تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۴۶
 

محورهای بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا

Share/Save/Bookmark
 
محورهای بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا ع (05/11/1400)
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا ع (05/11/1400)

1. این بزرگداشت جناب حمزه یک زمینه‌سازی و منبع‌سازی است برای کارهای بعدی.

1/1. متشکّرم از شما آقایان محترم که به این فکر افتادید و این اقدام بزرگ را انجام دادید. البتّه این یک مقدّمه است؛ یعنی این اقدام شما و این بزرگداشت جناب حمزه یک زمینه‌سازی و منبع‌سازی است برای کارهای بعدی.
2/1. کار اصلی را بایستی هنر انجام بدهد و حتماً بایستی هنرهای نمایشی، زبانی و تجسّمی به کار برود برای این قضیّه تا مقصود از تکریم و بزرگداشت شخصیّتی مثل جناب حمزه حاصل بشود؛ وَالّا با صِرف بزرگداشت [به نتیجه نمیرسد].
3/1. کارتان بسیار خوب است. هر چه میتوانید بر اتقان تکیه کنید و کیفیّت را بالا ببرید؛ این موجب میشود که آن کسی که میخواهد کار هنری بکند، منابع و مستندات لازم را در اختیار داشته باشد.

2. جناب حمزه واقعاً یکی از اصحاب غریب رسول‌اللّه ص است.

1/2. جناب حمزه واقعاً یکی از اصحاب غریب رسول‌اللّه ص است، آن هم با آن نقشی که ایشان داشته است. در هنگام ایمان آوردنش، آن کیفیّت ایمان آوردن این بزرگوار است که علناً فریاد میزند من مسلمان شدم و اعلامِ اسلام میکند.
2/2. {یک موضوع دیگر} مسئله‌ی هجرت، ورود در مدینه و تأثیراتی {است} که شخصیّت ایشان داشته در بنای این عمارت باشکوه اسلامی که پیغمبر میخواهد در آن محیط کوچک انجام بدهد.
3/2. بنا بر یک روایت، اوّلین سریّه‌ای که پیغمبر میفرستند سریّه‌ی جناب حمزه است که برای او پرچم میبندند و او را میفرستند به جنگ؛ بعد هم در جنگ بدر و آن حرکت عظیمی که ایشان و آن دو بزرگوارِ دیگر انجام دادند.
4/2. بعد هم در جنگ اُحد. وقتی که جناب حمزه میجنگید، یک علامتی با خودش داشت؛ در لباسش و هیئتش یک علامتی داشت. ظاهراً در جنگ بدر است ــ یکی از آن اسرا میگوید صاحب آن علامت چه کسی بود؟ گفتند حمزةبن‌عبدالمطّلب بود؛ گفت هر چه به سر ما آمد به وسیله‌ی او آمد؛ او بود که در بدر پدر لشکر کفّار را درآورد!
5/2. یعنی جناب حمزه یک چنین شخصیّتی بود؛ با این وضعیّت {و خدمات عظیمی که به اسلام نموده}، این بزرگوار ناشناخته است، اسمش، شرح حالش و خصوصیّاتش مطرح نیست، ایشان واقعاً غریب است.

3. این کار{تولید آثار پژوهشی و هنری} در مورد عمار، مقداد، سلمان و جعفر بن ابی­طالب هم باید انجام بگیرد.

1/3. واقعاً خدا رحمت کند مصطفیٰ عقّاد را و باید تشکّر کنیم از او که در فیلم «الرّسالة» (که در ایرن بنام «محمّد رسول اللّه» به نمایش درآمد) این شخصیّت بزرگ را در قالب یک اثر انصافاً فاخر به تصویر کشید.
2/3. بخصوص بخش مربوط به حمزه‌اش که خب بازیگرش هم بازیگر فوق‌العاده معروف و مهمّی است، حقیقتاً یک جلوه‌ای دارد ــ توانسته تا حدودی زندگی این بزرگوار را به تصویر بکشد.
3/3. این کار بایستی انجام بگیرد. البتّه این کار در مورد دیگر صحابه‌ی پیغمبر هم باید انجام بگیرد: در مورد عمّار، جناب سلمان، جناب مقداد و جناب جعفربن‌ابی‌طالب هم باید بشود. اینها را بایستی زنده کرد، احیا کرد.
4/3. زندگی جناب جعفر، ظرفیّت هنری و درامی‌اش خیلی زیاد است؛ آن سفر به حبشه و کیفیّت آن و رفتن و برگشتن و مانند اینها. بنابراین آنچه در درجه‌ی اوّل میشود گفت، این است که این بزرگوار انصافاً غریب است.

4. تمجید شخصیّت‌هایی همچون جناب حمزه از زبان امیرالمؤمنین ع نشان‌دهنده‌ی عظمت ایشان است.

1/4. امام باقر ع از امیرالمؤمنین ع روایت مفصّلی را نقل میکند (بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۳۹) که یک تکّه‌اش این است: من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده، بر موضوعی توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم.
2/4. این {پنج بزرگوار} نشسته‌اند قرار گذاشته‌اند بر یک امری که قاعدتاً «جهاد حتّی الشهادة» است؛ یعنی ما در این راه، در این حرکت، بی‌محابا میرویم تا لحظه‌ی شهادت.
2/4. همین عبیدةبن‌حارث که اصلاً کسی نمی‌شناسد این بزرگوار را؛ یکی از آن سه نفر بود که در جنگ بدر [به میدان] رفت، بعدها هم به شهادت رسید. هیچ کس اصلاً از ایشان خبری ندارد؛ حضرت امیر اسم او را می‌آورد.
3/4. امیرالمؤمنینِ جوان، با عموی مسنّش جناب حمزه ــ که دو سال یا بنا به روایتی چهارسال از پیغمبر بزرگ‌تر بوده و ضمناً برادر رضاعی پیغمبر هم هست ــ با آن برادر و با آن پسر عمو نشسته‌اند و قرارداد بسته‌اند.
4/4. بعد حضرت میفرماید: فَتَقَدَّمَنی اَصحابی؛ این رفقا، [این] سه نفر از من جلو افتادند؛ وَ تَخَلَّفتُ بَعدَهُم لِما اَرادَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاَنزَلَ اللّهُ فینا: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ‌ نَحبَه» تا آخر آیه. بعد میفرماید: حَمَزةُ وَ جَعفَرٌ و عُبَیدَة؛ این سه نفر «قَضى‌ نَحبَه» هستند؛ وَ اَنا وَاللّهِ المُنتَظِر. (تفسیر نورالثّقلین، ج۴، ص۲۵۸)
5/4. اینکه از زبان امیرالمؤمنین، این جور شخصیّت‌ها تمجید بشوند و بزرگ بشوند و به رخ کشیده بشوند، نشان‌دهنده‌ی عظمت این موضوع و عظمت این شخصیّت‌ است.

5. پیغمبر ص به جناب حمزه لقب «سیّدالشّهدا» دادند. این، الگوسازی است و برای همیشه‌ی تاریخ است.

1/5. خود پیغمبر اکرم به نظر میرسد که از همان لحظه‌ی اوّل که ایشان شهید شد، خواستند از او الگو درست کنند؛ اینکه پیغمبر به او لقب «سیّدالشّهدا» دادند و از مردم مدینه خواستند که برای {مصیبت از دست دادن} ایشان گریه کنند.
2/5. بعد {از جنگ اُحد که ۴ نفر از مهاجرین و ۶۶ نفر از انصار به شهادت رسیدند وقتی} پیغمبر وارد مدینه شد و دید که زنهای انصار گریه و ناله میکردند. یک قدری گوش کرد، بعد فرمود که حمزه گریه‌کننده ندارد.
3/5. این خبر به گوش زنهای مدینه رسید و گفتند که قبل از اینکه برای شهید خودمان گریه کنیم بر حمزه گریه خواهیم کرد. پیغمبر میخواهد حمزه را برجسته کند. او سیّدالشّهدا است. این، الگوسازی است و برای همیشه‌ی تاریخ است.
4/5. کاری دارید میکنید که اگر خوب از آب دربیاورید، خدمتی خواهد بود به همه‌ی کشورهای اسلامی؛ کشورهای عربی،‌ کشورهای با زبانهای دیگر. شاید {هم} هنرمندان آنها پیش‌قدم بشوند و کارهای بزرگی را انجام بدهند.

6. «عزم راسخ» و «قدرت شناخت» از ویژگی­های جناب حمزه است که ما بایستی اینها را ترویج کنیم.

1/6. حالا کاری که ما باید بکنیم، [این است که] عناصر تشکیل‌دهنده‌ی شخصیّت حمزه را مشخّص بکنیم؛ یعنی این که چه شد و چه خصوصیّتی [بود] که این شخصیّت را در این حد، عظمت بخشید. آن وقت اینها تبدیل به الگو بشود..
2/6. به نظر من دو مورد از این عناصر مهمّ تشکیل‌دهنده‌ی شخصیّت او، یکی «عزم راسخ» است و یکی «قدرت شناخت» که اینها را ما بایستی هر چه میتوانیم ترویج کنیم.
3/6. عزم راسخ؛ گاهی اوقات انسان از یک چیزی مطّلع است، قبول و اعتقاد هم دارد، منتها به خاطر ضعف نفْس بر طبق آن عمل نمیکند؛ اراده‌ی قوی و عزم راسخ اینجا یک عنصر تعیین‌کننده است که این آدم با عزم راسخ [عمل کند].

7. جناب حمزه قبل از آن که مسلمان هم بشود از پیغمبر به طور جدّی دفاع میکرد.

1/7. آن روزی که جناب حمزه اسلام آورد جزء سخت‌ترین اوقات پیغمبر بود؛ چون اسلام علنی شده بود، از اطراف و اکناف به پیغمبر و اصحاب پیغمبر حمله میکردند.
2/7.  جناب حمزه قبل از آن که مسلمان هم بشود از پیغمبر به طور جدّی دفاع میکرد؛ مثلاً آن وقتی که جناب ابوطالب مشکلاتی داشت و حضرت علی ع را پیغمبر قبول کرد، ایشان [هم] جناب جعفر را از بچّگی [به خانه‌ی خود آورد].
3/7. این سختی‌هایی که شنیده‌ایم، مال همین سالها است که در یک چنین شرایطی که مسلمانها در نهایت محنت زندگی میکنند، این آدم در مسجدالحرام، کنار کعبه فریاد میزند که من مسلمان شدم و همه بدانید من به دین او ایمان آوردم.

8. یک چنین شخصیّتهایی خواهند توانست جامعه را در مواقع حسّاس نجات بدهند.

1/8. اینها خب آن شجاعت و آن عزم راسخ و تشخیص درست را [نشان میدهد]؛ و این تشخیص درست خیلی مهم است. یاد بدهیم خودمان را و مردممان را به اینکه روی مسائل درست فکر کنیم و درست تشخیص بدهیم.
2/8. «وَ قالوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فی اَصحابِ السَّعیرِ* فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم» (ملک/۱۰و۱۱)؛ اینکه نشنویم، فکر نکنیم، تأمّل نکنیم، گناه است؛ قرآن این جوری با صراحت این را بیان میکند.
3/8. حالا این بزرگوار بنا به فرمایش امیرالمؤمنین، به نقل امام باقر ع مصداق «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّه» (احزاب/۲۳) است؛ آن وقت این صادقانه با معاهده‌ی الهی رفتار کردن، چه‌ جوری است؟
4/8. شکل تمام و کاملش عبارت از این است که شخص از خودش مصداقی بسازد برای معارف و دستورات الهی و برای راهی که خدا معیّن کرده و پیش پا گذاشته؛ یعنی خودش را مصداق آن قرار بدهد؛ این را ان‌شاءاللّه یاد بگیریم.
5/8. اگر خواصّ جامعه همّت کنند برای تولید یک چنین شخصیّتهایی، هر یک از اینها خواهد توانست جامعه را در مواقع حسّاس نجات بدهد؛ واقعاً این جوری است.

9. اگر یک چنین شخصیّتهایی درست بشوند، تشکیل تمدّن اسلامی یک چیز قطعی خواهد بود.

1/9. ما اکتفا نکنیم به همین که حالا کسانی را تربیت یا موعظه‌ کنیم، که حالا بالأخره باری‌به‌هرجهت، یک چیزی را قبول کنند؛ نه، سعی دستگاه‌ها بر این باشد. بحمداللّه جامعةالمصطفیٰ در این زمینه‌ها میتواند مرکز فعّالی باشد.
2/9. در قم، مراکزی که اخیراً مدیریّت کارآمدِ حوزه بحمداللّه به وجود آورده میتواند یک چنین چیزهایی را تمهید کند؛ بعضی از دستگاه‌های تبلیغی هم در این زمینه خوب کار میکنند.
3/9. شخصیّتهایی را درست کنیم که این شخصیّتها خودشان مصداق باشند برای معارف و احکام اسلامی. اگر یک چنین شخصیّتهایی درست بشوند، آن وقت دیگر تشکیل تمدّن اسلامی یک چیز قطعی خواهد بود.
 
ش
 
 
کد مطلب: 440147