پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی: كم ترين آشنايي با ساختار جمهوري اسلامي نشان ميدهد كه جمهوري اسلامي، نظامي مردمي است كه مسوولان آن با واسطه يا بيواسطه توسط مردم انتخاب ميشوند ولي در عين حال مشروعيت و اعتبار همه آنها با امضا يا نصب ولايت فقيه است؛ زيرا ولايت فقيه استمرار همان ولايت انبيا و ائمه معصومين است كه نمايندگان خداوند بر روي زمين هستند. بنابر اين هر گونه دخل و تصرفي بايد به اذن خداوند يا نمايندگان او باشد. بر اين اساس است كه امام بزرگوارمان فرمودند «اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است. يا خدا، يا طاغوت، يا خداست، يا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع است. وقتي غير مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. » اين نكته را مسوولان كشور به ويژه رئيس جمهور محترم به خوبي ميدانند و بارها در سخنرانيها و مواضع علني خودشان اظهار كرده اند كه همه بايد زير پرچم ولايت حركت كنيم و يك پرچم بيش تر نميتواند وجود داشته باشد.
تجربه تاريخي ملت ايران پس از انقلاب اسلامي و حتي پيش از آن نيز نشان ميدهد كه مردم ايران ولايتمدار بوده و به فرمان جانشين امام زمان حركت كرده اند؛ چنان كه شكست انگليسها در جريان نهضت تنباكو و موفقيتهاي به دست آمده در نهضت ملي شدن صنعت نفت و تحقق انقلاب اسلامي ايران همه از بركات و ثمرات چنين اعتقادي بوده است. از سوي ديگر اسناد تاريخي نشان ميدهد همه افراد و جرياناتي كه در برابر ولايت فقيه ايستاده اند، به سرعت مضمحل شده و از چشم مردم افتاده اند. به عنوان نمونه زماني كه مصدق در برابر آيت الله كاشاني ايستاد، از اعتبار افتاد و بدون هيچ گونه پشتوانه مردمي در مقابل كودتاگران تسليم شد.
در سالهاي پس از انقلاب هم افرادي مانند بازرگان و بني صدر و برخي جريانهاي سياسي مانند نهضت آزادي به همين سرنوشت مبتلا شدند و در كوتاه ترين زمان، نه تنها اعتبار مردمي خود را از دست دادند بلكه مردم بر ضد آنها موضع گيري كردند. از اين بالاتر حتي آقاي منتظري كه از نظر علمي و فقاهت با كم تر كسي از اقرانش قابل مقايسه بود، زماني كه تحت تاثير برخي شياطين از جمله ليبرالها و منافقين قرار گرفت و در برابر ولايت و رهبري ايستاد با يك نامه كوتاه و چند سطري حضرت امام(ره) به تاريخ پيوست و به گونهاي سقوط كرد كه در باقيمانده عمرش نه خود وي و نه همفكران و همراهانش نتوانستند آب رفته را به جوي بازگردانند و در نهايت در سال ۸۸ آنگونه در قم تشييع و به خاك سپرده شد. البته به رغم اين كه وي با لطف و بزرگواري مقام معظم رهبري در حرم مطهر حضرت معصومه(س) دفن شده، اما قبر او همچنان مورد بياعتنايي مردم است. در سالهاي اخير نيز مواردي ملموس تر تجربه شد كه جاي تامل بيشتر دارد؛ آقاي دكتر احمدينژاد كه طي دو دوره بر مسند رياست جمهوري ايران تكيه زد، با شعار اسلام خواهي و ولايت پذيري و عدالت، مورد توجه خاص ملت ايران قرار گرفت و در دور دوم رياست جمهوري به دليل حركت در مسير رهبري و به رغم تبليغات سنگين و منفي فتنه گران، قريب به ۲۵ ميليون راي مردم را به دست آورد. ولي از زماني كه مقام معظم رهبري طي نامهاي گلايه مندي خودشان را نسبت به انتصاب مشايي به عنوان معاون اول، اعلام كردند و تا حدودي با مقاومت وي مواجه شد بخشي از كساني كه در يك ماه قبل از آن، به او راي داده بودند و نسبت به وي ارادت ميورزيدند نظرشان عوض شد. خانه نشيني ۱۱ روزه در اعتراض به حكم حكومتي معظم له در ماجراي عزل وزير وقت اطلاعات، ناگهان همه معادلات را به هم ريخت و موجب لطمه ديدن بيش از پيش اعتبار مردمي وي گرديد. اين موضوع به حدي جدي بود نامزدهاي اصول گرا تلاش ميكردند براي كسب راي از او تبري بجويند!
نكتهاي كه امروز آقاي احمدينژاد پس از گذشت زمان به آن پي برده و در تلاش است براي كسب راي در انتخابات دوازدهم به انحاء مختلف، خود را به رهبري نزديك نشان دهد؛ هرچند بازگرداندن نگاه مردم و كسب اعتبار از دست رفته بسيار بعيد است.
تجربيات فوق نشان ميدهد كه رابطه مردم با ولي امرشان بسيار قوي و مستحكم است و با هركس كه از ولايت زاويه بگيرد درهر رده و مقامي كه باشد فاصله خواهند گرفت. بنابراين با استفاده از اين تجربيات ميتوان آينده خود را ترسيم كرد. برخي تصور نكنند كه تافته جدا بافتهاي هستند يا ملت ايران زاويههاي آنها را مشاهده نميكنند. بياعتنايي يا كم اعتنايي به فرمايشهاي مقام ولايت از سوي هر مقام مسوولي چه در مجلس و چه در دولت، برابر با تكرار همان داستان خواهد بود. هيات رئيسه مجلس خاصه رياست محترم مجلس توجه داشته باشند كه مردم مواضع آنها را رصد ميكنند و از كم توجهي آنها به بيانات مهم و سرنوشت ساز اخير مقام معظم رهبري در جمع مداحان اهل بيت غافل نيستند. مردم ميپرسند چگونه است كه وقت مجلس در نطق پيش از دستور رئيس براي حادثه كوچك شيراز و برخورد با آقاي مطهري گرفته ميشود و از اين تريبون رسمي اعلام موضع ميشود ولي درباره سخنان مهم و حساسي كه بايد به عنوان منشور مذاكرات هستهاي لحاظ شود متاسفانه به رغم گذشت بيش از ۱۰ روز در هيچ يك از جلسات علني مجلس به آن اشارهاي نميشود!!
انتظار مردم اين بود كه پس از سخنان صريح مقام ولايت، آقاي رئيس جمهور و وزير خارجه بند بند اين منشور را نصب العين تصميمات خود در مذاكرات آتي قرار دهند و به گونهاي عمل كنند كه حق مردم كاملا استيفا گردد ولي متاسفانه نكات مهم آن منشور مورد توجه چنداني قرار نگرفت!
به عنوان نمونه، با اين كه رهبري عزيز تصريح كرده اند كه بايد مسايل را با مردم در ميان گذاشت و ما چيز محرمانهاي نداريم، همچنان محتواي مذاكرات از مردم مخفي نگه داشته ميشود و از صدور فكت شيت ايران به بهانههاي مختلفي، خود داري كرده و حتي حاضر به تكذيب فكت شيت امريكايي كه خودشان آن را قبول ندارند نشدهاند!
برگزاري نشستهاي همدلي با منتقدان نيز يكي از موضوعات مورد تاكيد رهبري بود كه تا كنون جز يك جلسه فرماليته از چنين نشستي خبري منتشر نشده است. اميدواريم مسوولان محترم تذكرات مقام ولايت را جدي بگيرند و به گونهاي عمل نشود كه اعتبار مردمي آنها مخدوش گردد. چرا كه مردم بياعتنايي به منويات مقام ولايت را بياعتنايي به خواست ملي ميدانند و تكرار تاريخ، امري است كه به يك سنت تبديل شده است.
م