بررسی سیر حرکت جمهوری اسلامی به سمت پیشرفت در نشست همعزم
نشست ششم از مجموعه نشستهای همعزم با موضوع «گفتمانسازی پیشرفت، از معنا تا فرآیند» با حضور محمدرضا قائمینیک، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سعید خورشیدی، پژوهشگر تاریخ شفاهی، سیدمهدی سیدمحسنی، معاونت علمی موسسه مطالعات تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، بهصورت مجازی برگزار شد.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:
مساله محوری در این نشست بررسی چگونگی توضیح حرکت جمهوری اسلامی در نسبت با دو مفهوم «پیشرفت» و «توسعه»، سیر حرکت جمهوری اسلامی و دستاوردها و ثمرات آن، در نسبت با پیشرفت بود.در ابتدای نشست، محمدرضا قائمینیک عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در تشریح ابعاد مورد توجه در تعریف مسالهی پیشرفت، چنین اظهار داشت که «ایده اصلی انقلاب اسلامی با دو پدیده نسبت برقرار میکند، یکی در نسبت با حرکت انبیا و استمرار آن است و دیگری در نسبت با جهان، از این جهت که این انقلاب در جهان مدرن شکل گرفته است. پس در تعریف پیشرفت انقلاب اسلامی باید به هر دو جهت توجه داشت.»وی در تبیین نحوه ارزیابی وضعیت جمهوری اسلامی با مساله پیشرفت اظهار داشت: «ارزیابی ما نسبت به دورهی بعد از انقلاب بسته به دیدگاهی است که از رابطه اساس وقوع انقلاب و توسعه داریم». وی دو دیدگاه در نسبت بین اصل وقوع انقلاب و توسعه را چنین بیان کرد: «نقطه آغاز تمایز گفتمان پیشرفت و توسعه با خود انقلاب شکل میگیرد، اما برخی دیگر نظرشان این است که اصل انقلاب، و برداشتن نظام سلطنتی و استقرار دموکراسی، برای تسریع فرایند توسعه بود.»
در ادامه این نشست سیدمهدی سیدمحسنی معاون علمی موسسه مطالعات تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با بیان اینکه «در مورد تعریف پیشرفت، اجماع و تعریف مشخصی نداریم» مساله پیشرفت را از امور مبهم ذکر کرد و در بیان آفتهای این ابهام اظهار داشت: عدهای پیشرفت را همان توسعه میدانند.وی گام اول برای هر گونه ارزیابی در مورد نسبت ما با پیشرفت را خروج از این ابهام ارزیابی کرد و بیان داشت: «ما ناظر به مبانی خودمان که به اختصار به آن اسلام ناب میگوییم و بر اساس فهمی که از اسلام اجتماعی داریم، سالهایی که حرکت جمعی ملت ایران با این مبانی در حال جلو رفتن بوده است را سالهای اوج پیشرفت میدانیم.» بر همین پایه، ایشان نسبت وضعیت جمهوری اسلامی با پیشرفت را از ابتدای انقلاب تا کنون «حرکتی دارای نوسان(سینوسی)» ارزیابی کرد.در ادامه جلسه ششم، سعید خورشیدی پژوهشگر تاریخ شفاهی، برای رسیدن به مبنایی جهت ارزیابی وضعیت جمهوری اسلامی با پیشرفت، به تبیین نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی پرداخت و عنوان کرد که بر پایه این نظریه «انسان بر اساس غایتی که دارد، یک نیاز را درک میکند و مبتنیبر دانش خودش پاسخی به نیاز میدهد. جامعه هم ادراکی از یک نیاز دارد و مبتنی بر دانش و فرهنگی که دارد به نیازهایش پاسخ میدهد و حرکت اتفاق میافتد. اینجا میشود در مورد پیشرفت یا انحطاط بودن آن صحبت کرد.»
وی در ارزیابی نسبت اصل وقوع انقلاب و پیشرفت مبتنی بر نظریه ادراکات اعتباری عنوان کرد: «اگر خوانش ما از هویت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ذیل توسعه باشد، غایت جمهوری اسلامی تحقق همان توسعه غربی است. اما اگر جمهوری اسلامی را ادامه حرکت انبیا بدانیم، یکی از نیازهای جامعهای که ذیل فرهنگ و سنت اسلامی است، حکمرانی است، در نتیجه این گزاره که تأسیس جمهوری اسلامی خودش یک پیشرفت است معنا پیدا میکند. چرا که این جامعه، مبتنیبر مبانی خودش، یک پاسخ به نیاز حکمرانیاش داده است. پاسخی که این جامعه را به غایت خودش نزدیک میکند.»وی در ادامه با تسری همین نگاه به دوران بعد از انقلاب بیان داشت: «جمهوری اسلامی آنجاهایی که تلاش کرده تا مبانی خودش را در درک نیاز و پاسخ به آن نیاز، از اجمال به تفصیل در بیاورد، پیشرفت کرده است.»او در تبیین وضعیت فعلی جمهوری اسلامی با تعریف گفته شده از پیشرفت، اظهار داشت: «در بخشهای مختلف جمعبندی یکسانی نداریم. درعینحال، حرکت جمعی بهطور اجمالی یک حرکت پیشروانه بوده است، در بخشهایی هم پسرفت داشتهایم.»
در ادامه این جلسه، محمدرضا قائمینیک در تبیین رابطه توسعه و پیشرفت با اشاره به اینکه میتوانیم از مفهوم «کیفیت نسبت» موجود در آثار حجتالاسلام پارسانیا استفاده کنیم، عنوان کرد: «وقتی ما در چارچوب توسعه گام برمیداریم، توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی، جهان اول و جهان سوم همراه باهم است. در این نسبت، جهان سوم همیشه باید دنبالهروی جهان اول باشد.» بر همین اساس ایشان با ذکر مثالهایی چون چین، کره و قطر بیان داشت: «این کشورها توسعهیافته بهمعنای آنچه در غرب اتفاق افتاده است، نیستند، بلکه وجهی از مدرنیته، که عمدتاً وجه اقتصادی باشد، را دنبال کردهاند. همه اینها در ذیل توسعه جهان مدرن هستند، نه اینکه با استفاده از سنتهای تمدنی خود رشد اقتصادی داشته باشند.»وی در ادامه، لازمه طرح ایده پیشرفت را تغییر «کیفیت نسبت» عنوان کردند. بهاینمعنا که تعریف میدانی داشته باشیم که نه تنها خودمان، بلکه غرب را بر اساس همین میدان و قواعد خودمان تعریف کنیم.قائمینیک مبتنیبر نگاه گفتهشده در تغییر نسبت، جایگاه وقوع انقلاب در مساله پیشرفت را چنین بیان داشتند که «وقوع انقلاب امکان تغییر «کیفیت نسبت» را به وجود آورد. بر پایه همین بستر تغییرِ «کیفیت نسبت» دوران بعد از انقلاب، قابل فهم میشود. دو کلان روایت داریم، گاهی بهسمت پیشرفت میرویم و گاهی بهسمت توسعه، مثلاً در دهه 70، دقیقاً جایی که برنامههای توسعهای آغاز میشود، آقا تذکر میدهند که انقلاب دارد از ریلش خارج میشود.»
در ادامه جناب سیدمحسنی معاونت علمی موسسه مطالعات تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با انتقاد از دیدگاهی که هر حرکت رو به جلویی را پیشرفت میداند، بیان داشت: «ما براساس نیازی واژه پیشرفت را جعل کردیم. پیشرفت بهمعنای هر حرکت روبهجلویی نیست. و کلیگویی در باب پیشرفت آن مشکلی که بهخاطرش این کلمه وصف شده را حل نمیکند.»وی با ذکر مثالهایی چون بهداشت، که بهعنوان یکی از وجوه پیشرفت در جمهوری اسلامی ذکر میشود، ابعادی از این دستاوردها را محل اشکال عنوان کرد و چنین اظهار داشت که بخشهایی از این دستاوردها ذیل گفتمان توسعه قرار میگیرد.وی در پاسخ به پرسش چگونگی قضاوت و مواجهه ما با دستاوردهای جمهوری اسلامی و نسبت این دستاوردها با مساله پیشرفت، در رویکردی انتقادی نسبت به طرح این پرسش بیان داشت: «زمانی که هنوز به دانش کافی راجعبه ماهیت و محتوای پیشرفت نرسیدهایم، چرا باید وارد صحبت درباره مصادیق بشویم؟ وقتی نگاه درست راجعبه اصل مساله پیشرفت شکل نگرفته، در نگاهمان نسبت به این موارد، پیشرفت را نیت میکنیم، اما ادامه آن را توسعه صحبت میکنیم. درحالیکه طرح مساله پیشرفت برای برهمزدن این بازی از ریشه و اساس بود.»سیدمحسنی آسیبهای چنین رویکردی را سطحینگری در بومیسازی و اسلامیسازی مفاهیم توسعهای و همچنین انطباق غلط موارد توسعهای در روایت از پیشرفت عنوان کرده و اولین گام برای هر گونه بحث در مورد دستاوردها را رسیدن به مفهومی روشن دربارهی پیشرفت عنوان کردند.
در ادامه این نشست، خورشیدی پژوهشگر تاریخ شفاهی، در بیان تمایزات توسعه و پیشرفت چنین عنوان داشت که «تمدن غرب برای مسیر حرکت خود مبتنیبر نگاه هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی سکولاری که دارد، غایتی را برای خود تصور کرده است و بهسمت آن در حال حرکت است، و نام آن را توسعه گذاشته است. جریان همان توسعه غربی که اساساً اصل انقلاب آن را نپذیرفته بود، به خورد جامعه میداد. برای جدایی این خط، ادبیات پیشرفت شکل گرفت تا مسیری که خودمان میخواهیم برای ما مشخص شود.»در ادامه وی در تشریح چگونگی مواجهه ما با دستاوردهایی که برخی از آنها در همان فضای توسعه نیز وجود دارد، با اشاره به تنوع مواجهه تمدن اسلام با تمدن جاهلی چنین اظهار داشت: «در آن جامعه جاهلی نیز فناوریها، و پاسخهایی برای نیازهای مختلف شکل گرفته بود، تمدن جدید اسلام و انقلاب پیامبر، برخی از آن فناوریها و برخی از شیوههای زیست و پاسخ به نیازها را امضا کرد، برخی را اصلاح کرد، و یک سری چیزهای تأسیسی را هم آورد. نفی کامل نه بهطور نظری و نه در عمل ممکن نیست. یک سری از فناوریها، حتی مطابق آنچه که در غرب اتفاق افتاده، اینجا ذیل آن چارچوب معنایی ما ممکن است توجیهدار شود و ما دقیقاً همان را محقق کنیم و بگوییم آقا پیشرفت کردیم.»
در بخش پایانی، قائمینیک در ارزیابی دستاوردهایی که جمهوری اسلامی داشته است، اصل وقوع انقلاب را دارای یک سری ثمرات ارزیابی کرده و عنوان کرد: «ما این ثمرات را با آن زاویه نگاهی که در پیشرفت داریم، میتوانیم تفسیر کنیم. اما مشکلی که وجود دارد این است که ما هنوز زبان و روایت کافی برای توضیح این مسائل را نداریم. ما هنوز نتوانستهایم ابعاد جهانی انقلاب را بفهمیم، تا درباره تحولات همه جهان برنامهریزی کنیم و در مورد حوادث جزئی نیز توضیحی داشته باشیم.»وی با ذکر الگوی جهاد سازندگی، در تبیین تبعاتِ نداشتنِ روایت برای توضیح مسائل، چنین اظهار داشتند که «در مساله جهاد، وقتی که ما فلسفه تشکیل آن را نمیفهمیم، بهجای اینکه جهاد را در همه وزارت خانهها گسترش بدهیم و جایگزین بروکراسی کنیم، بعد از مدتی آن را در حد یک وزارتخانه جهاد تقلیل میدهیم، و میرویم بهسمت بروکراسی. بروکراسیای که یکی از مهمترین مظاهر توسعه سرمایهداری است.»وی یکی از لوازم هماوردبودن ایدهی پیشرفت برای گفتمان توسعه را داشتن افقهایی برای گسترش جهانی و تاثیرگذاری بر روی جهان توسعه در اروپا و آمریکا در بلندمدت عنوان کرد و «خُردنگری و گذشتهگرایی» را دو دنباله مشترک نداشتنِ افقهای جهانی برای روایتکردن دانست که در فعالیتهای مختلف فرهنگی و دینی چون هیئتهای مذهبی، زیارات، خانواده، آموزش و پرورش جاری است. درحالیکه در گفتمان مدرن، درست عکس این روند وجود دارد، هم کلاننگری است و هم روبهآینده. مثلاً در بحث تکنولوژی افقهای آینده آن کاملاً ترسیم شده است و پیش میرود.