دلیل اصلی حملات اسرائیل به مواضع مقاومت چیست؟/ چهار نکته در این باره بخوانید
طبق اعترافات مسئولان سابق رژیم، جامعه صهیونیستی به سرعت به سمت فروپاشی سیاسی و اجتماعی نزدیک میشود. اختلافات سران سیاسی و شکاف اجتماعی ایجاد شده بین طیفهای مختلف (از تندروهای مذهبی تا همجنسبازان ضد یهود)، صدای شکسته شدن استخوانهای این رژیم را بلند کرده است.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:محمد جواد طوسی: رژیم صهیونیستی مدتهاست که برای جلوگیری از پیشرفتهای نظامی و امنیتی مقاومت در سوریه راهی جز بمباران برخی مواضع و تجهیزات آنها ندارد. درواقع هدف این رژیم از حمله به مواضع مقاومت، جلوگیری از انتقال سلاح و تجهیزات در محور مقاومت و قدرت گرفتن آنها در نزدیکی جولان است. از طرفی منطق و راهبرد کلان محور مقاومت، تقویت امنیت و ثبات در سوریه، افزایش قدرت بازدارندگی در شمال اراضی اشغالی و همچنین ایجاد دیوار امنیتی کنار محیط امن صهیونیستهاست.
اما دور جدید حملات این رژیم به مواضع محور مقاومت در حمص و دمشق و حمله به پایگاهی که مستشاران ایرانی در آن حضور دارند بی ارتباط با سلسله وقایعی که در یک ماه گذشته در منطقه ما رقم خورده نیست.
یک: عقب نشینی نتانیاهو از تصویب قانون اصلاحات قضایی در نتیجه اعتراضات صهیونیستها، یک شکست بزرگ برای او و کابینه اش محسوب میشود که به زودی تبعات آن دامنگیر وی میشود. از یک طرف عدم تصویب این لایحه میتواند به زودی نتانیاهو را به علت پروندههای سنگین فساد، درگیر دادگاههای رژیم اشغالگر صهیونیستی کند و از طرف دیگر احتمال استعفای برخی اعضای کابینهی او در پی عدم تصویب لایحهی اصلاحات قضایی به گوش میرسد که این به معنای از اکثریت افتادن ائتلاف نتانیاهو در کنست است. بنابراین عقب نشینی تاکتیکی او از تصویب این لایحه، باید با افزایش درگیری در منطقه همراه شود تا در این بحبوحه آتش و خون، لایحه مد نظر وی از درهای پشتی مجددا وارد کنست شود.
دو: طبق اعترافات مسئولان سابق رژیم، جامعه صهیونیستی به سرعت به سمت فروپاشی سیاسی و اجتماعی نزدیک میشود. اختلافات سران سیاسی و شکاف اجتماعی ایجاد شده بین طیفهای مختلف (از تندروهای مذهبی تا همجنسبازان ضد یهود)، صدای شکسته شدن استخوانهای این رژیم منحوس را بلند کرده است. رهبر انقلاب نیز روز گذشته در جلسهی با مسئولان نظام به همین موضوع اشاره کرده و فرمودند «رژیم صهیونیستی در عمر هفتاد و پنج سالهی خودش هرگز گرفتاریهای هولناکی مثل امروز نداشته. اوّلاً تزلزل سیاسی: در چهار سال، چهار نخستوزیر عوض کرده. ائتلافهای حزبی هنوز درست شکل نگرفته متلاشی میشوند. ائتلاف درست میکنند، بعد از مدّت کوتاهی، ائتلاف متلاشی میشود. حزبهایی که تشکیل شدند از قبل یا دارند تشکیل میشوند، بتدریج دچار انحلال میشوند، یعنی آنقدر ضعیف میشوند که مثل انحلال است. دوقطبی شدیدی در سرتاسر رژیم جعلی وجود دارد الان ملاحظه کنید. بحث فلسطینیها جدا است. در بین خودشان دو قطبی است. این تظاهراتِ صد هزار نفری و دویست هزاری و بیشتر در تلآویو و در شهرهای مختلف دیگر نشانهی این است. حالا چهار موشک هم ممکن است به یک جایی بزند، ولی اینها جبران نمیکند آن قضیّه را».
به زعم سران این رژیم، تنها راه جلوگیری از فروپاشی درونی، ایجاد یک بحران خارجی برای حفظ وحدت جامعه یهودی و پوشش ضعفهای سیاسی-اجتماعی است. به عبارت دیگر نتانیاهو سعی دارد سیاست انتقال بحران از درون سرزمینهای اشغالی به بیرون (مشخصا سوریه) را اجرا کند که با هوشمندی مغز متفکر مقاومت، بعید است موفق شود.
سه: توافق میان ایران و عربستان ضربه مهلکی به عادی سازی روابط با صهیونیستها بود. به عبارت دیگر، شاید اولین دستاورد این توافق، شکست پروژه پیمان ابراهیم باشد. دومین دستاوردی که میتوان برای این توافق متصور بود، سرعت بخشیدن به حل بحران سوریه و عادی شدن پروندهی این کشور در منطقه و جامعه بین الملل است؛ و این قبل از هر چیز یک زنگ خطر بزرگ کنار گوش صهیونیستهاست. طبق اظهارات لاپید، این توافق منجر به فرو ریختن دیوار ضد امنیتی علیه ایران در منطقه شد، دیواری که این رژیم سالها برای آن وقت و هزینه صرف کرده است. پیش از او نیز نفتالی بنت از این توافق به عنوان شکست بزرگ برای اسرائیل یاد کرده بود. حالا رژیم صهیونیستی قصد دارد بخشی از این شکست سیاسی را در سوریه جبران کند و یا به عبارت دیگر در مناطق بحرانی منطقه، تخلیه انرژی کند، تا هم به کنشهای سیاسی ایران پاسخ نظامی داده باشد و هم پیامی به سران عرب ارسال کند که «زمین سوریه هنوز امن نیست»، چرا که با ابتکار ایران، پروژهی عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب، رسما تبدیل به عادی سازی روابط سوریه با کشورهای منطقه شد.
چهار: درگیریهای اخیر نیروهای تروریستی آمریکا در سوریه با گروههای مقاومت و شکست مفتضحانهی آنها در تبادل آتش با نیروهای مقاومت را هم نباید فراموش کرد. اشتباه چندی پیش آمریکاییها در هدف قرار دادن مواضع مقاومت نتیجهای جز شکست در شرق فرات برای او نداشت. آمریکا که از ادامه درگیری و دریافت پاسخهای کوبنده تر، از سوی مقاومت ناتوان بود، درنهایت مجبور به عقب نشینی شد. باتوجه به این موضوع میتوان ورود جنگندههای صهیونیستی را انتقام جویی خلبانان آمریکایی از محور مقاومت هم تلقی کرد. در واقع هدف دیگری که میتوان برای موج حملات رژیم صهیونیستی در سوریه متصور بود، جلو گیری از مسلط شدن هژمونی مقاومت در سوریه، پس از شکست آمریکا در درگیریهای اخیر در شرق فرات است. اظهارات مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا مبنی بر لزوم مورد هدف قرار دادن نیروی قدس سپاه، توسط نیروهای تروریستی آمریکا، آنهم یک روز قبل از حملات صهیونیستها به مواضع مقاومت، تحلیل پیش گفته را به واقعیت نزدیک میکند.
همه این عوامل در کنار فعال شدن مجدد گروههای فلسطینی در اراضی اشغالی، اتاق وضعیت رژیم صهیونیستی را بحرانی کرده است. دریافت ضربات ترکیبی سیاسی، نظامی و امنیتی، آن هم یکی پس از دیگری، و انباشت شکستهای پی در پی این رژیم مهمترین انگیزه برای حملات صهیونیستها به مقاومت در سوریه است که بیشتر شبیه دست و پا زدن فردی درحال غرق شدن است. کنایه روز گذشته رهبر انقلاب به سران این رژِیم نیز در همین راستا تحلیل میشود که فرمودند:
«اعلام شده که بزودی تعداد کسانی که از اسرائیل دارند خارج میشوند، یهودیهایی که خارج میشوند، به دو میلیون میرسد. این را اعلان کردند. مقامات خودشان به طور مرتّب، پیدرپی، هشدار میدهند که فروپاشی نزدیک است؛ رئیسجمهورشان میگوید، نخستوزیر سابقشان میگوید، رئیس امنیّتشان میگوید، وزیر دفاعشان میگوید، همهشان میگویند؛ میگویند: فروپاشی ما نزدیک است، ما به هشتاد سالگی نمیرسیم. ما گفتیم: بیست سالگی و بیست و پنج سالگی را نمیبینید، خودشان عجله کردند، زودتر میخواهند».