پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: مهدی فضائلی با سالها سابقه فعالیت رسانه ای و تبیینی در دفتر مقام معظم رهبری و مسعود رضایی به عنوان صاحب نظر در حوزه تاریخ معاصر با تالیف کتابها و مقالات متعدد، مهمان میزگرد خبرگزاری فارس با موضوع بررسی عملکرد رهبرانقلاب طی سالهای زعامت ایشان بودند.
به گزارش
جهان نيوز، بخش هایی از این نشست را خواهید خواند:
زمان شروع ارتباط آقا با جریان مقاومت
*بحث مقاومت بحث خیلی مفصلتر و طولانیتری است. شروع این مباحث از دوران امام بوده یعنی ارتباط آقا با نیروهای مقاومت از آن دوره آغاز شد. سیدحسن نصرالله در خاطراتش میگوید. در مصاحبه تفصیلی هم که بنده و آقای رضایی خدمت ایشان داشتیم آنجا هم از شروع آمدنش به ایران و زندگی طلبگیشان گفتند.
آمدن سید حسن صنرالله به قم و اینکه یک طلبه جوان است که به ملاقات امام می آیند و از طرف امام احاله به آقا میشوند. از همان موقع که آقا رییس جمهور بودند، ارتباط سیدحسن به عنوان طلبه جوان و نماینده حزب الله که آمده بوده به ایران برقرار میشود. فکر کنم حزب الله آن موقع هنوز در سطح رسمی شکل نگرفته بود. اولین ارتباطات سیدحسن نصرالله با آقا را در آن زمان آغاز میکنند و کارشان را پیش میبرند. در بحث عراق هم آقا از همان موقع مسئولیت جریان مجلس اعلای انقلاب اسلامی و جریانات مرتبط با آن را به عهده داشتند. بحث افغانستان هم همین بود. ارتباطات نهضتی انقلاب در دوران امام بعد از آن ماجرایی که مهدی هاشمی و اینها حرکتهای انحرافی را شروع کرده بودند...
به نوعی از واحد نهضتها کنار گذاشته شدند و مسئولیت این بخش از همان زمان به عهده آقا بود؛ یعنی آقا ارتباطشان با جریان نهضتها خیلی دیرینه است که در حقیقت امام هم این فضا را فراهم کردند و از آن موقع شروع میشود و الی یومنا هذا این هدایتها صورت گرفته است، البته وقت نداریم که به صورت مفصل این بحث را تبیین کنیم، اما همین تماشای صحنه مقاومت و اتفاقاتی که در این صحنه رخ داده نشان میدهد چقدر این هدایتها کارآمد بوده است.
یکی از عرصههایی که امروز همه دنیا اذعان میکند که جمهوری اسلامی کارآمد بوده، همین بحث مقاومت است. امروز در حقیقت جریان مقاومت دیگر از منطقه هم فراتر رفته و در آمریکای لاتین هم جلوههایی از آن را شاهد هستیم. این جریان مستظهر به ایران است و ایران هم با صدای خیلی رسا و خیلی قاطع دارد این را اعلام میکند.
یکی از ظرفیتهای بسیار بسیار بالا برای پیشبرد اهداف انقلاب همین عمق استراتژیکی است که بهوجود آمده است. نه اینکه به این دلیل بوجود آمده باشد که برای ما امنیت ایجاد کند، امنیت یکی از دستاوردهایی است که بواسطه این عمق استراتژیک بوجود آمده است والا اصلش برای این است که انقلاب اسلامی از زمان امام خودش را حامی مردم مظلوم میدانسته و وظیفه و رسالتی برای خودش قائل بوده است در حدی که میتواند به همه این جریانها کمک کند.
در مواقعی ممکن بوده است انقلاب اسلامی نتوانسته باشد به هر دلیلی این کار را انجام دهد. اما هرجایی که احساس کرده میتواند پشتوانهای برای مظلومین دنیا باشدحضور پیدا کرده است و در حد مقدوراتش اقداماتی انجام داده که آثارش را در منطقه میبینیم.
جناح چپ در سال 69 به دنبال همکاری با صدام در جنگ با کویت بود
*سال شصت و نه صدام به کویت حمله میکند؛ یعنی ما سال شصت و هفت قطعنامه را پذیرفتیم، کشور تازه دارد نفس میکشد و جبران خسارتهای جنگ و دوران سازندگی تازه شروع شده است. صدام براساس یک تشخیص و رفتار قلدرمابانه، بر خلاف همه اصول بینالمللی به کویت حمله میکند و در مقابله با آمریکا قرار میگیرد، حالا چهار تا موشک هم به کشورهای حاشیه خلیج فارس و به اسرائیل میزند.
در همین زمان این جریان تمام قد شروع میکند به فشار وارد کردن به نظام که آقا شما باید به کمک صدام بروید، چون او مثل خالدبنولید است و بایستی از او حمایت کرد. در مجلس سوم، این جریان نطقهای پیش از دستور مثلاً حماسی و پرشور ایراد میکنند و در خارج از مجلس هم سازمان مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون انقلاب و ... همگی تمامقد میگویند ما باید از صدام حمایت کنیم، البته مرحوم هاشمی مخالف بودند، ولی کسی که باید تصمیم میگرفت هم طبق قانون اساسی و هم در حقیقت کسی که مسئولیت اصلی این ماجرا را بر عهده داشت، آقا بودند و آقا مقابل این قضیه در خطبههای نماز جمعه سخنرانی و صدام و آمریکا را محکوم کردند.
کوچکترین اشتباهی در تشخیص آن صحنه که عدهای هیجانزده شده بودند و فکر میکردند که مثلاً با این ورود چه اتفاقی میافتد، میتوانست نقطه پایانی برای انقلاب باشد؛ این یکی تشخیصهای این آقایان بود که مدعی بودند زبان دنیا را میدانند.
در سال هفتاد و هفت ماجرای مزارشریف پیش میآید که در شورای عالی امنیت ملی وقت که آقای خاتمی رئیس این شورا و رئیس دولت اصلاحات است، تصویب میشود که ما لشکرکشی کنیم و با طالبان وارد جنگ شویم، حتی به قدری این سرعت عمل بالا بود که همزمان با این مصوبه، برخی از نیروهای مسلح فراخوان و آمادهباش داده میشوند.
آقا در این جا نیز وارد میشوند و با این مصوبه مخالفت میکنند، چون طبق قانون اساسی مصوبات شورای عالی امنیت ملی بایستی به تأیید رهبری برسد. آقا در این موضوع به نیروهای مسلح دستور عقبنشینی میدهند، البته بهنحو دیگری هدایت میکنند که عزت کشور حفظ و مصلحت هم رعایت بشود. اگر در آن زمان وارد جنگ با طالبانِ آن زمان شده بودیم، شرایط کشور به چه نحوی میشد؟ خسارتهای زیادی میتوانست به کشور وارد شود.
روحانی، مهاجرانی و عبدالله نوری به دنبال ریاست جمهوری مادامالعمر هاشمی بودند
*از اواسط دوره دومِ هاشمی یک بحثهایی پیش میآید که باید به دلیل اینکه آقای هاشمی شخصیت توانمندی است، محدودیت دو دوره متوالی برداشته شود و ایشان بتواند برای بار سوم هم در انتخابات شرکت کند و مثلاً منصب ریاستجمهوری را در اختیار داشته باشد. کسانی هم که این را مطرح میکردند شخصیتهای سیاسی بالایی بودند مثل حسن روحانی، عطاالله مهاجرانی و عبدالله نوری.
رهبری قاطعانه جلوی این قضیه را گرفتند و فرمودند که بله آقای هاشمی شخصیت توانمندی است انشاءالله از تواناییشان در جای دیگری استفاده خواهد شد کما اینکه استفاده شد اما جلوی آن آسیب را گرفتند.
پیشنهاد اضافه شدن ولایت مطلقه به قانون اساسی بیشتر از سوی جناح چپ مطرح میشد
*در بازنگری قانون اساسی، پیشنهاد اضافه شدن واژه مطلقه عمدتاً از سوی کسانی بود که متعلق به طیف چپ بودند. نمی گویم کسانی که متعلق به طیف راست بودند مخالفتی داشتند، نه؛ اما چپی ها بودند که بیشتر روی این قضیه بحث کردند. چون میدانیم که در آن زمان طیف چپ، مثل آقای کروبی، آقای عبدالله نوری، آقای موسوی خوئینیها و ...
/
آیت الله موسوی اردبیلی و مهندس موسوی و آقایانی بودند که در شورای بازنگری و در آن دوره در جناح چپ فعال بودند و مصاحبه ها و سخنرانیهایی داشتند، آنها واقعاً مفهوم ولایت مطلقه فقیه را همواره مورد تأکید قرار میدادند. شما به صحبتهای اعضای طیف چپ بعد از صدور نامه حضرت امام به حضرت آقا در دی ماه سال 66 مراجعه کنید و ببینید که آنجا این آقایان در مورد این نامه و درمورد ولایت مطلقه فقیه که در آن نامه از آن یاد شده، چه مطالبی را مطرح کرده اند و در شورای بازنگری هم آنها بر همان مبنا بحثشان را پیش برده اند.
این پیشنهادی نبود که آیتالله خامنهای در شورای بازنگری ارائه بدهد، افراد طیف چپ بر مبنای همان روال و به اصطلاح تفکری که داشتند این را در شورای بازنگری مطرح کردند و به تصویب رسید، اما از نظر من حتی اگر این واژه هم در قانون اساسی نمیآمد هیچ تفاوتی نداشت و ولی فقیه در چارچوب همان عباراتی که در قانون اساسی هم وجود داشت ـ اگر بهدرستی تفسیر بشود ـ اختیاراتش، اختیارات بنا به همان دلایلی که عرض کردم وسیع است. صیانت از انقلاب، صیانت از اصالت مسیر انقلاب و اینگونه اقدامات ولیفقیه، نیاز به اختیارات دارد.
رهبرانقلاب به شهید سلیمانی پیش از جلسه با پوتین چه گفتند؟
*برای حسن ختام یاد کنیم از حاج قاسم که ایشان کمتر مصاحبه میکرد و تنها مصاحبه ایشان توفیق همکاران ما بود مصاحبه مفصلی هم شد آنجا ایشان یک مطلبی درباره حضرت آقا گفتند که قریب به مضمونش این است که « در 20 سالی که در محضر آقا بودم نتیجه تقوا را که حکمت می شود در آقا به طور کامل دیدم در هر چیزی که ایشان شبهه می کنند مطمئن میشوم که در انتهای آن شبهه در میآید. و بر هر چیزی که یقین می کنند مطمئن می شوم که مقصود به دست می آید». این خیلی تعبیر مهم و عمیقی است.
یک نکته هم درباره توجه آقا به مسئله عزت اشاره کنم و عرضم تمام که در ماجرای به میدان آوردن روسیه زمانی که بنا بود حاج قاسم با پوتین ملاقات بکند-که خود این ماجرا بحث خیلی مهمی است- آقا به حاج قاسم فرمودند که دقت کنید شما نیروی زمینی روسیه نیستید، روسیه نیروی هوایی شما است. مشاهده می کنید که بر خلاف برخی تصورات دم دستی که بعضی ها دارند عنصر عزت در جای جای تدابیر آقا مشاهده می شود.