کدام مذاکره محترمانه؟ بوش پدر که سرتان کلاه گذاشت!
فارس , 10 بهمن 1400 ساعت 11:06
وزیر لندننشین دولت اصلاحات ادعا کرد: زمانی که برای مذاکره مستقیم مقاله نوشته بود، دعوت دولت آمریکا محترمانه بود.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: عطاءالله مهاجرانی پس از معاونت پارلمانی رئیسجمهور دولت سازندگی، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید. او چند سال بعد، با ادعای اینکه بهخاطر خوردن شیر درازگوش وارد میدان سیاست شده بوده(!) مدعی ترک سیاست شد. سپس همزمان با درگیری با برخی مشکلات خانوادگی به لندن رفت و ارتباطاتی را با دولت سعودی گرفت. او به هنگام وقوع فتنه سبز، جوگیر شده و «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور»(!) را به همراه کسانی مثل سروش و کدیور و عبدالعلی بازرگان در لندن تشکیل داد که سرنوشت عبرتآموزی داشت. مهاجرانی دیروز ضمن یادداشتی در روزنامه زنجیرهای اعتماد، برخلاف معرکهگیریاش در آشوب و براندازی سال 88 نوشت: در سالگرد انقلاب اسلامي هستيم. مخالفان و دشمنان گمان نميكردند، اين انقلاب و نظام پس از چهلوسه سال، سربلند و مقاوم در برابر دشواريها، بايستد، بماند و بپايد. اين سخن به معني نفي نقد و انكار مشكلات، دشواريها و نابسامانيها نيست. به معني نگاه به موقعيت كشور و توانايي ملي و منطقهاي ايران است. در اين مسير يا در اين مصير! بايد به نقد ۴۳ سال گذشته پرداخت و از هزينههاي بيهوده و فرسايش نيرو و وقت و توان ملي در اموري كه اساساً شأن نظام و دولت دخالت در آن ساحتها نبوده است، پرهيز كرد.
او میافزاید: گاه انسان حيرت ميكند كه چرا يك مسئله ساده و عرفي را ما تبديل به امري ارزشي و ديني و مقدس و نهايتا تابو ميكنيم، تا كسي جرأت نكند در آن باره سخني بگويد. اموري كه به اصطلاح جزو «منطقهًْالفراغ» است. مذاكره با آمريكا هم از جمله همين امور است! نبايد مذاكره را تبديل به تابو كرد.
وی در ادامه میافزاید: در ارديبهشت سال ۱۳۶۹ كه مقاله «مذاكره مستقيم» را در روزنامه اطلاعات نوشتم و ايمان و امان به سرعت برق، ميرفت كه مومنين رسيدند! جورج بوش پدر، محترمانه از ايران دعوت كرده بود، كه درباره مسائل دوجانبه با ايران گفتوگو شود. موضع او غير از موضع ترامپ و پمپئو بود كه شرايط مذاكره را ديكته ميكردند و مرادشان از مذاكره تسليم شدن در برابر شرايط آمريكا بود. بديهي است كه هيچ انسان منطقي و وطندوست و انقلابي نميتوانست و نميتواند در برابر چنان فشار و تحميلي تسليم شود. چنانكه وقتي بعد از تهديد ترامپ عدهاي از ايرانيان خارج از كشور بيانيهاي مبتني بر ضرورت مذاكره با آمريكا منتشر كردند، من بهعنوان نويسنده همان مقاله مذاكره مستقيم، مخالفت كردم و به صراحت گفتم هيچ كس در برابر تهديد تسليم نميشود.
او همچنین نوشته «اگر آمريكاييها در موقعيتي باشند كه اولا تحريمهاي غيرقانوني و غيرموجهي كه در زمان ترامپ برقرار شد را حذف كنند و بتوانند اطمينان نسبي طرف ايراني را جلب كنند؛ مذاكره چه ايراد يااشكالي ميتواند داشته باشد؟».
صرفنظر از اینکه لغو تحریمهای برجامی و پسابرجامی، صداقت و حسننیت و اراده لازم دارد و نه مذاکره، باید ماجرای «دعوت محترمانه» دولت بوش پدر را هم که آقای مهاجرانی ادعا میکند، بهعنوان عبرت بازخوانی کرد؛ البته از زبان مرحوم هاشمی و آقایان ظریف و موسویان.
هنگامی که آقای هاشمی در دولت سازندگی برای آزادی برخی گروگانهای غربی و آمریکایی در لبنان پادرمیانی کرد، آمریکاییها قول و قرارهایی گذاشتند که زیر همه آنها زدند.
سید حسین موسویان (از افراد معتمد هاشمی و روحانی و سفیر دولت هاشمی در آلمان) ميگويد هاشمي و خاتمي به شکل واقعي دنبال مصالحه با آمريکا بودند اما هر دو بهخاطر عملکرد آمريکاييها ناکام ماندند. او در کتاب خود مینویسد «رفتار آمریکاییها، دیدگاه آیتالله خامنهای را مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال یک رابطه عادلانه و متوازن نیست تقویت میکند و همانطور که گفته، آمریکا بهدنبال یک رابطه ارباب و رعیتی است. با این حال، علیرغم دیدگاه بدبینانه آیتالله خامنهای درباره آمریکا، رفسنجانی و خاتمی هر دو به شکل واضحی بهدنبال مصالحه با ایالات متحده بودند».
موسویان ادامه میدهد «رفسنجانی به سختی تلاش کرد تا بتواند به این هدف برسد و تأکید کرد اگر سیاستهای آمریکا به درستی اصلاح شود، از سرگیری روابط با واشنگتن با اهداف ایران تناقضی نخواهد داشت. رفسنجانی تمامی تلاش خود را برای پایان بخشیدن به بحران گروگانگیری لبنان انجام داد، با این امید که بوش (پدر) رئیسجمهور آمریکا پایبندی وی به سیاست «حسننیت، حسننیت را در پی خواهد داشت» را ارج نهد اما وی در این امر ناکام ماند. (بعدها) تحت اشراف خاتمی، ایران با امید مصالحه، به ایالات متحده در افغانستان کمک کرد و زمینه وسیعی را برای چانهزنی ارائه داد، اما دولت جورج دبلیو بوش (پسر) آن را رد کرد. آیتالله خامنهای هرچند بدبین بود، اما این تلاشها برای مصالحه را با مانع مواجه نکرد».
بوش پدر یکی از دستورکارهایش را آزادی آمریکاییهایی که در لبنان توسط حزبالله به گروگان گرفته شده بودند، اعلام کرده بود و بر همین اساس نیاز وافری به کمک ایران در این راه داشت. او با صدور یک بیانیهای فریبکارانه، ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگانها دانست و نوشت: «حسننیت، حسننیت میآورد». بوش پدر با خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل تماس گرفت و گفت: «میتواند امتیازهایی به ایران بدهد». مشاور دبیرکل سازمان ملل در دیدار با هاشمی میگوید: رئیسجمهور آمریکا تقاضا کرده که به آزادی گروگانهای آمریکایی در بیروت کمک کنید. البته این کمک بیاجر نمیماند. پس از آزادی گروگانها، ایران در انتظار مشاهده حسننیت طرف مقابل میماند اما پس از گذشت مدتها خبری از وعده طرف آمریکایی نمیشود. بنابراین مقامات ایرانی با پیکو مشاور دبیرکل سازمان ملل تماس میگیرند و اعتراض میکنند که چرا خبری از تحقق وعده آمریکا نشد؟ پیکو نیز به مقامات آمریکایی منتقل میکند «ایرانیها منتظر عملیشدن وعده آمریکا هستند. باید منصف باشیم، چون من به آنها قول دادم». اما آمریکا زیر تعهدش میزند.
محمدجواد ظریف هم در کتاب «آقای سفیر» با اشاره به همین بدعهدی مینویسد «آمریکاییها پیغام داده بودند اگر شما به آزادی گروگانهای آمریکایی کمک کنید، ما حسننیت خواهیم داشت، که بهمعنای آزاد کردن داراییهای ایران و از اینگونه کارها بود. اما به قولشان عمل نکردند. 8 گروگان آمریکایی آزاد شدند. این یکی از نشانههای عدم پایبندی آمریکاییها به تعهداتشان بود که در مرحله آخر گفتند بهدلایل انتخاباتی نمیتوانند قولشان را عملی کنند».
مرحوم هاشمی رفسنجانی هم در خاطرات روز 10 اردیبهشت 1369 ماجرا را اینگونه روایت میکند: «شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا گوش میدادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان میدهد، دولت آمریکا میخواهد تا پایان آزادی همه گروگانهایش، امتیازی ندهد».
ش
کد مطلب: 439883
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/439883/