایمان اسلامی بود. 7. امام بزرگوار ما به درستی مردم را شناخت و به ملّت اعتماد کرد. 8. امام اسلام را در صحنه‌های سیاست، اداره و مدیریّت مردم و در صحنه‌ی هدایت عمومی بشریّت، فعّال و کارآمد میدانست. نگاه امام این بود: «جمهوری اسلامی». 9. این تفکّرِ جمعِ بینِ «جمهور» و «اسلام» توانسته جمهوری اسلامی را پایدار کند. 10. مشکل دشمنان جمهوری اسلامی این است که آن را نمی‌شناسند. 11. بعد از حوادث غزه، بسیاری از جوانها در اروپا و آمریکا رفتند دنبال قرآن که ببینند چه چیزی در قرآن هست که موجب میشود مردم معتقد به آن، این‌جور در مقابل مشکلات عظیم بتوانند مقاومت کنند. 12. در حوادث غزه، تمدّن غربِ مدعیِ حقوق بشر، ماهیت واقعیِ خودش را نشان داد. 13. مطمئنّیم که این تمدّن غربی، این بار کج، به منزل نخواهد رسید، ادامه و تداومی نخواهد داشت؛ و ان‌شاءالله فرهنگ حق و منطق درست اسلام بر همه‌ی اینها فائق خواهد شد. ************************* محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان (1402/12/05): 1. یاد شهدا، هم درس است، هم انگیزه‌بخش است، هم اداء حق است. 1/1. خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولان محترم استان، علمای بزرگوار و عزیز. تبریک عرض میکنم عید سعید و بسیار بزرگ ولادت حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را و ان‌شاءالله تقارن این دیدار با این روز بزرگ تاریخی و بسیار مهم، مایه‌ی برکت به تلاشهای جمع شما خواهد بود که بعضی از آن تلاشها را ذکر کردند، نمونه‌هایی از فعالیّتهای هنری و غیره را هم که انجام گرفته ما اینجا مشاهده کردیم.(۲) خب بحمدالله یاد شهیدان عزیز فضای حسینیّه‌ی ما را سرشار کرده است؛ بالخصوص، به خانواده‌های شهیدان عزیز خوشامد عرض میکنم. 2/1. یاد شهدا، هم درس است، هم انگیزه‌بخش است، هم اداء حق است. حقّ شهدا بر جامعه‌ی ایرانی و ملّت ایران حقّ بسیار بزرگی است. کمترین کاری که میشود کرد همین است که یاد این بزرگواران را گرامی بداریم. کارتان، یعنی این برنامه‌ریزی برای [گرامیداشت] یاد ۲۴ هزار شهید خوزستان که رقم بسیار بالا و مهمّی است، کار بسیار به‌جا و به‌موقعی است. 2. دفاع مقدّس، یک امتحان بزرگ بود. سرنوشت این امتحان را مقاومت و جان‌فشانی ملّت ایران تعیین کرد. 1/2. یک کلمه درباره‌ی خوزستان عرض کنم. در دفاع مقدّس ــ که این هشت سال یک امتحان بزرگ ملّت ایران بود ــ خوزستان نقش سنگر مقدّم را ایفا کرد؛ این خیلی مهم است. 2/2. حقّاً و انصافاً [خوزستان] سنگر مقدّم و مقاوم بود؛ خرّمشهر یک جور، آبادان یک جور، دزفول یک جور، اهواز یک جور. مقاومت شهرهای مختلف [مانند] شادگان، حمیدیّه، سوسنگرد و بقیّه‌ی جاهایی که ما بعضی‌ها را از نزدیک دیده‌ایم، بعضی‌ها را هم شنیده‌ایم، حقّاً و انصافاً یک پدیده‌ی کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر در تاریخی که ما می‌شناسیم به حساب می‌آید. 3/2. عشایر عرب، عشایر بختیاری، و لُر، حقّاً و انصافاً نقش آفریدند؛ یا مردم دزفول، زیر آن بمبارانهای عجیب! دزفول یک جور، آبادان یک جور، اهواز یک جور، خرّمشهر هم که خب مرکز مقاومت و قلب مقاومت خوزستان بود. این جان‌فشانی‌ها نام این شهرها را و نام خوزستان را جاودانی کرد و سرنوشت این امتحان بزرگ ملّت ایران را همین مقاومتها تعیین کرد. 3. سرداران شجاع، اُمرای باارزش ارتش، شهید جهان‌آرا، شهید علی هاشمی، شهید سیّدحسین علم‌الهدیٰ، با مقاومت و ایستادگی‌شان در خوزستان، جزو چهره‌های ملّی شدند. 1/3. قبلاً عرض کرده‌ایم،(۳) صدّام توهّم کرد که حالا [چون] بخشی از مردم خوزستان عرب هستند، با آغوش باز از آنها استقبال خواهند کرد؛ بعکس شد؛ خانواده‌های عرب، چه در داخل شهرها، چه در روستاها، [این کار را نکردند.] 2/3. در یکی از این عملیّات‌ها، حدود ظهر رفتیم در یک روستایی که آنجا وضو بگیریم و نماز بخوانیم، دو سه خانواده‌ی عرب بیشتر نبودند که آنجا زندگی میکردند؛ در این بیابان، در این منطقه‌ی خطرناک، بین نیروهای دشمن، اینها به نفع جمهوری اسلامی شعار میدادند و زنشان، مردشان، کودکشان، از ما که رفتیم وضو بگیریم و نماز بخوانیم استقبال میکردند. 3/3. خوزستان این‌جوری عمل کرد در این منطقه. سرداران شجاع، اُمرای باارزش ارتش، شهید جهان‌آرا، شهید علی هاشمی، شهید سیّدحسین علم‌الهدیٰ، هر کدام یک جور، با انواع و اقسام فعّالیّتها، با مقاومتشان، با ایستادگی‌شان در آنجا، جزو چهره‌های ملّی شدند. 4. خوزستان مظهر همبستگی و بُروز و ظهور برجستگی‌های ملّت ایران شد. 1/4. یک نکته‌ی دیگر در باب خوزستان که قبلاً هم عرض کرده‌ایم،(۴) این است که خوزستان مظهر همبستگی ملّت ایران شد؛ یعنی از همه‌ جای کشور، جانها، دلها، تن‌ها، اراده‌ها، در خوزستان در هم گره خوردند برای دفاع از ایران اسلامی. البتّه منطقه‌ی جنگ از شمال تا جنوب گسترده بود، لکن عمده‌ی هدف دشمن و عمده‌ی میدان جنگ همین منطقه‌ی حسّاس و مهمّ خوزستان بود؛ اینجا ملّت ایران خودش را نشان داد، خوزستان مظهر بُروز و ظهور برجستگی‌های ملّت ایران شد؛ درس یعنی این.‌ 2/4. این گره خوردن دستها در هم، دلها با هم، فعّالیّتها و تلاشها و فکرها و اراده‌ها با هم، آن نتایج بزرگ دفاع مقدّس را به همراه دارد؛ این درس امروز ما هم هست، درس فرداهای ما هم هست. در همه‌ی قضایای مهم، اراده‌ها باید در کنار هم قرار بگیرند، دستها باید در هم فشرده بشوند، جسمها و جانها باید در کنار هم قرار بگیرند؛ درس یعنی این. همه‌ی استانهای کشور بهترین جوانهایشان را فرستادند در خوزستان؛ جوانهای برجسته‌ی ملّت ایران در خوزستان عروج کردند. 5. خوزستان منبع تولید درسهای فراموش‌نشدنی فرهنگی و هویّتی برای ملّت ایران است. 1/5. خب، این اتّفاقات در خوزستان در طول سالهای جنگ و قبل از آن و بعد از آن تا امروز اتّفاق افتاده است. من میخواهم عرض بکنم خوزستان همچنان که منبع ثروتهای طبیعی است ــ خوزستان، منبع تولید کشاورزی است،‌ منبع تولید نفت است، منبع تولید صنعتی است ــ به خاطر این سابقه‌ی بسیار مهم، منبع تولید فرهنگی است؛ منبع تولید درسهای فراموش‌نشدنی فرهنگی و هویّتی برای ملّت ایران است. 2/5. در هر کدام از این مناطق که بعضی‌ها را ما از نزدیک دیدیم، بعضی‌ها را هم شنیدیم ــ از شمال خوزستان، از منطقه‌ی دشت عبّاس تا خرّمشهر و بعد از خرّمشهر ــ حوادث گوناگونی اتّفاق افتاده که میتواند دست‌مایه‌ی صدها مستند، صدها فیلم، صدها سریال، صدها کتاب خواندنی قرار بگیرد و اینها باید در تاریخ ثبت بشود. 3/5. حالا دوستان آنجا(۵) هم گفتند، اینجا هم اشاره کردند که چهار فیلم تهیّه شده؛ خیلی خوب است، [منتها] چهارصد فیلم باید تهیّه بشود؛ و میشود، ممکن است. 4/5. شما هر چه غُور کنید در حوادث خوزستان، انسان وقتی جزئیّات را مطّلع بشود، احساس میکند که اینجا جای یک حرکت بزرگ فرهنگی خالی است که باید انجام بگیرد و صورت بگیرد. 5/5. این حوادثی که در خوزستان اتّفاق افتاده، این عملیّات‌های بزرگ ــ عملیّات فتح‌المبین، بیت‌المقدّس، خیبر و بقیّه‌ی عملیّات‌های عظیمی که اتّفاق افتاده ــ از پشت صحنه‌های این عملیّات، تا متن این عملیّات، تا نتایج این عملیّات، هر کدام از اینها میتواند دست‌مایه‌ی کارهای بزرگ فرهنگی و هنری باشد. این یک نکته. 6. آنچه در خوزستان اتّفاق افتاد، ترکیبی از همّت مردمی و ایمان اسلامی بود. 1/6. یک نکته‌ی اساسی و مهمّ دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آنچه در خوزستان اتّفاق افتاد، ترکیبی از همّت مردمی و ایمان اسلامی بود؛ یعنی پشتوانه‌ی اراده‌های مردم، شجاعتهای جوانها، گذشت پدران و مادران و همسران ــ که اینها همه در خوزستان تبلور پیدا کرد ــ ایمان اسلامی بود. 2/6. یعنی آن چیزی که حوادث برجسته‌ی خوزستان را به عنوان یک نمونه از کلّ کشور به وجود آورد، ترکیبی بود از اسلام و مردم، از ایمان اسلامی و اراده‌ی مردمی و همّت مردمی. انسان با مشاهده‌ی این واقعیّت، با دقّت نظر امام بزرگوارمان در انتخاب تعبیر «جمهوری اسلامی» آشنا میشود؛ امام، هم جمهور را می‌شناخت، هم اسلام را می‌شناخت، هم جمهورِ ملّتِ ایران را به طور روشن می‌شناخت. 7. امام بزرگوار ما به درستی مردم را شناخت و به ملّت اعتماد کرد. 1/7. ما در بین بزرگان ــ چه در دوره‌ی خودمان، چه در دوره‌های نزدیک به خودمان ــ ندیدیم کسی را که مثل امام بزرگوار ما اعتماد به ملّت و شناخت ملّت را به طور دقیق حس کرده باشد و دانسته باشد و تشخیص داده باشد. از همان روزهای اوّل انقلاب، امام بزرگوار به ملّت ایران اشاره میکرد. 2/7. در سال ۴۱ که شروع نهضت بود، امام با دستشان به طرف صحراهای جنوب قم اشاره میکردند و میفرمودند اگر ما به مردم ایران بگوییم، ملّت ایران این صحرای قم را پُر خواهند کرد؛(۶) مردم را می‌شناخت. 3/7. همان روز کسانی بودند که میگفتند «به این مردم نمیشود اعتماد کرد»، [در حالی که] امام به مردم اعتماد داشت. این، شناخت مردم بود و شناخت اسلام. 8. امام اسلام را در صحنه‌های سیاست، اداره و مدیریّت مردم و در صحنه‌ی هدایت عمومی بشریّت، فعّال و کارآمد میدانست. نگاه امام این بود: «جمهوری اسلامی». 1/8. امام اسلام را با یک نگاه جامع، کامل و مترقّی شناخت؛ امام به اسلام به ‌عنوان یک مکتبی نگاه میکرد که میتواند روح انسان را جلا بدهد و اعتلا بدهد و میتواند جامعه‌ی بشری را بزرگ کند، پیش ببرد، جلا بدهد و اعتلا بدهد. 2/8. {امام} اسلام را برای اداره‌ی جوامع بشری کافی میدانست؛ اسلام را فقط برای اذان گفتن در مأذنه‌ها و عبادت کردن در معبدها و مساجد و تعمیر درون قلب اشخاص نمیدانست؛ اسلام را در صحنه‌ی سیاست، در صحنه‌ی اداره، در صحنه‌ی مدیریّت مردم، در صحنه‌ی هدایت عمومی بشریّت، فعّال و کارآمد میدانست؛ نگاه امام این بود: «جمهوری اسلامی». 9. این تفکّرِ جمعِ بینِ «جمهور» و «اسلام» توانسته جمهوری اسلامی را پایدار کند. 1/9. ببینید! این نگاه، نگاه دقیقی است؛ این است که در خوزستان این معجزات را به وجود آورد و در کلّ کشور هم این حرکت عظیم را، حرکت نظام جمهوری اسلامی را، پیشرفت جمهوری اسلامی را تدارک دید و زمینه‌سازی کرد. 2/9. و این ادامه دارد؛ این تفکّرِ جمعِ بینِ «جمهور» و «اسلام» توانسته جمهوری اسلامی را پایدار کند؛ این تفکّر، جمهوری اسلامی را پایدار کرده، نگه داشته، حفظ کرده، روزبه‌روز آن را قوی‌تر کرده. 10. مشکل دشمنان جمهوری اسلامی این است که آن را نمی‌شناسند. 1/10. مشکل دشمنان جمهوری اسلامی این است که آن را نمی‌شناسند؛ نه جمهورِ مردم را می‌شناسند، نه اسلام را می‌شناسند. علیه جمهوری اسلامی و علیه ملّت ایران توطئه کردند، دسیسه‌چینی کردند، نقشه کشیدند و پیش‌بینی کردند، پیشگویی کردند، گفتند «جمهوری اسلامی چهل‌سالگی خودش را نمیبیند»!(۷) آمریکایی‌ها گفتند دیگر؛ خاطرجمع بودند از اینکه این نقشه‌ها و توطئه‌ها عمل خواهد کرد. 2/10. به کوری چشم آنها، پیشرفت جمهوری اسلامی متوقّف نشد، پیشرفت کشور متوقّف نشد، ایران اسلامی تسلیم زورگویی نشد، تسلیم خدعه‌ها نشد و سربلند به راه خودش ادامه داد، بر بسیاری از موانع غلبه کردیم و به حول و قوّه‌ی الهی، ملّت ایران بر بسیاری دیگر از موانعی هم که الان وجود دارد غلبه خواهد کرد. 11. بعد از حوادث غزه، بسیاری از جوانها در اروپا و آمریکا رفتند دنبال قرآن که ببینند چه چیزی در قرآن هست که موجب میشود مردم معتقد به آن، این‌جور در مقابل مشکلات عظیم بتوانند مقاومت کنند. 1/11. یک مطلب در باب غزّه عرض بکنیم. امروز دنیای اسلام به معنای واقعی کلمه برای غزّه عزادار است. فجایعی را که در غزّه به دست رژیم غاصب خبیث صهیونیستی، این سگ هار، انجام میگیرد، همه میدانند. 2/11. دو مطلب را این حوادث نشان داد: یکی قوّت ایمان اسلامی را. این مقاومتی که نیروهای مقاومت در داخل غزّه انجام دادند و دشمن را مأیوس کردند از اینکه بتواند آنها را از بین ببرد، ناشی از نیروی اسلام بود. این صبری که مردم مظلوم غزّه بر این بمبارانها و بر این فشارها از خودشان نشان دادند، ناشی از ایمان اسلامی بود. 3/11. پس ایمان اسلامی اینجا بارز شد؛ جوری شد که طبق خبرهایی که دادند و قاعدتاً شنیده‌اید، در کشورهای غربی، در خود آمریکا، در خود اروپا، بسیاری از جوانها رفتند دنبال قرآن که ببینند چه چیزی در این قرآن هست که موجب میشود مردم معتقد به آن، این‌جور در مقابل این مشکلات دهشتناک و عظیم بتوانند مقاومت کنند. اسلام خودش را نشان داد. 12. در حوادث غزه، تمدّن غربِ مدعیِ حقوق بشر، ماهیت واقعیِ خودش را نشان داد. 1/12. دوّمین چیز این است که تمدّن غرب خودش را نشان داد. تمدّن غرب، تمدّنی که با ریاکاری، با نفاق، با دروغ‌گویی، دائم از بشر و حقوق بشر و حقوق انسان و از این حرفها دَم میزند و با اعدام یک مجرم مخالفند ــ یک نفر یک جرمی کرده، فرض کنید چند نفر را کشته، میخواهند قصاصش کنند، اعدامش کنند، سروصدایشان بلند میشود که «آقا! اعدام، اعدام» ــ سی هزار نفر در طول سه چهار ماه به دست رژیم صهیونیستی اعدام میشوند، اینها چشمهایشان را میبندند، کأنّه اتّفاقی نیفتاده! 2/12. بعضی‌هایشان ــ همه‌ هم نه ــ در زبان میگویند که چرا مثلاً اسرائیل چنین میکند، کشتار میکند؛ زبانی یک چیزی میگویند، امّا در عمل پشتیبانی میکنند، اسلحه میدهند، کالاهای مورد نیازش را میدهند و آمریکا با وقاحت تمام، برای بار چندم، قطعنامه‌ی قطع بمباران مردم را وتو میکند! 3/12. اینجا تمدّن غرب خودش را نشان داد؛ تمدّن غرب این است. فرهنگ غرب، تمدّن غرب، این ظاهرهای اتوکشیده‌ی سیاستمداران غربی، باطنش این است؛ ظاهر یک ظاهر با لبخند، باطن یک سگ هار، یک گرگ خونخوار. این تمدّن غرب است؛ این لیبرال‌دموکراسی غرب است؛ نه لیبرالند، نه دموکراتند، دروغ میگویند و با نفاق دارند کار خودشان را پیش میبرند. 13. مطمئنّیم که این تمدّن غربی، این بار کج، به منزل نخواهد رسید، ادامه و تداومی نخواهد داشت؛ و ان‌شاءالله فرهنگ حق و منطق درست اسلام بر همه‌ی اینها فائق خواهد شد. 1/13. امیدواریم که ان‌شاءالله مردم دنیا، در این حوادث گوناگون، حقایق را بیشتر درک کنند، هم اسلام را بهتر بشناسند، هم غرب را درست بشناسند. 2/13. و ما مطمئنّیم که این تمدّن غربی، این بار کج، به منزل نخواهد رسید، ادامه و تداومی نخواهد داشت؛ و ان‌شاءالله فرهنگ حق و منطق درست اسلام بر همه‌ی اینها فائق خواهد شد؛ آن روز ان‌شاءالله دیر نخواهد بود. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته *********************** (۱ در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدعبدالنّبی موسوی‌فرد (نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در استان خوزستان و امام‌جمعه‌ی اهواز) و سرتیپ پاسدار حسن شاهوارپور (فرمانده سپاه حضرت ولیّ‌عصر خوزستان و دبیر کنگره) گزارشهایی ارائه کردند. (۲ معظّمٌ‌له از نمایشگاهی که دست‌اندرکاران این کنگره در حسینیّه‌ی امام خمینی (قدّس سرّه) برپا کرده بودند، بازدید کردند. (۳ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم کرمان و خوزستان (۱۴۰۲/۱۰/۲) (۴ همان (۵ نمایشگاه جنبی حسینیّه (۶ صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۸۷؛ بیانات در جمع طلّاب و بازاریان (۱۳۴۱/۸/۱۴) (۷ اشاره به صحبتهای جان بولتون (مشاور سابق امنیّت ملّی رئیس‌جمهور آمریکا) در نشست تیرماه ۱۳۹۶ گروهک تروریستی منافقین در پاریس.   ]]> اخبار ستاد فجر Mon, 11 Mar 2024 08:57:36 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453337/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/12/17 http://www.hamandishi.ir/news/453336/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (1402/12/17): 1. شعبان، ماه تطهیر دلها و ماه آماده شدن برای ورود در برکات بی‌پایان ماه مبارک رمضان است. 2. بهمن و اسفند امسال بیش از اغلب سالهای دیگر، محلّ بُروز نشانه‌های مردم‌سالاری اسلامی بود. 3. تولّد جمهوری اسلامی یک زلزله {در سطح جهان} ایجاد کرد. 4. جناح دموکراسی غربی احساس کرد که جمهوری اسلامی در نهایت با موجودیّت او معارضه و منافات دارد. 5. دلیل این معارضه، استکبار، تعرّض و تجاوزی است که در ذات نظام لیبرال دموکراسی وجود دارد. 6. مدعیان دموکراسی، ثروت، قدرت و حاکمیّت مطلق خودشان را در تعرّض به کشورهای ضعیف دیدند. 7. طبعاً معنویّت که نبود، با افزایش قدرت، زمینه برای ظلم، عدوان و تعرّض به وجود می‌آید. 8. اساس کار حکومتی که بر اساس اسلام به وجود می‌آید، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»‌ است؛ این است که طبعاً این مقابله، این ستیزه‌گریِ دوجانبه، به طور قهری به وجود آمد. 9. جنگ‌آفرینی و خون‌ریزی بی‌حدوحصر برای قدرت، جزو خصوصیّات حکومت دموکراسیِ دور از معنویّات و و تعالیم دینی است. 10. ما با دولتها، کشورها و ملّتها به خودی خود، هیچ معارضه‌ای نداریم؛ ما با ظلم، استکبار و تجاوز مخالفیم. 11. ما باید پرچم مبارزه‌ی با استکبار را همیشه بلند نگه داریم و این پرچم را هر روز برافراشته‌تر کنیم. 12. جوانهای این نسل و نسلهای آینده باید بدانند که ممشای جمهوری اسلامی و دلیلِ این ایستادگی چیست. 13. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد. 14. وقتی یک مجلس تازه‌ای تشکیل میشود، امیدهای تازه‌ای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشم‌اندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند. 15. آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند است. 16. دسته‌بندی‌ها و کشمکش‌ها مانع میشود از اینکه نمایندگان مجلس به کارشان برسند. 17. در کارها، برخوردها و دسته‌بندی‌های سیاسی باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید مراعات تقوا کرد. ***************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (1402/12/17): (بیانات در پایان آخرین اجلاسیه دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری(۱)) 1. شعبان، ماه تطهیر دلها و ماه آماده شدن برای ورود در برکات بی‌پایان ماه مبارک رمضان است. 1/1. خوشامد عرض میکنم به یکایک آقایان محترم و از خداوند متعال افزایش توفیقات آقایان را مسئلت میکنم؛ و یاد میکنم از برادران و دوستانی که در این جمع بودند و در طول این یک سال اخیر به رحمت الهی پیوستند که آخرینشان مرحوم آقای امامی(۲) (رضوان ‌الله علیه) هستند. خداوند ان‌شاءالله آنها را، ما را مشمول رحمت خودش قرار بدهد. 2/1. بیاناتی که جناب آقای بوشهری(۳) از آقایان نقل کردند، بیانات بسیار خوب و جامعی بوده؛ یعنی در واقع همه‌ی چیزهایی یا عمده‌ی چیزهایی که لازم است برای کشور و برای مسئولین و برای همه‌ی ماها در این اجلاس گفته شده، بیان شده. خداوند به ما و به همه‌ی مسئولین توفیق بدهد که بتوانیم ان‌شاءالله به این توصیه‌ها عمل کنیم. 3/1. یک کلمه درباره‌ی این چند روز باقیمانده‌ی از ماه مبارک شعبان عرض کنم. ماه شعبان ماه بشارتها است، ماه شادی‌ها است، ماه تطهیر دلها و نورانی کردن دلها است با استغفار، با دعا، با مناجات؛ ماه آماده شدن برای ورود در برکات بی‌نهایت و بی‌پایان ماه مبارک رمضان است. 4/1. آنچه از خدای متعال در این ماه انسان مطالبه میکند، یک نوع خاصّی است؛ هَب‌ لی‌ کَمَالَ‌ الِانقِطَاعِ‌ اِلَیک؛(۴) «هَب لی‌ قَلباً یُدنیهِ‌ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یَرفَعُهُ الَیکَ صِدقُه».(۵) این درخواست‌ها سراپا نورانیّت است، سراپا لطف است، سراپا معنویّت است. 5/1. خب بخش مهمّی از این ماه سپری شده؛ باید عرض کنیم «اَللهُمَّ اِن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنا فیما مَضی مِن شَهرِ شَعبانَ فَاغفِر لَنا فیما بَقیَ مِنه»(۶) ان‌شاءالله. خداوند کمک کند از این چند روزی که باقی مانده  استفاده کنیم، شاید ان‌شاءالله خدای متعال تفضّلی به ما بکند. 2. بهمن و اسفند امسال بیش از اغلب سالهای دیگر، محلّ بُروز نشانه‌های مردم‌سالاری اسلامی بود. 1/2. امسال ماه بهمن و ماه اسفند بیش از اغلب سالهای دیگر محلّ بُروز نشانه‌های مردم‌سالاری اسلامی بود؛ از دهه‌ی فجر و راه‌پیمایی پُرشور بیست‌ودوّم بهمن تا انتخابات اسفند و تا تشکیل مجلس خبرگان، همه‌ی اینها نشانه‌ها و خصوصیّاتی است مرتبط با مردم‌سالاری اسلامی و جمهوری اسلامی. 2/2. لذا من امروز یک سخن کوتاهی عرض میکنم در باب جمهوری اسلامی؛ یک کلمه‌ی کوتاهی هم خطاب به مجلس خبرگان برای خبرگان؛ یک جمله‌ی کوتاهی هم در باب مجلس شورای اسلامی؛ این فهرست عرایض امروز ما است. 3. تولّد جمهوری اسلامی یک زلزله {در سطح جهان} ایجاد کرد. 1/3. در مورد مسئله‌ی جمهوری اسلامی، خب میدانید تولّد جمهوری اسلامی یک تأثیر جهانی ایجاد کرد، یک زلزله ایجاد کرد؛ یک حادثه‌ی جهانی بود؛ صرفاً یک حادثه‌ی منطقه‌ای و مربوط به یک کشور نبود. 2/3. رهبری امام راحل (رضوان الله علیه)، همّت و شجاعت و فداکاری ملّت ایران در سراسر کشور، یک حادثه‌ای را به وجود آورد که یک دوجبهه‌ای در دنیا ایجاد کرد؛ یک جبهه، جبهه‌ی دموکراسی‌های وابسته‌ی به مشی لیبرال دموکراسی ــ نمیخواهم حالا تعبیر به «مکتب» بکنم ــ این یک جبهه؛ یک جبهه هم، جبهه‌ی جمهوریِ مرتبط با دین و با اسلام، بلکه منشأگرفته‌ی از دین و از اسلام. 3/3. این دوجبهه‌ای به وجود آمد، [در حالی] که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی این دوجبهه‌ای وجود نداشت. این جبهه‌بندی طبعاً عوارضی برای هر دو طرف داشته است؛ ناسازگاریِ بین این دو جبهه‌ یک امر طبیعی بود، و این نازسازگاری از روز اوّل شروع شد. 4. جناح دموکراسی غربی احساس کرد که جمهوری اسلامی در نهایت با موجودیّت او معارضه و منافات دارد. 1/4. نباید هم تصوّر کرد که این ناسازگاری فقط به خاطر مسئله‌ی پایبندی به دین است، که یک طرف به دین پایبند است، یک طرف نسبت به دین بی‌تفاوت یا مثلاً بدون پایبندی است؛ فقط این نبود؛ البتّه در ظواهر امر این وجود داشت امّا عمق مخالفت و ناسازگاری و احیاناً ستیزه‌گری‌ها از اینها بیشتر است. 2/4. مسئله این بود که آن جناح دموکراسی رایج غربی احساس کرد که این الگوی جدیدی که مطرح شده است، با منافع عمده‌ی او و شاید در نهایت با موجودیّت او معارضه دارد و منافات دارد؛ این را احساس کردند. از اوّلی که جمهوری اسلامی به وجود آمد، این احساس فی‌الجمله در طرف مقابل ایجاد شد و روزبه‌روز هم تشدید شد و تقویت شد. 5. دلیل این معارضه، استکبار، تعرّض و تجاوزی است که در ذات نظام لیبرال دموکراسی وجود دارد. 1/5. این مخالفت و معارضه‌ی جدّی به خاطر این است که در نظام لیبرال دموکراسی و حکومتها و دولتهایی که بر اساس آن منطق و آن ممشىٰ(۷) به وجود آمدند، در ذات آنها «استکبار» وجود دارد، تعرّض و تجاوز وجود دارد. 2/5. استکبار به همان معنایی که ما در انقلاب اسلامی به کار میبریم، یعنی وجود ظلم، تجاوز، تعدّی به ملّتها؛ در ذات او این معنا وجود دارد. 6. مدعیان دموکراسی، ثروت، قدرت و حاکمیّت مطلق خودشان را در تعرّض به کشورهای ضعیف دیدند. 1/6. آن حکومتها و دولتها ثروت و قدرت و حاکمیّت مطلق خودشان را در تعرّض و تجاوز به ملّتهای ضعیف و کشورهای ضعیف دیدند و احساس کردند؛ شاهدش هم این است که در اوج سر دادنِ شعارهای رایج آن جناح، یعنی شعار دموکراسی، شعار آزادی، شعار حقوق بشر ــ که اوجش در قرن نوزدهم بود ــ موازی با این شعارها، بیشترین حرکت استعماریِ آن جناح هم در همان دوره اتّفاق افتاد. 2/6. یعنی استعمار کشورهایی در آسیا، استعمار کشورهای زیادی در آفریقا، در آمریکای لاتین، اوجش در این قرن نوزدهم و دنباله‌ی اندکی از آن در قرن بیستم است. یعنی این دو با هم اتّفاق افتادند؛ هم آن شعارها در قرن نوزدهم است، هم این حرکت استعماریِ استکباری که همراه با ظلم و نادیده گرفتن حقوق ملّتها است، در قرن نوزدهم همراه با آن شعارها اتّفاق افتاد. 7. طبعاً معنویّت که نبود، با افزایش قدرت، زمینه برای ظلم، عدوان و تعرّض به وجود می‌آید. 1/7. خب طبعاً معنویّت که نبود، زمینه برای ظلم و عدوان و تعرّض به وجود می‌آید؛ وقتی که یک مجموعه‌ای احساس قدرت میکند و میتواند مثلاً ثروت کشوری مثل هند را که آن روز، هم ثروتمند بود، هم دارای صنایعی بود و نسبت به آن دوره، یک کشور پیشرفته‌ای محسوب میشد، با قدرت، با فشار در اختیار خودش قرار بدهد و در اختیار بگیرد و از ثروت او استفاده کند و ثروت خودش و قدرت خودش و توانایی‌های خودش را بالا ببرد، چرا نکند؟ 2/7. وقتی معنویّت نیست چه مانعی وجود دارد؟ خب میتواند میکند؛ و کرد. استعمار در بخش مهمّی از آسیا ــ در شرق آسیا، در هند و در کشورهای حول‌وحوش هند و مانند اینها ــ اتّفاق افتاد؛ در آفریقا این اتّفاق افتاد، در آمریکای لاتین این اتّفاق افتاد. البتّه در آمریکای شمالی هم بود که خب قبل از آن با مجاهدات زیادی، با مبارزات زیادی خودشان را خلاص کرده بودند وَالّا آنجا هم تحت استعمار بود. خصوصیّت این جبهه این است. 8. اساس کار حکومتی که بر اساس اسلام به وجود می‌آید، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»‌ است؛ این است که طبعاً این مقابله، این ستیزه‌گریِ دوجانبه، به طور قهری به وجود آمد. 1/8. جبهه‌ی مقابل که با تشکیل مردم‌سالاری دینی به وجود آمد، مهم‌ترین مسئله‌اش مواجهه‌ی با همین حوادث است؛ یعنی مقابله‌ی با ظلم، مقابله‌ی با استکبار، مقابله‌ی با تعدّی؛ این[جور] است. 2/8. یعنی اساس کار حکومتی که بر اساس دین و بر اساس اسلام به وجود می‌آید، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»(۸)‌ است، اساس کارش مقابله‌ی با ظالم است، مبارزه‌ی با ظالم است؛ اَلَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی‌ سَبیلِ ‌اللَه.(۹)‌ 3/8. این است که طبعاً این مقابله، این ستیزه‌گریِ دوجانبه، به طور قهری به وجود آمد. این یک واقعیّتی است که اتّفاق افتاده. البتّه تفاصیلش زیاد است؛ یعنی در این زمینه حرفهای زیادی هست و یکی از خصوصیّات، این استعمار است که عرض کردم. 9. جنگ‌آفرینی و خون‌ریزی بی‌حدوحصر برای قدرت، جزو خصوصیّات حکومت دموکراسیِ دور از معنویّات و و تعالیم دینی است. 1/9. جنگ‌آفرینی و خون‌ریزی بی‌حدوحصر برای قدرت، جزو خصوصیّات همین حکومت به‌اصطلاح به نام دموکراسی ولیکن دور از معنویّات و دور از دین و مفاهیم دینی و معارف دینی و تعالیم دینی است. 2/9. در خود اروپا هم از این حوادث تلخ زیاد اتّفاق افتاد منتها آنها همه آن وقتی که در مقابل غیر اروپایی‌ها قرار میگیرند با هم متّحدند لکن وقتی که سرشان فراغت پیدا میکند، بین خودشان هم با همدیگر اختلاف دارند که حالا اتّفاقاً در همین قرن نوزدهم، مشکلات و آنچه در اروپا اتّفاق افتاده، جنگها و کشتارها و تعدّی‌های به یکدیگر و فتوحات ظالمانه و مانند اینها تفصیل خیلی زیادی دارد که حالا آن به مسائل ما ربطی ندارد. 10. ما با دولتها، کشورها و ملّتها به خودی خود، هیچ معارضه‌ای نداریم؛ ما با ظلم، استکبار و تجاوز مخالفیم. 1/10. خب، آنچه بنده میخواهم از این بیان استفاده کنم چیست؟ حاصل حرف بنده این است که اوّلاً مقابله‌ی جمهوری اسلامی با آن کسانی که با آنها مقابله دارد، مقابله‌ی با ظلم است، مقابله‌ی با استکبار است، مقابله‌ی با تجاوز است. 2/10. سؤال نشود که چرا شما با فلان کشور اظهار مخالفت میکنید. ما با دولتها، با کشورها، با ملّتها به خودی خود هیچ معارضه‌ای نداریم؛ ما با ظلم مخالفیم، با استکبار مخالفیم، با تجاوز مخالفیم، با آن حوادثی که امروز شما دارید در غزّه مشاهده میکنید مخالفیم. 3/10. یک ملّتی، صاحب سرزمینی، در خانه‌ی خود، در سرزمین خود مورد یک چنین ظلم بزرگی قرار میگیرند؛ زنشان، کودکشان، خانواده‌شان، خانه‌شان، زیرساخت‌شان، دارایی‌شان با بی‌رحمی تمام، با سنگدلی تمام نابود میشود، از بین میرود و کشورهایی تماشا میکنند؛ نه فقط معارضه نمیکنند، ممانعت نمیکنند، بلکه حتّی کمک میکنند. آمریکا کمک میکند، انگلیس کمک میکند، بعضی کشورهای دیگرِ اروپایی کمک میکنند. حرف‌ ما این است؛ ما با این مخالفیم. 4/10. آن چیزی که جمهوری اسلامی را در مقابل جبهه‌ی مقابل قرار میدهد، این مفاهیمی است که، هم عقل، هم عرف، هم هر شرع و دینی، هم وجدان بشری آن را محکوم میکند؛ ما با اینها مخالفیم. 5/10. مخالفت جمهوری اسلامی با این چیزها است؛ مخالفت، با اینها است، وَالّا قرآن کریم حتّی درباره‌ی کفّار میفرماید: لا یَنهاکُمُ اللَهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛(۱۰) اگر چنانچه کافری هست که به شرایط معامله‌ی با او در اسلام عمل میکند، با او مشکلی وجود ندارد. 6/10. لشکریان اسلام وقتی که رفتند همین مناطق شامات و مانند اینها را که مال روم بود، فتح کردند، یهودی‌هایی که در آنجا بودند به مسلمانها گفتند خوش آمدید! عدل شما ما را نجات داد. یهودی‌ها آن وقت زیر سلطه‌ی امپراتوری روم زیر فشار بودند؛ گفتند عدل شما مسلمانها، ما را نجات داد؛ یعنی این‌جوری بود؛ وارد میشدند، عدل و دادگری از آنها دیده میشد، مشاهده میشد. با کافر هم این‌جور هستند. 11. ما باید پرچم مبارزه‌ی با استکبار را همیشه بلند نگه داریم و این پرچم را هر روز برافراشته‌تر کنیم. 1/11. مسئله، مسئله‌ی تجاوز و ظلم و استعمار [است]؛ این مطلب اوّل که معلوم بشود معارضه و مقابله‌ی جمهوری اسلامی و جبهه‌بندی جمهوری اسلامی با جمهوری‌هایی که زیر نام دموکراسی و حقوق بشر و لیبرالیسم خودشان را پنهان کرده‌اند، به خاطر باطن کار آنها است، متن کار آنها است که عبارت است از ظلم و استکبار و مانند اینها. این نتیجه‌ی اوّلی که از این عرایض خواستیم بگیریم. 2/11. دوّمین نتیجه‌ای که میگیریم این است که ما باید پرچم مبارزه‌ی با استکبار را همیشه بلند نگه داریم. مراقب باشیم جمهوری اسلامی در هیچ دوره‌ای اجازه ندهد که این پرچمداریِ مقابله‌ی با استکبار از او گرفته بشود. ما باید پیشگام باشیم، پیشقدم باشیم و این پرچم را هر روز گسترده‌تر و برافراشته‌تر کنیم. 12. جوانهای این نسل و نسلهای آینده باید بدانند که ممشای جمهوری اسلامی و دلیلِ این ایستادگی چیست. 1/12. نتیجه‌ی سوّم و آخر اینکه این حقیقت را برای نسلهای نوبه‌نوِ خودمان روشن کنیم. جوانهایمان بدانند، جوانهای این نسل و جوانهای نسلهای آینده بدانند که ممشای جمهوری اسلامی چیست، این ایستادگی چیست. 2/12. البتّه خوشبختانه در این چهار دهه و اندی که از عمر جمهوری اسلامی گذشته، ما در منطقه و در دنیا موفّق بودیم در اینکه بتوانیم این چهره‌ را، این جبهه را، این جهت‌گیری را از جمهوری اسلامی به عالم بشریّت نشان بدهیم. این عرض اوّل ما. 13. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد. 1/13. درباره‌ی مجلس خبرگان عرض بنده این است که خب مجلس خبرگان در واقع مهم‌ترین کار را بر عهده دارد؛ این «تعیین رهبری» و «مراقبت از حفظ صلاحیّت رهبری» جزو کارهای بزرگ است؛ یعنی شاید بزرگ‌ترین کار در مدیریّت جامعه‌ی ایرانی در جمهوری اسلامی باشد. 2/13. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. 3/13. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظه‌ی اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلّمات و ثوابت است. خب ما دو جور احکام داریم؛ احکام ثابت داریم، احکام متغیّر داریم. در خود اسلام هم با عناوین ثانویّه احکام متغیّر داریم. در جمهوری اسلامی هم همین‌جور است؛ بعضی از احکام، به اقتضائات تغییر پیدا میکنند. 4/13. در خود قانون اساسی هم اشاره شده؛ مِن باب مثال در اصل ۴۴ با توجّه به ذیل آن اصل، یک مواردی میتواند تغییر پیدا بکند؛ موارد این‌قبیلی زیاد داریم؛ لکن یک اصول ثابت داریم که اینها دیگر قابل تغییر نیست. 5/13. در قانون اساسی میشود این اصول را پیدا کرد، در بیانات امام راحل (رضوان الله علیه) میشود این اصول را پیدا کرد، در معارف اسلامی هم میشود این اصول را پیدا کرد؛ اینها بایست ملاحظه بشود. مثل اقامه‌ی عدل، مثل مبارزه‌ی با فساد، مثل بالا بردن سطح معرفت اسلامی، سطح عمل اسلامی در جامعه؛ اینها اصول ثابتی است که غیر قابل تغییر است. این [هم] تذکّر و نُصح(۱۱) این حقیر به کسانی که در طول زمان در مجلس خبرگان حضور دارند و مسئولیّت دارند. 14. وقتی یک مجلس تازه‌ای تشکیل میشود، امیدهای تازه‌ای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشم‌اندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند. 1/14. درباره‌ی مجلس شورا هم یک جمله‌ای عرض کنم. خب هر مجلس جدیدی(۱۲) حامل امید جدیدی و امیدهای جدیدی است. وقتی یک مجلس تازه‌ای تشکیل میشود، امیدهای تازه‌ای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشم‌اندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند. 2/14. نمایندگان تازه‌ای در مجلس جدید وارد میشوند، در کنار آنها نمایندگان مجرّبی هم از دوره‌ی قبل یا دوره‌های قبل هستند؛ این یک ترکیب خیلی خوبی است، مجموعه‌ی خیلی خوبی است؛ هم ابتکار در آن هست، هم نوآوری در آن هست، هم تجربه در آن هست؛ از تجربه‌های موفّق قبلی استفاده میکنند، ابتکارات جدید هم می‌آید. خب این یک سرمایه‌ی باارزشی است. 15. آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند است. 1/15. تشکیل هر مجلس جدیدی، برای کشور یک سرمایه‌ی باارزش و مورد استفاده است؛ باید این را قدر دانست. مثل یک خونی است که در رگهای مجموعه‌ی سیاسی و اجتماعی کشور جاری میشود و ان‌شاءالله اثر میکند. 2/15. حادثه‌ی شیرینی است، لکن این حادثه‌ی شیرین را میشود تلخ کرد؛ مثل همه‌ی حقایق شیرین عالم، یک چیزهایی هم وجود دارد، عواملی هم وجود دارد که میتواند این شیرینی را از بین ببرد. بنده اینجا یادداشت کرده‌ام، آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند است؛ شیرینی مجلس جدید را این‌جور چیزها از بین میبرد. باید خیلی مراقبت کرد؛ باید خیلی مراقبت کرد. 16. دسته‌بندی‌ها و کشمکش‌ها مانع میشود از اینکه نمایندگان مجلس به کارشان برسند. 1/16. برادران و خواهران در مجلس جدیدی که حالا اندکی بعد تشکیل خواهد شد و حضور دارند، بایستی مراقبت کنند که نگذارند شیرینی تشکیل مجلس جدید از بین برود و کامها تلخ بشود. 2/16. اگر چنانچه این مراعات را نکنند، اولین اثرش این است که کام ملّت تلخ میشود، فضای سیاسی کشور، فضای تلخی میشود؛ در حالی که فضای سیاسی با انتخابات و تشکیل مجلس جدید و آمدن افراد جدید و مانند اینها قهراً یک فضای باطراوتی است، این از بین میرود؛ اوّلین اثرش این است. 3/16. اثر بعد هم این است که مجلس از کارایی می‌افتد؛ یعنی وقتی که مجلس شورای اسلامی دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبهه‌بندی‌های گوناگونِ این‌جوری شد، به طور طبیعی از کار اصلی خودش باز میماند؛ دسته‌بندی‌ها و کشمکش‌ها مانع میشود از اینکه اینها به کارشان برسند. 17. در کارها، برخوردها و دسته‌بندی‌های سیاسی باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید مراعات تقوا کرد. 1/17. و من میخواهم عرض بکنم که خب، ما مردم‌سالاری اسلامی داریم دیگر؛ این عنوان «اسلامی» خیلی عنوان مهمّی است؛ این صرفاً فقط در محیط‌های سیاسی کاربرد ندارد؛ یعنی اسلامی بودن و جمهوری اسلامی، فقط این نیست که ما یک الگوی سیاسی ارائه کرده‌ایم؛ بله، این جزو مهم‌ترین بخشهای کار است، لکن فقط این نیست. 2/17. یک شاخص عمده‌ی جمهوری اسلامی این است که دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی متشرّع باشند؛ مراعات حرام و حلال و دروغ و غیبت و تهمت مانند این‌ چیزها را بکنند. 3/17. همچنان‌که ما در کارهای شخصی خودمان باید مراقبت بکنیم و تقوا پیشه کنیم و از محرّمات اجتناب بکنیم، در محیط سیاسی و در کار سیاسی هم عیناً همین وجود دارد؛ باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید این را در رأس کارها قرار داد. 4/17. امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) میفرماید: لَو لَا التُّقىٰ لَکُنتُ اَدهَى العَرَب؛(۱۳) تقوا مانع از خیلی از کارهای انسان میشود. امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام) در این نامه‌ها و احکامی که در نهج‌البلاغه به استاندارهایشان داده‌اند ــ در خیلی از آنها، حالا نمیتوانم بگویم اغلب؛ در بسیاری از آنها ــ اوّلش این است: کتابی الی فلان، اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ الله؛(۱۴) 5/17. در نخستین توصیه «اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ الله» [است]. در مورد مالک اشتر و در آن حکم و فرمان معروف به مالک اشتر [میفرمایند:] «اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ اللهِ وَ اِیثارِ طاعَتِه»‌.(۱۵) یعنی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) این‌جور [تأکید میکنند]. یا «اِنطَلِق‌ عَلى تَقوَى اللَه»‌؛(۱۶) توصیه به تقوای الهی است. 6/17. بنابراین در کارهای سیاسی، در برخوردهای سیاسی، در دسته‌بندی‌های سیاسی ــ که قهراً با اختلاف سلیقه، نوعی دسته‌بندی وجود دارد و ایرادی هم ندارد ــ باید مراعات تقوا کرد؛ انسان مراعات اجتناب از محرّمات شرعی را بجد بایستی داشته باشد. اگر این بود، ان‌شاءالله نتایج کار هم مطلوب خواهد بود، خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد. 7/17. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال گوینده را عامل به این حرفها بکند؛ به شنونده هم ان‌شاءالله خداوند توفیق بدهد که این حرف در دلها اثر بکند و بتوانیم طبق آنچه وظیفه‌ی شرعی است کارهایمان را، وظایفمان را انجام بدهیم. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته  ********************* (۱ در ابتدای این دیدار که در پایان سیزدهمین اجلاسیه‌ی پنجمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری برگزار شد، آیت‌الله احمد جنتی (رئیس مجلس خبرگان)  و  حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدهاشم حسینی‌بوشهری (عضو هیئت‌رئیسه‌ی مجلس خبرگان رهبری) مطالبی بیان کردند. (۲ آیت‌الله محمّد امامی‌کاشانی، در دوازدهم اسفند ۱۴۰۲ به رحمت الهی پیوستند. (۳ رئیس دبیرخانه‌ی مجلس خبرگان رهبری (۴ اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۷؛ «ای خدا! مرا انقطاع کامل به سوی خود عطا فرما» (۵ اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۷؛ «ای خدا! به من دلی عطا کن که مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانی که سخن صدقش به سوی تو بالا رود» (۶ اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۹ (۷ سبک، رفتار (۸ سوره‌ی بقره،‌ بخشی از آیه‌ی ۲۷۹؛ «... نه ستم مىکنید و نه ستم مى‌بینید.» (۹ سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی ۷۶؛ «کسانى که ایمان آورده‌اند، در راه خدا کارزار مى‌کنند ...» (۱۰ سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۸؛ «[امّا] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید ...» (۱۱ پند، نصیحت (۱۲ دوازدهمین دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم اسفند برگزار گردید. (۱۳ کافی، ج ۸، ص ۲۴؛ «اگر تقوا اجازه میداد، من مکّارترین و زیرک‌ترین مردمان عرب بودم.» (۱۴ از جمله، نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۲۶ (۱۵ نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۵۳ (۱۶ از جمله، نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۲۵   ]]> اخبار ستاد فجر Mon, 11 Mar 2024 08:49:40 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453336/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/12/09 http://www.hamandishi.ir/news/453231/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا (1402/12/09): 1. از فرصت صفای روح جوانی تان استفاده کنید و خودتان را به خدای متعال نزدیک تر کنید، با خدا اُنس بگیرید، از خدا بخواهید، به خدا توکّل کنید. 2. «دعا» اُنس شما را با خالق هستی افزایش میدهد، ارتباط شما را با خداوند متعال تقویت میکند. 3. فرصت ماه شعبان و ماه رمضان که حالا خواهد آمد و همه‌ی فرصتهای دیگر را برای دعا کردن، استغفار کردن و توسّل به پروردگار و به اولیائش مغتنم بشمارید. 4. بحمدالله نشانه‌ی شور و نشاط انتخاباتی در سراسر کشور، در جاهای مختلف دیده میشود. 5. انتخابات قوی و پُرشور یکی از ارکان اصلی اداره‌ی درست کشور و پیشرفت کشور است. 6. این صندوق رأی و این انتخابات، آسان به میان کشور ما و ملّت ما نیامده است. 7. از سال ۱۳۴۱ که مبارزه شروع شد تا 22 بهمن سال ۱۳۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید، خیلی کار شد؛ زندانها رفتند، شکنجه‌ها شدند، مجاهدات تبیینی انجام گرفت، تا زمینه‌ها آماده شد. 8. اگر تاریخ انقلابها را خوانده باشید یا بخوانید، می‌بینید وقتی انقلاب میشود، تا مدّتها دیکتاتوریِ انقلابی حاکم است؛ یعنی از مردم و آراء و مانند اینها خبری نیست. 9. حدود پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، امام اعلام همه‌پرسی عمومی کرد تا مردم نوع نظام را معیّن کنند. 10. ما معتقدیم باید انتخابات، انتخاباتِ پُرشور و پُرجمعیّت باشد. برای اینکه حضور مردم در صحنه، پای صندوق رأی، نشانه‌ی حضور ملّت در صحنه‌های مهمّ اداره‌ی کشور است. 11. ما اگر بتوانیم به دنیا نشان بدهیم که ملّت در صحنه‌های مهم و تعیین‌کننده‌ی کشور حضور دارند، کشور را نجات داده‌ایم، کشور را پیش برده‌ایم. 12. معجزه‌ی حضور ملّت ایران در صحنه را دشمنان ملّت ایران دیده‌اند و حالا میخواهند ببینند آیا مردم حضور دارند یا نه؟! 13. حضور مردم در صحنه‌های انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این، چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این، پشتوانه‌ی امنیّت ملّی ما است. 14. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است. لذا با انتخابات که نشانه‌ی قدرت ملّی است، مخالفت میکند. 15. هر کسی ایران را دوست دارد، هر کسی کشور، ملّت و امنیّت خودش را دوست دارد، بداند که اگر انتخابات ضعیف برگزار بشود، همه ضربه میخورند. 16. اگر در انتخابات مجلس حضور قوی داشته باشیم، مجلس قوی خواهیم داشت. 17. یک دستاورد دیگر، رشد سیاسی شرکت‌کنندگان در انتخابات، بخصوص جوانها است. 18. {جوان} وقتی قدرت تحلیل پیدا کند، دشمن، شیوه‌های دشمن و راه‌های مقابله‌ی با دشمن را می‌شناسد. 19. جوانها میتوانند پیشرو، پیشران و‌ شوق‌آفرین باشند؛ هم خود جوانها همه شرکت کنند، هم دیگران را تشویق به شرکت کنند. 20. رأی ندادن هیچ دستاوردی ندارد. هر کس پیشرفت را دوست دارد، باید در انتخابات، پُرشور شرکت کند. 21. حضور در انتخابات، دشمنان را مأیوس میکند. 22. اصلح کسی است که در تقیّد و تشرّع دینی بهتر و جلوتر؛ و نسبت به استقلال و منافع ملّی جدّی‌تر است. 23. حادثه‌ی غزّه، هم اسلام را به دنیا معرّفی کرد، هم فرهنگ و تمدّن {فاسد و ظالم} غربی را معرّفی کرد. ************************ محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا (1402/12/09): 1. از فرصت صفای روح جوانی تان استفاده کنید و خودتان را به خدای متعال نزدیک تر کنید، با خدا اُنس بگیرید، از خدا بخواهید، به خدا توکّل کنید. 1/1. خیلی خوش آمدید جوانان عزیز، برادران عزیز، خواهران عزیز و بخصوص خانواده‌های معظّم شهیدان که در جلسه حضور دارند؛ به همه‌ی شما خوشامد عرض میکنم. 2/1. جلسه، در واقع، جلسه‌ی جوان است، محلّ حضور دلهای پاک و زلال جوانها است. حرف اوّل من، عرض اوّل من، این است که شما جوانها از فرصت صفای روح جوانی‌تان استفاده کنید و در این ایّام مبارک ماه شعبان و پس از آن، ماه رمضان، خودتان را به خدای متعال نزدیک‌تر کنید، با خدا اُنس بگیرید، از خدا بخواهید، به خدا توکّل کنید. 3/1. از ماه شعبان روزهای کوتاهی باقی مانده است، اکثر ماه شعبان گذشت. ماه دعا، ماه مناجات، ماه استغفار؛ شعبان یک چنین ماهی است. در همین چند روزی که باقی مانده است، توصیه‌ی جدّی من به شما جوانان عزیز ــ چه پسرها و چه دخترها ــ این است که از دعا و استغفار و صلوات غفلت نکنید. 2. «دعا» اُنس شما را با خالق هستی افزایش میدهد، ارتباط شما را با خداوند متعال تقویت میکند. 1/2. «دعا» اُنس شما را با خالق هستی افزایش میدهد، ارتباط شما را با خداوند متعال تقویت میکند؛ دعا و مناجات این‌جور است. وقتی ما «استغفار» میکنیم، در واقع، استغفار به معنای این است که راه برگشت از خطا را انتخاب میکنیم. 2/2. ما همه اشتباهاتی داریم، خطاهایی داریم، گناهانی داریم؛ استغفار به معنای انتخاب راه برگشت از این خطاها و این گناهان است، که در ماه شعبان بر استغفار تکیه شده. 3/2. شما میگویید «استغفر الله و اتوب الیه»؛ «اتوب الیه» یعنی برمیگردم به سمت خدا؛ با خطا و با گناه از خدا دور شدم، حالا برمیگردم به سمت خدای متعال و خدا این برگشت را قبول میکند. 4/2. در درود فرستادن و صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد، در واقع، یاد و خاطره‌ی بهترین الگوهای انسانی را در ذهن خودمان زنده میکنیم. 5/2. این بزرگواران، بهترین آحاد بشر، و برترین افرادِ مخلوق پروردگار بودند. زندگی آنها، درس آنها، گفتار آنها، کردار آنها برای ما الگو است؛ اسوه هستند. وقتی ما صلوات میفرستیم، در واقع یاد آنها را در دلمان زنده میکنیم. پس اینها مغتنم است. 3. فرصت ماه شعبان و ماه رمضان که حالا خواهد آمد و همه‌ی فرصتهای دیگر را برای دعا کردن، استغفار کردن و توسّل به پروردگار و به اولیائش مغتنم بشمارید. 1/3. این دعاهایی که وارد شده است که [به آنها] دعای مأثور میگوییم ــ [دعای] مأثور یعنی دعاهایی که از ائمّه (علیهم السّلام) وارد شده، به ما رسیده، مثل صحیفه‌ی سجّادیّه و اغلب دعاهایی که در مفاتیح هست ــ صرف خواستن هم نیست، صرف طلب کردن و ارتباط با خدا [هم] نیست؛ از این هم بیشتر است؛ این دعاها متضمّن معارف است. 2/3. مضمونهای بلند، معارف عالی اسلامی در این دعاها هست. یک معارفی در این دعاها وجود دارد که در هیچ جای دیگر شما آنها را پیدا نمیکنید؛ در دعای امام حسین در روز عرفه، در دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه، در مناجات شعبانیّه، مضامینی هست، معارفی وجود دارد که انسان در هیچ جای دیگر اینها را پیدا نمیکند. 3/3. اُنس با دعاها معرفت مسلمان را و مؤمن را بالا میبرد؛ خیلی مغتنم است. بنابراین عرض اوّل ما این شد که این فرصت نورانی بودن دلتان را ــ که دلهای شما نورانی است، باصفا است ــ مغتنم بشمارید. 4/3. فرصت ماه شعبان و ماه رمضان که حالا خواهد آمد و همه‌ی فرصتهای دیگر را برای دعا کردن، برای استغفار کردن، برای توسّل به پروردگار و به اولیائش مغتنم بشمارید. این عرض اوّل ما به شما. 4. بحمدالله نشانه‌ی شور و نشاط انتخاباتی در سراسر کشور، در جاهای مختلف دیده میشود. 1/4. مطلب بعدی، که بنده مقیّدم این را برای شما حضّار و برای همه‌ی ملّت ایران عرض بکنم، مسئله‌ی انتخابات است که البتّه درباره‌ی انتخابات، هم ما صحبت کرده‌ایم، هم دیگران صحبت کرده‌اند، هم بحمدالله میبینم جوانها در مراکز مختلف، در دانشگاه‌ها، در خیابانها صحبت میکنند، بحث میکنند، لکن چند کلمه هم در این زمینه من امروز عرض میکنم. 2/4. خب بحمدالله نشانه‌ی شور و نشاط انتخاباتی در سراسر کشور، در جاهای مختلف دیده میشود. حالت میل به انتخابات و شور انتخاباتی محسوس است؛ باید خدا را شکر کنیم. 3/4. مطلوب این است که انتخابات ــ نه ‌فقط این انتخاباتِ دو روز بعد،(۱) [بلکه] همه‌ی انتخابات‌های کشور ــ قوی و پُرشور برگزار بشود؛ چرا؟ خب شما جوانها، اهل استدلالید؛ من واقعاً خرسندم از اینکه میبینم بعد از انقلاب جوانهای ما از لحاظ میل به استدلال و میل به تحقیق و دقّت، چندین برابر پیشرفت کرده‌اند. 4/4. من پیش از انقلاب هم با جوانها مأنوس بودم؛ تمام جلسات ما جلسات جوانها بود؛ جوانها را کاملاً می‌شناختم. بعد از انقلاب، روحیه‌ی سؤال، تفحّص، تجسّس، تحقیق، راستی‌آزمایی، در بین جوانها چند برابر افزایش پیدا کرده و این خیلی خوب است؛ یعنی جوان در عین اینکه در میدانهای مختلف اهل هیجان و نشاط و شور و جوانی است، در عین حال، اهل استدلال هم هست، اهل منطق هم هست. 5. انتخابات قوی و پُرشور یکی از ارکان اصلی اداره‌ی درست کشور و پیشرفت کشور است. 1/5. همین شهدای ما که غالباً مثل شماها جوان بودند ــ یعنی اغلب شهدای ما در دوران دفاع مقدّس و همچنین در دوران دفاع از حرم، در سنین دُور و بَر بیست و بیست‌وچند و حدّاکثر سی و این‌جوری بودند ــ با هیجان، با احساسات، با دل پُرشور به سمت میدانهای جنگ رفتند، امّا ذهنشان کار میکرد،‌ فکرشان کار میکرد، منطق داشتند، استدلال داشتند؛ شرح حالشان را اگر شما بخوانید، این را احساس میکنید؛ با استدلال حرکت میکردند. امروز جوانهای ما این‌جوری هستند. من در این زمینه چند مطلب را عرض میکنم. 2/5. اوّلاً در یک کلمه اگر بخواهیم راجع به اهمّیّت انتخابات پُرشور و قوی عرض کنیم، باید بگوییم انتخابات قوی و پُرشور یکی از ارکان اداره‌ی درست کشور است ــ که من بعداً در خلال صحبت، مختصرتوضیحی [در ‌این باره] خواهم داد ــ یکی از ارکان اصلی پیشرفت کشور است، یکی از مهم‌ترین وسیله‌های رفع موانع پیشرفت است؛ انتخابات قوی این خصوصیّات را دارد. 6. این صندوق رأی و این انتخابات، آسان به میان کشور ما و ملّت ما نیامده است. 1/6. چون شماها ندیده‌اید آن دوران را، اوّلاً این نکته را من به شما جوانها عرض بکنم که این صندوق رأی، این انتخابات، آسان به میان کشور ما و ملّت ما نیامده؛ از این حرفها نبود، از این خبرها نبود. 2/6. یک مدّتی که استبدادِ مطلق بود، بعد هم که ظاهر انتخابات وجود داشت، انتخابات فقط ظاهری بود، هیچ باطنی نداشت؛ یعنی لیست‌ها را در دربار و بعضاً حتّی در سفارتخانه‌های خارجی تنظیم میکردند، آن لیست‌ها را میدادند میگفتند اینها باید نماینده بشوند! اینها حرفهایی است که خود آنها میزنند، نه اینکه ما بگوییم. 3/6. ما البتّه آن‌وقت میدانستیم؛ ما در دوران پیش از انقلاب خبر داشتیم که مسئله‌ی رأی‌گیری و انتخاب و مانند اینها یعنی چه، امّا بعد از انقلاب خود آنها اعتراف کردند، در کتابهایشان نوشتند. 7. از سال ۱۳۴۱ که مبارزه شروع شد تا 22 بهمن سال ۱۳۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید، خیلی کار شد؛ زندانها رفتند، شکنجه‌ها شدند، مجاهدات تبیینی انجام گرفت، تا زمینه‌ها آماده شد. 1/7. اینکه مردم با انگیزه، با شناخت، با ایمان، با توقّع، با امید بروند پای صندوق و ر‌أی بیندازند، آسان به دست نیامده، برای این کار در این کشور خیلی مجاهدت شده. 2/7. البتّه شروع مجاهدات از بعد از مشروطه به این طرف است، لکن حرکت عمده‌ی مجاهدات و مبارزات، در نهضت امام بزرگوار و نهضت اسلامی است که مردم پشت سر امام قرار گرفتند و این راه را طی کردند. 3/7. از سال ۱۳۴۱ که مبارزه شروع شد تا بیست‌ودوّم بهمن سال ۱۳۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید و این مبارزات پیروز شد، در این ۱۶ سال در این کشور خیلی تلاش انجام گرفت، خیلی کار شد؛ زندانها رفتند، شکنجه‌ها شدند، مجاهدات تبیینی انجام گرفت، مجاهدات بیانی انجام گرفت تا زمینه‌ها آماده شد. 4/7. از سال ۵۶ حرکت عمومی مردم آغاز شد، امام بزرگوار قدم‌به‌قدم این نهضت را و این حرکت را رهبری کرد، هدایت کرد، درس داد، یاد داد که کجا باید حرکت کنید، چه کار باید بکنید، چه بخواهید؛ «رهبر» به معنای واقعی کلمه. 8. اگر تاریخ انقلابها را خوانده باشید یا بخوانید، می‌بینید وقتی انقلاب میشود، تا مدّتها دیکتاتوریِ انقلابی حاکم است؛ یعنی از مردم و آراء و مانند اینها خبری نیست. 1/8. کار رهبر انقلاب، امام بزرگوار و هر کسی که این ادّعا را داشته باشد، کار دلی است، کار فکری و مغزی است؛ روی دل مردم، روی فکر مردم اثر میگذارد و امام اثر گذاشت، مردم [به صحنه] آمدند تا انقلاب پیروز شد. 2/8. حالا شما اگر تاریخ انقلابها را خوانده باشید یا بخوانید ــ که البتّه جوانها متأسّفانه کم کتاب میخوانند؛ شماها بیشتر از این باید کتاب بخوانید ــ تاریخ این انقلابهای منطقه‌ای و جهانی و مانند اینها را که ملاحظه کنید، می‌بینید وقتی انقلاب میشود، تا مدّتها دیکتاتوری انقلابی حاکم است؛ یعنی از مردم و آراء و مانند اینها [خبری نیست]. 3/8. مثلاً فرض کنید در فرانسه در آخر قرن هجدهم، انقلاب کبیر فرانسه اتّفاق می‌افتد؛ خب مردم انقلاب کردند، مردم آمدند در خیابانها و مبارزه کردند امّا بعد از انقلاب یک گروه معدودی اختیار امور را به دست میگیرند، سه چهار سال آنها هستند، بعد یک گروه دیگر می‌آیند آنها را قلع ‌و قمع میکنند، سر جایشان می‌نشینند، چهار پنج سال آنها هستند، بعد یک گروه دیگر می‌آیند اینها را قلع ‌و قمع میکنند، حدود ده دوازده سال این وضع ادامه پیدا میکند، بعد هم یک ناپلئونی پیدا میشود، می‌آید همه‌ی اینها را به هم میزند، حکومت دیکتاتوریِ مستقلّ ناپلئونی را سر پا میکند؛ [اصلاً] بحث انتخابات نیست. بدتر از آن، انقلاب شوروی [است]. حالا این دو انقلاب مهمّ تاریخِ نزدیک به ما است. 9. حدود پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، امام اعلام همه‌پرسی عمومی کرد تا مردم نوع نظام را معیّن کنند. 1/9. [امّا در ایران] بیست‌ودوّم بهمن انقلاب شد، دوازدهم فروردین، یعنی حدود پنجاه روز بعد از آن، امام اعلام رأی‌گیری عمومی، همه‌پرسی عمومی کرد برای اینکه نوع نظام را مردم معیّن کنند؛ و معیّن کردند؛ یعنی [بلافاصله] مردم را آورد پای صندوق ــ اعتماد به مردم یعنی این؛ اهمّیّت صندوق انتخابات یعنی این ــ فاصله نشد. 2/9. حدود یک سال از این قضیّه گذشته بود که انتخابات مجلس خبرگان برای قانون اساسی تشکیل شد؛ انتخابات شد. بعد خود قانونی را که در مجلس از آب درآمده بود به رأی گذاشتند که آن انتخابات بعدی شد؛ بعد انتخابات ریاست‌جمهوری شد؛ بعد انتخابات مجلس شد؛ چند انتخاب در طول یک سال. 3/9. اینها از برکات انقلاب است؛ این حرفها نبود. مردم رفتند پای صندوقهای رأی، رأی دادند؛ یک عدّه موافق، یک عدّه مخالف. در بعضی از انتخابات‌ها خیلی پُرشور و پُرجمعیّت، در بعضی یک خُرده کمتر امّا مردم رفتند پای صندوق. 4/9. بدانید عزیزان من! این انتخابات، وجود صندوق رأی، انتخاب شما، رأی دادن شما، دخالت شما، یک امتیازی است که آسان به دست نیامده؛ این با زحمت به دست آمده، با مبارزه به دست آمده، با فداکاری‌های بزرگ به دست آمده، با حرکت عمومی ملّت به دست آمده. 10. ما معتقدیم باید انتخابات، انتخاباتِ پُرشور و پُرجمعیّت باشد. برای اینکه حضور مردم در صحنه، پای صندوق رأی، نشانه‌ی حضور ملّت در صحنه‌های مهمّ اداره‌ی کشور است. 1/10. خب، حالا ما چرا تأکید میکنیم به شرکت مردم؟ خب بعضی‌ها بودند، شاید حالا هم باشند، میگویند آقا! یک انتخاباتی برگزار بشود، یک جمعی از مردم شرکت کنند، بعد هم یک حکومتی سر کار بیاید، یا یک دولتی یا یک مجلسی، کارهای خودش را انجام بدهد. 2/10. ما معتقدیم نه، باید انتخابات، انتخاباتِ پُرشور باشد، باید پُرجمعیّت باشد؛ چرا؟ برای اینکه حضور مردم در صحنه، پای صندوق رأی نشانه‌ی حضور ملّت در صحنه‌های مهمّ اداره‌ی کشور است؛ این برای کشور ثروت بزرگی است. 11. ما اگر بتوانیم به دنیا نشان بدهیم که ملّت در صحنه‌های مهم و تعیین‌کننده‌ی کشور حضور دارند، کشور را نجات داده‌ایم، کشور را پیش برده‌ایم. 1/11. ما اگر بتوانیم به دنیا ــ حالا میگویم «دنیا» یعنی چه ــ نشان بدهیم که ملّت در صحنه‌های مهم و تعیین‌کننده‌ی کشور حضور دارند، کشور را نجات داده‌ایم، کشور را پیش برده‌ایم. 2/11. اینکه گفتم «بتوانیم به دنیا نشان بدهیم»، به چه کسی نشان بدهیم؟ خب خیلی از مردم دنیا و ملّتهای دنیا سر و کاری با ما ندارند، برای آنها اهمّیّتی ندارد؛ امّا دولتهایی هستند، سیاستهایی در دنیا هستند که چهارچشمی مراقب مسائل ایرانند ــ مسائل ایران اسلامی و جمهوری اسلامی و این کشور عزیز ــ تا ببینند چه خبر است. 3/11. آمریکا، سیاستهای غالب بر اروپا، سیاستهای صهیونیست‌ها، سیاستهای سرمایه‌داران و کمپانی‌داران بزرگ دنیا، به دلایل گوناگون ــ که حالا جای شرحش اینجا نیست؛ خیلی‌اش را میدانید، خیلی‌اش را گفته‌ایم ــ متوجّه مسائل داخل ایرانند، میخواهند ببینند اینجا چه خبر است. این ناظران سیاسی دنیا که عرض کردم، از همه بیشتر از حضور مردم میترسند، از قدرت مردمی بیمناکند و ملاحظه میکنند؛ چرا؟ چون قدرت مردمی را دیده‌اند. 12. معجزه‌ی حضور ملّت ایران در صحنه را دشمنان ملّت ایران دیده‌اند و حالا میخواهند ببینند آیا مردم حضور دارند یا نه؟! 1/12. {دشمنان انقلاب} دیده‌اند که اگر این ملّت در صحنه حضور پیدا بکند، حتماً بر مشکل غلبه پیدا میکند؛ کمااینکه در انقلاب اسلامی، ملّت حضور پیدا کرد و توانست رژیمی را که آمریکا و انگلیس و اروپا و همه پشت سرش بودند، به خاک سیاه بنشاند و از بین ببرد؛ این ملّت این‌جور است. 2/12. دیده‌اند که این ملّت وقتی در صحنه حضور پیدا میکند، در صحنه‌ی دفاع مقدّس و جنگ تحمیلی، بر صدّامی که آمریکا و شورویِ آن روز و ناتو و مرتجعین عرب و همه از او حمایت میکردند غلبه پیدا میکند و او را از خاک [خود] بیرون میکند و او را خاک‌نشین میکند، ذلیل میکند؛ این را دیده‌اند. 3/12. معجزه‌ی حضور ملّت ایران در صحنه را دشمنان ملّت ایران دیده‌اند، لذا از حضور مردم ملاحظه میکنند و حالا میخواهند ببینند آیا مردم حضور دارند یا نه؛ وقتی شما در پای صندوق حاضر میشوید، میفهمند که بله، ملّت ایران همچنان حضور خود در صحنه را حفظ کرده. 13. حضور مردم در صحنه‌های انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این، چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این، پشتوانه‌ی امنیّت ملّی ما است. 1/13. پس بنابراین، حضور مردم در صحنه‌های انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این پشتوانه‌ی امنیّت ملّی ما است. 2/13. قدرت ملّی پشتوانه‌ی امنیّت ملّی است؛ اگر دشمن احساس کند شما توانایی ندارید، ملّت ایران قدرتی ندارد، امنیّتِ شما را همه نوع تهدید خواهد کرد؛ از هر نوعش؛ این قدرت ملّی پشتوانه و تضمین‌کننده‌ی امنیّت ملّی است. 14. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است. لذا با انتخابات که نشانه‌ی قدرت ملّی است، مخالفت میکند. 1/14. امنیّت ملّی همه چیز است؛ اگر امنیّت نباشد، هیچ چیزی نیست. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است؛ لذا شما ملاحظه کنید امسال که سال ۱۴۰۲ بود، چون در اسفند امسال انتخابات بود، از فروردین امسال تبلیغات مخالف‌خوانانه‌ی دشمنان در رادیوهایشان، تلویزیون‌هایشان و ایستگاه‌های فضای مجازی‌شان علیه انتخابات شروع شد، تا مردم را مأیوس کنند، بگویند آقا چه فایده دارد، چه اثری دارد، انتخابات اثر ندارد، و مانند اینها. 2/14. {دشمنان انقلاب} نمیخواهند؛ قدرت ملّی ملّت ایران را برنمیتابند. پس با هر چیزی که نشانه‌ی قدرت ملّی است، مخالفت میکنند، از جمله با انتخابات. 15. هر کسی ایران را دوست دارد، هر کسی کشور، ملّت و امنیّت خودش را دوست دارد، بداند که اگر انتخابات ضعیف برگزار بشود، همه ضربه میخورند. 1/15. خب حالا در داخل هم بعضی نسبت به انتخابات بی‌التفاتی میکنند. البتّه من احدی را متّهم نمیکنم امّا به همه یادآور میشوم که ما باید به انتخابات از زاویه‌ی منافع ملّی نگاه کنیم، نه از زاویه‌های جناحی و گروهی؛ منافع ملّی را ملاحظه کنید. 2/15. اگر انتخابات ضعیف باشد، همه ضرر میکنند، نه اینکه یک عدّه‌ای ضرر کنند، یک عدّه‌ای از ضعیف بودن انتخابات سود ببرند؛ هیچ کس سود نمیبرد. 3/15. هر کسی ایران را دوست دارد، هر کسی کشور خودش و ملّت خودش و امنیّت خودش را دوست دارد، بداند که اگر انتخابات ضعیف برگزار بشود، هیچ کس سود نمیبرد، همه ضرر میکنند، همه ضربه میخورند؛ نه اینکه یک عدّه ضربه بخورند، یک عدّه سود کنند؛ نه. 4/15. خب حالا این در مسئله‌ی نمایش قدرت ملّی که عرض کردیم انتخابات مظهر نشان دادن و به رخ کشیدن قدرت ملّی کشور است. 16. اگر در انتخابات مجلس حضور قوی داشته باشیم، مجلس قوی خواهیم داشت. 1/16. علاوه‌ی بر این، انتخابات دستاوردهای دیگری هم دارد. یکی از دستاوردها این است که اگر انتخابات قوی بود، منتخب هم قوی خواهد بود. اگر ما مثلاً در انتخابات مجلس ــ که حالا انتخابات پیش‌رو انتخابات مجلس است ــ حضور قوی داشته باشیم، مجلس قوی خواهیم داشت. 2/16. مجلس قوی میتواند کارهای بزرگ انجام بدهد، میتواند قدمهای بلند بردارد؛ پشتوانه‌ی قوی دارد دیگر. در انتخابات ریاست جمهوری، اگر انتخابات پُرشور و قوی و پُرجمعیّت باشد، دست رئیس‌جمهور، دست دولت باز است برای کارهای بزرگ، برای اقدامهای بزرگ. این است. 3/16. بنابراین انتخابات قوی نتیجه‌اش پیشرفت کشور است، نتیجه‌اش سود بردن کشور است، برداشتن مشکلات کشور است؛ نتیجه‌اش این است. لذا گفتیم انتخابات قوی یکی از ارکان پیشرفت است. 17. یک دستاورد دیگر، رشد سیاسی شرکت‌کنندگان در انتخابات، بخصوص جوانها است. 1/17. یک دستاورد دیگر، رشد سیاسی شرکت‌کنندگان در انتخابات، بخصوص جوانها است. این خیلی برای ما فرصت مغتنمی است که جوانهایمان در دوران انتخابات، در بحثها، در مقایسه‌ها، در استدلالها، در حرفهایی که موافقین یک نامزد انتخاباتی میزنند، مخالفینش میزنند، در این ردوبدل‌ها رشد سیاسی پیدا میکند. 2/17. این رشد سیاسی، این قدرت تحلیلی که جوان ما پیدا میکند، چیز کمی نیست، خیلی باارزش است؛ بخصوص برای کشور ما. جوان ما وقتی قدرت تحلیلش بالا رفت، دیگر وسوسه‌های دشمن خنثی میشود، بی‌اثر میشود. 18. {جوان} وقتی قدرت تحلیل پیدا کند، دشمن، شیوه‌های دشمن و راه‌های مقابله‌ی با دشمن را می‌شناسد. 1/18. {جوان ما} وقتی قدرت تحلیل پیدا کند، دشمن را می‌شناسد، شیوه‌های دشمن را می‌شناسد، کارهای دشمن را می‌شناسد، راه‌های مقابله‌ی با دشمن را می‌شناسد. این قدرت تحلیل به نظر من یکی از این دستاوردهای بسیار مهم است. 2/18. بنابراین، همه‌ی آحاد ملّت، همه‌ی کسانی که مخاطب این حرفها هستند در باب انتخابات، بدانند انداختن رأی در صندوق، یک کاری است آسان، با نتایج بزرگ. شرکت در انتخابات که کار سختی نیست؛ یک کار آسانی است، هیچ مایه‌ای هم ندارد، امّا نتایجش نتایج بزرگی است که مقداری از آنها را من عرض کردم. 19. جوانها میتوانند پیشرو، پیشران و‌ شوق‌آفرین باشند؛ هم خود جوانها همه شرکت کنند، هم دیگران را تشویق به شرکت کنند. 1/19. حالا شما جوان هستید و خیلی‌هایتان رأی‌اوّلی هستید؛ من به نسل جوان خودمان، نسل جوان کشورمان، خیلی اعتقاد دارم. جوانها در همه‌ی میدانها پیشرانند، پیشروند، شوق‌انگیزند، در این میدان هم همین‌جور؛ در این میدان هم جوانها میتوانند پیشرو باشند، پیشران باشند،‌ شوق‌آفرین باشند؛ هم خود جوانها همه شرکت کنند، هم دیگران را تشویق به شرکت کنند. یکی از کارهای شما جوانها همین است. 2/19. پدرها، مادرها، هم‌درس‌ها، خویشاوندان، هم‌محلّه‌ها و همه‌ی مرتبطین را با استدلال میتوانید تشویق کنید؛ کاری است که ممکن است. البتّه یک کسانی هم ممکن است واقعاً نتوانند شرکت کنند؛ یعنی اینکه ما همه را تشویق میکنیم به شرکت در انتخابات، بعضی‌ها هستند که واقعاً به هر دلیلی قادر به شرکت در انتخابات نیستند؛ با آنها ما هیچ مطلبی نداریم، حرفی نداریم؛ ولی آن کسانی که اظهار بی‌میلی به انتخابات میکنند ــ که متأسّفانه [این‌جور افرادی] هستند؛ هم خودشان اظهار بی‌میلی میکنند، هم دیگران را تشویق میکنند به عدم حضور ــ اینها به نظر من یک قدری بیشتر فکر کنند روی این قضایا؛ رأی‌ ندادن هیچ فایده‌ای ندارد. 20. رأی ندادن هیچ دستاوردی ندارد. هر کس پیشرفت را دوست دارد، باید در انتخابات، پُرشور شرکت کند. 1/20. شما میگویید رأی دادن ممکن است بی‌فایده باشد؛ خب ممکن هم هست بافایده باشد؛ یعنی در رأی دادن احتمال فایده وجود دارد، در رأی ندادن احتمال هیچ فایده‌ای وجود ندارد. 2/20. رأی ندادن هیچ دستاوردی ندارد، امّا رأی دادن [احتمال دستاورد دارد]؛ حالا بنده که میگویم حتماً دستاورد دارد، [امّا] آن کسی که تردید دارد بگوید احتمالاً دستاورد دارد. 3/20. پس بنابراین، هیچ استدلالی پشت رأی ندادن نیست که ما بگوییم نباید رأی بدهند. خلاصه، مشکلی را حل نمیکند؛ رأی ندادنِ بعضی‌ها مشکلی از کشور را حل نمیکند، بلکه ضرر هم میکنند؛ چون بالاخره اگر شما رأی ندهی، یک نفر دیگر رأی میدهد، آن کسی که شما میخواهی انتخاب نشود ممکن است انتخاب بشود. 4/20. شما اگر رأی دادی، ممکن است جلوی او را بگیری، با یک رأی یا با یک مجموعه‌ی رأی. بالاخره، عرض من این است: هر کس ایران را دوست دارد، هر کس جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کس انقلاب را دوست دارد، هر کس قدرت ملّی را دوست دارد، هر کس پیشرفت را دوست دارد، باید در انتخابات فعّال باشد، بایستی در انتخابات شرکت پُرشور انجام بدهد. 21. حضور در انتخابات، دشمنان را مأیوس میکند. 1/21. انتخابات یک فرصت است، از این فرصت باید استفاده کرد؛ هم به نفع کشور است، هم دشمنان کشور را مأیوس میکند؛ امثال سیاستمداران آمریکا و سی‌آی‌اِی و صهیونیست‌های خبیثِ ظالم و دیگران را که نشسته‌اند چهارچشمی مسائل ما را دانه‌دانه رصد میکنند، مأیوس میکند؛ حضور در انتخابات، دشمنان را مأیوس میکند. این مطلب اصلی ما. 22. اصلح کسی است که در تقیّد و تشرّع دینی بهتر و جلوتر؛ و نسبت به استقلال و منافع ملّی جدّی‌تر است. 1/22. یک سؤالی در مورد «اصلح» میشود. چون آن کسانی که به عنوان نامزد وارد میدان انتخابات میشوند، خب همه صالحند دیگر؛ یعنی شورای نگهبان و بقیّه‌ی دستگاه‌های نظارتی روی اینها مطالعه کرده‌اند تشخیص داده‌اند که اینها صالحند؛ بنابراین صالحند؛ امّا اصلح را شما میخواهید انتخاب کنید. اصلح کیست؟ کیست که صلاحیّت بیشتری دارد؟ بنده اینجا دو سه ملاک را ذکر کرده‌ام: 2/22. هر کسی که در تقیّد به دین، تقیّد به عمل دینی و تشرّع دینی بهتر و جلوتر باشد؛ هر کسی نسبت به استقلال کشور و آویزان نشدن کشور به این و آن قدرت دنیا اصرار بیشتری داشته باشد و واقعاً استقلال کشور را بخواهد؛ هر کسی به مبارزه‌ی با فساد به طور جدّی عقیده داشته باشد که با فساد باید مبارزه کرد. 3/22. هر کسی نسبت به منافع ملّی جدّی‌تر است؛ یعنی حاضر است منافع شخصی خودش را در مقابل منافع ملّی قربانی کند؛ منافع ملّی را ترجیح بدهد بر [منافع شخصی]؛ هر کسی این خصوصیّات را داشته باشد، او اصلح است. 4/22. مسئله‌ی دین، مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی مبارزه‌ی با فساد، مسئله‌ی منافع ملّی. تعصّبات جناحی را بگذارند کنار؛ در قضایای مختلف ببینند چه چیزی مناسب با منافع ملّی است و مایه‌ی عزّت کشور و آسایش کشور و پیشرفت کشور است، آن را ترجیح بدهند در مقام تعارض منافع بین منافع شخصی و  منافع جناحی و منافع ملّی. 5/22. به نظر من اصلح این است که این را هم بایستی با مطالعه، با دقّت در حرفها، با شنیدن از افرادی که مطّلعند، آگاهند، شماها به دست بیاورید و کار سختی نیست، کار نشدنی‌ای نیست؛ حالا تا آن مقداری که انسان توانایی دارد. 6/22. حالا مثلاً بنده که بخواهم رأی بدهم، خب مثلاً فهرست تهران را می‌آورند، فهرستهای مختلفی هست، همه را که آدم نمی‌شناسد؛ بعضی‌ها را انسان می‌شناسد، بعضی‌ها را از این و آن میپرسد، بعضی‌ها را به افرادی که معرّفی کردند اطمینان میکند، مثلاً فرض کنید که یک مجموعه‌ای را به ‌عنوان نامزدهای مورد انتخاب انسان مینویسد اسمشان را، در صندوق می‌اندازد. هر مقداری که ممکن است در این زمینه بایستی دقّت کرد. 23. حادثه‌ی غزّه، هم اسلام را به دنیا معرّفی کرد، هم فرهنگ و تمدّن {فاسد و ظالم} غربی را معرّفی کرد. 1/23. مسئله‌ی غزّه امروز مسئله‌ی اساسی دنیای اسلام است، همان‌طور که مکرّر عرض کرده‌ایم. من چند روز قبل از این در یک صحبتی گفتم(۲) مسئله‌ی غزّه، حادثه‌ی غزّه، هم اسلام را به دنیا معرّفی کرد، معلوم شد که «ایمان اسلامی» آن عاملی است که این‌جور اقتدار و مقاومت می‌آفریند که مردم زیر بمباران ایستادگی کردند، تسلیم نشدند، دستهایشان را در مقابل دشمن بالا نبردند، با این‌همه فجایعی که اینها به وجود آوردند ــ اسلام را معرّفی کرد؛ اسلام این است، ایمان اسلامی این است ــ هم فرهنگ و تمدّن غربی را معرّفی کرد. 2/23. فرهنگ غربی و تمدّن غربی آن چیزی است که سیاستهای برآمده‌ی از این فرهنگ را وادار میکند که این جنایتها را ببینند و حاضر نباشند اعتراف کنند که این نسل‌کشی است، حاضر نباشند آن را به معنای واقعی کلمه متوقّف کنند. 3/23. بله، زبانی یک چیزی میگویند، امّا وقتی نوبت به متوقّف کردن این جنایت در شورای امنیّت سازمان ملل میرسد، وتو میکنند! تمدّن غربی این است. 4/23. کارِ فضاحتِ سیاستهای خلافِ بشریِ آمریکا و غربی‌ها به جایی میرسد که شنیدید این افسر نیروی هوایی آمریکا خودش را آتش میزند؛(۳) یعنی حتّی برای آن جوانی که در آن فرهنگ تربیت شده سنگین می‌آید، حتّی وجدان او آزرده میشود. 5/23. البتّه به جای یک نفر، هزار نفر باید خودشان را آتش میزدند، [منتها] غرق در فساد بودن نمیگذارد؛ حالا یک نفر تصادفاً وجدانش بیدار شده خودش را آتش زده. فرهنگ غربی خودش را معرّفی کرد، خودش را عریان کرد، خودش را لو داد که چقدر فاسد است، چقدر منحرف است، چقدر ظالم است. 6/23. امیدواریم خداوند متعال نصرت کامل به اسلام و مسلمین و فلسطین و بخصوص غزّه عنایت کند، و امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال برای ملّت ایران انتخابات مطلوب و مناسب و شایسته‌ی این ملّت را مقدّر کند. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته  ************************ (۱ انتخابات دوازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری، یازدهم اسفند برگزار میگردد. (۲ بیانات در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری کنگره‌ی ملّی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید استان خوزستان (۱۴۰۲/۱۲/۵) (۳ آرون بوشنل، افسر نیروی هوایی آمریکا، در اعتراض به جنگ علیه غزّه و همدستی آمریکا با رژیم صهیونیستی در جنایت و نسل‌کشی فلسطینیان، روز ششم اسفند در مقابل سفارت این رژیم در واشنگتن اقدام به خودسوزی کرد که به مرگ وی انجامید.   ]]> اخبار ستاد فجر Thu, 29 Feb 2024 08:48:31 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453231/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/12/03 http://www.hamandishi.ir/news/453214/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن (1402/12/03): 1. امیدواریم که میل به استضائه‌ی از قرآن و گرایش به فهم معارف قرآن روز‌به‌روز در بین مردم ما و امّت اسلامی گسترش پیدا کند؛ به این احتیاج داریم. 2. قرآن کتابِ ذکر، انذار، شفاء، حکمت، برهان و هدایت است. قرآن را خودِ قرآن توصیف و معرّفی میکند. 3. قرآن بهار دلها، شفای سینه ها، دوای دردهای جامعه بشری و ترسیم کننده نظامات اجتماعی است. 4. عدّه‌ای {به غلط} تصوّر میکنند که قرآن فقط برای ارتباط شخصی با خداست! اسلامِ پاسخگوی نیازهای جوامع را قبول ندارند. این تصّور، درست نقطه مقابلِ توصیف قرآن از خودش و توصیف ائمه(ع) از قرآن است. 5. ارزش والای تلاوت قرآن برای این است که مخاطبِ شما را وادار به تدبّر در آیات و مفاهیم قرآن میکند. 6. شرط اثرگذاری تلاوت در روح مخاطبان، این است که تلاوت به قصد نشان دادن قرآن باشد، نه خودنمایی. 7. امروز مسئله‌ی بزرگ دنیای اسلام، مسئله‌ی غزّه است. آیا سران کشورهای اسلامی درباره‌ی غزّه به تعلیم قرآن عمل میکنند؟! 8. قرآن میفرماید که «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»؛ آیا این شدّت عمل، در مقابل رژیم خبیث صهیونیستی نشان داده میشود؟ 9. خدای متعال از آحاد ملّتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا بر دولتهای خودشان فشار نیاوردند، و از دولتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا عمل نکردند./ اینها همه معارف قرآنی است؛ اینها است که ما بایستی در این تلاوتها آنها را برجسته کنیم. 10. امروز، در داخل غزّه و داخل فلسطین، نیروهای مقاومت دارند به قرآن عمل میکنند. مقاومت، در داخل غزّه، در حال ایستادگی در مقابل دشمن است. 11. امروز نه فقط دنیای اسلام، بلکه آزادگان غیر مسلمان هم برای مردم مظلوم غزّه عزادارند. امّا همین مردم، مقاومت فلسطین را تحسین میکنند، تمجید میکنند. 12. نصرت الهی ان‌شاءالله شامل حال مردم فلسطین خواهد بود و دنیای اسلام، به لطف الهی، نابودی غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی را به چشم مشاهده خواهد کرد. 13. امروز مهم‌ترین کار این است که پشتیبانی‌ها از رژیم غاصب و صهیونیست قطع بشود و مردم غزّه و مقاومت فلسطین، به هر نحو ممکن پشتیبانی و کمک بشوند. **************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن (1402/12/03): 1. امیدواریم که میل به استضائه‌ی از قرآن و گرایش به فهم معارف قرآن روز‌به‌روز در بین مردم ما و امّت اسلامی گسترش پیدا کند؛ به این احتیاج داریم. 1/1. امروز بسیار جلسه‌ی عالی، شیرین و مطلوبی بود. بحمدالله قرّاء محترم و تلاوت‌کنندگان از کشور خودمان و از کشورهای برادر، برنامه اجرا کردند و استفاده کردیم. 2/1. امیدواریم که میل به استضائه‌ی(۲) از قرآن و گرایش به فهم معارف قرآن روز‌به‌روز در بین مردم ما و مردم همه‌ی جهان اسلام و امّت اسلامی گسترش پیدا کند؛ به این احتیاج داریم. 2. قرآن کتابِ ذکر، انذار، شفاء، حکمت، برهان و هدایت است. قرآن را خودِ قرآن توصیف و معرّفی میکند. 1/2. یک جمله در مورد مسئله‌ی استضائه‌ی از قرآن عرض کنم. این قرآنی که شما تلاوت میکنید، کتاب هدایت است: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتی‌ هِیَ اَقوَم؛(۳) همه به هدایت احتیاج داریم. 2/2. {قرآن} کتاب ذکر است و «ذکر» یعنی ازاله‌ی(۴) غفلت؛ ما غالباً دچار غفلتیم؛ آحاد بشر غالباً معلومات خودشان را هم از یاد میبرند و دچار غفلت میشوند؛ قرآن کتاب ذکر است، ضدّ غفلت و مُزیل(۵) غفلت است؛ فرمود: وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر.(۶) 3/2. قرآن کتاب انذار است: وَ اوحِیَ اِلَیَّ هذَا القُرآنُ لِاُنذِرَکُم بِه؛(۷) احتیاج داریم به انذار، که توجّه بدهند ما را به خطراتی که تهدید میکند آحاد بشر را، چه در این نشئه و چه در نشئه‌ی بعد که زندگی حقیقی است. 4/2. {قرآن} کتاب درمان دردهای بشر است؛ چه دردهای افراد بشر [مانند] دردهای معنوی و روحی و فکری‌شان، چه دردهای جوامع بشری [از قبیل] جنگها، ظلمها، بی‌عدالتی‌ها؛ قرآن درمان اینها است: وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنین.(۸) 5/2. قرآن کتاب حکمت است: یس * وَ القُرآنِ الحَکیم؛(۹) «حکمت» یعنی بیان حقایق زندگی که انسان به آنها احتیاج دارد. قرآن کتاب تبیین و رفع ابهامها و جهالتها است، مکرّر هم «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین»(۱۰) در قرآن تکرار شده است. 6/2. {قرآن} کتاب مجید است، کتاب کریم است، کتاب نور است، کتاب برهان است؛ این قرآن است. اینها توصیف قرآن در خود قرآن است؛ قرآن را خود قرآن به ما معرّفی میکند و توصیف میکند قرآن را. 3. قرآن بهار دلها، شفای سینه­ ها، دوای دردهای جامعه بشری و ترسیم کننده نظامات اجتماعی است. 1/3. در کلام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) ــ که شاگرد برجسته‌ی قرآن و پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است ــ تعبیرات بلندی در نهج‌البلاغه درباره‌ی قرآن وجود دارد. رَبیعُ القُلوب؛ بهار دلها است؛ همچنان که در بهار، عالم زنده میشود، زمین زنده میشود، قرآن دلها را زنده میکند و از دل‌مردگی، افسردگی و عقب‌رفت نجات میدهد. 2/3. رَبیعُ القُلوبِ؛ شِفاءُ الصُّدور؛(۱۱) فیهِ عِلمَ ما یَأتی؛ دَواءَ دَائِکُم‌ وَ نَظمَ ما بَینَکُم‌.(۱۲) اینها تعبیرات نهج‌البلاغه درباره‌ی قرآن است؛ یعنی معارفِ تمام‌نشدنیِ مورد نیاز بشر، در قرآن موجود است؛ چه معارفی که مورد نیاز بشر به عنوان فرد است، چه معارفی که مورد نیاز بشر به عنوان جامعه‌ی بشری است. 3/3. این عبارت «عِلمَ ما یَأتی» که از نهج‌البلاغه خواندیم، یعنی برآورنده‌ی نیازهای همه‌ی بشر و همه‌ی آینده؛ عِلمَ ما یَأتی. در تمام ادواری که بشر در این کره‌ی خاکی زندگی میکند، قرآن نیازهای او را تأمین میکند و پاسخ میدهد؛ «عِلمَ ما یَأتی» یعنی این. دوای دردهای بزرگ جوامع بشری است. وَ نَظمَ ما بَینَکُم؛ نظام اجتماعی، ارتباطات بشری، ارتباطات جوامع، اینها همه در قرآن است. قرآن را بشناسیم. 4. عدّه‌ای {به غلط} تصوّر میکنند که قرآن فقط برای ارتباط شخصی با خداست! اسلامِ پاسخگوی نیازهای جوامع را قبول ندارند. این تصّور، درست نقطه مقابلِ توصیف قرآن از خودش و توصیف ائمه(ع) از قرآن است. 1/4. متأسّفانه در خود دنیای اسلام، یک عدّه‌ای بودند و هستند که تصوّر میکنند و باور کرده‌اند که قرآن فقط برای دلها است، برای کنج معابد است و انسانها {فقط} برای نیازها و ارتباطات شخصی‌شان با خدا به قرآن احتیاج دارند. 2/4. {این عده} اسلامِ پاسخگوی به نیازهای جوامع را قبول ندارند، اسلام سیاسی را قبول ندارند، اسلام سازنده‌ی نظام اجتماعی را قبول ندارند. این درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که خود قرآن از خود تبیین میکند و نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) درباره‌ی قرآن توصیف میکند. 5. ارزش والای تلاوت قرآن برای این است که مخاطبِ شما را وادار به تدبّر در آیات و مفاهیم قرآن میکند. 1/5. خب، اینها معارف قرآنی است؛ این معارف را چه جوری به دست بیاوریم؟ با اُنس با قرآن، با تدبّر در قرآن، با رجوع به آنانی که قرآن در خانه‌ی آنها نازل شده است، [یعنی] اهل‌بیت رسول‌الله (علیهم الصّلاة و السّلام)؛ با استفاده‌ی از اینها میشود این معارف را به دست آورد و از آنها استفاده کرد و زندگی را بر اساس آنها ساخت. 2/5. تلاوت شما ــ این کار رایج بین قرآن‌دوستان در کشورهای اسلامی که بحمدالله در کشور ما هم رواج خوبی پیدا کرده است ــ یکی از گامهای مؤثّر برای اُنس با قرآن و برای فهم معارف قرآن است. 3/5. ارزش والای تلاوت قرآن برای این است که مخاطبِ شما را وادار به تدبّر در آیات قرآن و در مفاهیم قرآن میکند، معارف قرآن را برای او روشن میکند. 6. شرط اثرگذاری تلاوت در روح مخاطبان، این است که تلاوت به قصد نشان دادن قرآن باشد، نه خودنمایی. 1/6. البتّه شرطش این است که این تلاوت به قصد نشان دادن قرآن باشد، نه نشان دادن خود؛ من قبلاً هم این را به قرّاء عزیزمان عرض کرده‌ام.(۱۳) 2/6. این هنرهایی که در تلاوت وجود دارد ــ صوت خوب، لحن خوب، فنون تلاوت، قطع و وصل، فراز و فرود ــ همه باید در خدمت تفهیم معارف قرآن باشد. 3/6. جوری تنظیم کنید، جوری تلاوت کنید، جوری قطع و وصل کنید، جوری تکرار کنید که معارف قرآن در دلها جایگزین بشود؛ امروز ما به این احتیاج داریم. 4/6. متأسّفانه بسیاری در دنیای اسلام با قرآن اُنس ندارند. این شکایت رسول مکرّم به خدای متعال که «وَ قالَ الرَّسولُ یا رَبِّ اِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا»،(۱۴) امروز در بسیاری از بخشهای دنیای اسلام تحقّق دارد و یک واقعیّت تلخی است. 7. امروز مسئله‌ی بزرگ دنیای اسلام، مسئله‌ی غزّه است. آیا سران کشورهای اسلامی درباره‌ی غزّه به تعلیم قرآن عمل میکنند؟! 1/7. امروز مسئله‌ی بزرگ دنیای اسلام مسئله‌ی غزّه است. آیا ما مشاهده میکنیم که سران کشورهای اسلامی و مسئولان کشورهای اسلامی، درباره‌ی غزّه به تعلیم قرآن و معرفت قرآنی عمل میکنند؟! 2/7. قرآن به ما میفرماید که «لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکافِرینَ اَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنین»؛(۱۵) آیا درباره‌ی غزّه به این آیه عمل میشود؟ 8. قرآن میفرماید که «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»؛ آیا این شدّت عمل، در مقابل رژیم خبیث صهیونیستی نشان داده میشود؟ 1/8. چرا سران کشورهای اسلامی علناً مخالفت خودشان، قطع رابطه‌ی خودشان، قطع کمکها و پشتیبانی‌های خودشان از کافرِ مُقاتلِ خبیثِ صهیونیست را اعلام نمیکنند؟ 2/8. قرآن میفرماید که «لاتَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»؛(۱۶) آیا امروز در دنیا به این [آیه] عمل میشود؟ قرآن میفرماید که «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»؛(۱۷) 3/8. آیا این شدّت عمل، در مقابل رژیم خبیث صهیونیستی نشان داده میشود؟ امروز اینها دردهای بزرگ دنیای اسلام است. 9. خدای متعال از آحاد ملّتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا بر دولتهای خودشان فشار نیاوردند، و از دولتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا عمل نکردند./ اینها همه معارف قرآنی است؛ اینها است که ما بایستی در این تلاوتها آنها را برجسته کنیم. 1/9. خدای متعال از آحاد ملّتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا بر دولتهای خودشان فشار نیاوردند، و از دولتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا عمل نکردند. اِنَّما یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِیارِکُم ... اَن تَوَلَّوهُم.(۱۸) 2/9. اینها همه معارف قرآنی است؛ اینها است که ما بایستی در این تلاوتها آنها را برجسته کنیم، آنها را به یاد یکدیگر بیاوریم، این وظایف را با هم در میان بگذاریم، تواصیِ به حق بکنیم؛ این مجالس تلاوت ما بایستی نتیجه و خروجی‌اش اینها باشد. 10. امروز، در داخل غزّه و داخل فلسطین، نیروهای مقاومت دارند به قرآن عمل میکنند. مقاومت، در داخل غزّه، در حال ایستادگی در مقابل دشمن است. 1/10. البتّه این مطلب روی دیگری هم دارد: امروز، در داخل غزّه و داخل فلسطین، نیروهای مقاومت دارند به قرآن عمل میکنند. مقاومت، در داخل غزّه، در حال ایستادگی در مقابل دشمن است. 2/10. اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا وَ اِنَّ اللَهَ عَلیٰ‌ نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱۹) خدای متعال ان‌شاءالله به آنها نصرت هم خواهد داد. 11. امروز نه فقط دنیای اسلام، بلکه آزادگان غیر مسلمان هم برای مردم مظلوم غزّه عزادارند. امّا همین مردم، مقاومت فلسطین را تحسین میکنند، تمجید میکنند. 1/11. قطعاً دنیای اسلام امروز برای غزّه عزادار است. مردم غزّه مورد ظلم کسانی قرار گرفته‌اند که بویی از انسانیّت نبرده‌اند. یقیناً بزرگ‌ترین وظیفه حمایت از آن مردم مظلوم و حمایت از مقاومت شجاعانه و فداکارانه‌ی نیروهای مقاومت در غزّه و در فلسطین است و از همه‌ی کسانی که از اکناف و اطراف دنیای اسلام آنها را کمک میکنند. 2/11. مردم فلسطین مظلومند؛ نه فقط دنیای اسلام، بلکه آزادگان غیر مسلمان هم برای مردم مظلوم غزّه امروز عزادارند؛ امّا همین مردم، مقاومت فلسطین را تحسین میکنند، تمجید میکنند. 12. نصرت الهی ان‌شاءالله شامل حال مردم فلسطین خواهد بود و دنیای اسلام، به لطف الهی، نابودی غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی را به چشم مشاهده خواهد کرد. 1/12. ما امیدواریم؛ امید ما به لطف الهی و به نصرت الهی تمام نمیشود. در همین آیه‌ی شریفه فرمود: وَ اِنَّ اللَهَ عَلیٰ نَصرِهِم لَقَدیر؛ در آیه‌ی دیگری فرمود: وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه؛(۲۰) این تأکیدِ الهی است. 2/12. نصرت الهی ان‌شاءالله شامل حال مردم فلسطین خواهد بود و دنیای اسلام، به لطف الهی، نابودی غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی را به چشم مشاهده خواهد کرد. 13. امروز مهم‌ترین کار این است که پشتیبانی‌ها از رژیم غاصب و صهیونیست قطع بشود و مردم غزّه و مقاومت فلسطین، به هر نحو ممکن پشتیبانی و کمک بشوند. 1/13. ما منتظر آن روزیم؛ آن روز {پیروزی مردم فلسطین} ان‌شاءالله خواهد آمد، آن روز حتماً خواهد آمد و این وظیفه‌ی همه‌ی ما را، بخصوص وظیفه‌ی سران کشورهای اسلامی را سنگین میکند؛ بایستی همه تلاش کنند. 2/13. امروز مهم‌ترین کار این است که پشتیبانی‌ها از رژیم غاصب و صهیونیست قطع بشود و مردم غزّه، مردم فلسطین، مقاومت فلسطین، به هر نحو ممکن پشتیبانی بشوند و کمک بشوند. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال همه‌ی ما را در این راه موفّق کند. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته ***************** (۱ در ابتدای این دیدار ــ که در پایان چهلمین دوره‌ی مسابقات بین‌المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران برگزار شد ــ تعدادی از قاریان به تلاوت آیاتی از قرآن پرداختند و سپس حجّت‌الاسلام سیّدمهدی خاموشی (رئیس سازمان اوقاف و امور خیریّه) گزارشی ارائه کرد. (۲ روشنایی گرفتن، راهنمایی خواستن (۳ سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۹؛ «قطعاً این قرآن به [آئینی] که خود پایدارتر است راه مینماید ...» (۴ از بین بردن (۵ زایل‌کننده و برطرف‌کننده (۶ سوره‌ی قمر، آیه‌ی ۱۷؛ «و قطعاً قرآن را برای پندآموزی آسان کرده‌ایم؛ پس آیا پندگیرنده‌ای هست؟» (۷ سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی ۱۹؛ «... و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله‌ی آن، شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد، هشدار دهم ...» (۸ سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۲؛ «و ما آنچه را برای مؤمنان مایه‌ی درمان و رحمت است، از قرآن نازل میکنیم ...» (۹ سوره‌ی یس، آیات ۱ و ۲؛ «یا سین؛ سوگند به قرآن حکمت‌آموز.» (۱۰ از جمله، سوره‌ی شعراء، آیه‌ی ۲؛ «این است آیه‌های کتاب روشنگر.» (۱۱ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۱۰ (۱۲ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۵۸ (۱۳ بیانات در محفل اُنس با قرآن کریم (۱۴۰۱/۱/۱۴) (۱۴ سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۳۰؛ «و پیامبر [خدا] گفت: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند.» (۱۵ سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۲۸؛ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند ...» (۱۶ سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۱؛ «... دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید ...» (۱۷ سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «... بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند ...» (۱۸ سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۹؛ «فقط خدا شما را از دوستی با کسانی بازمیدارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه‌هایتان بیرون رانده ...» (۱۹ سوره‌ی حج، آیه‌ی ۳۹؛ « به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت [جهاد] داده شده است، چرا که مورد ظلم قرار گرفته‌اند، و البتّه خدا بر پیروزی آنان سخت توانا است‌.» (۲۰ سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «... و قطعاً خدا به کسی که [دینِ‌] او را یاری میکند، یاری میدهد ...»     ]]> اخبار ستاد فجر Tue, 27 Feb 2024 08:34:29 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453214/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/11/29 http://www.hamandishi.ir/news/453168/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی (1402/11/29): 1. آذربایجان مظهر غیرت، عشق، ایمان، شور و هیجان ایمانی و اسلامی است. 2. کسانی که آرزو داشتند و دارند که ملّت ایران تدریجاً بیست‌ودوّم بهمن را فراموش کند، غافلگیر شدند. 3. قطعاً حادثه‌ی روز بیست‌ونهم بهمن ۵۶ تبریز یک حادثه‌ی تاریخ‌ساز بود؛ قضیه تبریز، حادثه‌ی قم را از قم به سرتاسر کشور کشاند. 4. مردم تبریز وظیفه را بهنگام شناختند و به {حکم} وظیفه، بهنگام قیام کردند. 5. یک روز مردم تبریز یک حرکت لازم و مهم انجام دادند و اثرش را دنیا دید. 6. انقلاب با انواع و اقسام فتنه‌ها و توطئه‌ها در این ۴۵ سال مواجه شده و از گردنه‌های سخت عبور کرده. 7. دو وظیفه‌ی کلّی برای ملّت ایران، بخصوص جوانها وجود دارد: «نگاه به خود» و «نگاه به دشمن». 8. «نگاه به خود» یعنی سنجش و ارزیابی خود؛ ببینیم چه‌کاره ایم، وزنمان چقدر است، خودمان را فراموش نکنیم. 9. یک سیاستی خصمانه‌ای وجود دارد که شما نقطه‌ی قوّت خودتان را فراموش کنید./ نقطه‌قوّت‌ها را باید حفظ و تقویت و نقطه‌ضعف‌ها را باید ترمیم کنیم. 10. مهم‌ترین دستاورد انقلاب، نابود کردن نظام استبدادیِ ظالمِ بی‌ایمانِ وابسته به آمریکا بود. 11. کار بعدیِ انقلاب، ایجاد خودباوری ملّی در ملّت ایران برای فعّالیّتهای گوناگون ملّی است. 12. ایجاد خودباوری، اعتماد به نفْس در مواجهه‌ی بین‌المللی، و گستردن تفکّر و ارزشهای انقلاب، از موفّقیّت‌های انقلاب است. 13. جلوگیری نسبی از گسترش فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ برتر و خارج کردن خدمات ملّی از انحصار در مرکز از دیگر آثار انقلاب است. 14. امروز دنیا به پزشک ما، به مهندس ما، به حقوق‌دان ما، به خلبان ما احتیاج دارد؛ اینها تربیت شده‌اند، انقلاب اینها را ساخته و به وجود آورده. 15. برآمدن گروه‌های خودجوش مردمی، یکی دیگر از موفّقیّتهای انقلاب است. 16. ما نقاط ضعف هم داریم: در ساخت یک اقتصاد قوی ملّی، در استقرار عدالت اجتماعی، قضائی و اقتصادی و در تطبیق زندگیمان با ارزشهای اسلامی عقبیم. در مسائل اخلاقی، آن مقداری که باید پیش نرفته‌ایم. 17. ما اگر به خودمان نگاه کنیم، هم موفّقیّتهایمان را خواهیم شناخت و به آنها افتخار خواهیم کرد و آنها را زیاد خواهیم کرد، هم ضعفهایمان را خواهیم شناخت و درصدد رفع آنها برمی‌آییم. 18. وظیفه‌ی نخبگان  این است که خلأها و منافذ خطر را شناسایی کنند، راه‌های رفع خلأ و بستن منافذ خطر را جستجو و پیدا کنند و به مسئولین کمک فکری کنند. 19. جوانها {با ایجاد صلاحیّتهای علمی و اخلاقی} برای حضور در میدانهای گوناگون و کشیدن بارهای سنگین آماده شوند. 20. وظیفه‌ی عموم مردم، حمایت از مسئولان و خدمتگزاران و حمایت از کارهای خوب است. 21. «جهاد» وظیفه‌ی مهم مردم و مسئولان است. «جهاد» یعنی آن تلاشی که در مقابل دشمن انجام میگیرد. 22. هر پیشرفتی که در جمهوری اسلامی پیش می آید، دشمن را عصبی میکند. 23. «نگاه به دشمن» [هم یعنی] از دشمن غافل نشویم؛ بدانیم دشمن خدعه و مکر و حیله و ابزارِ کار دارد. 24. از تهدید، عربده‌کشی و فشار دشمن نباید ترسید. باید توجّه کرد که این، نقاط قوت شماست که موجب میشود دشمن این‌جور عصبی باشد و فشار بیاورد. 25. «نگاه به دشمن» یعنی به پیشرفتهای انقلاب توجّه کنیم، بدانیم اینهاست که دشمن را عصبانی میکند. 26. انتخابات مظهر «جمهوریت نظام» است. دشمنان با شیوه‌های مختلف سعی میکنند مردم را از انتخابات دور و مأیوس کنند. 27. انتخابات، رکن اصلی نظام و راه اصلاح کشور است. همه باید در انتخابات شرکت کنند. 28. مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. 29 آن که میتواند مردم را به حضور در انتخابات تشویق کند، تشویق کند؛ آن که وارد رقابت انتخاباتی میشود، بداخلاقی یا سیاه‌نمایی نکند. 30. انتخابات بحمدالله در کشور ما همیشه سالم، صحیح و متین انجام گرفته، این دفعه هم ان‌شاءالله همین‌جور خواهد بود. 31. اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی نباید در وحدت ملّی ملّت ایران در مقابل دشمنان تأثیری بگذارد. *********************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی (1402/11/29): 1. آذربایجان مظهر غیرت، عشق، ایمان، شور و هیجان ایمانی و اسلامی است. 1/1. خوشامد عرض میکنم به یکایک شما برادران عزیز و خواهران عزیز که زحمت کشیدید و این راه طولانی را طی کردید و این حسینیّه را با حضور خودتان شور و معنا و صفا بخشیدید. 2/1. و از همین جا به همه‌ی مردم تبریز، همه‌ی مردم آذربایجان، آن مردم عزیز، آن مردم غیور، سلام و درود میفرستم و [عرض میکنم که] به معنای واقعی کلمه، همان‌طور که در این سرودِ زیبا اجرا کردید و خواندید، مفهوم عشق و غیرت آذربایجان است. 3/1. واقعاً همین‌جور است؛ آذربایجان مظهر غیرت، مظهر عشق، مظهر ایمان، مظهر شور و هیجان ایمانی و اسلامی است؛ این، آن چیزی است که ما، هم در تاریخ آذربایجان و تبریز خوانده‌ایم، هم به چشم خودمان در طول این سالهای طولانی از دوران مبارزات تا امروز مشاهده کرده‌ایم. 2. کسانی که آرزو داشتند و دارند که ملّت ایران تدریجاً بیست‌ودوّم بهمن را فراموش کند، غافلگیر شدند. 1/2. لازم میدانم تبریک عرض کنم اعیاد شعبانیّه را که حقیقتاً برای دلهای شیعه، این ولادتها، این اعیاد، بخصوص روز مبارک نیمه‌ی شعبان، یکی از مژده‌های بزرگ و شادی‌های عمیق است. 2/2. لازم میدانم از ملّت ایران به خاطر راه‌پیمایی پُرشور بیست‌ودوّم بهمن تشکّر کنم. واقعاً در همه جای کشور، در همه‌ی استانها، در همه‌ی شهرها، حتّی در روستاها و مراکز دور، مردم همّت کردند و شور و سرزندگیِ خودشان را نشان دادند. هستند کسانی که در آرزوی دل‌مُردگی ملّت ایرانند؛ اینها غافلگیر شدند. 3/2. هستند کسانی که آرزو داشتند و دارند که ملّت ایران تدریجاً بیست‌ودوّم بهمن را فراموش کند؛ اینها غافلگیر شدند. امسال مردم به معنای واقعی کلمه سرافرازیِ انقلابیِ به خاطر بیست‌ودوّم بهمن را از خودشان به رخ دنیا کشیدند و به همه نشان دادند. صمیمانه تشکّر میکنم. 4/2. البتّه در کنار تشکّر از مردم عزیز، از آن کسانی هم که امنیّت این راه‌پیمایی گسترده‌ی سراسری را به کمک الهی توانستند تأمین کنند، صمیمانه تشکّر میکنم. این امنیّتی که وجود دارد، با تلاش و با زحمت و با فداکاری و شب و روز نشناختنِ یک عدّه انسان مجاهد و فداکار به دست می‌آید؛ باید این را قدر دانست. 5/2. البتّه این حضور مردمی به مسئولین هم انگیزه میدهد، روحیه‌شان را بالا میبرد؛ این هم معلوم باشد. البتّه مسئولین ما بحمدالله باروحیه‌اند، احساس مسئولیّت میکنند، پُرانگیزه‌اند، به قدر توانشان واقعاً دارند کار میکنند، امّا این حضور مردمی آنها را بیشتر انگیزه میدهد، بیشتر روحیه میدهد و آنها را سرپا نگه میدارد و همان‌طور که امام‌جمعه‌ی محترم اشاره کردند، یک خونی در رگهای جامعه، ملّت، مسئولین و انقلاب میدمد. 3. قطعاً حادثه‌ی روز بیست‌ونهم بهمن ۵۶ تبریز یک حادثه‌ی تاریخ‌ساز بود؛ قضیه تبریز، حادثه‌ی قم را از قم به سرتاسر کشور کشاند. 1/3. و امّا بیست‌ونهم بهمن؛ درباره‌ی بیست‌ونهم بهمن ۵۶، بارها صحبت شده است و از ابعاد گوناگون، جوانب گوناگون، گفته شده؛ امروز هم یک کلمه‌ای در این زمینه میخواهم عرض کنم، بعد یک استنتاجی میخواهم بکنم از این عرضی که میکنم. 2/3. قطعاً حادثه‌ی روز بیست‌ونهم بهمن ۵۶ تبریز یک حادثه‌ی تاریخ‌ساز بود؛ بدون شک. «حادثه‌ی تاریخ‌ساز» یعنی آن حادثه‌ای که این‌جور نیست که شروع بشود و تمام بشود و برود؛ نه، شروع میشود و ادامه پیدا میکند و گسترش پیدا میکند و به نتایج عالی میرسد، تاریخ ورق میخورد؛ حادثه‌ی تبریز از این قبیل بود. 3/3. بله، مثلاً فرض کنید شهید تجلّایی بهانه‌ی حضور مردم و آمدن مردم در سطح خیابان و مانند اینها شد، اعلامیّه‌ی علمای بزرگ [از قبیل] مرحوم آقای آمیرزا حسن آقای انگجی، مرحوم آقای قاضی ــ شهید قاضی ــ مرحوم آقای آشیخ عبدالحسین غروی و دیگرانی که امضا کرده بودند و اعلامیّه دادند، اینها همه مؤثّر بود، مردم را کشاند، امّا حادثه‌ای که به وجود آمد بزرگ‌تر از این حرفها بود. 4/3. این حادثه چه کار کرد؟ حادثه‌ی تبریز به قضیّه و واقعه‌ی نوزدهمِ دیِ قمِ در واقع تمام‌شده ــ که دستگاه داشت روی آن را میپوشاند ــ ضریبِ ده‌ها برابری داد، حادثه‌ی قم را از قم به سرتاسر کشور کشاند؛ قضیّه‌ی تبریز این بود. 5/3. وقتی که روحیه‌ی مقاومت و شور انقلابی و قیام به سرتاسر کشور کشانده میشود، نتیجه این میشود که بعد از تقریباً یک سال، حادثه‌ی بیست‌ودوّم بهمن اتّفاق می‌افتد و ایران از این رو به آن رو میشود؛ «تاریخ‌ساز» یعنی این. 4. مردم تبریز وظیفه را بهنگام شناختند و به {حکم} وظیفه، بهنگام قیام کردند. 1/4. مردم تبریز وظیفه را بهنگام شناختند و به وظیفه بهنگام قیام کردند، که من یک بار دیگر در همین جلسه به این معنا اشاره کردم.(۲) 2/4. اهمّیّت قضیّه این است که ما یک وظیفه‌ای را که احساس میکنیم، اوّلاً در وقت خودش احساس کنیم و نگذاریم بگذرد، بعد، همان وقتی که احساس کردیم، به وظیفه قیام کنیم؛ مثل ماجرای توّابین نشود. 3/4. توّابین به کربلا نیامدند، بعد قیام کردند، همه‌ی آنها هم به شهادت رسیدند، امّا کو؟ تأثیری در تاریخ نگذاشتند، چون بوقت قیام نکردند؛ آن وقتی که باید می‌آمدند، نیامدند؛ باید روز عاشورا در کربلا میبودند، نبودند. 4/4. حادثه‌ی تبریز با احساس وظیفه‌، بهنگام و در لحظه اتّفاق افتاد و قیام هم در لحظه اتّفاق افتاد، این بود که خدا برکت داد؛ وقتی این‌جور قیام کنیم ــ اَن تَقوموا لِلَّهِ مَثنیٰ‌ وَ فُرادىٰ(۳) ــ این قیام برکت دارد، خدای متعال به این قیام برکت میدهد، و برکت داد و همین‌طور آمد تا رسید به بیست‌ودوّم بهمن. 5. یک روز مردم تبریز یک حرکت لازم و مهم انجام دادند و اثرش را دنیا دید. 1/5. خب، اینها مربوط به گذشته است. شاید اکثر شمایی که در این جلسه نشسته‌اید، نه آن روز را دیده‌اید، نه خاطره‌ای از آن روز دارید؛ شما مرد امروزید،‌ مرد فردایید. 2/5. یک روز مردم تبریز یک حرکت لازم و مهم انجام دادند و اثرش را دنیا دید؛ حالا در آن لحظه‌ای که اتّفاق افتاد دنیا متوجّه نبود، امّا بعد به جاهایی رسید که دنیا تکان خورد، تاریخ ورق خورد؛ یک روز این کار شد، امّا آن روز گذشت. 3/5. بیست‌ونهم بهمن ۵۶ یک روز از روزهای خدا بود، امروز هم یک روز دیگری از روزهای خدا است، فردا هم یک روز دیگری از روزهای خدا است. ما باید درس بگیریم؛ آنچه لازم است این است که ما از گذشته برای امروزمان و برای فردایمان درس بگیریم. 6. انقلاب با انواع و اقسام فتنه‌ها و توطئه‌ها در این ۴۵ سال مواجه شده و از گردنه‌های سخت عبور کرده. 1/6. خب، بیست‌ودوّم بهمن سال ۵۷ تولّد انقلاب بود؛ یک تولّد استثنائی و پُرخروش. هر چه از بیست‌ودوّم بهمن تا امروز گذشته است، این مولود بیست‌ودوّم بهمن بزرگ‌تر شده، قوی‌تر شده، استخوان‌بندی‌اش محکم‌تر شده، قدرتش بیشتر شده، نگاهش نافذتر شده. 2/6. آن مولود، امروز چهل‌وپنج‌ساله است؛ تجربه‌ها، حادثه‌ها، جنگ، برخورد با کافر، برخورد با منافق، برخورد با دشمن سیاسی، انواع و اقسام فتنه‌ها و توطئه‌ها در این ۴۵ سال پیش آمده و انقلاب با اینها مواجه شده. 3/6. انقلاب یعنی چه؟ یعنی آنچه در دل شما است؛ انقلاب یعنی شما، انقلاب یعنی مردم، انقلاب یعنی نظام حاکم با این حوادث مواجه شده و روبه‌رو شده، از گردنه‌های سخت عبور کرده. 7. دو وظیفه‌ی کلّی برای ملّت ایران، بخصوص جوانها وجود دارد: «نگاه به خود» و «نگاه به دشمن». 1/7. شما میگویید «آقا مهدی باکری»؛ باکری چه کار کرد؟ امثال باکری‌ ــ که یک جوان بیست‌وچندساله هم بود ــ و بقیّه‌ی بزرگانی که در این راه بودند، امروز فقط اسمشان آورده میشود، [در حالی که] جزئیّات کارشان، آن تلاش، آن مجاهدت، آن گذشت از همه چیز، آن تدبیر، آن فکر، آن قوّت باید در ذهن ما جایگزین بشود، جاگیر بشود و بشناسیم. 2/7. وظایفی هست که باید بشناسیم و این وظایف را باید دنبال کنیم؛ امروز عرض من این است. من دو وظیفه‌‌ی کلّی را مطرح میکنم که از هر کدام از این دو وظیفه، ده‌ها وظیفه ناشی میشود. 3/7. دو وظیفه‌ی کلّی برای همه‌ی ملّت ایران، برای من و شما، بخصوص شما جوانها وجود دارد؛ این دو وظیفه چیست؟ یکی وظیفه‌ی «نگاه به خود»، یکی وظیفه‌ی «نگاه به دشمن»؛ دو وظیفه است. حالا توضیح میدهم که وظیفه‌ی «نگاه به خود» یعنی چه. 8. «نگاه به خود» یعنی سنجش و ارزیابی خود؛ ببینیم چه‌کاره ایم، وزنمان چقدر است، خودمان را فراموش نکنیم. 1/8. «نگاه به خود» یعنی سنجش خود، ارزیابی خود؛ ببینیم چه‌کاره هستیم، وزنمان چقدر است، خودمان را فراموش نکنیم. خدای متعال در قرآن میفرماید که «نَسُوا اللَهَ فَاَنساهُم اَنفُسَهُم»؛(۴) خدا را از یاد بردند، خدا مجازاتشان کرد؛ مجازات چه بود؟ این بود که خودشان را از یاد خودشان برد. 2/8. اینکه ما ندانیم و نتوانیم خودمان را درست ارزیابی کنیم و بسنجیم، خیلی بلای بزرگی است؛ مثل مریضی که دچار یک بیماری هولناک و منجر به هلاکت است، خودش هم خبر ندارد، خودش مطّلع نیست؛ خب سرنوشت این {مریض} معلوم است دیگر. 3/8. اگر چنانچه بخواهد نجات پیدا کند، باید بفهمد چه بیماری‌ای دارد، تا بتواند درمان کند خودش را. این یک. دوّم [هم اینکه] فقط شناختن عیبها نیست، شناختن نقطه‌‌قوّت‌ها هم هست. 9. یک سیاستی خصمانه‌ای وجود دارد که شما نقطه‌ی قوّت خودتان را فراموش کنید./ نقطه‌قوّت‌ها را باید حفظ و تقویت و نقطه‌ضعف‌ها را باید ترمیم کنیم. 1/9. من حالا یک فهرست کوتاهی به شما برادران و خواهران عزیز عرض میکنم. اگر چنانچه ما به خودمان ــ «خودمان» یعنی به انقلابمان، به نظاممان، به رفتارمان، به هویّتمان ــ یک نگاه دقیق بیندازیم، [می‌بینیم] یک مقدار نقاط قوّت وجود دارد، کامیابی‌هایی وجود دارد. 2/9. انقلاب هدف داشت، با اهداف مهمّی به میدان آمد که به بعضی از این هدفها رسیده‌ایم، دست پیدا کرده‌ایم و مهم هم هست، به بعضی هم نرسیده‌ایم؛ یک جاهایی نقطه‌ی قوّت داریم، یک جاهایی نقطه‌ی ضعف داریم. نقطه‌قوّت‌ها را باید تقویت کنیم، حفظ کنیم، قدر بدانیم، نقطه‌ضعف‌ها را باید ترمیم کنیم. 3/9. چرا میگوییم «نقطه‌قوّت‌ها را باید قدر دانست»؟ برای خاطر اینکه یک سیاستی وجود دارد که شما نقطه‌ی قوّت خودتان را فراموش کنید، ندانید که این توانایی را دارید؛ این هم یک سیاست خصمانه‌ای است که وجود دارد، لذا باید نقطه‌قوّت‌ها را شناخت. 10. مهم‌ترین دستاورد انقلاب، نابود کردن نظام استبدادیِ ظالمِ بی‌ایمانِ وابسته به آمریکا بود. 1/10. خب ما، یعنی انقلاب، موفّقیّتهایی داشته‌ایم. «ما» که میگویم، منظور اشخاص نیست، مجموعِ انقلاب است؛ یعنی ملّت ایران، نظام جمهوری اسلامی، مسئولان گوناگون، آحاد مردم، همه در این موفّقیّتها شریکند. 2/10. ما یک موفّقیّتهایی داشته‌ایم؛ این موفّقیّتها چیست؟ در رأس این موفّقیّتها نابود کردن یک نظام استبدادی ظالم حق‌کش بی‌ایمان وابسته است، [یعنی] نظام سلطنتی؛ این چیز کوچکی نیست؛ مهم‌ترین دستاورد این است. 3/10. نظام سلطنتی که در کشور ریشه‌دار هم بود، نظامی بود که نه برای مردم ارزش قائل بود، نه احترام قائل بود، نه در اداره‌ی کشور نقشی برای مردم قائل بود، نه به فکر مردم بود. 4/10. آنجایی که بنده در بلوچستان تبعید بودم، حتّی استاندار آن استان از آن شهر نسبتاً بزرگ(۵) دیدن نکرده بود! حالا رئیس‌جمهور مملکت به نقاط دوردست و روستاها و شهرهای کوچک هم میرود و بین مردم حضور پیدا میکند؛ اینها خیلی با هم فرق دارد. 5/10. به مردم اهمّیّتی نمیدادند، مردم نقشی نداشتند. به چه کسی اهمّیّت میدادند؟ به سفارت انگلیس، به سفارت آمریکا. من چند روز قبل از این در یک جلسه‌ای اینجا گفتم(۶) که مأمور آمریکایی، افسر آمریکایی، می‌آمد هواپیمای جنگنده‌ی متعلّق به ایران را از داخل فرودگاه سوار میشد میرفت ویتنام را بمباران میکرد برمیگشت، شاه مملکت اطّلاع هم نداشت؛ نه اینکه اجازه نمیگرفت، اطّلاع هم نمیداد! زندگی مردم این‌جوری بود. 6/10. حدود چهل پنجاه هزار آمریکایی در این کشور میخوردند، میخوابیدند، حکمرانی میکردند، تصمیم میگرفتند، مردم هیچ‌کاره بودند؛ [میگفتند] نفت را به چه کسی و به چه قیمت بفروش، به چه کسی و چگونه نفروش؛ استاندار، فلان‌جا بیاید، نماینده‌ی مجلس فلان‌کس باشد و فلان‌کس نباشد؛ سفارتها در موارد بسیار متعدّدی دخالت میکردند و تصمیم‌گیری میکردند و اعلام میکردند، باید اجرا میشد؛ یک چنین نظامی بود. 7/10. انقلاب اسلامی آمد این نظام را از بیخ ‌و بُن برکند، نابود کرد، تبدیل کرد به یک نظام مردمی. مردم در این نظام، مالک نظامند، صاحب نظامند، انتخاب میکنند، تشخیص میدهند، رأی میدهند. 8/10. حالا به این استبداد چندین‌هزار‌ساله، در دوره‌ی اواخر قاجار و در تمام دوره‌ی پهلوی وابستگی به خارج هم اضافه شده بود، علاوه بر آن فساد شهوانی، فساد مالی و فساد اخلاقی که اینها هم از همه جهت بود. 9/10. خب، انقلاب آمد این نظام را تبدیل کرد به یک نظام مردمی؛ یعنی نقطه‌ی مقابل آن؛ مردم انتخاب میکنند قانونگذار را، اجراکننده را، رهبر را باواسطه و به وسیله‌ی مجلس خبرگان، شورای شهر را و بقیّه‌ی عوامل تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز و اجراکننده‌ی کشور را؛ این مهم‌ترین کاری بود که انجام گرفت. این یک موفّقیّت. 11. کار بعدیِ انقلاب، ایجاد خودباوری ملّی در ملّت ایران برای فعّالیّتهای گوناگون ملّی است. 1/11. کار بعدی ایجاد خودباوری ملّی در ملّت ایران برای فعّالیّتهای گوناگون ملّی است؛ یعنی در علم، در فنّاوری، در کار سیاست، در کار هنر، در انواع و اقسام کارها، ملّت ایران احساس خودباوری میکند، میتواند اقدام کند، میتواند انجام بدهد، چشمش به خارج نیست. 2/11. بنده بارها گفته‌ام، در گذشته، در دوران رژیم [طاغوت]، گندم ما از آمریکا می‌آمد و سیلوی ما را هم شوروی سابق می‌آمد میساخت؛ پزشک ما از هند می‌آمد؛ چند هزار پزشک هندی و بنگلادشی در سرتاسر کشور [داشتیم]. 3/11.  ملّت ایران، جوان ایرانی، احساس توانایی نمیکرد؛ یعنی این احساس را در او کشته بودند، سرکوب کرده بودند؛ این تبدیل شد به احساس توانایی. 4/11. امروز جوانها کارهای بزرگی انجام داده‌اند که خب شنیده‌اید و میدانید؛ در یک بخشهایی اعلام شده، دیده شده ــ مثل بخشهای نظامی و مانند اینها که همه میدانند ــ در خیلی از بخشها هم مردم غالباً بی‌اطّلاعند از کارهای بزرگی که انجام گرفته؛ در بخش صنعت، در بخش صنعت هسته‌ای، در بخش پزشکی، در بخش دارویی، در بخشهای گوناگون؛ چه کسی انجام داده؟ همین جوانها. این، خودباوری در مسائل ملّی است. 12. ایجاد خودباوری، اعتماد به نفْس در مواجهه‌ی بین‌المللی، و گستردن تفکّر و ارزشهای انقلاب، از موفّقیّت‌های انقلاب است. 1/12. علاوه‌ی بر این، اعتماد به نفْس در مواجهه‌ی بین‌المللی؛ ملّت ایران، نمایندگان ملّت ایران، امروز در مواجهه‌ی با قدرتها احساس ضعف نمیکنند، احساس حقارت نمیکنند؛ آن روز این‌جور نبود. 2/12. آن روز، نمایندگان برگزیده‌ی سیاسیِ وزارتِ خارجه در فلان کشور ــ حالا به مسائل شخصی‌شان کاری نداریم که خیلی مسائل بدی بود ــ در مسائل سیاسی هیچ ابتکار عملی نداشتند، تابع دولت آن قدرتی بودند که در آنها نفوذ داشت، [مثل] قدرت انگلیس، قدرت آمریکا، قدرت فرانسه و امثال اینها. 3/12. پس ایجاد خودباوری، اعتماد به نفْس در مواجهه‌ی بین‌المللی، و گستردن تفکّر و ارزشهای انقلاب که امروز شما دارید نشانه‌هایش را در منطقه ملاحظه میکنید [هم از موفّقیّت‌های انقلاب است]. ارزشهای انقلاب گسترش پیدا کرده؛ ما برای اینها فعّالیّتی نکردیم، این خاصیّتِ خودِ انقلاب است. 13. جلوگیری نسبی از گسترش فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ برتر و خارج کردن خدمات ملّی از انحصار در مرکز از دیگر آثار انقلاب است. 1/13. جلوگیری نسبی از گسترش فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ برتر؛ پیش از انقلاب این‌جوری بود؛ فرهنگ غربی فرهنگ برتر شمرده میشد. البتّه این بکلّی برطرف نشده، امّا تا حدود زیادی اصلاح شده. 2/13. خارج کردن خدمات ملّی از انحصار در مرکز؛ پیش از انقلاب، بسیاری از خدمات، مسائل زیربنایی، خدمات مردمی، مخصوص تهران و چند شهر بزرگ بود. امروز انقلاب این‌جور اقتضا کرده، این‌جور ایجاد کرده که این خدمات را گسترش بدهد به اعماق کشور، به سراسر کشور و ان‌شاءالله ادامه هم پیدا خواهد کرد و پیش خواهد رفت. 14. امروز دنیا به پزشک ما، به مهندس ما، به حقوق‌دان ما، به خلبان ما احتیاج دارد؛ اینها تربیت شده‌اند، انقلاب اینها را ساخته و به وجود آورده. 1/14. پرورش دانشمندان جهانی، دانشمندانی که در دنیا معروفند؛ جرّاح خوب، مهندس خوب، دانشمند هسته‌ای برجسته؛ اینها در دنیا شناخته‌شده هستند، در دنیا به آنها احترام گذاشته میشود. 2/14. شماها میدانید امروز یکی از نگرانی‌هایی که بجا هم هست، به خارج رفتن بعضی متخصّصین ما است ــ پزشک و امثال اینها ــ که بعضی‌ها را نگران کرده و البتّه حق هم دارند [بابت این] نگرانی. 3/14. امّا روی دیگر این قضیّه چیست؟ [این است که] دنیا به پزشک ما احتیاج دارد. یک روز ما به پزشک بنگلادشی احتیاج داشتیم، امروز دنیا به پزشک ما، به مهندس ما، به حقوق‌دان ما، به خلبان ما احتیاج دارد؛ اینها تربیت شده‌اند، انقلاب اینها را ساخته و به وجود آورده. 15. برآمدن گروه‌های خودجوش مردمی، یکی دیگر از موفّقیّتهای انقلاب است. 1/15. برآمدن گروه‌های خودجوش مردمی؛ این یکی از موفّقیّتهای انقلاب است. ما امروز در همه‌ی بخشهای مختلف زندگی مردمی، گروه‌های خودجوش داریم؛ در هنر، در ادبیّات، در صنعت، در مسائل نظامی، در کارهای گوناگون، گروه‌های خودجوش مردمی هستند. 2/15. جوانهایی هستند که نه خرجی برای دولت دارند، نه توقّعی از مسئولین کشور دارند، خودشان بین خودشان کارهای بزرگی را انجام میدهند و انسان آنها را به چشم مشاهده میکند. 3/15. اینها نقاط قوّت است و از این قبیل نقاط قوّت خیلی داریم؛ اگر نگاه به خود را دنبال کنیم، از این قبیل نقاط قوّت در بین ملّت ایران و ناشی از انقلاب، الیٰ‌ماشاءالله فراوان است. خب، این نقاط قوّت. 16. ما نقاط ضعف هم داریم: در ساخت یک اقتصاد قوی ملّی، در استقرار عدالت اجتماعی، قضائی و اقتصادی و در تطبیق زندگی­مان با ارزشهای اسلامی عقبیم. در مسائل اخلاقی، آن مقداری که باید پیش نرفته‌ایم. 1/16. نقاط ضعف نداریم؟ چرا؛ کم است؟ نه؛ نقاط ضعف هم داریم. ما در ساخت یک اقتصاد قوی ملّی عقبیم. ما در استقرار عدالت اجتماعی، عدالت قضائی، عدالت اقتصادی ــ که «عدالت» یکی از برترین شعارهای انقلاب بوده، از بزرگ‌ترین هدفهای انقلاب بوده ــ عقبیم. 2/16. کارهایی شده، کارهای خوبی هم شده، امّا تا آن مقداری که باید بشود خیلی فاصله‌ هست؛ عقبیم. در ریشه‌کنیِ آسیب‌های اجتماعی عقبیم؛ در مسئله‌ی طلاق، در مسئله‌ی اعتیاد، در مسائل اخلاقی، آن مقداری که باید پیش نرفته‌ایم؛ ما عقبیم. 3/16. شما یک نگاهی بکنید به فضای مجازی، مشکلات برخورد اخلاقی را آنجا مشاهده میکنید؛ این عقب بودن ما است؛ عقبیم. 4/16. در تطبیق زندگی‌مان با ارزشهای اسلامی عقبیم: اسلام گفته اسراف نکنید، ما اسراف میکنیم؛ اسلام گفته اشرافیگری را بگذارید کنار، در طبقات گوناگون ما، یک عدّه‌ای که میتوانند اشرافیگری میکنند، یک عدّه‌ای [هم] از اشرافیگری تقلید میکنند؛ نمیتواند، پول هم ندارد، امّا میرود قرض میکند برای اینکه عروسی پُرخرج برای فرزندش درست کند؛ چرا؟ اینها اشکالات ما است، اینها عقب‌ماندگی‌های ما است. 17. ما اگر به خودمان نگاه کنیم، هم موفّقیّتهایمان را خواهیم شناخت و به آنها افتخار خواهیم کرد و آنها را زیاد خواهیم کرد، هم ضعفهایمان را خواهیم شناخت و درصدد رفع آنها برمی‌آییم. 1/17. خب، گفتم نگاه به خود، ارزیابی خود، سنجش خود؛ این بر عهده‌ی همه‌ی ما است. ما اگر به خودمان نگاه کنیم، هم موفّقیّتهایمان را و کامیابی‌های بزرگمان را خواهیم شناخت و بر آنها پا خواهیم فشرد و به آنها افتخار خواهیم کرد و آنها را زیاد خواهیم کرد، هم ضعفهایمان را خواهیم شناخت و درصدد رفع آنها برمی‌آییم. هر کدام وظیفه‌ای داریم؛ دولت هم وظیفه دارد، مجلس هم وظیفه دارد، مردم هم وظیفه دارند. 2/17. وظیفه‌ی دولت، مجلس و دیگر مراکز رسمی چیست؟ عزم راسخ، کار مداوم، سلامت در عمل، صداقت با مردم، ترجیح منافع ملّی بر سود شخصی؛ اینها وظایف مسئولان است. 3/17. من به شما عرض بکنم که امروز بحمدالله مسئولان بالای مملکت از این امتیازات برخوردارند، منتها در کلّ سطح مسئولان دولتی و قضائی و غیره باید این خصوصیّات مثبت وجود داشته باشد و گسترش پیدا کند. 18. وظیفه‌ی نخبگان  این است که خلأها و منافذ خطر را شناسایی کنند، راه‌های رفع خلأ و بستن منافذ خطر را جستجو و پیدا کنند و به مسئولین کمک فکری کنند. 1/18. حالا نمیخواهیم بگوییم این مشکلاتی که هست تقصیر چه کسی بوده؛ آن یک حرف دیگری است، فعلاً آن را نمیخواهیم بگوییم. میخواهیم ببینیم امروز وظیفه‌ی ما و وظیفه‌ی دولت، چیست. 2/18. وظیفه‌ی نخبگان  این است که خلأها را شناسایی کنند، منافذ خطر را شناسایی کنند، راه‌های رفع خلأ را و بستن منافذ خطر را جستجو کنند، بررسی کنند و به دولتها کمک فکری کنند، به مجلسهای شورای اسلامی کمک فکری کنند، به مسئولین کمک فکری کنند؛ نخبگان وظیفه دارند. در یک جامعه‌ی زنده و بانشاط، نخبه‌ی ملّت احساس وظیفه میکند، وظیفه‌اش هم اینها است. 19. جوانها {با ایجاد صلاحیّتهای علمی و اخلاقی} برای حضور در میدانهای گوناگون و کشیدن بارهای سنگین آماده شوند. 1/19. جوانها وظیفه دارند؛ وظیفه‌ی جوانها ــ که البتّه وظایف زیادی هست ــ در درجه‌ی اوّل، این است که صلاحیّتهای لازم برای نقش‌آفرینی فردا را در خودشان ایجاد کنند؛ جوانها میتوانند نقش‌آفرینی کنند. 2/19. امروز شما ملاحظه کنید چقدر جوان زبده رفته‌اند در بدنه‌ی دولت مشغول کار شده‌اند؛ خب اینها باید در خودشان این صلاحیّتها را ایجاد کنند؛ جوانها آماده باشند برای حضور در میدانهای گوناگون؛ خودشان را آماده کنند برای کشیدن بارهای سنگین. 3/19. جوانها پیشرانند، پیشران جامعه‌اند؛ خودشان را  از لحاظ صلاحیّتهای گوناگون اخلاقی و علمی و غیره، برای نقش‌آفرینی در پیشرانی آماده کنند. 20. وظیفه‌ی عموم مردم، حمایت از مسئولان و خدمتگزاران و حمایت از کارهای خوب است. 1/20. عموم مردم وظیفه دارند. البتّه وظایف مختلف است؛ یک کاسب یک وظیفه‌ای دارد، یک کارمند اداره یک وظیفه‌ای دارد، یک روحانی یک وظیفه‌ای دارد. 2/20. هر کدام از امثال این افراد گوناگون وظایفی دارند امّا وظیفه‌ی عمومی، حمایت از مسئولان، حمایت از خدمتگزاران، حمایت از کارهای خوب است؛ این یکی از وظایف است. 21. «جهاد» وظیفه‌ی مهم مردم و مسئولان است. «جهاد» یعنی آن تلاشی که در مقابل دشمن انجام میگیرد. 1/21. یک وظیفه‌ی اساسی و مهم که هم وظیفه‌ی مردم است، هم وظیفه‌ی مسئولین است، هم وظیفه‌ی نخبگان است، هم وظیفه‌ی جوانان است، هم وظیفه‌ی دانشجو و روحانی و غیره است، این است که به یاد داشته باشند همه‌ی این کارهایی که ما میگوییم انجام بدهند، جهاد است. 2/21. «جهاد» یعنی چه؟ «جهاد» یعنی آن تلاشی که در مقابل یک دشمن انجام میگیرد؛ «جهاد» یعنی این. این کارهایی که گفتیم، جهاد است. 3/21. گفتیم نخبگان فلان کار را بکنند، یعنی این کار را با توجّه به اینکه یک دشمنی میخواهد این کار انجام نگیرد [بکنند]؛ در مقابلِ دشمن است، پس جهاد است؛ جوانان این کار را انجام بدهند، بدانند که دشمن میخواهد این کار انجام نگیرد؛ مردم از مسئولین حمایت کنند، اتّحاد خودشان را حفظ کنند، توجّه داشته باشند که دشمن میخواهد این کار انجام نگیرد؛ اگر کردند، عمل جهادی انجام داده‌اند؛ «جهاد» یعنی این. 22. هر پیشرفتی که در جمهوری اسلامی پیش می آید، دشمن را عصبی میکند. 1/22. دشمن با هر کار خوبی که در نظام جمهوری اسلامی انجام بگیرد مخالف است؛ این ادّعای محض نیست، استدلال دنبالش است. علّتش این است: نظام جمهوری اسلامی نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»(۷) است. 2/22. قرآن به ما گفته «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»؛ هم ظلم نکنید، هم زیر بار ظلم نروید، به هیچ قیمت ظلم را نپذیرید. این نظام جمهوری اسلامی است. خب، آن نظامهایی که اساسشان برای ظلم کردن به وجود آمده، با یک چنین نظامی مخالفند و این طبیعی است؛ لذا هر پیشرفتی که در جمهوری اسلامی پیش می‌آید، آنها را عصبی میکند. پس این کارها را انجام بدهید، با توجّه به اینکه دشمن در مقابلتان هست. 23. «نگاه به دشمن» [هم یعنی] از دشمن غافل نشویم؛ بدانیم دشمن خدعه و مکر و حیله و ابزارِ کار دارد. 1/23. حالا [به قدر] چند کلمه وارد آن وظیفه‌ی دوّم بشویم؛ وظیفه‌ی اوّل «نگاه به خود»، وظیفه‌ی دوّم «نگاه به دشمن». «نگاه به خود» را شرح دادم، «نگاه به دشمن» [هم یعنی] بدانیم دشمن هست؛ از دشمن غافل نشویم؛ بدانیم دشمن خدعه و مکر و حیله و ابزارِ کار دارد. 2/23. دشمن را ضعیف و ناتوان فرض نکنیم: «دشمن نتوان ضعیف و بیچاره شمرد».(۸) از دشمن نترسیم؛ شرط مهمّ پیروزی این است که دشمن را بشناسیم، توانایی‌های او را بدانیم، امّا نترسیم؛ اگر ترسیدید، باخته‌اید. 24. از تهدید، عربده‌کشی و فشار دشمن نباید ترسید. باید توجّه کرد که این، نقاط قوت شماست که موجب میشود دشمن این‌جور عصبی باشد و فشار بیاورد. 1/24. از تهدید دشمن نباید ترسید، از عربده‌کشی دشمن نباید ترسید، از فشار دشمن نباید ترسید، از اینها نباید ترسید. باید توجّه کرد که آن چیزی که موجب میشود دشمن این‌جور عصبی باشد و فشار بیاورد، چیست؛ آن نقطه‌ی قوّت شما است، آن نقطه‌ی قوّت ما است. 2/24. ما اگر ضعیف بودیم، اگر نقطه‌ی قوّت نداشتیم، دشمن این‌جور عصبی نمیشد، این‌جور فشار نمی‌آورد، این‌جور به خود نمی‌افتاد،(۹) این‌جور حیله و خدعه نمیکرد. 25. «نگاه به دشمن» یعنی به پیشرفتهای انقلاب توجّه کنیم، بدانیم اینهاست که دشمن را عصبانی میکند. 1/25. «نگاه به دشمن» یعنی این؛ به پیشرفتهای انقلاب اسلامی توجّه کنیم، بدانیم اینها است که دشمن را عصبانی میکند. پس نباید از دشمن ترسید و نباید در مقابل دشمن منفعل شد. 2/25. گاهی بعضی به مجرّد اینکه دشمن شروع میکند به تحقیر آنها، احساس حقارت میکنند، منفعل میشوند؛ نه، سیاست دشمن این است که او را نسبت به داشته‌های خودش بی‌اعتقاد و بی‌اعتماد بکند. در مقابل دشمن، منفعل هم نباید شد. خب، این مطلبی که راجع به این [وظیفه] میخواستیم عرض بکنیم. 26. انتخابات مظهر «جمهوریت نظام» است. دشمنان با شیوه‌های مختلف سعی میکنند مردم را از انتخابات دور و مأیوس کنند. 1/26. ما یک مطلب دیگر هم داریم و آن انتخابات(۱۰) است. به انتخابات داریم نزدیک میشویم. شک نیست که جبهه‌ی استکبار با انتخابات ما مخالف است؛ چرا مخالفند؟ چون نظام ما عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ دو تکّه دارد؛ هم با جمهوری‌اش مخالفند، هم با اسلامی‌اش. 2/26. مظهر «جمهوری» همین انتخابات است؛ این انتخابات مظهر «جمهوری» است. پس وقتی که آمریکا با نظام جمهوری اسلامی مخالف است، یعنی در واقع با انتخابات مخالف است، با حضور مردم مخالف است، با آمدن مردم پای صندوق مخالف است، با شور و هیجانی که در انتخابات باشد و شرکت بیشتر مردم، مخالف است. 3/26. حتّی یک بار یک رئیس‌جمهور آمریکا در نزدیکی انتخابات ــ البتّه حالاها نمیگویند ــ خطاب به مردم ایران گفت «در انتخابات شرکت نکنید»! حالا من درست یادم نیست که انتخابات ریاست جمهوری بود یا انتخابات مجلس بود؛ یعنی تا این حد [مخالفند] که رئیس‌جمهور وقت آمریکا ــ مال چند سال قبل است ــ خطاب به ملّت ایران بگوید در انتخاباتتان شرکت نکنید. 4/26. البتّه آن انتخابات پُرشورتر از همیشه شد؛ یعنی در واقع، آن رئیس‌جمهور آمریکا ندانسته به ملّت ایران کمک کرد؛ او میخواست مردم شرکت نکنند، گفت شرکت نکنید، مردم از لج او بیشتر شرکت کردند؛ این کمک به ما بود. بعد از او دیگر نمیگویند؛ صریح نمیگویند، امّا با انواع طرق مختلف سعی میکنند مردم را از انتخابات دور کنند، مأیوس کنند، ناامید کنند؛ شیوه‌های فراوانی هم در این زمینه دارند. 27. انتخابات، رکن اصلی نظام و راه اصلاح کشور است. همه باید در انتخابات شرکت کنند. 1/27. همه باید در انتخابات شرکت کنند. انتخابات رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. راه اصلاح کشور انتخابات است. 2/27. آن کسانی که دنبال این هستند که مشکلات را برطرف کنند، ترمیم کنند، بایستی به انتخابات رو کنند. راهِ درست، انتخاب است. این یک مطلب. 28. مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. 1/28. مطلب دوّم: مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است، در درجه‌ی بعد انتخاب اصلح است. 2/28. «انتخاب اصلح» یعنی آن کسانی که مطرح میشوند، چون از زیر نگاه شورای نگهبان گذشته‌اند، همه صالحند، منتها بین آنها صالح‌تر را باید انتخاب کرد؛ این حکم عقل است. 3/28. اصلح را از کجا بشناسیم؟ ملّت ایران آنجایی که میتوانند، بروند تشخیص بدهند، تحقیق کنند؛ آنجایی که نمیتوانند، به کسانی که اعتماد دارند اتّکاء کنند؛ آنها معرّفی میکنند، از معرّفی آنها استفاده کنند و اصلح را بشناسند. 29 آن که میتواند مردم را به حضور در انتخابات تشویق کند، تشویق کند؛ آن که وارد رقابت انتخاباتی میشود، بداخلاقی یا سیاه‌نمایی نکند. 1/29. آن کسانی که توانایی حرف زدن با مردم را دارند و مردم از آنها قبول [میکنند] و اذعان به آنها دارند،  مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند. 2/29. آن کسانی که در میدان انتخابات وارد میشوند، از بددهنی و توهین و اهانت به دیگران اجتناب کنند. ببینید، اینها کارهای لازمی است که ما در زمینه‌ی انتخابات باید انجام بدهیم. 3/29. آن که میتواند تشویق کند، تشویق کند؛ آن که وارد میشود، بداخلاقی نکند؛ [اینکه] در فضای مجازی به هم بد بگویند، فحّاشی کنند، اهانت کنند، تهمت بزنند، این کارها انتخابات را بی‌برکت میکند. 4/29. از سیاه‌نمایی اجتناب کنند؛ این‌جور نباشد که بعضی برای اینکه توجّه مردم را به خودشان جلب کنند، سیاه‌نمایی کنند. سیاه‌نمایی غلط است و خلاف واقع است و دروغ است و مورد لطف پروردگار قرار نمیگیرد. 30. انتخابات بحمدالله در کشور ما همیشه سالم، صحیح و متین انجام گرفته، این دفعه هم ان‌شاءالله همین‌جور خواهد بود. 1/30. البتّه صحّت انتخابات، اتقان انتخابات، سلامت انتخابات خواسته‌ی همیشگی ما از مسئولین بوده. و من به شما عرض کنم که در این سالهای متمادی، در این چند دهه که این‌همه انتخابات انجام گرفته، بنده به عنوان یک آدم مسئول که یک وقتی رئیس‌جمهور بودم، بعد هم در این سِمت حضور داشتم، تا حالا هرگز تخلّف انتخاباتی به آن معنایی که دشمن میگوید، مشاهده نکرده‌ام؛ بیخود میگویند. 2/30. در مواردی بعضی‌ها ادّعا کردند که این انتخابات ــ حالا انتخابات گوناگون ــ دچار اشکال است؛ تحقیق کردیم، بررسی کردیم، افراد را فرستادیم بررسی کردند، معلوم شد که نه، این‌جور نیست که در نتایج انتخابات تغییری به وجود بیاید؛ حالا ممکن است یک گوشه‌کناری بعضی‌ها یک تخلّفاتی بکنند، [ولی] در نتیجه‌ی انتخابات هیچ‌گونه تأثیری ندارد. انتخابات بحمدالله در کشور ما همیشه سالم و صحیح و متین انجام گرفته، این دفعه هم ان‌شاءالله همین‌جور خواهد بود. 31. اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی نباید در وحدت ملّی ملّت ایران در مقابل دشمنان تأثیری بگذارد. 1/31. آخرین صحبت من اتّحاد ملّت ایران است. عزیزان من! ما با اتّحاد و با ید واحده بودن مبارزه کردیم، با ید واحده بودن پیروز شدیم، با ید واحده بودن تا حالا ادامه داده‌ایم، باید بعد از این هم با ید واحده بودن حرکت کنیم. 2/31. اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی و این حرفها نباید در وحدت ملّی ملّت ایران در مقابل دشمنان تأثیری بگذارد. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته  ************************ (۱ در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام سیّدمحمّدعلی آل‌هاشم (نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام‌جمعه‌ی تبریز) مطالبی بیان کرد. (۲ بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی (۱۳۹۸/۱۱/۲۹) (۳ سوره‌ی سبأ، بخشی از آیه‌ی ۴۶؛ «... که دو دو و بتنهایی برای خدا به پا خیزید ...» (۴ سوره‌ی حشر، بخشی از آیه‌ی ۱۹ (۵ ایرانشهر (۶ بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۲/۱۱/۱۶) (۷ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۷۹ (۸ سعدی. گلستان، باب اوّل (با اندکی تفاوت)؛ «دانی که چه گفت زال با رستم گُرد؟ / دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد» (۹ به جنب‌وجوش افتادن، فعّال شدن (۱۰ انتخابات دوازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری که در تاریخ یازدهم اسفندماه سال جاری برگزار میشود.   ]]> اخبار ستاد فجر Tue, 20 Feb 2024 10:43:56 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453168/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/11/19 http://www.hamandishi.ir/news/453090/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (1402/11/19): 1. با این بعثت، نسخه‌ی کامل، نهایی، همیشگی و دائمی سعادت دنیوی و اخروی بشر ارائه شد. 2. اوّلین معجزه و حادثه‌ی خارق‌العاده‌ در این قضیّه، سربرآوردن بعثت در آن زمینه‌ی نامساعدی است که بعثت در آنجا به وقوع پیوست. 3. برنامه‌ی عملِ بعثت این است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة»؛ اوّلین قدم ایمان است و اوّلین کار، باز کردنِ درِ ارتباط بشرِ محصور در عالم مادی با غیب و الوهیّت است: «یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه». 4. بعد که بشر از این چهاردیواریِ محدود و تنگِ مادّه خارج شد، «یُزَکّیهِم» است؛ تزکیه. تزکیه به معنای تعالی بخشیدن و رشد دادن {فرد و جامعه} از طریق رفع معایب و نقایص است. 5. بعد از آنکه با تزکیه، ذهن و روح آماده شد، آن‌وقت، وقت تجلّی انوار حکمت و علم الهی است. 6. بشریّت همیشه مخاطبِ تعلیم و تربیت و تزکیه‌ی پیغمبر اکرم (ص) است. 7. این مطالبه­ ی نبیّ مکرّم اسلام از خود ما است که اوّل خودمان {و جامعه خود} را اصلاح کنیم؛ ما که اصلاح بشویم، اگر یک نمونه‌ی اصلاح‌شده‌ی اسلام را به بشریّت نشان بدهیم، خودش جاذبه دارد و جذب میکند. 8. آنچه در انقلاب ما اتّفاق افتاد این بود که دعوت‌شونده‌ها اجابت کردند. امام بزرگوار سخن و بعثت پیغمبر را برای مردم بیان کرد، از مردم مجاهدت را مطالبه کرد، مردم هم اجابت کردند، این حرکت عظیم اتّفاق افتاد. 9. این سنّت همیشگی است؛ تا هر وقتی که اجابت کنیم دعوت پیغمبر را، آن تزکیه و آن تعلیم حاصل میشود، آن رشد و پیشرفت به وجود می‌آید. 10. امروز بشر در چهارچوب مادّه گرفتار است، احتیاج مبرمی به این تزکیه و تعلیم نبوی و بعثت نبوی دارد. 11. مسئولیّت ما این است که خودمان را بسازیم و به دنیا نشان بدهیم که یک کشور و جامعه‌ی اسلامی چه جوری میشود اداره بشود. 12. مصیبت غزّه، مصیبتِ دنیای اسلام و مصیبت بشریّت است. این، نشان‌دهنده‌ی آن است که نظم کنونی جهانی چقدر نظم باطلی است؛ و این {نظم باطل}، ماندنی نیست، این، از بین خواهد رفت. 13. حادثه‌ی غزّه، تمدّن و فرهنگ غربی را در دنیا رسوا کرد. 14. پشت سر رژیم صهیونیستی آمریکا است؛ آنها هم مجرمند و جزو مسئولین این حادثه‌ی تلخند. 15. راه‌حل فقط همین است که قدرتهای طرف‌دار رژیم صهیونیستی خودشان را کنار بکشند از این قضیّه و مبارزان فلسطینی خودشان میدانند چه جوری اداره کنند میدان را. 16. آنچه دولتها وظیفه دارند، قطع کمک سیاسی، تبلیغاتی، تسلیحاتی و کالاهای مصرفی به رژیم صهیونیستی است؛ آنچه ملّتها وظیفه دارند، فشار به دولتها است که این وظیفه‌ی بزرگ را انجام بدهند. ***************************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (1402/11/19): 1. با این بعثت، نسخه‌ی کامل، نهایی، همیشگی و دائمی سعادت دنیوی و اخروی بشر ارائه شد. 1/1. عید شریف و بزرگ مبعث را به همه‌ی شما حضّار محترم و عزیز و به ملّت ایران و به همه‌ی مسلمانان عالم تبریک عرض میکنم. 2/1. عید مبعث یادآور بزرگ‌ترین حادثه‌ی تاریخ است؛ با جرئت میتوان گفت که مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین حادثه‌ای که در دنیا، در طول تاریخ، برای بشریّت اتّفاق افتاده، بعثت نبیّ مکرّم اسلام است. 3/1. در مورد ولادت آن بزرگوار هم ما این حرف را میزنیم؛ آن هم به برکت بعثت است. چرا انسان میتواند این‌همه فضیلت و ارزش را در باب مبعث نبیّ اکرم ادّعا بکند؟ به خاطر اینکه با این بعثت، نسخه‌ی کامل و نهایی سعادت دنیوی و اخروی بشر ارائه شد؛ نسخه‌ی کامل، نهایی و همیشگی و دائمی سعادت بشر ــ چه سعادت دنیا، چه سعادت آخرت ــ در بعثت ارائه شد. 2. اوّلین معجزه و حادثه‌ی خارق‌العاده‌ در این قضیّه، سربرآوردن بعثت در آن زمینه‌ی نامساعدی است که بعثت در آنجا به وقوع پیوست. 1/2. اوّلین معجزه و حادثه‌ی خارق‌العاده‌ای که در این قضیّه انسان مشاهده میکند، سربرآوردن بعثت در آن زمینه‌ی نامساعدی است که بعثت در آنجا به وقوع پیوست؛ شروع بعثت با این امر عجیب همراه شد. 2/2. در آن روز، دنیا، دنیایی بود که برای بشریّت، سرتاپا انحراف و کجی و مصیبت بود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در مورد آن دوران جاهلیّتی که پیغمبر در آنجا بعثت خودشان را آغاز کردند، میفرماید: وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور؛ دنیا ظلمانی بود، رشد و آگاهی و بینایی در مردم نبود. 3/2. قَد دَرَسَت مَنارُ الهُدىٰ؛ هدایتهایی که پیغمبران آورده بودند و مشعلهای هدایت و مناره‌های هدایتی که در مقابل مردم و سر راه مردم قرار داده بودند، کهنه شده بود، دستکاری شده بود، خراب شده بود، تحریف شده بود. وَ ظَهَرَت اَعلامُ الرَّدىٰ؛(۲) نشانه‌های انحطاط و سقوط بشریّت، خودش را نشان میداد. 4/2. صحبت از دنیا است: وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّور؛ بحث محیط عربی و جزیرةالعرب نیست؛ یعنی تمدّنِ ایرانیِ آن روز و تمدّنِ رویِ آن روز و تمدّنهای بزرگ دیگری که در دنیا وجود داشتند؛ این بیان امیرالمؤمنین درباره‌ی همه است. 5/2. خب، این بعثت و این برانگیختگی به وقوع پیوست که حالا درباره‌ی این برانگیختگی زیاد صحبت کرده‌ایم(۳) و کرده‌اند؛ انبعاث درونی نبی و بعد سرریز آن انبعاث در جامعه که اینها بحثهای دیگری است. 3. برنامه‌ی عملِ بعثت این است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة»؛ اوّلین قدم ایمان است و اوّلین کار، باز کردنِ درِ ارتباط بشرِ محصور در عالم مادی با غیب و الوهیّت است: «یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه». 1/3. بعثت به وقوع پیوست. برنامه‌ی عملِ این بعثت چیست؟ بنده میخواهم این را عرض بکنم. در قرآن، در آیات مختلفی مشخّص شده؛ یکی از آیات، همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی جمعه است: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة.(۴) برنامه‌ی عمل این است. 2/3. یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ اوّلین کار، باز کردنِ درِ ارتباط با غیب و با الوهیّت است؛ بشر مادّی و محصور و گرفتار در چهارچوب مادّه را ــ که هیچ چیزی بیرون از مادّه را نمی‌شناسد و از آن مطّلع نیست ــ از این چهارچوب خارج کنند، او را در فضای وسیعِ معرفتِ ربوبی وارد کنند. اوّل این است؛ یعنی ایمان؛ اوّلین قدم ایمان است. 4. بعد که بشر از این چهاردیواریِ محدود و تنگِ مادّه خارج شد، «یُزَکّیهِم» است؛ تزکیه. تزکیه به معنای تعالی بخشیدن و رشد دادن {فرد و جامعه} از طریق رفع معایب و نقایص است. 1/4. بعد که بشر از این چهاردیواریِ محدود و تنگِ مادّه خارج شد، «یُزَکّیهِم» است؛ تزکیه. تزکیه به معنای تعالی بخشیدن و رشد دادن از طریق رفع معایب و نقایص است؛ نقاط سیاه را از شیء مورد تزکیه دور کردن و آن را جلوه‌دار و آماده‌ی رشد و نمو قرار دادن و به رشد و نمو رساندن؛ این معنای تزکیه است. 2/4. خب آن چیزی که باید تزکیه بشود چیست؟ مسئله صرفاً مسئله‌ی تزکیه‌ی اخلاقی فرد نیست؛ مهم این است. تزکیه یعنی زدودن زشتی‌ها و بدی‌ها و زدودن باطل از باطن انسان، از اخلاق درونی ما، از جامعه، از عقیده،‌ از عمل، از رفتار،‌ از سبک زندگی؛ این معنای تزکیه است. 3/4. {تزکیه} یعنی یک حرکت فراگیر برای اصلاح امور فرد و جامعه در همه‌ی ابعاد که شامل سیاست میشود، شامل روابط اقتصادی میشود، شامل روابط اجتماعی میشود، ناظر به بی‌عدالتی‌های در جامعه میشود، ناظر به بی‌عدالتی‌های در سطح جهان میشود، در سطح دولتها میشود، در سطح آحاد مردم میشود، فاصله‌های طبقاتی را نفی میکند؛ تزکیه شامل همه‌ی اینها است؛ یُزَکّیهِم. 5. بعد از آنکه با تزکیه، ذهن و روح آماده شد، آن‌وقت، وقت تجلّی انوار حکمت و علم الهی است. 1/5. بعد از آنکه مسئله‌ی تزکیه مطرح میشود،‌ مسئله‌ی تعلیم است. نه اینکه اینها از لحاظ زمانی مترتّب بر یکدیگر باشند؛ نه، تدریجی است؛ تزکیه تدریجی است، در کنار آن هم تعلیم است. 2/5. تعلیم یعنی چه؟ یعنی بعد از آنکه با رفع تاریکی‌ها و نقصها و عیوب و باطل، ذهن و روح آماده شد، زمینه آماده شد، آن‌وقت، وقت تجلّی انوار حکمت الهی و علم الهی است، که حالا بحث حکمتهای الهی یک بحث طولانی و مفصّلی است. 3/5. در واقع، تزکیه زمینه را شست‌وشو میدهد و تعلیم، از لحاظ معنویّت، از لحاظ معرفت، از لحاظ دانش، انسان را غنی‌سازی میکند، جامعه را غنی‌سازی میکند، انسانِ ترازِ اسلام ساخته میشود؛ تربیت انسان، طبق آنچه اسلام از انسان مطالبه میکند و برای انسان میخواهد، به وجود می‌آید. مشکلات کنونی همه‌ی ماها و همه‌ی بشریّت در اینجاها است. 6. بشریّت همیشه مخاطبِ تعلیم و تربیت و تزکیه‌ی پیغمبر اکرم (ص) است. 1/6. خب، یک نکته‌ی اساسی اینجا وجود دارد و آن، این است که این بعثت و این تحوّل، این دگرگونی، این نشر نیکی و زیبایی و روشنایی و رفع ظلمت و مصیبت و بدبختی و مانند اینها، یک امر دفعی نیست که بگوییم یک بار بعثت شد و تمام شد، هرچه بعد از آن اتّفاق بیفتد از نتایج همان بعثت اوّل است؛ این[طور] نیست، این آیه این را نمیگوید. 2/6. این آیه میفرماید: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ اِن کانوا مِن قَبلُ لَفی‌ ضَلالٍ مُبینٍ‌ * وَ آخَرینَ مِنهُم لَمّا یَلحَقوا بِهِم؛(۵) این بعثت، هم در میان آن مردم است، هم در میان آن آخرین است؛ این «واو»، واو عطف به «اُمِّیّین» است: بعث فی الامّیّین و فی آخرین. 3/6. آن «آخرین» چه کسانی‌ هستند؟ آنهایی هستند که «لَمّا یَلحَقوا بِهِم»، هنوز نیامده‌اند؛ یعنی تا امروز ما مخاطب بعثتیم، بعثت در میان ما هم هست؛ یعنی همین حالا نبیّ مکرم اسلام در حال تعلیم و تزکیه‌ی ما است؛ همین حالا ما مخاطبیم، مخاطب بعثتیم. در طول تاریخ ابدی بشریّت، این وجود خواهد داشت؛ بشریّت همیشه مخاطب تعلیم و تربیت و تزکیه‌ی پیغمبر اکرم است. 7. این مطالبه­ ی نبیّ مکرّم اسلام از خود ما است که اوّل خودمان {و جامعه خود} را اصلاح کنیم؛ ما که اصلاح بشویم، اگر یک نمونه‌ی اصلاح‌شده‌ی اسلام را به بشریّت نشان بدهیم، خودش جاذبه دارد و جذب میکند. 1/7. همان‌طور که پیغمبر در آن روز مردم را به دوری از بتها و شکستن بتها دعوت کرد، امروز هم همین خطاب وجود دارد. اوّلین بت هم بت خود ما است؛ بت درون خود ما، بت نفْس ما، بت اهواء ما. 2/7. به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه)، آن حیوان و جانورِ خطرناکِ در وجود ما؛ اوّلین خطر این است؛ یعنی اوّلین مبارزه با آن است، که نزدیک‌ترین دشمن به ما [هم] دشمن نفْس ما است؛ باید با نفْس مبارزه کنیم. 3/7. بعد هم انحرافات بیرون است که حالا دیگر اوّلین کار، اصلاح منطقه‌ی نزدیک‌تر است؛ [یعنی] جامعه‌ی خودمان. بعضی میگویند شما که میخواهید دنیا را اصلاح کنید، اوّل خودتان را اصلاح کنید؛ خب بله، اوّل خودمان را باید اصلاح کنیم، اوّل جامعه‌ی خودمان را باید اصلاح کنیم. 4/7. این مطالبه‌ی نبیّ مکرّم اسلام و بعثت اسلام از خود ما است که اوّل خودمان را اصلاح کنیم؛ ما که اصلاح بشویم، اگر یک نمونه‌ی اصلاح‌شده‌ی اسلام را به بشریّت نشان بدهیم، خودش جاذبه دارد و جذب میکند. 8. آنچه در انقلاب ما اتّفاق افتاد این بود که دعوت‌شونده‌ها اجابت کردند. امام بزرگوار سخن و بعثت پیغمبر را برای مردم بیان کرد، از مردم مجاهدت را مطالبه کرد، مردم هم اجابت کردند، این حرکت عظیم اتّفاق افتاد. 1/8. تزکیه و تعلیم دو طرف دارد: یک طرفِ دعوت‌کننده، یک طرفِ دعوت‌شونده؛ اگر چنانچه دعوت‌کننده باشد ــ که هست؛ پیغمبر امروز دارد همه‌ی ما را دعوت میکند ــ امّا دعوت‌شونده اجابت نکند، اتّفاقی نمی‌افتد. 2/8. آنچه در انقلاب ما اتّفاق افتاد این بود که دعوت‌شونده‌ها اجابت کردند. امام بزرگوار سخن پیغمبر را، بعثت پیغمبر را برای مردم بیان کرد، از مردم مجاهدت را مطالبه کرد، مردم هم اجابت کردند، این حرکت عظیم اتّفاق افتاد، این کار بزرگ انجام گرفت. 3/8. در ادامه هم، مردم ما به توفیق الهی، به فضل پروردگار، در راه درست حرکتشان را ادامه دادند، موفّقیّتهایی به دست آمده؛ یک جاهایی هم کوتاهی کردیم، ناموفّق شدیم. 9. این سنّت همیشگی است؛ تا هر وقتی که اجابت کنیم دعوت پیغمبر را، آن تزکیه و آن تعلیم حاصل میشود، آن رشد و پیشرفت به وجود می‌آید. 1/9. این سنّت ادامه دارد، این سنّت همیشگی است؛ تا هر وقتی که اجابت کنیم دعوت پیغمبر را، آن تزکیه حاصل میشود، آن تعلیم حاصل میشود، آن رشد و پیشرفت به وجود می‌آید. 2/9. رشد هم فقط رشد معنوی و اخروی نیست؛ نه، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة»؛(۶) رشد دنیا و آخرت است؛ خوشبختی دنیا و آخرت است؛ نمونه‌سازی بهترین زندگی برای دنیای بشر، دنیای جامعه و آخرت جامعه است. اگر چنانچه ما که دعوت‌شونده هستیم اجابت کنیم، این اتّفاق می‌افتد. 3/9. دعوت‌کننده وجود دارد؛ پیغمبر الان دارد دعوت میکند ما را. ما همان آخرینی هستیم که «لَمَّا یَلحَقُوا بِهِم»؛ ما باید اجابت کنیم. 4/9. در روز عید مبعث، سالگرد مبعث، به این نکته باید توجّه کنیم که ما هم مورد خطاب بعثت نبیّ مکرّم اسلام هستیم؛ اگر [اجابت] نکردیم، آن‌وقت مثل همان دنباله‌ی آیه‌ی شریفه است: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها؛(۷) تورات را به آنها دادند ــ در تورات نور بود، حکمت الهی بود، دعوت الهی بود، تورات مجموعه‌ی دستورات الهی بود ــ عمل نکردند؛ اگر ما هم عمل نکنیم، مثل همان میشود: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها. این مطلب در مورد بعثت، که عرض کردیم. 10. امروز بشر در چهارچوب مادّه گرفتار است، احتیاج مبرمی به این تزکیه و تعلیم نبوی و بعثت نبوی دارد. 1/10. من میخواهم این را عرض بکنم که امروز دنیا محتاج به این دعوت است، محتاج به این بعثت است. امروز زندگی مردم دنیا زندگی خوبی نیست. 2/10. حالا ظواهری در بخشی از کشورهای دنیا وجود دارد، [امّا] این ظواهر نشان‌دهنده‌ی خوشبختی آن جوامع نیست؛ در آن جوامع هم مثل همه‌ی جوامع دیگر، فقر هست، بدبختی هست، تبعیض هست، ظلم هست، حق‌کشی هست. 3/10. امروز بشر در چهارچوب مادّه گرفتار است، احتیاج مبرمی به این تزکیه و تعلیم نبوی و بعثت نبوی دارد. ما مسئولیّت داریم. 11. مسئولیّت ما این است که خودمان را بسازیم و به دنیا نشان بدهیم که یک کشور و جامعه‌ی اسلامی چه جوری میشود اداره بشود. 1/11. مسئولیّت ما این است که خودمان را بسازیم و به دنیا نشان بدهیم که یک کشور اسلامی، یک جامعه‌ی اسلامی چه جوری میشود اداره بشود. 2/11. {باید} به معنای واقعی کلمه عمل کنیم، همچنان که در مواردی عمل کردیم و بحمدالله تأثیراتش را در دنیا گذاشت. کوتاهی‌هایی داریم، موفّقیّتهایی هم بحمدالله داریم. 12. مصیبت غزّه، مصیبتِ دنیای اسلام و مصیبت بشریّت است. این، نشان‌دهنده‌ی آن است که نظم کنونی جهانی چقدر نظم باطلی است؛ و این {نظم باطل}، ماندنی نیست، این، از بین خواهد رفت. 1/12. در مورد غزّه یک جمله‌ای عرض بکنم. مصیبت غزّه متأسّفانه ادامه دارد. این مصیبت، مصیبتِ دنیای اسلام است، بلکه بالاتر، مصیبت بشریّت است. این نشان‌دهنده‌ی آن است که نظم کنونی جهانی چقدر نظم باطلی است. 2/12. یعنی بخش مهمّی از قدرتهای جهانی، امروز پشت دستهای جنایت‌کار و به‌خون‌آلوده‌ی رژیم صهیونیستی هستند که طرف مقابلش نه مبارزان، [بلکه] کودکان، زنان، بیماران، بیمارستان‌ها و خانه‌های مردم است. 3/12. آمریکا پشت سر اینها است، انگلیس پشت سر اینها است، خیلی از کشورهای اروپایی پشت سر اینها هستند، تبعه‌ی اینها هم همین‌جور؛ کشورهایی که تابع اینها هستند، دنباله‌رو اینها هستند. ببینید، بطلان این نظم جهانی را از همین حادثه‌ی غزّه میشود فهمید؛ و این ماندنی نیست، این قابل دوام نیست، این از بین خواهد رفت. 13. حادثه‌ی غزّه، تمدّن و فرهنگ غربی را در دنیا رسوا کرد. 1/13. حادثه‌ی غزّه، تمدّن غربی را و فرهنگ غربی را در دنیا رسوا کرد. 2/13. {حادثه‌ی غزّه} نشان داد که تمدّن اینها یک تمدّنی است که در آن، آن‌چنان بی‌رحمی‌ای رواج دارد و مجاز است که جلوی چشم داریم می‌بینیم بیمارستان را میزنند، در یک شب صدها نفر را به قتل میرسانند، در ظرف سه چهار ماه نزدیک به سی هزار نفر را ــ که اغلب آنها هم زن و کودک هستند ــ در یک منطقه‌ای به قتل میرسانند! 14. پشت سر رژیم صهیونیستی آمریکا است؛ آنها هم مجرمند و جزو مسئولین این حادثه‌ی تلخند. 1/14. پشت سر رژیم صهیونیستی آمریکا است؛ خود صهیونیست‌ها هم این را میگویند، اعتراف میکنند؛ میگویند اگر تسلیحات آمریکایی نبود، رژیم صهیونیستی یک روز هم نمیتوانست این جنگ را ادامه بدهد و دنبال بکند. 2/14. از روز اوّل، تسلیحات آمریکایی راه افتاده طرف اینها؛ هم پول، هم تسلیحات، هم کمکهای سیاسی و امثال اینها. آنها هم مجرمند و جزو مسئولین این حادثه‌ی تلخند. 15. راه‌حل فقط همین است که قدرتهای طرف‌دار رژیم صهیونیستی خودشان را کنار بکشند از این قضیّه و مبارزان فلسطینی خودشان میدانند چه جوری اداره کنند میدان را. 1/15. راه‌حل فقط همین است که قدرتهای بزرگ جهانی خودشان را کنار بکشند، قدرتهای طرف‌دار رژیم صهیونیستی خودشان را کنار بکشند از این قضیّه و مبارزان فلسطینی خودشان میدانند چه جوری اداره کنند میدان را. 2/15. کمااینکه {مبارزان فلسطینی} تا امروز اداره کرده‌اند و تا امروز بحمدالله ضربه‌ی مهم و سختی به آنها وارد نشده است. طرف مقابل صهیونیست‌ها همین مردم مظلوم و بی‌دفاعی هستند که آنجا هستند. 16. آنچه دولتها وظیفه دارند، قطع کمک سیاسی، تبلیغاتی، تسلیحاتی و کالاهای مصرفی به رژیم صهیونیستی است؛ آنچه ملّتها وظیفه دارند، فشار به دولتها است که این وظیفه‌ی بزرگ را انجام بدهند. 1/16. آنچه دولتها وظیفه دارند، قطع کمک سیاسی و تبلیغاتی و تسلیحاتی و کالاهای مصرفی به رژیم صهیونیستی است؛ این وظیفه‌ی دولتها است. 2/16. آنچه ملّتها وظیفه دارند، فشار به دولتها است که این وظیفه‌ی بزرگ را انجام بدهند. این کار بایستی انجام بگیرد و ان‌شاءالله به توفیق الهی روز‌به‌روز پیروزی مردم غزّه بیشتر آشکار خواهد شد. 3/16. امیدواریم مردم مظلوم فلسطین، مردم مظلوم غزّه و مناطق دیگر فلسطین شاهد پیروزی باشند و بتوانند دشمن خودشان را ان‌شاءالله به زانو دربیاورند. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته *************************** (۱ در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس‌جمهور) مطالبی بیان کرد. (۲ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۸۹ (۳ از جمله، بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۵/۲/۱۶) (۴ سوره‌ی جمعه، بخشی از آیه‌ی ۲ (۵ سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ۲ و بخشی از آیه‌ی ۳؛ «او است آن کس که در میان بى‌سوادان فرستاده‌اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند. و [نیز بر جماعتهایى] دیگر از ایشان که هنوز به آنها نپیوسته‌اند. ...» (۶ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۰۱؛ «... پروردگارا! در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [ نیز] نیکى عطا کن ...» (۷ سوره‌ی جمعه، بخشی از آیه‌ی ۵؛ «مَثَل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلّف گردیدند،] آنگاه آن را به کار نبستند ...»   ]]> اخبار ستاد فجر Mon, 12 Feb 2024 07:30:00 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453090/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/11/10 http://www.hamandishi.ir/news/453074/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی (1402/11/10): 1. میتوانیم این نمایشگاه دیروز را نمونه‌ای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرّفی کنیم. 2. مجموعه‌های صنعتی چندوجهی، مسئله‌ی تأمین مالی و پیشنهادهایی که بعد برای شرکتهای متوسّط و کوچک شد و موضوع آبیاری نوین که برای کشاورزی گفته شد، مسائل مهمّی است که باید دنبال بشود. 3. رشد چشمگیر بخش خصوصی در شرایط تحریم، نشان‌دهنده‌ی وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است. 4. آنچه میتواند راه‌های دشوار را بپیماید و کشور را به قلّه برساند، در درجه‌ی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. 5. مسائل گوناگونی هست که مسائل کلان کشور است و ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعدّدی میشود. بخش خصوصی ما میتواند در این زمینه‌ها به معنای واقعی کلمه کمک کند. 6. زمینه‌ی مشارکت بخش خصوصی و مردم خیلی گسترده است؛ منتها، هم دستگاه‌های دولتی و هم خود فعّالان اقتصادی باید احساس مسئولیّت کنند. 7. دولت باید موانع بهبود فضای کسب‌وکار را برطرف کند. 8. حمایت و نظارت دولت{در فعالیتهای اقتصادی}هر دو لازم است؛ ضوابطی وجود دارد که باید رعایت بشود. 9. برخی از موانع بهبود فضای کسب‌وکار، ناشی از اوضاع دیوان‌سالاری موجود است؛ که این باید در خود دولت حل بشود. 10. برخی از موانع مربوط به بیرون از دولت است؛ مثل تعارضات نهادها؛ سران قوا میتوانند با جلسات مشترک این موانع را برطرف کنند. 11. در تأمین مالی فعالیتهای اقتصادی توسط بانک‌ها، رعایت عدالت به معنای واقعی کلمه، لازم است. 12. یکی از کمکهایی که دولت میتواند بکند، در زمینه‌ی صادرات و بازارهای خارجی است. 13. اگرچه تحریم ضربه‌زننده است، امّا از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد. تحریم موجب شد که ما بتوانیم ماهواره به فضا بفرستیم. *********************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی (1402/11/10): 1. میتوانیم این نمایشگاه دیروز را نمونه‌ای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرّفی کنیم. 1/1. بسیار خرسندم و متشکّرم از آقایان [و خانم] محترمی که اینجا بیاناتی را برای استفاده‌ی ما و همه‌ی شنوندگان ایراد کردند. نمایشگاهی هم که دیروز ما توفیق پیدا کردیم دیدیم،(۲) نمایشگاه بسیار شوق‌آور و برجسته‌ای بود. 2/1. من تصوّر میکنم که میتوانیم این نمایشگاه دیروز را نمونه‌ای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرّفی کنیم. تنها تأسّفی که من دارم این است که این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده و مطمئنّاً اکثر افراد کشورمان از این تلاشهایی که انجام گرفته و توفیقاتی که به دست آمده و ابتکاراتی که از نیروهای انسانی نخبه‌ی ما سر زده، بی‌اطّلاعند. 3/1. دیروز من برخورد کردم با جوانهای نخبه؛ یعنی در حرف زدنشان دقّت کردم و تشخیص دادم که اینها به معنای واقعی کلمه نخبه‌اند. امروز هم خوشبختانه در بین این سخنرانها، تعدادی‌شان جوان بودند و همه‌ی آنها بحمدالله نخبه‌اند. 4/1. به نظر من جای شکرگزاری دارد و خدای متعال را باید شاکر باشیم. همه‌ی این نعمتها از خدا است: وَ ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله؛(۳) همه‌ی اینها نعمتهای الهی است، توفیق الهی است به شما و به کشور و طبعاً به مسئولین؛ این توفیق را قدر بدانیم و دنبال کنیم. 2. مجموعه‌های صنعتی چندوجهی، مسئله‌ی تأمین مالی و پیشنهادهایی که بعد برای شرکتهای متوسّط و کوچک شد و موضوع آبیاری نوین که برای کشاورزی گفته شد، مسائل مهمّی است که باید دنبال بشود. 1/2. من دو سه مورد از این درخواستهایی را که آقایان داشتند یادداشت کردم که دوستان در دولت با همراهی مسئولینی از دفتر ما، کارگروه‌هایی را تشکیل بدهند و اینها را دنبال کنند. 2/2. مجموعه‌های صنعتی چندوجهی که گفته شد، نکته‌ی مهمّی است؛ مسئله‌ی تأمین مالی و پیشنهادهایی که بعد برای شرکتهای متوسّط و کوچک شد، حرف درستی است و مسئله‌ی مهمّی است که باید دنبال بشود؛ موضوع آبیاری نوین که برای کشاورزی گفته شد، هم صرفه‌جویی آب است، هم افزایش تولید کشاورزی و درآمد کشاورزان است. 3/2. اینها چیزهایی است که برای ما حیاتی است؛ اینها یک چیزهایی است که برای ما لازم است؛ خواهش میکنم دوستان در دولت اینها را دنبال کنند؛ یعنی برای اینها واقعاً کارگروه تشکیل بدهید و بنشینید فکر کنید، از خود اینها نظر بخواهید و کار کنید، اقدام کنید. حالا من نکاتی را هم عرض خواهم کرد. 3. رشد چشمگیر بخش خصوصی در شرایط تحریم، نشان‌دهنده‌ی وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است. 1/3. آن حقیقتی که انسان به طور روشن مشاهده میکند، این است که بنگاه‌های تولیدی بزرگ کشور ما، در طول سالهای متعدّد، رشد چشمگیری داشته‌اند. این رشد چشمگیر از سوی بخش خصوصی ــ این بنگاه‌هایی که گفتم، منظورم بنگاه‌های بخش خصوصی است ــ خیلی پُرمعنا است. 2/3. این {رشد چشمگیر} نشان‌دهنده‌ی وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است و این خبر مهمّی است؛ چرا؟ چون این رشد و پیشرفت و کارهایی که انجام گرفته، همه در شرایط تحریم انجام گرفته و علاوه بر اینکه در این میان، بعضی از دوره‌ها هم دوره‌های کم‌کاریِ دولتها بوده ــ دهه‌ی ۹۰ دهه‌ی پیشرفت خیلی خوبی برای ما نبود ــ امّا درعین‌حال این کارها انجام گرفته. 3/3. این {رشد چشمگیر} نشان‌دهنده‌ی این است که در شرایط کنونی کشور، بخش خصوصی ما قادر است کشور را به آن چیزی که مطلوب برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی هفتم است، یعنی رشد [اقتصادی] هشت درصد برساند؛ یعنی مشاهده‌ی این کاری که دارد انجام میگیرد و حرکتی که دارد انجام میگیرد، انسان را واقعاً امیدوار میکند به اینکه ما بتوانیم به رشد مورد نظر برسیم. 4. آنچه میتواند راه‌های دشوار را بپیماید و کشور را به قلّه برساند، در درجه‌ی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. 1/4. یک نکته‌ی اساسی در این چیزی که من در نمایشگاه و در اجمالِ صحبتهایی که آقایان کردند مشاهده کردم، مسئله‌ی وجود ابتکار است. ابتکار هم از هر کسی برنمی‌آید؛ نیروی انسانی نخبه میتواند ابتکار کند، و ما در کشورمان این ثروت عظیم را داریم. 2/4. حالا بعضی از کشورها در منطقه‌ی ما ادّعا میکنند که میخواهند مثلاً فرض کنید تا فلان سال، اقتصاد چندم جهان بشوند! فقط با پول نمیشود اقتصاد چندم جهان شد؛ نیروی انسانی لازم است؛ نیروی انسانی‌تان کجا است؟ ندارند. 3/4. آنچه میتواند راه‌های دشوار را بپیماید و کشور را به اوج برساند، به قلّه برساند، در درجه‌ی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. 4/4. تا آنجایی که من اطّلاع دارم و من می‌شناسم، کمتر کشوری دُوروبَرمان به قدر ما برخوردار از این ثروت و این نعمت است. میتوان مطمئن شد که این ظرفیّت عظیمی که ما داریم ــ منظورم ظرفیّت عظیم نیروی انسانی است ــ قادر است چندین برابر وضع کنونی به کشور سود برساند و میتواند در مسائل کلان کشور گره‌گشایی کند. 5. مسائل گوناگونی هست که مسائل کلان کشور است و ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعدّدی میشود. بخش خصوصی ما میتواند در این زمینه‌ها به معنای واقعی کلمه کمک کند. 1/5. بعضی از مسائل کلان کشور هست که ما به کلان بودنِ آن مسائل توجّه نداریم. مسئله‌ی آب برای کشور یک مسئله‌ی کلان است؛ ناترازی آب برای کشور یک مشکل و معضل اساسی است. مسئله‌ی سوخت همین‌جور. 2/5. ما الان در مسئله‌ی سوخت، به معنای واقعی کلمه مشکل داریم. ما کشور تولیدکننده‌ی نفت، با این‌همه منابع زیرزمینی نفتی، بنزین وارد کنیم؟ این معنی دارد؟ معنایش همین است که ما در یک مسئله‌ی کلان دچار مشکلیم. مسئله‌ی برق همین‌طور. 3/5. مسائل گوناگونی هست که مسائل کلان کشور است و ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعدّدی میشود. بخش خصوصی ما میتواند در این زمینه‌ها به معنای واقعی کلمه کمک کند، همین‌طور که الان شنیدید. 4/5. اینکه حالا بخش خصوصی بیاید مثلاً فرض کنید که با یک مجموعه‌ی برق خورشیدی ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید کند، خب چیز خیلی خوبی است. یک بخش خصوصی می‌آید خودش سرمایه‌گذاری میکند، ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید میکند؛ این برای کشور خیلی باارزش است. 5/5. اگر ما اینها را تشویق کنیم، اگر ما به اینها کمک کنیم، اگر برنامه‌ریزیِ درست انجام بگیرد، مطمئنّاً بخش خصوصی میتواند در این برنامه‌های کلان، هم فکر ارائه بدهد، هم عمل ارائه بدهد. این عرضِ ما به مسئولین محترم و به خود شما فعّالان اقتصادی بخش خصوصی است. 6. زمینه‌ی مشارکت بخش خصوصی و مردم خیلی گسترده است؛ منتها، هم دستگاه‌های دولتی و هم خود فعّالان اقتصادی باید احساس مسئولیّت کنند. 1/6. زمینه‌ی مشارکت هم البتّه خیلی گسترده است؛ حالا شما اینجا یک مقداری شنیدید، بنده [هم] دیروز در نمایشگاه یک مقدار بیشترش را دیدم. خود این جمعی که اینجا حاضر هستید که در بخشهای مختلف فعّالید، اگر هر کدام یک جمله صحبت بکنید، معلوم خواهد شد که زمینه‌های مشارکت خیلی وسیع است. 2/6. شما از صنایع بزرگی مثل نفت، مثل گاز، مثل فولاد بگیرید، تا مثلاً صنایع دستی؛ در همه‌ی این زمینه‌ی گسترده‌ی وسیع، امکان مشارکت مردم وجود دارد؛ سرمایه‌های مردم، ذهن مردم، دستهای توانای مردم، سرانگشتان فعّال و مبتکر مردم میتواند فعّال بشود و کار کند [که در نتیجه] اشتغال زیاد خواهد شد، فقر کمتر خواهد شد. 3/6. بنابراین، این زمینه‌های گسترده وجود دارد؛ منتها، هم دستگاه‌های دولتی باید احساس مسئولیّت کنند، هم خود فعّالان اقتصادی باید احساس مسئولیّت کنند؛ یعنی از دو طرف احساس مسئولیّت لازم است. 7. دولت باید موانع بهبود فضای کسب‌وکار را برطرف کند. 1/7. آنچه بنده به عنوان مسئولیّت دولت یادداشت کرده‌ام که امروز عرض بکنم ــ چون قبلاً هم در این زمینه‌ها مفصّل صحبت شده ــ مسئله‌ی بهبود فضای کسب‌وکار است. عمده این است که دولت باید موانع را برطرف کند. 2/7. بنده در سال گذشته، در همین جلسه،(۴) مواردی را به عنوان موانع بهبود فضای کسب‌وکار ذکر کردم؛ امسال که در این نمایشگاه با فعّالان بخش اقتصادی صحبت کردیم ــ که به نظرم نزدیک چهل غرفه دیروز [اینجا] بود ــ تعدادی از اینها اظهار نارضایی میکردند و من دیدم نارضاییِ اینها از همان چیزهایی است که قبلاً تذکّر داده شده! خب معلوم میشود که [آن توصیه‌ها] انجام نگرفته. باید انجام بگیرد؛ درخواست مؤکّد من از آقایان مسئولین دولتی این است که دنبال کنند. 8. حمایت و نظارت دولت{در فعالیتهای اقتصادی}هر دو لازم است؛ ضوابطی وجود دارد که باید رعایت بشود. 1/8. البتّه حمایت دولت لازم است، نظارت دولت هم لازم است. ضوابطی وجود دارد که باید این ضوابط رعایت بشود؛ چه کسی باید مراقبت کند؟ دولت. بنابراین، نظارت دولت مطلقا قابل اغماض نیست؛ امّا نظارت غیر از دخالت کردن است. 2/8. من دیروز شنیدم که در بعضی از شرکتهایی که دولت و بخش خصوصی شریک هستند، با اینکه سهم دولت سهم زیادی نیست، مدیریّت در اختیار دولت است؛ به نظر من این منطق ندارد. 3/8. از همان شیوه‌های قانونی استفاده کنند، مدیریّت را به خود مردم و به خود سهامداران شرکتها بسپارند، منتها نظارت بشود. در این سالهای گذشته، بعد از آنکه سیاستهای اصل ۴۴ را بنده ابلاغ کردم(۵) و اصرار کردم و دنبال کردم، کارهای بی‌قاعده‌ای را دیدیم انجام گرفت که بر اثر عدم نظارت بود. 4/8. کارهای بدی انجام گرفت، کارهای غلطی انجام گرفت؛ هم به منابع ارزی و ریالی ضربه خورد، هم به خود آن بنگاه‌ها ضربه خورد و نتیجتاً به مردم ضربه خورد؛ یک عدّه‌ای سوء استفاده کردند. 5/8. نظارت دولت حتمی است، لازم است، بایستی حتماً انجام بگیرد. بنابراین، آنچه ما نفی میکنیم دخالت دولت است؛ وَالّا نظارت دولت را ما لازم میدانیم. 9. برخی از موانع بهبود فضای کسب‌وکار، ناشی از اوضاع دیوان‌سالاری موجود است؛ که این باید در خود دولت حل بشود. 1/9. بعضی از این موانعی که گفتیم برطرف بشود، مربوط به درون خود دولت است؛ یعنی ناشی از اوضاع دیوان‌سالاری موجود ما است که این باید در خود دولت حل بشود. 2/9. حالا اشاره کردند که مثلاً برای مجوّز اقدام در بخش بالادستی نفت، سه سال مذاکره لازم است! انسان منطق این را نمیفهمد که چرا سه سال مذاکره [لازم است]. 3/9. خب شرکت خارجی می‌آید، می‌نشینند ظرفِ چند ماه با آن یک قرارداد میبندند، تمام میشود میرود؛ چرا بایستی با یک بنگاه داخلی که میخواهد در بخش نفت با این اهمّیّت، آن‌هم در بخشهای بالادستیِ آن کار کند و استخراج کند یا چاه‌ها را زنده کند و کارهایی که انجام میگیرد، [بستنِ] قرارداد مثلاً این مدّت طول بکشد؟ این برای ما سؤال است. 4/9. یا مراکز متعدّد تصمیم‌گیری، یا تعارض میان بخشها. چند وقت پیش، از طرف بعضی از کسانی که در بخش معدن فعّالیّت میکنند به من شکایت شد که مثلاً بین بخش معدن و محیط‌زیست، سر یک کاری که میخواهند انجام بدهند اختلاف به وجود می‌آید؛ خب این اختلاف باید حل بشود. 5/9. بخش معادن بخش مهمّی است؛ یک وقتی با مسئول محترم صحبت بود که بخش معدن میتواند واقعاً به طور کلّی جای نفت را بگیرد؛ خب معلوم است که اهمّیّت معدن برای کشور چقدر زیاد است. 6/9. ما اگر به معادن کشور برسیم ــ معادن کمیاب و بعضاً نایاب در دنیا را ما در کشور داریم ــ اگر به اینها رسیدگی بشود، استخراج بشود، روی اینها کار بشود، خیلی برای کشور ثروت‌آفرین است و به پیشرفت کشور کمک‌کننده است. 7/9. خب حالا فرض کنید که کسی بخواهد روی معدن کار کند، یک مانعی از یک طرف به وجود بیاید؛ اینها باید در داخل دولت حل بشود؛ یعنی بعضی از مشکلات و موانع مربوط به خود دولت است که اینها باید در آنجا حل بشود؛ با تصمیم‌گیری ریاست محترم جمهور و مشاوره‌ی در هیئت وزیران و مدیریّت معاون اوّل محترم رئیس‌جمهور، باید اینها حل بشود. 10. برخی از موانع مربوط به بیرون از دولت است؛ مثل تعارضات نهادها؛ سران قوا میتوانند با جلسات مشترک این موانع را برطرف کنند. 1/10. بعضی از موانع مربوط به بیرون از دولت است؛ مثل قوّه‌ی قضائیّه، مثل نیروهای مسلّح و امثال اینها که تعارضهایی به وجود می‌آید. 2/10. به نظر من سران قوا میتوانند در این جلسه‌ای که اختیارات به آن داده شده و میتوانند کارهای زیادی بکنند و تصمیم‌های زیادی بگیرند، این را مطرح کنند و حل کنند. 3/10. حالا اگر هم حل نشد، بالاخره رهبری را در جریان بگذارند و حل کنند؛ مشکلات و تعارضها را حل کنند، بگذارند راه باز بشود. این البتّه [جزو] مسئولیّتهای دولت است. 4/10. بخش خصوصی هم همان‌طور که اشاره کردم، بایستی واقعاً مسئولیّتهای خودش را بشناسد. انضباط، مراعات ضوابط لازم، مراعات قانون و سلامت کار، جزو وظایف اصلی است؛ بخش خصوصی حتماً بایستی اینها را رعایت کند، دولت هم باید نظارت کند. 11. در تأمین مالی فعالیتهای اقتصادی توسط بانک‌ها، رعایت عدالت به معنای واقعی کلمه، لازم است. 1/11. این آقای محترمی که درباره‌ی تأمین مالی صحبت کردند،(۶) ذهن من را در این زمینه بیشتر مشغول کردند. من یادداشت کردم که ما روی رشد نقدینگی تکیه میکنیم؛ یعنی رشد نقدینگی باید متوقّف بشود، کمااینکه تلاش کرده‌اند، یک مقداری هم تأثیر داشته و رشد نقدینگی کم شده. 2/11. یکی از مشکلات کشور رشد نقدینگی است. خب وقتی که ما در این زمینه به سیاستهای انقباضی رو می‌آوریم، طبیعتاً منابعی که بانک‌ها در اختیار فعّالان اقتصادی میگذارند محدود میشود؛ ما این محدودیّت را چه کار کنیم که به بنگاه‌های کوچک و متوسّط که اساس کار دست اینها است ــ یعنی گسترده‌ترین بخش فعّالیّت مال بنگاه‌های متوسّط و کوچک است ــ ضربه نخورد؟ این مدیریّت لازم دارد. 3/11. این، یکی از کارهای مهمّی است که البتّه متولّی اصلی‌اش بانک مرکزی است؛ کار را باید جوری مدیریّت کنند که این‌جور نباشد که حالا همین سهم محدود منابعی را که بنا است بانک‌ها بدهند، شرکتهای دولتی بیایند بردارند ببرند یا شرکتهای خاص ــ شرکتهایی که افرادش زرنگ‌ترند، دست‌وپادارترند، ارتباطات بیشتری دارند ــ بردارند ببرند؛ این‌جور نباشد. این مدیریّت لازم دارد؛ یعنی رعایت عدالت به معنای واقعی کلمه اینجا لازم است. 12. یکی از کمکهایی که دولت میتواند بکند، در زمینه‌ی صادرات و بازارهای خارجی است. 1/12. اگر ان‌شاءالله اینها رعایت بشود، به نظر من ظرفیّت ما در زمینه‌ی پیشرفت اقتصادی خیلی بالا است؛ به معنای حقیقی کلمه، ظرفیّت ما خیلی بالا است. کشور ما واقعاً کشور ثروتمندی است؛ هم ثروت طبیعی داریم، هم ثروت انسانی داریم، هم ارتباط بین دولت و ملّت داریم. 2/12. دولت باید کمک کند. یکی از کمکهایی که دولت میتواند بکند، در زمینه‌ی صادرات و بازارهای خارجی است. کارهایی که شرکتهای مهمّ دنیا و بنگاه‌های بزرگ دنیا میکنند، به پشتوانه‌ی دولتهایشان میکنند؛ دولتها به آنها کمک میکنند، راه را باز میکنند؛ [اگر] مشکلی برایشان پیدا بشود ــ چه مشکل حقوقی، چه مشکل مالی ــ به آنها کمک میکنند. 3/12. یکی از کارهایی که دولت باید بکند همین است؛ یعنی دیپلماسی اقتصادی کار مشترکی است که یک بخشش مربوط به بخش خصوصی اقتصادی است، یک بخشش مربوط به دستگاه رسمی دیپلماسی کشور است که بایستی این قضیّه را دنبال کند. 13. اگرچه تحریم ضربه‌زننده است، امّا از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد. تحریم موجب شد که ما بتوانیم ماهواره به فضا بفرستیم. 1/13. به هر حال، از وضعی که فعلاً در این زمینه‌ی بخش خصوصی دارد پیش میرود، من خرسندم و راضی هستم؛ باید تلاش بیشتری انجام بگیرد و بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران و کارآفرینان کشور بتوانند برای آینده‌ی کشور، برای پیشرفت اقتصادی کشور، واقعاً نقش ایفا کنند و ان‌شاءالله اوضاع اقتصادی را به سامان برسانند. 2/13. ما البتّه مشکلات خارجی داریم، تحریم داریم، دشمنی‌های گوناگون داریم، امّا همینها هم میتواند برای ما فرصت بشود. دیروز یکی از آقایانی که در نمایشگاه بود، به من گفت که ما را تحریم کردند، ما توانستیم به خودکفایی برسیم؛ ما را تهدید کردند، توانستیم به امنیّت برسیم. این نکته‌ی درستی است. 3/13. اگرچه تحریم ضربه‌زننده است و بدون تردید مشکل‌درست‌کن است، امّا از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد؛ همین‌طور که کشور ما، جوانهای ما، مردم ما، فعّالان اقتصادی ما در یک جاهایی استفاده کردند و پیشرفت علمی پیدا کردیم. 4/13. اگر به ما سلاح میفروختند، ما امروز در باب تسلیحات به اینجایی که رسیده‌ایم نمیرسیدیم. اگر ماهواره‌های ما را از فضا یکی‌یکی جدا نمیکردند و ما را از ماهواره‌ی فضائی محروم نمیکردند، ما امروز مثلاً فرض کنید که «ماهواره‌ی ثریّا» را به فضا نمیفرستادیم؛ یعنی دیگر احتیاج نداشتیم، آنجا بود. 5/13. آن تحریم موجب شد که ما بتوانیم این کارها را انجام بدهیم. ان‌شاءالله بتوانیم از این فرصتها روزبه‌روز و بیش‌ازپیش استفاده کنیم. خداوند ان‌شاءالله به شماها توفیق بدهد. من برای شماها دعا هم خواهم کرد. * والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته ************************** (۱ در ابتدای این دیدار، دوازده نفر از فعّالان عرصه‌های تولید و اقتصاد، به بیان آخرین دستاوردها، پیشنهادها و نکات خود پرداختند. (۲ بازدید از نمایشگاه توانمندی‌های تولید داخلی در حسینیّه‌ی امام خمینی (۱۴۰۲/۱۱/۹) (۳ سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۵۳؛ «و هر نعمتى که دارید از خدا است ...» (۴ بیانات در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش‌بنیان‌ها (۱۴۰۱/۱۱/۱۰) (۵ ابلاغ سیاستهای کلّی اصل ۴۴ قانون اساسی (۱۳۸۴/۳/۱) (۶ آقای محمّدعلی رستگار (رئیس هیئت‌مدیره‌ی شرکت تأمین سرمایه‌ی بانک مسکن، فعّال حوزه‌ی مالی و سرمایه‌گذاری)   ]]> اخبار ستاد فجر Tue, 06 Feb 2024 07:54:24 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453074/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/11/03 http://www.hamandishi.ir/news/453073/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران (1402/11/03): 1. تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیّات ملّت ایران دانست. 2. در وقایع این ۱۵۰ سال اخیر کشور، نظیر تحریم تنباکو، مشروطه و وقایع انقلاب، تهران پیشرو بوده است. 3. در آن نقطه‌ی تعیین‌کننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود، تهران بود و الهام‌بخش همه‌ی کشور، مردم تهران بودند. 4. در دوره پهلوی (و حتی قبل از آن) سعی شد تا هویّت اسلامی و هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. 5. با اینکه مظاهر غلط غربی در زمان پهلوی یک جاهایی در تهران رواج پیدا کرد، امّا متقابلاً کارهایی که در جهت فکر اسلامی، معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت. 6. سال ۵۷، تهران الهام‌بخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راه‌پیمایی‌ها، هم در تولید شعارها. 7. شناسنامه‌ی انقلابی تهران باید برای جوانها روشن بشود. 8. خدا جان شهید را با بزرگ‌ترین هدیه‌ای که میتواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت - بهشت رضای الهی - عوض میکند. 9. شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند، جزو برترین‌ها هستند. چون در راه نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی، اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و استکبار شهید شدند. 10. انقلاب مثل هوای بهاری است، نمیشود جلویش را گرفت؛ لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به ‌طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید. 11. هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار، از دوران قاجار شروع شد و در دوره پهلوی‌ها به اوج خود رسید. 12. واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه‌ی کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم میشد. 13. شهدای ما جزو برترین‌ها هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. 14. در مسئله‌ی غزّه، مسئولان کشورهای اسلامی چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست! شما میتوانید {از صهیونیستها} کمک و پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. 15. ان‌شاء‌الله خدای متعال این پیروزی را در آینده‌ی نه چندان دوری، به همه‌ی امّت اسلامی و در رأس آن، ملّت فلسطین و مردم مظلوم غزّه، نشان خواهد داد و دلها را خرسند خواهد کرد. ********************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران (1402/11/03): 1. تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیّات ملّت ایران دانست. 1/1. خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیز. تبریک عرض میکنم ولادت مولای متّقیان (علیه الصّلاة و السّلام) و ولادت حضرت جوادالائمّه (علیه السّلام) را، و تعظیم و تمجید میکنیم در برابر ارواح طیّبه‌ی شهیدان و خانواده‌های مکرّم آنها، و همچنین تشکّر میکنیم از دست‌اندرکاران این بزرگداشت و این یادبود بزرگ. 2/1. بنده این نمایشگاهی را که اینجا دوستان ترتیب دادند، دیدم؛ کارهایی که انجام گرفته کارهای خوبی است و آن نکاتی هم که این برادر عزیزمان درباره‌ی تهران و درباره‌ی شهدای تهران و خانواده‌های شهدای تهران بیان کردند، مطالب کاملاً درست و متقنی است. بنده هم چند کلمه درباره‌ی تهران عرض میکنم، یک مطلب هم درباره‌ی شهیدان. 3/1. در مورد تهران، کمتر صحبت شده. درباره‌ی شهرهای مختلف کشور، به مناسبتهای مختلف، بنده یا دیگران صحبت کرده‌ایم؛ درباره‌ی تهران، متأسّفانه کم صحبت شده، در حالی که تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیّات ملّت ایران دانست؛ واقعاً این‌جور است. 4/1. از جمله‌ی خصوصیّاتی که از ملّت ایران در قضایای انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است آشکار شد، شجاعت ملّت ایران، غیرت ملّت ایران، دین‌داری ملّت ایران، استقلال‌طلبی ملّت ایران، دشمن‌ستیزی ملّت ایران و غیر اینها است؛ به نظر من، نماد همه‌ی این خصوصیّات تهران است؛ یعنی اگر بخواهیم این خصوصیّات را در یک جمعی به طور مشخّص و با سند مطالعه کنیم، تهران را باید مطالعه کنیم؛ همه‌ی این خصوصیّات در اینجا جمع است. 2. در وقایع این ۱۵۰ سال اخیر کشور، نظیر تحریم تنباکو، مشروطه و وقایع انقلاب، تهران پیشرو بوده است . 1/2. حالا حوادث مربوط به انقلاب یک فصل مُشبعی(۲) است، من هم یک اشاره‌ای عرض خواهم کرد؛ لکن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حدّاقل در این ۱۵۰ سال اخیر ــ قبلش هم همین‌جور است، لکن حالا من بیشترْ قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض میکنم ــ وقتی مرور میکنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را بروشنی می‌بینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملّا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. 2/2. یا قضیّه‌ی تنباکو و قرارداد خائنانه‌ی رژی ــ آن هم یک قرارداد خائنانه‌ای بود ــ که در تهران، مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی، ملّای بزرگ و درجه‌ی یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ کاری کردند که داخل خانواده‌ی شاه، کلفَتها و نوکرها قلیانها را شکستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما این‌جوری بود. 3/2. یا بعد از آنها، مسئله‌ی مشروطیّت؛ در قضیّه‌ی مشروطیّت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ [تنها] همان قضیّه‌ی پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود، در حالی که اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبه‌ی عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقّت هم کشیدند، کتک هم خوردند، لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئله‌ی مشروطیّت. 4/2. بعد هم آنجایی که مشروطیّت داشت دچار انحراف میشد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضل‌الله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آنجا و مانند اینها، همه کار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوق‌الدّوله، تا نهضت ملّی نفت در [سال] ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمّی و مبارزات اساسی‌ای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید، نمادش مردم تهرانند. 5/2. یک جاهایی فقط تهران وارد شده است، یک جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی] تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامه‌ی یک شهر را این‌جوری باید تنظیم کرد؛ کارنامه‌ی یک شهر را این‌جور باید فهمید و دید. 3. در آن نقطه‌ی تعیین‌کننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود، تهران بود و الهام‌بخش همه‌ی کشور، مردم تهران بودند. 1/3. اغلب این قضایایی که عرض کردیم، مربوط به قبل از انقلاب اسلامی است. در قضایای انقلاب اسلامی، البتّه شهرهای مختلف نقش‌آفرینی‌های مهمّی کردند ــ مثل قم، مثل تبریز، مثل اصفهان، مثل مشهد ــ لکن اوّلاً در همه‌ی این قضایا تهران جزو پیشگامان بود، بعد هم در آن نقطه‌ی تعیین‌کننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود و الهام‌بخش همه‌ی کشور مردم تهران بودند. 2/3. در سال ۵۷، شما نماز عید [فطر] قیطریه را در نظر بگیرید که با تدبیر مرحوم شهید بهشتی و مانند او، آن نماز عید راه افتاد ــ و شهید مفتّح امام جماعت این نماز بود ــ که انعکاسش در کشور انعکاس عظیمی بود؛ یعنی ما مشهد بودیم، قضایای تهران منعکس میشد و هر قضیّه‌ای که منعکس میشد، یک غوغایی در مناطق گوناگون دیگر به وجود می‌آورد؛ پیشقدمی تهران این‌جوری بود. 3/3. نماز عید فطر قیطریه، حماسه‌ی هفدهم شهریور در میدان شهدا، راه‌پیمایی تاسوعا، راه‌پیمایی عاشورا؛ این راه‌پیمایی‌ها در جاهای دیگر هم انجام گرفت، امّا این را از تهران هدایت میکردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند که تاسوعا راه‌پیمایی است، عاشورا راه‌پیمایی است، آن‌وقت ما آنجا در مشهد آن سازمان‌دهی را ترتیب دادیم؛ [لذا] تهران پیشگام بود. 4/3. در همه‌ی این قضایا، در همان ۱۵۰ سال که گفتم و همچنین در قضایای سال ۵۷، جلوی جمعیّت هم علمای دین بودند؛ از امثال حاج ملّا علی کنی که اسم آوردم و مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی و آشیخ فضل‌الله نوری و مانند اینها، تا شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید مفتّح و شهید مطهّری؛ علما جلو بودند و انبوه اقشار مختلف مردم ــ از همه جور ــ پشت سرشان در حال حرکت. 5/3. حتّی دانشگاه تهران؛ دانشگاه تهران محلّ تحصّن علما شد. ما رفتیم نشستیم بحث کردیم که کجا تحصّن بکنیم، چند جای مختلف گفته شد، یک نفر گفت دانشگاه تهران؛ همه تصدیق کردند، بلند شدیم آمدیم چند روز در دانشگاه تهران تحصّن کردیم، تا وقت آمدن امام (رضوان الله علیه)؛ یعنی دانشگاه در خدمت همین حرکت قرار گرفت، باز با مرکزیّت علما و پیشگامی علمای دینی. 4. در دوره پهلوی (و حتی قبل از آن) سعی شد تا هویّت اسلامی و هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. 1/4. نکته‌ی مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. 2/4. در دوره‌ی پهلوی‌ها ــ البتّه قبل از پهلوی‌ها هم بود که من بعداً اشاره میکنم ــ سعی شد که تهران یک نسخه‌بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبه‌روز فروشگاه‌های مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کاباره‌ها و کافه‌های آن‌چنانی، تا مراکز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاه‌ها بود. 3/4. دستگاه‌ها این کار را با جدّیّت هدایت میکردند و دنبال میکردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. 4/4. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، امّا یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این کارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، هویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ چنین نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. 5. با اینکه مظاهر غلط غربی در زمان پهلوی یک جاهایی در تهران رواج پیدا کرد، امّا متقابلاً کارهایی که در جهت فکر اسلامی، معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت. 1/5. چطور {آنچه غربی­ها میخواستند} نشد؟ بله، مظاهر غلط غربی در یک جاهایی در تهران رواج پیدا کرد ــ ما از نزدیک دیده بودیم، وضع تهران را میدانستیم ــ امّا متقابلاً کارهایی که در جهت فکر اسلامی و معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت. 2/5. جریانِ فعّالِ مذهبیِ روشن‌بین و روشنفکر و دارای حرف نو، در تهران بیش از همه‌جای کشور رواج پیدا کرد و پیشرفت پیدا کرد: مساجدِ آباد، روحانیّتِ مبارز و روشنفکر، مجالس دینیِ پُرجمعیّت ــ البتّه «پُرجمعیّت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز که جمعیّت ده‌ها برابر بیشتر از آن وقتها در مجالس اجتماع میکنند؛ امّا نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پُرجمعیّت‌ترین مجالس بود؛ هم مجالس عزاداری‌اش، هم مجالس گوناگون مذهبی‌اش ــ گفتارهای مذهبیِ تحوّل‌آفرین در بخشهای مختلف تهران. 3/5. اسلام سیاسی‌ای که در سخنرانی‌ها و در منابر گوناگون در تهران، در مساجد مختلف یا در هیئتهای مذهبی مختلف ترویج میشد؛ نمودارهای مذهبی‌ای که برای جوانها جذّاب بود؛ در هیئتهایی که در خانه‌ها تشکیل میشد ــ این [مطلبی] که عرض میکنم، اطّلاعات نزدیک من است که به چشم خودم دیدم ــ در هیئتهای مذهبیِ خانه‌به‌خانه، جوان دانشگاهی شرکت میکرد؛ از کلاسش میزد برای اینکه بتواند در این هیئت شرکت بکند. 4/5. یک چنین وضعیّتی در تهران وجود داشت که این، درست نقطه‌ی مقابل آن وضعیّتی بود که دستگاه منحرف پهلوی‌ها میخواستند در ایران و بخصوص در تهران که پایتخت بود، به وجود بیاورند. 6. سال ۵۷، تهران الهام‌بخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راه‌پیمایی‌ها، هم در تولید شعارها. 1/6. لذا سال ۵۷، تهران الهام‌بخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راه‌پیمایی‌ها، هم در تولید شعارها. این شعارهای هماهنگی که میدیدید در همه‌جای کشور پخش میشود، از تهران الهام داده میشد. 2/6. این تکبیر روی پشت بام را تهرانی‌ها ابتکار کردند و به جاهای دیگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب یکی از دوستان تهرانی که جزو مبارزین بود ــ خدا رحمتش کند ــ تلفن کرد گفت «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من دیدم صدای «الله اکبر» می‌آید؛ گفت [شما هم] «الله اکبر» بگویید، بنده هم با بچّه‌هایمان ــ کوچک بودند ــ رفتیم بالای پشت بام و شروع کردیم «الله اکبر» گفتن. این چیزها از تهران منتشر میشد در همه‌ی اطراف کشور. 3/6. بعد از شروع نهضت هم تا پیروزی انقلاب همین‌جور بود؛ از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهریور، فتنه‌ی منافقین در سی‌ام خرداد سال ۶۰، نمازجمعه‌های تکان‌دهنده‌ی تهران، تا حرکتهای بسیجی، آن جمعیّت صدهزار‌نفری ورزشگاه آزادی در سال ۶۵ و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشته‌اند. 7. شناسنامه‌ی انقلابی تهران باید برای جوانها روشن بشود. 1/7. بنابراین، یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامه‌ی انقلابی تهران، مثل دیگر شهرها؛ یعنی این شناسنامه‌ی انقلابی تهران باید برای جوانها روشن بشود. 2/7. اغلب شماها که اینجا هستید این حوادث را ندیده‌اید، ماها هم در تدوین این حوادث کم‌کاری داشتیم، خیلی‌ها از آنچه اتّفاق افتاده خبر هم ندارند. اینها بایستی تبیین بشود. 3/7. در کنار یادبود بلندقامتان شهید ــ که چهره‌های اینها مثل نور میدرخشد و روشن میکند زندگی را و دلها را ــ باید یاد تلاشها و فعّالیّتهای عموم مردم هم تبیین بشود و بیان بشود. حالا این در مورد تهران. 8. خدا جان شهید را با بزرگ‌ترین هدیه‌ای که میتواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت - بهشت رضای الهی - عوض میکند. 1/8. یک کلمه در مورد شهیدان عرض بکنیم. درباره‌ی شهیدان، سخنان پُرمغز و گهربار زیادی از ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام)، بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و دیگران گفته شده؛ درباره‌ی شهیدان خیلی صحبت شده، [امّا] در رأس همه، فرمایش قرآن کریم و پروردگار متعال درباره‌ی شهدا است که قابل مقایسه‌ی با هیچ بیان دیگری نیست. 2/8. اینکه میفرماید «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»، «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ» [یعنی] خدا معامله میکند؛ این چیزِ خیلی مهمّی است. 3/8. بنده کجا، خدا کجا! آن‌وقت، خدا معامله میکند! جان ما را با بزرگ‌ترین هدیه‌ای که میتواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت ــ بهشت رضای الهی ــ عوض میکند. 4/8. بعد هم این‌جور تصریح میکند که «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَه»، بروند در راه خدا مبارزه کنند، بجنگند، «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون». مخصوص دوران اسلام هم نیست: وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرآن؛(۳) در تورات هم همین‌جور است، در انجیل هم همین‌جور است. 5/8. این آیه‌ای که این قاری عزیزمان تلاوت کردند ــ وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیر(۴) ــ [نشان میدهد که] این قضیّه مال همه‌ی انبیا است. یا آن آیه‌ی شریفه‌ی «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»؛(۵) اینها بیانات درباره‌ی شهدا است و درباره‌ی فضیلت شهادت، بیانی بالاتر از اینها وجود ندارد؛ انسان چه بگوید؟ 9. شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند، جزو برترین‌ها هستند. چون در راه نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی، اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و استکبار شهید شدند. 1/9. من فقط یک نکته را عرض میکنم و آن، اینکه شهدا همه رتبه‌ی عالی‌ای دارند، منتها رتبه‌ی شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همه‌ی شهدا بالاترند؛ درباره‌ی بعضی از شهدا، در کلمات ائمّه (علیهم السّلام) نقل شده که اینها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور میکنند میروند بهشت؛ درباره‌ی بعضی از شهدا گفته شده است که اینها هر یکی‌شان اجر دو شهید دارد، [اجرش] مضاعف است. 2/9. پس شهدا یک‌جور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوه‌ی شهادتها، تفاوت پیدا میکند. من میخواهم عرض بکنم انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آن شهدایی که در فتنه‌ها شهید شدند، چه آن شهدایی که در باب امنیّت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند ــ اینها جزو برترین‌ها هستند. 3/9. {اینها} جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثه‌ای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه‌ی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثه‌ی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. 10. انقلاب مثل هوای بهاری است، نمیشود جلویش را گرفت؛ لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به ‌طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید. 1/10. انقلاب اسلامی، در درجه‌ی اوّل، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده میکنید. 2/10. ما البتّه به هیچ‌کس دستورالعمل نداده‌ایم، [بلکه] تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفته‌ام(۶) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون می‌آید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. 3/10. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به ‌طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید. 11. هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار، از دوران قاجار شروع شد و در دوره پهلوی‌ها به اوج خود رسید. 1/11. هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلوی‌ها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد، شروع‌کننده هم همین وابستگان دربار و پادشاهان و شاهزاده‌های فاسد و مفت‌خور و تنبل و بیکاره و فاسدالاخلاق بودند؛ اینها فرهنگ غربی را گرفتند و با نفوذی که در جامعه داشتند ــ یعنی نفوذ مالی و قدرتی و پولی و مانند اینها ــ بتدریج [آن را] در بین مردم رایج کردند. 2/11. نوبت به پهلوی‌ها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را، برای اینکه بتوانند کشور را به معنای واقعی کلمه به قدرتهای غربی وابسته و آویزان بکنند. انگلیس‌ها از مدّتها قبل وارد ایران شده بودند، زمینه‌چینی کرده بودند، کارهایی انجام میدادند، بعد دیدند نمیشود. 3/11. حالا کسانی که با تاریخ آشنا هستند، میدانند من چه میگویم. قرارداد وثوق‌الدّوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرّس قرص و محکم ایستاد و نگذاشت، دیدند نمیشود، قرارداد را باطل کردند؛ یا قرارداد تنباکو یک جور دیگر، و امثال اینها. 4/11. دیدند این‌جوری نمیشود، باید مستقیم وارد بشوند؛ مستقیم وارد شدند و رضاخان را که یک روزی جزو قزّاقهای محافظ سفارت انگلیس بوده ــ او را از آنجا می‌شناختند ــ برداشتند آوردند بزرگش کردند، بلندش کردند، به او قدرت دادند، اطرافش یک تعدادی روشنفکر وابسته را نشاندند و کاشتند و این وضعی را که در دوره‌ی رضاخان پیش آمد ــ ضدّیّت با دین، ضدّیّت با اسلام، ضدّیّت با استقلال، ضدّیّت با حجاب، ضدّیّت با مجالس عزاداری، ضدّیّت با روحانیّت ــ راه انداختند. در دوره‌ی رضاخان یک‌ جور، در دوره‌ی بعد از رضاخان هم یک جور دیگر؛ حرکت این بود. 12. واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه‌ی کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم میشد. 1/12. واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه‌ی کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم میشد. 2/12. انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ انقلاب اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد. مبارزه‌ای که با(۷) انقلاب انجام گرفت مبارزه‌ی هویّتی بود، مبارزه‌ی موجودیّتی بود؛ هویّت ملّت ایران، موجودیّت ملّت ایران، تاریخ ملّت ایران داشت نابود میشد و جلویش گرفته شد. 3/12. اینهایی که در این راه کشته شدند، در این راه {ارزشمند} کشته شده‌اند؛ آنهایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه {مقدس} شهید شده‌اند، این‌جور به شهادت رسیده‌اند؛ این چیز کوچکی نیست. 13. شهدای ما جزو برترین‌ها هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. 1/13. بنابراین، شهدای ما جزو برترین‌ها هستند. ۲۴ هزار شهید در تهران! البتّه سالها پیش برای [شهدای] استان تهران هم بزرگداشتی گرفته شد، ۳۶ هزار شهید مال استان تهران است و شهدای دیگر جاهای کشور. چه شهدای جنگ تحمیلی، چه دفاع از حرم و چه بقیّه‌ی شهدایی که اسم بردیم، همه جزو برترین شهدا هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. 2/13. من بارها گفته‌ام که شهیدان، امروز هم ما را در این راه نگه داشته‌اند. یک مقدار که سست شدیم، نام یک شهید، حرکت یک شهید، قیام یک شهید، شهادت یک شهید دوباره ما را سرپا کرد، سرحال کرد. 3/13. وقتی شهید سلیمانی شهید میشود، ملّت را تجدید قوا میکند،‌ انقلاب را دوباره زنده میکند. بنابراین، کاری که شما کردید ــ بزرگداشت شهدا ــ کار بزرگی است، کار مهمّی است و این بزرگداشتها باید بتواند راهی را که شهدا رفته‌اند هموار کند و تداوم این راه را برای جوانهای ما، برای نسلهای نو‌به‌نویی که در میدان حاضر میشوند، تضمین کند. 14. در مسئله‌ی غزّه، مسئولان کشورهای اسلامی چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست! شما میتوانید {از صهیونیستها} کمک و پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. 1/14. یک جمله در مورد مسئله‌ی بسیار مهمّ غزّه عرض بکنم. مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبه‌ای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا] کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد. 2/14.  اعلان میکنند که باید آتش‌بس انجام بگیرد؛ خب آتش‌بس دست شما که نیست، آتش‌بس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیکند. شما می‌نشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. 3/14. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. 4/14. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست! 15. ان‌شاء‌الله خدای متعال این پیروزی را در آینده‌ی نه چندان دوری، به همه‌ی امّت اسلامی و در رأس آن، ملّت فلسطین و مردم مظلوم غزّه، نشان خواهد داد و دلها را خرسند خواهد کرد. 1/15. ولی در عین حال، با همه‌ی اینها، همان‌طور که خدای متعال فرموده: اِنَّ اللَهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون‌؛(۸) خدا با مردمِ مؤمن است؛ هر جا خدا باشد، پیروزی هست. البتّه سختی‌ها وجود دارد. 2/15. خدای متعال درباره‌ی پیغمبر هم میگوید اگر ما تو را زنده نگه داریم یا از دارِ دنیا ببریم، عاقبتِ دشمنانت این خواهد شد؛ شرطش زنده ماندن من و شما نیست، امّا پیروزی قطعی است. 3/15. ان‌شاء‌الله خدای متعال این پیروزی را به همه‌ی امّت اسلامی، در آینده‌ی نه چندان دوری، نشان خواهد داد و دلها را خرسند خواهد کرد و ملّت فلسطین را و مردم مظلوم غزّه را هم در رأس همه‌ی اینها ان‌شاء‌الله خرسند و خوشحال خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال این دعا را مستجاب کند و ما را در این ماه مبارک رجب، ماه دعا، ماه استغفار، هرچه بیشتر آماده‌ی برای تجلّی انوار الهی در دلهایمان قرار بدهد. والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته *************************** (۱ در ابتدای این دیدار، سردار سرتیپ حسن حسن‌زاده (فرمانده سپاه محمّدرسول‌الله تهران و دبیر کنگره) گزارشی ارائه کرد. (۲ پُر، مملو (۳ سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۱۱؛ «در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و مىکُشند و کشته مىشوند. [این] به عنوان وعده‌ی حقّى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده‌ی او است ...» (۴ سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۴۶؛ «و چه بسیار پیامبرانى که همراه او توده‌هاى انبوه، کارزار کردند ...» [۵ سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۶۹؛ «هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.» (۶ از جمله، بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان (۱۴۰۱/۹/۵) (۷ توسّط (۸ سوره‌ی نحل،‌ آیه‌ی  ۱۲۸؛ «در حقیقت، خدا با کسانى است که پروا داشته‌اند و [با] کسانى [است] که آنها نیکوکارند.»   ]]> اخبار ستاد فجر Tue, 06 Feb 2024 07:35:44 GMT http://www.hamandishi.ir/news/453073/ محورهای بیانات امام خامنه ای مورخ 1402/10/26 http://www.hamandishi.ir/news/452922/ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور (1402/10/26): 1. بعثت نبیّ اکرم (ص) مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین عید برای همه‌ی بشریّت است. 2. ماه رجب، ماه استغفار، دعا و توسّل است. 3. شاید کمترکاری به دشواری امامت جمعه باشد. 4. نقش‌آفرینی مردمی در نظام اسلامی و اساساً در حیات اسلامی، یک اصل مهم اسلامی است. 5. اگر مؤمنین به پیغمبر کمک نمیکردند، پیغمبر هم پیروز نمیشد. لذا اوّلین کاری که پیغمبر انجام داد، تربیت انسانهای مؤمن بود. 6. رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور، توجّه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست. 7. ترکیب و تشریع نماز جمعه برای اصل حضور مردم، بعد، ارتقاء و گسترش حضور مردم در صحنه است. 8. محور اصلی خطبه های‌ نماز جمعه، موعظه است. غیر از موعظه‌ی اخلاقی و عرفانی و معنوی، ما موعظه‌ی سیاسی و اجتماعی هم داریم. 9. موعظه‌ی سیاسی: طبق روایتی از حضرت رضا (ع)، امام جمعه در خطبه، حوادث آفاق را به مردم اطّلاع میدهد؛ که شامل اوضاع و احوال سیاسی دنیا و راه های مصونیت در برابر دشمن هم می شود. 10. موعظه‌ی اجتماعی: ما در داخل جامعه‌ی خودمان مسائلی داریم که جنبه‌ی سیاسی ندارد، امّا برای جامعه جنبه‌ی حیاتی دارد؛ فرض کنید مسئله‌ی زاد و وَلد یا مسئله‌ی جوانی جمعیّت که یک مسئله‌ی حیاتی است. 11. ازدواج جوانها، اسراف؛ اینها مسائل اجتماعی است؛ باید موعظه کرد، باید به مردم توجّه داد. 12. شما به مخاطب غنای فکری میدهید که بتواند روی مسائل زندگی‌ و جامعه‌اش درست فکر و کار کند. 13. موعظه در خطبه‌های نماز جمعه، بایستی یک موعظه‌ی همه‌جانبه باشد. البته، رفتار و سلوک امام جمعه هم در تأثیرگذاری خطبه‌ها مؤثّر است. 14. جوان امروز با واردات ذهنی عجیب‌وغریبی مواجه است که تا چند سال قبل از این هم نبود؛ باید بدانید این جوان چه میفهمد، چه میخواهد، چه در ذهنش هست، چه سؤالی دارد. 15. نیازسنجی {شبهات و سؤالات مردم} معاشرت میخواهد. اینجا میرسیم به مسئله‌ی مردمی بودن امام جمعه؛ امام جمعه باید در میان مردم و با مردم باشد، باید ذهن مردم را بشناسد. 16. یک نکته‌ی دیگر در مورد امامت جمعه، مسئله‌ی دلسوز بودن و محبّت ورزیدن به مردم است. 17. امام (ره) فرمودند ایمان مردم ما از مردم صدر اسلام بهتر است. 18. مردم ما در فداکاری برای اسلام، کشور و نظام اسلامی، کم نگذاشته‌اند. قدر این مردم را باید دانست. 19. امام جمعه باید مردم را به تقوا دعوت کند؛ «وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوىٰ»: پس تقوا هم یک امر مشارکتی و تعاونی است. چیزهایی که تعاون و مشارکت مردم در آن تأثیرگذار است، از مصادیق تقوا است. 20. سیاست یک میدان لغزنده‌ای است؛ با تقوا و خویشتنداری و چشمِ باز در راه زندگی سیاسی، میشود انسان از این لغزشها جلوگیری کند. 21. اگر تقوای سیاسی بود، «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»؛ آن‌وقت جنگ روانی دشمن اثر نمیکند. 22. تشویق آحاد مردم به حضور در میدانهای مختلفِ اجتماعی و سیاسی از نکات مهم نماز جمعه است. 23. انتخابات مصداق کامل یک میدان سیاسی است. حضور در انتخابات صرفاً تکلیف نیست؛ حقِّ مردم است. 24. خودِ تبیینِ زبانی، حقیقتاً یک جهاد است؛ امّا فقط با این نیست، {تبیین} باید با عمل، با روی خوش، با زبان پاسخگو، با حضور در جمعهای گوناگون مردم ــ بخصوص جمعهای جوان ــ هم [همراه باشد]. 25. در قضیّه‌ی غزّه، انسان دست خدا را مشاهده میکند. امروز دنیا تحت تأثیر مبارزات مردم غزّه است. 26. این {صلابت} خاصیّت صبر و توکّل است. مردم غزّه با ایستادگی خودشان اسلام را ترویج کردند. 27. کاری که یمنی ها در پشتیبانی از مردم غزّه انجام دادند، حقّاً و انصافاً مصداق جهاد فی‌سبیل‌الله است. ******************************** محورهای بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور (1402/10/26): 1. بعثت نبیّ اکرم (ص) مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین عید برای همه‌ی بشریّت است. 1/1. خدای متعال را شاکرم که توفیق داد تا امروز در این حسینیّه خدمت شما برادران عزیز برسیم. خیلی خوش آمدید. و همین اوّل کار، برای اینکه فراموش نکنم، عرض میکنم که تشکّر بنده و سلام بنده را به همه‌ی آن کسانی که لطف کردند به وسیله‌ی شما به ما سلام رساندند، برسانید. 2/1. این دیدار، خوشبختانه، در یکی از بافضیلت‌ترین ماه‌ها و هفته‌های دوران سال اتّفاق افتاده است؛ یعنی ماه رجب. حقّاً و انصافاً، ماه رجب ماه مبارکی است. رحمت الهی، در سرتاسر این ماه، در اختیار آحاد مردمی است که دلهایشان متذکّر به یاد پروردگار باشد. 3/1. شاید بشود گفت بزرگ‌ترین نعمت خدا، یعنی بعثت، در این ماه اتّفاق افتاده؛ بعثت نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین عید برای همه‌ی بشریّت است، نه فقط برای مسلمانها. ولادت امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در این ماه اتّفاق افتاده است و ایّام مبارکات متعدّد دیگر [نیز] در این ماه است. 2. ماه رجب، ماه استغفار، دعا و توسّل است. 1/2. ان‌شاءالله که همه‌ی شما آقایان محترم، این حقیر، و دیگرِ برادرانِ مؤمنمان در سرتاسر کشور، از برکات این ماه استفاده کنیم. شایسته‌ترین عملی که انسان در این ماه انجام میدهد، شاید استغفار است. واقعاً همه‌ی ما احتیاج داریم به اینکه استغفار کنیم و به خدای متعال پناه ببریم. 2/2. مغفرت الهی بزرگ‌ترین نعمتی است که در دنیا و آخرت، خدای متعال به یک انسان عنایت میکند. حتّی اولیای الهی، حتّی پیغمبر خدا، از مغفرت الهی بی‌نیاز نیستند: لِیَغفِرَ لَکَ اللَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ ما تَأَخَّر.(۲) 3/2. این مغفرت به خاطر این است که حقّ اطاعت و عبادت پروردگار را احدی نمیتواند به جا بیاورد؛ استغفار به خاطر این است. ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِک؛(۳) هیچ کس نیست که بتواند حقّ عبادت پروردگار را، حقّ بندگی را، آن‌طور که شایسته‌ی او است، به جا بیاورد؛ هرچه مجاهدت هم بکند، نمیتواند؛ این استغفار به خاطر این است. 4/2. ما که خب گرفتاریم؛ امثال بنده، سر تا پایمان گرفتاری و خطا و مشکلات روحی و معنوی و قلبی و عملی و همه چیز است؛ لذا احتیاج داریم به استغفار؛ همه‌ی ما باید استغفار کنیم. [ماه رجب] ماه دعا است، ماه توسّل است. 5/2. خوشبختانه دعاهایی که در این ماه از ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) وارد شده است ــ ادعیه‌ی مأثوره ــ دعاهای خوش‌مضمون و بلندمضمون و عالیة‌المضامینی است؛ از اینها ان‌شاءالله استفاده بشود. 3. شاید کمترکاری به دشواری امامت جمعه باشد. 1/3. مطلبی که من امروز میخواهم خدمت شما برادران عزیز عرض بکنم، در حدّ امکان و ان‌شاءالله بااختصار، راجع به امامت جمعه است. نماز جمعه فصل مشبعی(۴) دارد، [امّا] امروز عمده‌ی نظر بنده صحبت راجع به تکلیف ماها است که حالا بنده هم جزو ائمّه‌ی جمعه هستم، اگر خدا قبول کند. ما ائمّه‌ی جمعه چه بکنیم و کار را چه جوری پیش ببریم؟ راجع به این، چند مطلب را عرض میکنم. 2/3. اوّلاً امامت جمعه جزو سخت‌ترین کارها است و شاید کمترکاری به دشواری امامت جمعه باشد. علّت هم این است که امامت جمعه، هم جنبه‌ی یَلِی‌الرّبّی دارد، هم جنبه‌ی یَلِی‌الخلقی دارد؛ در نماز و خطبه، هم بایستی اخلاص و توجّه به حضرت حق و مانند اینها باشد ــ که اگر این معنا نباشد، و دل انسان خالی از قصد تقرّب و اخلاص لله باشد، حرف اثر نمیگذارد، نماز برکت پیدا نمیکند ــ هم این لازم است، هم توجّه به خلق لازم است. 3/3. در نمازهای غیر جمعه، شاعر میگوید که «پشتم به خلایق است و رویم به خداست»؛ امّا در این نماز، [نه تنها] پشتتان به خلایق نیست، رویتان هم به خلایق است؛ هم رو به خلایق دارید، هم رو به خدا دارید؛ هم باید رضای الهی را در نظر بگیرید، هم باید نفع مردمی و رضای مردمی را در نظر بگیرید. خیلی سخت است دیگر؛ یکی از سخت‌ترین کارها این است. خب، بعداً یک مقداری درباره‌ی مسئله‌ی «رو به خلایق داشتن» صحبت میکنم، عرض میکنم. 4. نقش‌آفرینی مردمی در نظام اسلامی و اساساً در حیات اسلامی، یک اصل مهم اسلامی است. 1/4. اینجا یک اصل اسلامی را مایلم متذکّر بشوم، و آن عبارت است از نقش‌آفرینی مردمی در نظام اسلامی و اساساً در حیات اسلامی. مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجّه به مجموعه‌ی احکام اسلامی، خیلی مورد توجّهند در تحرّک جامعه‌ی اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی؛ نقش برجسته‌ای دارند. 2/4. شما ملاحظه کنید در فرمایش امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در آن جمله‌ی معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر ... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلىٰ غارِبِها»،(۵) هم نقش مردم مورد تذکّر قرار گرفته است، هم حقّ مردم. 3/4. «نقش مردم» یعنی اگر مردم نیایند سراغ آن کسی که خود را صاحب حق میداند و میخواهد مسئولیّتی قبول کند، بر او واجب نیست دنبال آن حق برود: لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلىٰ غارِبِها؛ مردم نبودند، من وظیفه‌ای نداشتم، تکلیفی نداشتم. 4/4. نقش مردم این‌قدر مهم است. حتّی کسی مثل امیرالمؤمنین، علیّ‌بن‌ابی‌طالب، اگر مردم با او نباشند، دُوروبَرش نباشند، میگوید من تکلیفی ندارم. اگر چنانچه مردم آمدند، آن‌وقت بر او واجب است که مسئولیّت را بپذیرد؛ لذا حضرت مسئولیّت را قبول کرد؛ مردم آمدند، فشار آوردند، اصرار کردند که شما بیایید خلافت را قبول کنید، ایشان هم قبول کرد. نقش مردم این‌قدر مهم است. 5. اگر مؤمنین به پیغمبر کمک نمیکردند، پیغمبر هم پیروز نمیشد. لذا اوّلین کاری که پیغمبر انجام داد، تربیت انسانهای مؤمن بود. 1/5. در خطبه‌ی مربوط به صفّین، این عبارت امیرالمؤمنین عبارت خیلی مهمّی است؛ میفرماید که «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَقِّ مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَت فِی الدّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه»؛(۶) هر مقداری [هم] که ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد. 2/5. این «اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه» یعنی اگر بخواهد وظیفه‌ی خودش را و مسئولیّت خودش را انجام بدهد، به کمک مردم احتیاج دارد. آن «عَون»، از طرف مردم است؛‌ یعنی کلّ خطبه این را نشان میدهد؛ عبارت قبل از این عبارت و عبارت بعد از این عبارت، روشن میکند که مراد، اعانت مردم است؛ یعنی امیرالمؤمنین به اعانت مردم احتیاج دارد. 3/5. حالا این «مردم» که میگوییم، چه مردمی که دارای شأن اجتماعی‌اند ــ مثلاً اهل علمند، اهل دینند، اهل سیاستند؛ یک شأن اجتماعی دارند ــ چه توده‌ی مردم؛ به اعانت همه احتیاج است. لذا خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که «هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصرِهِ وَ بِالمُؤمِنین»؛(۷) خیلی مهم است! خدای متعال مؤمنین را در ردیف نصرت خودش قرار میدهد؛ یعنی اگر مؤمنین به پیغمبر کمک نمیکردند، پیغمبر هم پیروز نمیشد. لذا اوّلین کاری که پیغمبر انجام داد، ساختن مؤمنین بود؛ مؤمن بسازد، مؤمن درست کند. 6. رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور، توجّه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست. 1/6. پس بنابراین، روشن است که رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست. 2/6. باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند. این برای ما یک اصل شد؛ حالا یک نفری مسئولیّت دولتی دارد، برای جلب مردم، جذب مردم، آوردن مردم به صحنه یک جور باید عمل بکند، یک وقت یک نفری در منبر نماز جمعه فعّال است، او یک جور [دیگر]؛ یعنی توجّه داشته باشیم که مسئله‌ی «مردم» یک اصل اسلامی است، بدون آن کاری نمیشود کرد، به هدفها نمیشود رسید، به حیات نمیشود رسید. 7. ترکیب و تشریع نماز جمعه برای اصل حضور مردم، بعد، ارتقاء و گسترش حضور مردم در صحنه است. 1/7. لذا انسان میتواند بگوید که خدای متعال اصلاً ترکیب نماز جمعه را برای همین قرار داده؛ ترکیب نماز جمعه و تشریع نماز جمعه برای همین است که حضور مردم در صحنه تأمین بشود. 2/7. خب نمازهای دیگر غیر از نماز جمعه [هم] هست، هر کس خواست می‌آید، هر کس خواست نمی‌آید؛ می‌آیند نماز میخوانند و میروند؛ لکن در نماز جمعه، با آن کسی که می‌آید، سخن گفته میشود، حرف زده میشود، به او فکر ارائه میشود، راه و برنامه داده میشود. 3/7. اصلاً نماز جمعه برای این است که آن کسی را که در صحنه حاضر است، در صحنه نگه دارد؛ اگر چنانچه در این کار کُند است، او را تند کند، او را حرکت بدهد، او را راه بیندازد؛ ترکیب نماز جمعه اصلاً این است. واقعاً میشود حکمت نماز جمعه را این دانست: اصل حضور مردم، بعد، ارتقاء و گسترش حضور مردم. 8. محور اصلی خطبه­های‌ نماز جمعه، موعظه است. غیر از موعظه‌ی اخلاقی و عرفانی و معنوی، ما موعظه‌ی سیاسی و اجتماعی هم داریم. 1/8. خب، آن قسمت اختصاصی نماز جمعه قسمت خطبه‌ها است. آن دو رکعت نماز در همه‌ی نمازها هست؛ آن قسمت اختصاصی عبارت است از خطبه. 2/8. در روایات مربوط به خطبه‌ی نماز جمعه، آنچه تقریباً در همه‌ی آنها مطرح شده است مسئله‌ی «موعظه» است؛ وعظ و موعظه‌ی در خطبه، در همه‌ی این روایات مربوط به نماز جمعه وجود دارد. پس پیدا است که محور اصلی خطبه‌های ما موعظه است. 3/8. «موعظه» یعنی چه؟ ما وقتی میگوییم «موعظه»، فوراً ذهنمان میرود به موعظه‌ی اخلاقی و عرفانی و معنوی و مانند اینها. بله، موعظه‌ی اخلاقی مهم‌ترین کاری است که باید انجام بگیرد، یعنی زیربنا است ــ که حالا [درباره‌ی] آن هم یک کلمه‌ای بعداً عرض میکنم ــ لکن مخصوص این نیست؛ ما موعظه‌ی سیاسی داریم، موعظه‌ی اجتماعی داریم. 9. موعظه‌ی سیاسی: طبق روایتی از حضرت رضا (ع)، امام جمعه در خطبه، حوادث آفاق را به مردم اطّلاع میدهد؛ که شامل اوضاع و احوال سیاسی دنیا و راه­های مصونیت در برابر دشمن هم می­شود. 1/9. در این روایتِ فضل‌بن‌شاذان از حضرت رضا (سلام الله علیه)، این عبارتِ پُرمعنا [آمده]: وَ یُخبِرُهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم‌ مِنَ‌ الآفاق‌؛ امام جمعه در خطبه به مردم اطّلاع میدهد حوادث آفاق را. 2/9. مِنَ الاَهوالِ الَّتی لَهُم فیهَا المَضَرَّةُ وَ المَنفَعَة؛(۸)  یعنی این‌جور نیست که برویم آنجا و فقط بگوییم‌ «ایّها المؤمنون! اتّقوا الله»؛ نه، بایستی از اخبار آفاق عالم، هر آنچه مربوط به مستمع شما است که در آن مضرّتِ او یا منفعتِ او وجود دارد، به او بگویید. 3/9. اگر دشمنی وجود دارد که ممکن است به این مخاطب شما ضربه‌ای وارد کند، او را از وجود آن دشمن مطّلع کنید؛ اگر طریقه‌ای و راهی وجود دارد که بتواند او را از آن دشمن مصون بدارد، باید به او بگویید؛ اوضاع و احوال سیاسی دنیا را باید برایش بگویید. یُخبِرُهُم‌ بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ‌ الآفاق؛ خب این سیاسی است دیگر؛ «موعظه‌ی سیاسی» یعنی این. 4/9. البتّه معلوم است که اگر چنانچه شما برای مستمعِ خودتان قضایای آفاق را میخواهید بیان کنید، قضایای داخل کشور خودتان را به ‌طریق ‌اولیٰ باید بیان کنید؛ اگر فتنه‌ای هست، اگر توطئه‌ای هست، اگر مضرّتی هست، اگر منفعتی هست، اگر خدمتی هست، اگر کاری هست که باید انجام بگیرد، کاری هست که زمین مانده است، کاری هست که به نفع مردم است و اطّلاعِ آن میتواند کمک بکند، باید به او اطّلاع بدهید و اینها را در خطبه بیان کنید. 5/9. اینها هیچ‌ وقت هم کهنه نمیشود، چون حوادث همیشه تکراری نیست؛ این هفته یک حادثه هست، ممکن است هفته‌ی دیگر یک حادثه‌ی دیگری باشد؛ باید آنها را مطّلع کنید. 10. موعظه‌ی اجتماعی: ما در داخل جامعه‌ی خودمان مسائلی داریم که جنبه‌ی سیاسی ندارد، امّا برای جامعه جنبه‌ی حیاتی دارد؛ فرض کنید مسئله‌ی زاد و وَلد یا مسئله‌ی جوانی جمعیّت که یک مسئله‌ی حیاتی است. 1/10. موعظه‌ی اجتماعی. ما در داخل جامعه‌ی خودمان مسائلی داریم که جنبه‌ی سیاسی ندارد، امّا برای جامعه جنبه‌ی حیاتی دارد؛ فرض کنید مسئله‌ی زاد و وَلد یا مسئله‌ی جوانی جمعیّت که یک مسئله‌ی حیاتی است. 2/10. افرادی از دشمنان ملّت ایران نشسته‌اند در یک گوشه‌ای از دنیا، برنامه‌ریزی کرده‌اند که نگذارند جمعیّت ایران افزایش پیدا کند؛ بالاخره یک کشوری با این‌همه امکانات مادّی و منابع و موقعیّت راهبردی جغرافیایی و مانند این حرفها، با این جمعیّت بااستعدادی که کشور ما دارد، حالا مثلاً ۱۵۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون هم جمعیّت داشته باشد! این یک خطر بزرگی است برایشان، [لذا برنامه دارند که] باید جلوی این گرفته بشود. 3/10. آن نیروی انسانیِ پیشرانی که کشور را پیش میبرد کیست؟ جوانها. ما چند سال قبل از این، آمار کشور را که میدادیم، میگفتیم فلان درصد از جمعیّت کشور ــ یک درصد بالایی ــ جوانند؛ امروز آن[جوری] نیست، امروز کم شده. اگر چنانچه این کم بشود و کشور تبدیل بشود به یک کشور پیر، دیگر پیشرفتی ندارد؛ این نقشه‌ی دشمنان است. 11. ازدواج جوانها، اسراف؛ اینها مسائل اجتماعی است؛ باید موعظه کرد، باید به مردم توجّه داد. 1/11. بنده یک وقتی در سخنرانی عمومی به همه‌ی ملّت عرض کردم،(۹) گفتم بنده خودم جزو کسانی هستم که اشتباه کردند در دهه‌ی هفتاد این مسئله را مطرح کردند، این را دنبال کردند. 2/11. خب، شروع کار شروع خوبی بود، لکن ادامه‌اش غلط بود؛ این کار غلط را نباید انجام میدادیم. حالا این یک مسئله‌ی اجتماعی است، باید به مردم گفته بشود. 3/11. مسئله‌ی ازدواج جوانها؛ سنّ ازدواج را مدام بالا بیاورند، مدام تأخیر بیندازند! خب این یک مشکل اجتماعی است، یک مسئله‌ی اجتماعی است؛ این باید برای مردم تبیین بشود. 4/11. جوانها ــ چه دختر، چه پسر ــ تا آنجایی که ممکن است، در وقت خود و به موقع خود ازدواج کنند. این آیه‌ی شریفه‌‌ی «اِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللَهُ مِن فَضلِهِ وَ اللَهُ واسِعٌ عَلیم»(۱۰) برای ما است، خطابش به ما است، حرف خدا است؛ ما باید این را به مردم بگوییم. اینها مسائل اجتماعی است، اینها موعظه است. «موعظه‌ی اجتماعی» که گفته میشود، یعنی اینها. 5/11. مسئله‌ی اسراف؛ یکی از مشکلات کشور ما الان مسئله‌ی اسراف است. در آب اسراف میکنیم؛ در نان اسراف میکنیم؛ در بازمانده‌ی غذا اسراف میکنیم؛ در وسایل زندگی، آنهایی که میتوانند اسراف میکنند؛ در برق اسراف میکنیم. اینها مسائل اجتماعی است؛ باید موعظه کرد، باید به مردم گفت، باید توجّه داد که نکنیم این کارها را. 12. شما به مخاطب غنای فکری میدهید که بتواند روی مسائل زندگی‌ و جامعه‌اش درست فکر و کار کند. 1/12. پس ببینید! نماز جمعه جای موعظه است، موعظه هم فقط موعظه‌ی اخلاقی نیست. امام (رضوان الله علیه)، در تحریر،(۱۱) آنچه در مورد خطبه‌های نماز جمعه بیان کرده‌اند [این است که میگویند] اخبار کشورهای اسلامی را، آنچه مربوط به استقلال کشور است، آنچه مربوط به ارتباط با ملل دیگر است، آنچه مربوط به دخالت دولتهای بیگانه در کشور است، در نماز باید به مردم بگویید. 2/12. ایشان میگویند اینها را در خطبه‌های نماز جمعه باید بیان کنید؛ مخاطب شما هر کسی هست ــ شغل معمولی دارد، یک کارگر معمولی است، یک کاسب معمولی است ــ باید اینها را بداند. خب، معنای اینها چیست؟ معنایش غنی‌سازی فکر مخاطب است. شما فکر مخاطب را غنی میکنید؛ یعنی به او غنای فکری میدهید که بتواند روی مسائل زندگی‌اش و مسائل جامعه‌اش درست فکر کند و کار کند. 13. موعظه در خطبه‌های نماز جمعه، بایستی یک موعظه‌ی همه‌جانبه باشد. البته، رفتار و سلوک امام جمعه هم در تأثیرگذاری خطبه‌ها مؤثّر است. 1/13. البتّه اینها موعظه‌ی سیاسی و اجتماعی است؛ موعظه‌ی اخلاقی [هم] در جای خود، در نقطه‌ی عالی‌ قرار دارد که انسان احتیاج دارد به لطافت روحی، احتیاج دارد به تهذیب نفسانی. 2/13. دلهای ما آلوده است؛ آلوده‌ی محبّتهای بیجا، آلوده‌ی دشمنی‌های بیجا، آلوده‌ی هوسهای بیجا، آلوده‌ی وابستگی‌های بیجا؛ خب این در عمل ما اثر میگذارد، این ما را عقب می‌اندازد، گرفتار میکند، و گرفتار شده‌ایم؛ [لذا] احتیاج داریم به لطافت روح. 3/13. اَللّهُمَّ املَأ قَلبی حُبّاً لَکَ وَ خَشیَةً مِنکَ وَ تَصدیقاً وَ ایماناً بِکَ وَ فَرَقاً مِنکَ وَ شَوقاً اِلَیک؛(۱۲) دل بایستی ظرف محبّت خدا باشد، باید لطیف باشد؛ این هم موعظه‌ی اخلاقی لازم دارد. 4/13. استغفار را یاد بدهیم؛ یکی از چیزهایی که در خطبه قید کرده‌اند، [گفتن] «استغفر الله لی و لکم» است؛ هم برای خودمان استغفار کنیم، هم برای مخاطبینمان استغفار کنیم، هم به آنها یاد بدهیم که استغفار کنند؛ اینها را واقعاً تعلیم بدهیم به خودمان. 5/13. استغفار هم فقط گفتن «استغفر الله» نیست. آن خطبه‌ی نهج‌البلاغه معروف است: اَ تَدری مَا الاِستِغفار؛(۱۳) استغفار چند شرط دارد، استغفار چند جزء دارد، که آن استغفار حقیقی است و حالا وارد نمیشویم. بنابراین، این یک نکته در مورد خطبه‌های نماز جمعه که محتوا بایستی یک موعظه‌ی همه‌جانبه باشد. 6/13. نکته‌های دیگری هم در مورد خطبه هست ــ هم در مورد خود خطبه و محتوای خطبه، هم در مورد رفتار و سلوک امام جمعه ــ که اینها هم در تأثیرگذاری خطبه‌ها مؤثّر است و مسائل مهمّی است. 14. جوان امروز با واردات ذهنی عجیب‌وغریبی مواجه است که تا چند سال قبل از این هم نبود؛ باید بدانید این جوان چه میفهمد، چه میخواهد، چه در ذهنش هست، چه سؤالی دارد. 1/14. یک مسئله، مسئله‌ی نیازسنجی و مخاطب‌شناسی است. شما که میخواهید صحبت کنید، ببینید طرف به چه مطلبی نیاز دارد؛ مخاطبتان را بشناسید. ممکن است ما در یک جمعی یک مطلبی را بگوییم که مناسب آن جمع باشد، همان مطلب را [اگر] جای دیگری بگوییم مناسب نیست؛ یعنی به دردش نمیخورد. 2/14. پس یکی از مسائل این است که ما مخاطبمان را بشناسیم. حالا مخاطب شما درهم و مخلوط است؛ یعنی جوان دارید، پیر دارید، زن دارید، مرد دارید، دارای سطح سواد بالا دارید، سطح سواد پایین دارید، همه‌جور هستند؛ در یک چنین جایی بایستی هنر و مهارت شما نشان داده بشود در اینکه بتوانید به هر کدام یک جرعه‌ای بچشانید، هر کدام یک استفاده و یک بهره‌ای ببرند. 3/14. خب خود شما هم اغلبتان جوانید، میدانید که جوان امروز با واردات ذهنی عجیب‌وغریبی مواجه است که تا چند سال قبل از این هم نبود؛ حالا زمان جوانی ما که خیلی فاصله دارد ــ زمین تا آسمان ــ امّا تا همین بیست سال قبل هم این مقدار واردات ذهنی برای جوانها وجود نداشت که امروز وجود دارد؛ انواع و اقسام حرفها، گفتها، در فضای مجازی و غیره. خب ذهن این [جوان] آمیخته‌ی با خیلی از حرفها است؛ باید بدانید این چه میفهمد، چه میخواهد، چه در ذهنش هست، چه سؤالی دارد؛ سؤال او را باید بشناسید. 15. نیازسنجی {شبهات و سؤالات مردم} معاشرت میخواهد. اینجا میرسیم به مسئله‌ی مردمی بودن امام جمعه؛ امام جمعه باید در میان مردم و با مردم باشد، باید ذهن مردم را بشناسد. 1/15. خب حالا چه جوری میشود شناخت؟ اگر چنانچه فرض کنید شما در شهر دیگری زندگی میکنید و [فقط] هفته‌ای یک روز یا دو روز برای نماز میروید به این شهر، یا در آن شهر ارتباطات محدودی دارید، خب نمیتوانید تشخیص بدهید و نیازسنجی کنید. نیازسنجی معاشرت میخواهد. 2/15. اینجا میرسیم به مسئله‌ی مردمی بودن امام جمعه؛ امام جمعه باید در میان مردم باشد، باید با مردم باشد، باید ذهن مردم را بشناسد. یکی از چیزهایی که نیاز به این است تا شما بتوانید خطبه را مطابق با نیاز مخاطبتان تهیّه کنید، مطالعه است. در اسلام، معارف الهی بسیار گسترده است و شامل همه‌ی جزئیّات و نیازهای زندگی انسان است؛ چه جوری میشود اینها را فهمید؟ با مطالعه، با اُنس با قرآن، اُنس با حدیث، اُنس با کتابهای معارفی. مطالعه خیلی لازم است. ما هیچ وقت بی‌نیاز از مطالعه و کتاب‌ خواندن نیستیم. کتاب خواندن لازم است و یکی از نیازها این است. 16. یک نکته‌ی دیگر در مورد امامت جمعه، مسئله‌ی دلسوز بودن و محبّت ورزیدن به مردم است. 1/16. یک نکته‌ی دیگر در مورد امامت جمعه مسئله‌ی دلسوز بودن و محبّت ورزیدن به مردم است. حالا بعضی از ماها به طور طبیعی مردم را دوست داریم؛ مردم شهرمان را، مردم منطقه‌مان را، مستمعین خودمان را. 2/16. مردم ما مردم خیلی خوبی‌اند؛ مردم ما مؤمنند؛ مردم مؤمنند. حتّی کسانی که به حسب ظاهر به بعضی از ظواهر شرعی هم ملتزم نیستند، این ملتزم نبودنِ عملی به معنای عدم التزام قلبی نیست؛ دلشان با خدا است، دلشان با معانی و مفاهیم معنوی است، دارای ایمانند. خب کوتاهی در عمل در همه‌ی ماها هست. 3/16. کدامِ ماها در عمل کوتاهی نداریم؟ هر کدام یک جور؛ بنده یک جور کوتاهی دارم، شما یک جور کوتاهی دارید، او هم یک جور کوتاهی دارد. مردم، مردم مؤمنی‌اند؛ مردم، مردم وفاداری‌اند؛ مردم، در مسائل گوناگون کشور، مردم حاضریراقی‌اند. 4/16. شما ببینید ما در این چهل و چند سال، چقدر در این کشور مسئله داشتیم، چقدر علیه ما توطئه شده، چقدر از اطراف به ما تهاجمهای گوناگون تبلیغاتی و عملی و نظامی و اقتصادی و امثال اینها شده؛ چه کسی از نظام اسلامی دفاع کرده؟ همین مردم. 5/16. همین مردم بودند که آن جایی که لازم بود به خیابان بیایند، به خیابان آمدند؛ آن جایی که لازم بود صبر کنند، صبر کردند؛ آن جا که لازم بود حمایت کنند، حمایت کردند؛ آن جایی که لازم بود شعار بدهند، شعار دادند؛ آن جا که لازم بود به میدان جنگ بروند، به میدان جنگ رفتند. 17. امام ره فرمودند ایمان مردم ما از مردم صدر اسلام بهتر است. 1/17. امام فرمودند ایمان مردم ما از مردم صدر اسلام بهتر است؛(۱۴) امام به طور قاطع این را بیان کردند. بعضی‌ها تعجّب میکنند؛ خب شما مقایسه کنید. رسول اکرم اوّل‌شخص عالم وجود است؛ چه کسی را میشود با رسول اکرم مقایسه کرد که بگوییم هزار برابر [بالاتر است]؟ هزار برابر چیست؛ [حتّی] یک میلیارد برابرِ هر شخصیّت بزرگی که ما بشناسیم، مثل امام (رضوان الله علیه) که شخصیّت بزرگی بود؛ مگر شخصیّت اینها قابل مقایسه‌ی با پیغمبر است؟ 2/17. آن مردم، در شهر مدینه، یک‌ چنین شخصیّتی مثل پیغمبر را در بین خودشان دارند، اوّلِ انقلاب هم هست ــ مثلاً سال دوّم انقلاب که جنگ بدر است ــ حضرت آنها را به طرف میدان میبرد، قرآن میفرماید: وَ تَوَدّونَ اَنَّ غَیرَ ذاتِ الشَّوکَةِ تَکونُ لَکُم؛(۱۵) دو تشکیلات بودند، دو گروه بودند؛ یک گروه، گروه رزمی بودند از طرف کفّار که داشتند می‌آمدند؛ یک گروه، گروه تجاری بودند؛ میگوید شما دوست داشتید بروید سراغ آن گروه تجاری: وَ تَوَدّونَ اَنَّ غَیرَ ذاتِ الشَّوکَةِ تَکونُ لَکُم. البتّه اینها رفتند جنگیدند، بحمدالله پیروز هم شدند، خیلی هم خوب بود، امّا میل دلشان این بود. 3/17. این را شما مقایسه کنید با آن جوانی که در دوران دفاع مقدّس، همسر محبوبی دارد، فرزند کوچکی دارد، پدر و مادر علاقه‌مندی دارد، خانه‌ی راحتی دارد، امام یک پیام داده ــ نه امام را دیده، نه از نزدیک از امام شنیده، [فقط] در رادیو پیام امام نقل شده ــ اینها را میگذارد، به ‌خاطر پیام امام بلند میشود میرود داخل جبهه و مشغول جنگیدن میشود. در دفاع از حرم همین‌جور؛ حالا سی سال فاصله شده بین این دو حرکت عظیم. 18. مردم ما در فداکاری برای اسلام، کشور و نظام اسلامی، کم نگذاشته‌اند. قدر این مردم را باید دانست. 1/18. مردم ما این‌جوری‌ هستند؛ این مردم مؤمن، این مردم علاقه‌مند، این مردم وفادار، این مردم هوشمند. خب قدر اینها را باید دانست، باید آنها را به معنای واقعی کلمه دوست داشت. 2/18. مردم در فداکاری برای اسلام، در فداکاری برای کشور، در فداکاری برای نظام اسلامی، کم نگذاشته‌اند؛ هر آنچه باید و میشد انجام داد، انجام داده‌اند. این هم یک نکته که مردم را دوست بداریم. 3/18. اگر مردم را دوست داشتیم، محبّت یک امر طرفینی است؛ شما که او را دوست داشتید، او هم شما را دوست میدارد، او هم به شما علاقه‌مند است؛ آن‌وقت، حرف شما در دل او اثر میگذارد. محبّت اکسیر است؛ رابطه وقتی که رابطه‌ی محبّت‌آمیز و دوستانه بود، حرف شما در او اثر میگذارد و او در همان راهی که از قول خدای متعال برای او نقل کردید، حرکت میکند. 19. امام جمعه باید مردم را به تقوا دعوت کند؛ «وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوىٰ»: پس تقوا هم یک امر مشارکتی و تعاونی است. چیزهایی که تعاون و مشارکت مردم در آن تأثیرگذار است، از مصادیق تقوا است. 1/19. یک نکته‌ی دیگر ــ که این‌هم شبیه آن نکته‌ی مربوط به موعظه است ــ مسئله‌ی تقوا است؛ دعوت به تقوا هم در روایات و در فتاوای علما و مانند اینها تکرار شده است که امام جمعه باید مردم را به تقوا دعوت کند. 2/19. تقوا، در بدو نظر، یک امر فردی به نظر می‌آید ــ تقوا «پرهیزکاری» است که یک امر فردی است ــ در‌حالی‌که تقوا هم یک امر اجتماعی است؛ یعنی امری است که [هم] مربوط به فرد است، مربوط به دل و عمل است، هم مربوط به مجموعه‌ی جامعه است، به دلیل اینکه خدای متعال میفرماید: وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوىٰ؛(۱۶) 3/19. پس تقوا هم یک امر مشارکتی است، یک امر تعاونی است. تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوىٰ؛ چیزهایی که تعاون و مشارکت مردم در آن تأثیرگذار است، از مصادیق تقوا است. 20. سیاست یک میدان لغزنده‌ای است؛ با تقوا و خویشتنداری و چشمِ باز در راه زندگی سیاسی، میشود انسان از این لغزشها جلوگیری کند. 1/20. در [موضوع] تقوا، تقوای سیاسی داریم که پرهیز از گناه‌های سیاسی است. میدان سیاست میدان لغزنده‌ای است. [البتّه] همه باید سیاسی باشند؛ یعنی در دنیای اسلام، منطقه‌ی غیر سیاسی وجود ندارد و اسلام یک دین سیاسی است؛ همان‌طور که از بیانات قبلی فهمیده شد، همه باید در سیاست وارد باشند. 2/20. امّا سیاست یک میدان لغزنده‌ای است؛ اگر چنانچه تقوا وجود نداشته باشد، انسان خطا میکند، میلغزد. با تقوا و خویشتنداری و چشمِ باز در راه زندگی سیاسی، میشود انسان از این لغزشها جلوگیری کند. 21. اگر تقوای سیاسی بود، «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»؛ آن‌وقت جنگ روانی دشمن اثر نمیکند. 1/21. اگر تقوای سیاسی بود، آن‌وقت جنگ روانی دشمن اثر نمیکند. یکی از نمونه‌های جنگ روانی دشمن، همین «لَومَةَ لائِم» است. یک کسی یک کار خوبی را انجام میدهد، چهار نفر آدم ناباب به جانش می‌افتند که چرا این کار را انجام دادی؛ یک حرف خوبی میزند، دیگران او را تهدید میکنند که چرا حرف خوبی زدی. میدان، میدان این‌جوری است. 2/21. اگر تقوا بود، «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»؛(۱۷) این «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» که در قرآن، در آن آیه‌ی شریفه آمده، پیغمبر اکرم اشاره کرد به جناب سلمان و فرمود [مراد از] «فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَه»(۱۸) تا آخر، قومِ این هستند. مقابله‌ی با جنگ روانی دشمن هم این است و این یکی از نمونه‌های جنگ نرم است که نباید از آن ترسید؛ از «لَومَةَ لائِم» نباید ترسید. 22. تشویق آحاد مردم به حضور در میدانهای مختلفِ اجتماعی و سیاسی از نکات مهم نماز جمعه است. 1/22. یک نکته‌ی مهم در نماز جمعه و خطبه‌ها ــ که این دیگر آخرِ عرایض ما است ــ تشویق آحاد مردم و مخاطبین شما به حضور در میدانهای مختلف است. 2/22. فرض کنید حضور در میدانهای اجتماعی و خدمات اجتماعی؛ مثلاً بنا میشود در یک شهری مدرسه‌سازی کنند، مردم به شرکت تشویق بشوند، هر کسی هر مقداری که میتواند، هر جوری که میتواند. 23. انتخابات مصداق کامل یک میدان سیاسی است. حضور در انتخابات صرفاً تکلیف نیست؛ حقِّ مردم است. 1/23. مثلاً فرض کنید در یک شهری، خیّرین درصدد برمی‌آیند که بیمارستان‌سازی کنند ــ از این کارهای خیر همیشه بوده، الان هم هست و میکنند ــ یا بنا میگذارند دیه‌ی زندانی‌هایی را که به خاطر دیه در زندانند، اداء کنند و آنها را از زندان آزاد کنند؛ از این کارهای خیر. مردم تشویق بشوند به اینکه در این مسائل شرکت کنند؛ این یک میدان است؛ یک میدانِ مسائلِ اجتماعی است. 2/23. [همچنین] میدان مسائل سیاسی، مثل انتخابات؛ انتخابات مصداق کامل یک میدان سیاسی است. بنده چند مرتبه در زمینه‌ی انتخابات تکرار کرده‌ام که انتخابات یک میدان سیاسی‌ای است که حضور مردم در آن، به معنای واقعی کلمه لازم است؛ یعنی، هم وظیفه‌ای است برای مردم، هم حقّی است برای مردم. 3/23. حضور در انتخابات صرفاً تکلیف نیست؛ حق است؛ حقّ شما است، حقّ مردم است که انتخاب کنند آن کسی را که مایلند برایشان قانون بنویسد یا قانون را اجرا کند یا در مورد رهبر نظر بدهد یا [از طریق] مجلس خبرگان، رهبر را انتخاب کند. [این] حقّ مردم است؛ بایستی وارد بشوند و از حقّ خودشان استفاده کنند. 24. خودِ تبیینِ زبانی، حقیقتاً یک جهاد است؛ امّا فقط با این نیست، {تبیین} باید با عمل، با روی خوش، با زبان پاسخگو، با حضور در جمعهای گوناگون مردم ــ بخصوص جمعهای جوان ــ هم [همراه باشد]. 1/24. البتّه عرض کردم که این هم فقط با زبان به دست نمی‌آید. البتّه زبان مؤثّر است؛ خود زبان و تبیین، یک جهاد است؛ به معنای واقعی کلمه، بیان کردن برای مردم و گفتن برای مردم و حرف زدن برای مردم، حقیقتاً جهاد است؛ امّا فقط با این نیست، [بلکه] همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، باید با عمل هم [همراه باشد]؛ با روی خوش، با زبان پاسخگو، با حضور در جمعهای گوناگون مردم ــ بخصوص جمعهای جوان ــ بایستی این کار را انجام داد. 2/24. حالا این چند نکته‌ای در باب امامت جمعه بود. عرض کردم که امامت جمعه واقعاً کار سختی است، جزو کارهای دشوار است؛ ان‌شاءالله اجرش هم پیش خدای متعال، به میزان سختی آن، بالا است. 25. در قضیّه‌ی غزّه، انسان دست خدا را مشاهده میکند. امروز دنیا تحت تأثیر مبارزات مردم غزّه است. 1/25. مسئله‌ی بین‌المللی اسلامی امروز ما مسئله‌ی غزّه است. در قضیّه‌ی غزّه، انسان دست خدا را مشاهده میکند. این مردم، این مردم مظلوم و مقتدر، توانستند دنیا را تحت تأثیر خودشان قرار بدهند؛ امروز دنیا تحت تأثیر مبارزات مردم غزّه و فلسطین است. 2/25. دنیا به این مردم به چشم قهرمان نگاه میکند؛ هم به مردمش، هم به مبارزانشان، به گروه مقاومتشان، به چشم قهرمان نگاه میکند؛ اینها قهرمانند. 3/25. جالب است که مردم دنیا دو چیز را در مورد مردم غزّه و فلسطین، در کنار هم قبول دارند: یکی اینکه اینها مظلومند، یکی اینکه اینها پیروزند؛ همه‌ی دنیا قبول دارند که اینها، هم مظلومند ــ مظلومیّتشان را دنیا فهمید ــ هم پیروزند. 26. این {صلابت} خاصیّت صبر و توکّل است. مردم غزّه با ایستادگی خودشان اسلام را ترویج کردند. 1/26. هیچ کس امروز در دنیا نیست که تصوّر کند رژیم غاصب خبیث صهیونیست، در جنگ غزّه پیروز شده؛ همه میگویند شکست خورده. در نقطه‌ی مقابل، رژیم غاصب، در نظر مردم دنیا و سیاسیّون دنیا و آحاد مردم دنیا ــ از مسلم و غیر مسلم ــ هم ظالم است، گرگ خونخوار است، بی‌رحم است، هم مغلوب و شکست‌خورده و ناامید و متلاشی‌شده است. 2/26. این خاصیّت صبر و توکّل است. مردم غزّه با ایستادگی خودشان اسلام را ترویج کردند. در اطراف دنیا، انسانهای جستجوگر میخواهند ببینند این عاملی که مبارز فلسطینی را این‌جور در صحنه نگه میدارد چیست، این اسلام چیست. اسلام را معرّفی کردند؛ در خیلی از چشمها، قرآن را محبوب کردند. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد، روزبه‌روز بر سربلندی و عزّت مبارزین جبهه‌ی مقاومت و بخصوص مردم مظلوم غزّه و مبارزین غزّه بیفزا. 27. کاری که یمنی ها در پشتیبانی از مردم غزّه انجام دادند، حقّاً و انصافاً مصداق جهاد فی‌سبیل‌الله است. 1/27. ملّت یمن و دولت انصارالله هم انصافاً کار بزرگی انجام دادند؛ کاری که آنها در پشتیبانی از مردم غزّه انجام دادند، حقّاً و انصافاً در خور تحسین و تمجید است؛ اینها به مجاری حیاتی رژیم صهیونیستی ضربه زدند. 2/27. آمریکا تهدید کرد، از آمریکا نترسیدند! این[جوری] است دیگر؛ وقتی که انسان از خدا بترسد، از غیر خدا نمیترسد. کارشان حقّاً و انصافاً مصداق جهاد فی‌سبیل‌الله است و امیدواریم ان‌شاءالله این مجاهدتها، این مقاومتها، این فعّالیّتها ادامه پیدا کند، حتّی النّصر باذن الله تعالی. 3/27. خداوند ان‌شاءالله همه‌ی کسانی را که در راه خدا، در راه مرضای الهی حرکت میکنند، موفّق و پیروز کند. خداوند شما را محفوظ بدارد و شما را هم در این راه، به معنای واقعی کلمه موفّق بدارد. والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته ***************************  (۱ در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام محمّدجواد حاج‌علی‌اکبری (رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمّه‌ی جمعه) گزارشی ارائه کرد. (۲ سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲؛ «تا خداوند از گناه گذشته و آینده‌ی تو درگذرد ...» (۳ صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای ۳ (۴ پُر، مملو (۵ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۳ (۶ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۲۱۶ (۷ سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۶۲؛ «... همو بود که تو را با یارىِ خود و مؤمنان نیرومند گردانید.» (۸ وسائل‌الشّیعة، ج ۷، ص ۳۴۴ (۹ بیانات در اجتماع مردم بجنورد (۱۳۹۱/۷/۱۹) (۱۰ سوره‌ی نور، بخشی از آیه‌ی ۳۲؛ «... اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بى‌نیاز خواهد کرد، و خدا گشایشگر دانا است‌.» (۱۱ تحریرالوسیله (۱۲ کافی، ج ۴، ص ۵۶۱ (۱۳ نهج‌البلاغه، حکمت ۴۱۷ (۱۴ از جمله، صحیفه‌ی امام، ج ۱۷، ص ۱۵۱؛ سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه و بسیج (۱۳۶۱/۹/۲۸) (۱۵ سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۷؛ «... و شما دوست داشتید که دسته‌ی بى‌سلاح براى شما باشد ...» (۱۶ سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۲؛ «... و در نیکوکارى و پرهیزکارى با یکدیگر همکارى کنید ...» (۱۷ سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۵۴؛ «... از سرزنش هیچ ملامتگرى نمىترسند ...» (۱۸ سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۵۴   ]]> اخبار ستاد فجر Sun, 21 Jan 2024 07:04:27 GMT http://www.hamandishi.ir/news/452922/