پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:
1. مجلس خبرگان در استحکام نظام اسلامی، نقش فراوانی دارد.
1/1. تبریک عرض میکنم اعیاد شعبانیّه - بخصوص عید نیمهی شعبان- را که روز شکوفایی آرزوهای همهی بشریّت در طول تاریخ است، امیدواریم انشاءالله خدای متعال روز فرج و ظهور را به ما نشان بدهد و هر چه زودتر اتّفاق بیفتد.
2/1. مجلس خبرگان یکی از نهادهای قانونیای است که در استحکام نظام اسلامی نقش فراوانی دارد؛ واقعاً باید ضوابط دقیق قانونی را نسبت به کسی که فعلاً در جایگاه رهبری است یا کسی که بعدها انتخاب خواهد شد رعایت بکنید.
3/1. این مجلس و سایر نهادها تأثیر دارند در استحکام نظام، اگر این استحکام وجود داشته باشد، «قدرت ملّی» و «قوّت ملّی» تحقّق پیدا خواهد کرد.
2. اگر یک ملّت بخواهد مستقل و سرافراز باشد، باید از قدرت ملی برخوردار باشد.
1/2. قدرت ملّی برای یک ملّت حیاتی است؛ اگر یک ملّت بخواهد مستقل و سرافراز باشد، باید قوی باشد. اگر قدرت ملّی نبود و ملّتی قوی نبود، همیشه نگران و در حال ضعف و ذلت است و بیگانگان مسلّط بر او می شوند.
2/2. قدرت ملّی یک مجموعهی بههمپیوسته است. قدرت ملّی را در یک نقطهی خاصّ یا جریان و حرکت خاصّی نباید دید، [بلکه] امری است که مجموعهای از عناصر وجود دارد که اگر اینها جمع شد، قدرت ملّی به وجود میآید.
3. برخی از ارکان قدرت ملی: علم و فنّاوری، پیشرفت فکری، امنیّت و قدرت دفاعی، اقتصاد و رفاه عمومی، سیاست و قدرت چانهزنی سیاسی و دیپلماسی، فرهنگ و سبک زندگی، منطق جذّاب.
1/3. یک رکن قدرت ملّی، علم و فنّاوری است؛ یک رکن، فکر و اندیشهورزی است. دارای فکر بودن فرق میکند با دارای علم بودن؛ باید فکر باشد. این آزادفکری که ما شعارش را میدهیم، اثرش همین پیشرفت فکری است.
2/3. یعنی اگر پیشرفت فکری نباشد، علم و مانند اینها هم اگر گیر یک ملّتی بیاید، به دردش نخواهد خورد؛ فکر باید پیشرفت داشته باشد در مجموعِ ملّت، که این هم جز با آزادی فکر اصلاً امکانپذیر نیست؛ یعنی بدون آزادی فکری، پیشرفت فکری امکانپذیر نیست.
3/3. یک عنصر و رکن دیگر قدرت ملّی، امنیّت و قدرت دفاعی است؛ {یعنی اینکه} یک ملّت بتواند خاطرجمع باشد که در مواقع اضطرار میتواند از خودش دفاع کند.
4/3. یک بخش دیگر، مسئلهی اقتصاد و رفاه عمومی است؛ این هم بسیار مؤثّر است که مردم از لحاظ معیشت دچار آسایش خاطر باشند.
5/3. یک رکن دیگر قدرت ملّی، سیاست و قدرت چانهزنی سیاسی و دیپلماسی است؛ این هم یک بخشی از قدرت ملّی است که یک کشوری و یک ملّتی برگزیدگان و خبرگانی داشته باشد که در میدانهای سیاست و دیپلماسی بتوانند چانهزنی کنند، مذاکره کنند، منافع ملّت را تثبیت کنند و به دست بیاورند.
6/3. یک رکن دیگر قدرت ملّی، فرهنگ و سبک زندگی است. اگر چنانچه [یک ملّت] از لحاظ سبک زندگی، تابع و اسیر دیگران باشند و فرهنگ مستقرّ خودشان را نداشته باشند، طبعاً این ضعف شدیدی در قدرت ملّی است.
7/3. یک رکن دیگر قدرت ملّی، منطق جذّابی است که روی ملّتهای دیگر اثر بگذارد و عمق راهبردی برای کشور درست کند. اینکه شما یک منطق جذّابی در جمهوری اسلامی داشته باشید که این را وقتی بدون حاجب و واسطه با ملّتهای دیگر مطرح کنید، برای آنها جذّاب است و کشش دارد و قبول میکنند، این میشود عمق راهبردی شما.
4. هیچ کدام از این بازوهای قدرت نباید به نفع بازوهای دیگر قطع بشود.
1/4. هیچ کدام از این بازوهای قدرت نباید به نفع بازوهای دیگر قطع بشود؛ به این توجّه داشته باشید. ما حق نداریم هیچ کدام از این عناصر قدرت را به خیال اینکه مثلاً با فلان عنصر دیگر منافی است، قطع کنیم.
2/4. واقعاً ناشیانه است اگر کسی پیشنهاد کند که ما قدرت دفاعیمان را کم کنیم که دشمنها روی ما حسّاس نشوند! یا مثلاً حضور در مسائل منطقه نداشته باشیم برای اینکه فلان قدرت بزرگ بدش نیاید یا علیه ما بهانهگیری نکند.
3/4. این حضور در مسائل منطقه، عمق راهبردی ما است؛ خود این، وسیلهی استحکام و قدرت نظام است؛ چطور این را ما از دست بدهیم وقتی یک چنین چیزی را میتوانیم داشته باشیم و باید داشته باشیم؟
4/4. یا انصراف از پیشرفت علمی! که بعضیها [میگویند] «آقا، مسئلهی هستهای را کنار بگذارید چون برای برخی حسّاسیّت یا مشکل درست کرده». خب مسئلهی هستهای، مسئلهی پیشرفت علمی و فنّاوری آیندهی ما است.
5/4. ما بزودی ــ تا چند سال دیگر ــ نیازمند محصول انرژی هستهای خواهیم بود؛ به چه کسی مراجعه کنیم؟ کِی شروع کنیم که بتوانیم [به دست بیاوریم]؟ بنابراین صرفنظر کردن و بیاعتنائی کردنِ به اینها [درست نیست].
6/4. یا مثلاً کوتاه آمدن در مقابل آمریکا یا هر قدرت دیگری برای اینکه از تحریم مصون بمانیم! یعنی آن بازوی سیاست خودمان و چانهزنی سیاسی را قطع کنیم، در مقابل اینها کوتاه بیاییم تا مثلاً فرض کنید که نبادا اگر یک خردهای سرسختی کردیم، تحریم را بر ما تحمیل کنند. اینها به نظر من خطاها و اشتباهاتی است که البتّه بعضیها گفتهاند!
7/4. این چیزها را در طول زمان داشتهایم؛ با استدلالهای سست به صورت فکرپردازی در روزنامه و اینجا و آنجا از این حرفها گاهی زده شده؛ با اینکه همهی استدلالهای اینها ابطالپذیر بود و ابطال شد و اصرارشان فایدهای نداشت.
8/4. اگر در طول این سالها اجازه داده میشد به کسانی که میخواستند برخی از این بازوهای قدرت را قطع کنند که این کار را بکنند، امروز کشور مواجه با خطرات بزرگی میشد. خدای متعال اراده فرمود و کمک کرد و امکان پیدا نکردند.
5. سایر ارکان اقتدار ملی: اتّحاد ملّی، اعتماد ملّی، امید ملّی، امید عمومی، اعتماد به نفْس ملّی، استحکامِ ایمان ملی، تأمین معیشت عمومی و مسئلهی روان بودن مسائل اجتماعی.
1/5. به بعضی از این ارکان اقتدار ملّی برمیگردم. یک رکن مهمّ اقتدار ملّی، آن چیزهایی است که به طور مستقیم به تودهی ملّت برمیگردد؛ مثل اتّحاد ملّی، اعتماد ملّی، امید ملّی، امید عمومی و اعتماد به نفْس ملّی.
2/5. یک وقت هست شما که مسئول بخشی از دستگاه ادارهی کشور هستید، آدمِ با اعتماد به نفْسی هستید امّا میخواهید کاری انجام دهید که احتیاج به کمک مردم دارد؛ اگر مردم اعتماد به نفْس نداشته باشند، نمیتوانید این کار را انجام بدهید.
3/5. یا استحکام ایمان ملّی؛ یک اصولی وجود دارد که ملّت به این اصول مؤمن است؛ این ایمان موجب شد که در وقتی که در دست مردم هیچ اسلحهای نبود، توانستند در مقابل گلولهی نظامیان رژیم طاغوت بِایستند و او را سرنگون کنند.
4/5. این ایمان ملّی خیلی سرمایهی ارزشمندی است؛ حفظ ایمان ملّی، یکی از این سرمایهها است که به مردم ارتباط پیدا میکند. یا مسئلهی معیشت عمومی یا مسئلهی روان بودن مسائل اجتماعی.
5/5. یکی از مسائل مهم در ادارهی کشور و زندگی عمومی مردم این است که مسائل مردم روان باشد؛ دچار مشکل و عایق و مانع نباشد؛ مثل باز کردن پنجرهی واحد برای سرمایهگذاری؛ یعنی کارها روان و آسان انجام بگیرد.
6. دشمن می خواهد اعتماد به نفْسِ مردم، اعتماد آنها به مسئولین و اتّحاد ملّی را تضعیف کند.
1/6. اگر ما توانستیم این مسائلی را که مستقیم به خود مردم ارتباط پیدا میکند تأمین کنیم، حضور مردم در صحنه صد درصد خواهد بود. البتّه بحمدالله الان هم با اینکه ما در بعضی از این مسائل مشکل داریم [مردم در صحنهاند].
2/6. حتّی در دههی ۶۰، در دوران دفاع مقدّس هم [با اینکه] مشکلات زیادی وجود داشت، مردم در صحنه حضور داشتند. در این تردید نیست امّا اگر چنانچه این چیزها تأمین باشد، مردم یکپارچه در صحنه حضور خواهند داشت و وقتی مردم حضور داشته باشند، یک کشور و یک ملّت هیچ غمی نخواهد داشت، هیچ هراسی از کسی نخواهد داشت.
3/6. چون حضور مردم بسیار مهم است و حضور مردم هم وابستهی به این چیزها است، شما میبینید که شیاطین دائم مشغول اغوای مردم هستند؛ به وسیلهی این رسانههایی که امروز دیگر خیلی آسان کرده رساندن هر حرفی را.
4/6. هر حرف غلط و دروغی را با تزیین و توجیه کردن، دائم به اعماق ذهنیّات جامعه میرسانند تا بتوانند مردم را از آن ایمان، اعتماد، امید و اعتماد به نفْس منصرف کنند و آنها را مأیوس کنند.
5/6. می خواهند اعتماد به نفْسِ مردم را سلب کنند، اعتماد به مسئولین را از آنها سلب کنند، اتّحاد ملّی را تضعیف کنند؛ دائم در حال یک چنین کارهایی هستند؛ و این کاری است که دشمن میکند.
7. دشمن می خواهد از راه اغوای خواص، توده های مردم را هم اغوا کند.
1/7. البتّه هدف این است که تودههای مردم اغوا شوند؛ امّا وسیلهی اغوای تودههای مردم، اغوای خواصّ جامعه است، [یعنی] کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها.
2/7. وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواصِّ اغواشده فرصت و امکان داده بشود، راحت تودهی مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگینترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است.
3/7. دشمنان دارند دائم با مزدورپروری، با حرامخوارسازی، با لطایفالحیل افرادی را حرامخوار میکنند؛ وقتی حرامخوار شد، مثل حیوان نجاستخوار، دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرامخواری دور کرد.
4/7.دشمنان دارند مزدورپروری میکنند؛ بعضیها را با تهدید، بعضیها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها. خب بنابراین الان یک جنگ نرم سختی وجود دارد.
8. اینکه چرا امروز جنگ نرم علیه ما این قدر سخت است، علّتش این است که ما قوی شدهایم.
1/8. اینکه چرا امروز جنگ نرم علیه ما این قدر سخت است، علّتش این است که ما قوی شدهایم. امروز جبههی حق از لحاظ زیرساختها و امکانات قوی شده. امروز چالش دشمن با جبههی حق کار دشواری است؛ لذا به جنگ نرم متوسّل میشوند و همهی تلاش خودشان را میکنند که ذهنیّات را خراب کنند؛ این به خاطر قدرت و قوّت ما است.
2/8. البتّه گفتیم خواص آماجند لکن در بین خواص عدّهی زیادی، مجموعههای عظیمی بحمدالله امروز هستند- از پروردگانِ حوزه و دانشگاه، بخصوص جوانها - که بابصیرت و پُرانگیزه هستند و میتوانند به معنای واقعی کلمه استوانهی مستحکمی باشند. البتّه دشمن هم بشدّت در حال تلاش و اثرگذاری و نفوذ است.
9. در مقابل این حرکت دشمن باید با جهاد تبیین ایستادگی کرد.
1/9. خب حالا چه کار کنیم در مقابل این حرکت دشمن؟ جهاد تبیین؛ خب حالا چرا میگوییم جهاد تبیین؟ این گرفته شده است از کلام امیرالمؤمنین (علیه السّلام)؛ امیرالمؤمنین در آن وصیّت معروف خودشان به حَسنین (علیهما السّلام) میفرمایند: «وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه»؛ جهاد با اَلسِنَه{یعنی جهاد با زبانها}.
2/9. حالا خوشبختانه [از میان] ملّت ما، کسانی که میتوانستند، وارد بودند، با اموالشان، با انفسشان جهاد کردند؛ الان هم دارند جهاد میکنند؛ با السنه هم باید جهاد کرد که کسانی در این بخش هم میتوانند واقعاً فعّال باشند و جهاد کنند.
3/9. شنیدم در مجلس یک بودجهی سنگینی برای جهاد تبیین در نظر گرفتهاند؛ بنده خیلی سازگار نیستم با این جور سبک در برخورد. تجربهی بنده میگوید که بودجههای بینام و نشانی از این قبیل غالباً هدر میرود و به نتیجه نمیرسد.
10. امروز در جهاد تبیین بایستی سخن نو گفته بشود و شیوهی نو در بیان ذکر بشود.
1/10. در جنگهای سخت با سلاحهای قدیمی دیگر نمیشود جنگید. در جهاد تبیین هم با شیوههای قدیمی نمیشود کار کرد. البتّه بعضی از شیوههای قدیمی جایگزین ندارد، مثل منبر و مدّاحی؛ اینها همچنان اثرگذار است و هیچ چیز دیگری جای اینها را نمیگیرد، لکن از لحاظ ابزارهای گوناگون بایستی بِهروز حرکت کرد.
2/10. امروز سلاحهای سختافزاریمان - یعنی بخش فضای مجازی و امثال اینها- بالاخره فعّالند و کار میکنند و اگر چه فضای مجازی مشکلاتی دارد ــ که هر چه زودتر باید برطرف بشود ــ لکن به هر حال در دسترس است.
3/10. مهم بخش نرمافزاری قضیّه است. سلاح تبیین یک بخش نرمافزاری مهمّی دارد؛ در اینجا بایستی نوآوری صورت بگیرد، بایستی سخن نو گفته بشود و شیوهی نو در بیان ذکر بشود.
11. باید مفاهیم عالی اسلامی در زمینه ی مسائل معرفتی، حکمرانی و سبک زندگی برای دنیا تبیین شود.
1/11. امروز آن چیزی که میتواند به بهترین وجهی به صورت سلاحی مؤثّری عمل کند، تبیین مفاهیم عالی اسلامی است در زمینههای مختلف. ما در زمینهی مسائل معرفتی، حرفهای قابل گفتنی که برای دنیا جذّاب و شیرین است، زیاد داریم.
2/11. در زمینه مسائل مربوط به سبک زندگی اسلامی، ما خیلی حرفِ نگفته داریم. مثل بحث محیط زیست، بحث برخورد با حیوانات، بحث خانواده یا در زمینهی آئین حکمرانی اسلامی؛ در همهی اینها اسلام حرفهای جذّاب دارد؛ معارف اسلامیای که اینها را میشود از درون متون اسلامی تخلیص کرد و تجرید کرد و در اختیار همه گذاشت.
3/11. حکمرانی در منطق اسلام از بنیاد با حکمرانیهای رایج جهان متفاوت است؛ نه شبیه سلطنت است، نه شبیه ریاستجمهوریهای امروز دنیا است، نه شبیه فرماندهیها است، نه شبیه رؤسای کودتاگر است.
4/11. حکمرانی در منطق اسلام یک چیز خاصّی است متّکی به مبانی معنوی. سبک حکمرانی اسلامی این است: مردمی بودن، دینی بودن، اعتقادی بودن، اَشرافی نبودن، مسرف نبودن، ظالم نبودن [و نه مظلوم].
5/11. لا اُظلَمَنَّ وَ اَنتَ مُطیقٌ لِلدَّفعِ عَنّی وَ لا اَظلِمَنَّ وَ اَنتَ القادِرُ عَلَى القَبضِ مِنّی؛ در (دعای 20) صحیفهی سجّادیّه هست؛ اینها هر کلمهکلمهاش مبانی مهمّ معرفتی است؛ اینها چیزهایی است که سلاحهای جدید ما است.
12. بایستی در جهاد تبیین، راه پیشرفت و تعالی مادّی ملّت از بیراههها و کجراههها جدا بشود.
1/12. بایستی در جهاد تبیین، راه پیشرفت و تعالی مادّی ملّت از بیراههها و کجراههها جدا بشود. سالها پیش در خطبهی نماز جمعه (۱۳۷۸/۵/۸) گفتیم «خودیها و غیر خودیها»، جنجالی شد! در حالی که همان حضراتی که این مسئله را مطرح میکردند، بارها و بارها خودشان خودی و غیر خودی را در مسائل گوناگون اِعمال کردند.
2/12. بحث «خودی و غیر خودی» یک بحث اساسی است؛ نه خودیِ به معنای خویشاوند یا هممسلک یا همحزب یا همفکر در مسائل گروه؛ نه، خودی در اعتقاد به راه اسلام، در اعتقاد به نظر قرآن، در اعتقاد به ایمان اسلامی.
3/12. خودی در حرکت عظیم جمهوری اسلامی که این همه برای آن هزینه شده. این مهم است؛ این راه صحیح از کجراهه و بیراهه بایستی جدا بشود، روشن بشود؛ در جهاد تبیین، این معنا مهم است.
13. اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله ی هوسرانی قرار خواهند داد.
1/13. باید بدانیم که اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیلهی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد.
2/13. امیرالمؤمنین (ع) در نامه معروفشان به جناب مالک اشتر، شرح میدهند که کسانی را برای همکاری انتخاب کن که این خصوصیّات را داشته باشد؛ بعد میفرمایند: فَانظُر فی ذلِکَ نَظَراً بَلیغا؛ فَاِنَّ هذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرار، یُعمَلُ فیهِ بِا لهَوى وَ تُطلَبُ بِهِ الدُّنیا. عجیب است! این را امیرالمؤمنین بیست و چند سال بعد از رحلت پیغمبر میگوید!
3/13. این عبارت حضرت، اشارهی به همین تسلّط بنیامیّه و عناصر آنچنانی است؛ آن کسانی که نماز صبح را چهار رکعت یا شش رکعت میخواندند، بعد هم میگفتند که حالمان خوش است، اگر بخواهید، بیشتر هم برایتان میخوانیم!
4/13. این گونه افراد، دین را وسیلهی به دست آوردن دنیا و اطفاء شهوات خودشان قرار می دهند. به خدای متعال پناه میبریم از اینکه در این دامهای سخت شیطان قرار بگیریم؛ چه خودمان، چه مردممان.