نگاهی به جنجالیترین سریال روزهای اخیر؛
پنجه در پنجه با بازوهای اطلاعاتی-امنیتی روباه پیر/ چگونه گاندو سریال موفقتری میشود؟
صراحت و بیان بیپرده گاندو۲ به دهان دولتمردان شیرین نیامد و از همان ابتدا برخی از مسئولان دولتی، همچون جواد ظریف و حسامالدین آشنا، و رسانههای حامی دولت زبان اعتراض گشودند.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:فصل دوم گاندو که در سکوت خبری ساخته شد بهصورت ناگهانی در کنداکتور پخش سریالهای نوروزی سیما قرار گرفت. این سریال توانست مخاطب قابل توجهی را با خود همراه کند و در زمره بهترین سریالهای پلیسی-امنیتی قرار بگیرد. در کنار نقاط قوت گاندو۲، نقاط ضعفی نیز وجود دارد که اگر سازندگان این سریال آنها را برطرف کنند، سری جدید گاندو با موفقیتهای بیشتری همراه خواهد شد.
در طول سالهای گذشته سریالهایی که برای پخش در ایام نوروز در نظر گرفته میشدند یا کمدی بودند یا ملودرام، اما نوروز ۱۴۰۰ متفاوت بود. برای اولینبار در سالهای اخیر یک سریال پلیسی-امنیتی در کنداکتور پخش نوروزی صداوسیما قرار گرفت. این اقدام مدیران سیما درحالی که بیم آن میرفت با شکست روبهرو شود، تجربهای موفق را به همراه داشت. بنابر اظهارات رئیس صداوسیما سریال «گاندو ۲» با ۶۱ درصد مخاطب در رتبه دوم پربینندهترین سریالهای نوروزی قرار گرفت.
البته اقبال مردم به گاندو۲ خیلی هم دور از ذهن نبود چراکه سری اول این سریال با حدود ۴۴ درصد مخاطب در صدر پربینندهترین سریالهای تلویزیون در تابستان ۹۸ قرار گرفته بود. با این حال فصل دوم گاندو با رشد ۱۷ درصدی مخاطب همراه بود. رشدی که نشان از گرایش مردم به داستانهای پلیسی-امنیتی دارد.
پخش گاندو۲ از همان آغاز با جنجالهای بسیاری روبهرو شد. صراحت و بیان بیپرده این سریال به دهان دولتمردان شیرین نیامد و از همان ابتدا برخی از مسئولان دولتی، همچون جواد ظریف و حسامالدین آشنا، و رسانههای حامی دولت زبان اعتراض گشودند. اعتراضی که ناشی از نوع روایت این سریال بود؛ روایتی صریح و واقعی از آنچه که در پشتپردهها اتفاق میافتد. یکی از نقاط قوت گاندو درست همین جا است؛ صراحت و بیان بیپرده. مسئلهای که بخاطر فشارهای سیاسی باعث شده صداوسیما در سالهای گذشته به سمت تولید سریالهای خنثی و ابزورد حرکت کند.
گاندو که در فصل اول خود نبرد اطلاعاتی میان سربازان گمنام امام زمان (عج) با سرویس جاسوسی آمریکا "CIA" را به تصویر کشیده بود این بار به سراغ سوژهای جذابتر رفت؛ پنجه در پنجه با بازوی اطلاعاتی-امنیتی روباه پیر. گاندو در این فصل به نفوذ "mi6" در تیم مذاکره کننده هستهای و وزارت خارجه میپردازد. نفوذی که باعث تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای مسئولان برخلاف مصالح و منافع ملی میشود.
یکی دیگر از نقاط قوت گاندو۲، قوی بودن ضدقهرمان است. همیشه گفتهاند که هر چه نیروی «شر» یک فیلم/سریال قویتر باشد، نیروی «خیر» آن نیز قویتر و جذابتر ظاهر میشود. ضدقهرمان «گاندو» کاریکاتوی و کاغذی نیست. از قضا بسیار باهوش و زرنگ است و به راحتی دم به تله نمیدهد. از پیچیدهترین شیوههای جاسوسی استفاده میکند. وقتی ضدقهرمان قدرتمند باشد شکست دادن او نیز به جان مخاطب مینشیند.
جواد افشار که سابقه کارگردانی سریالهای موفقی چون «مادرانه»، «کیمیا» و «برادر» را دارد و فصل اول «گاندو» را نیز کارگردانی کرده، به خوبی توانسته است از پس کارگردانی فصل دوم این سریال نیز بربیاید و پختهتر از قبل ظاهر شود. سکانسهای درگیری با تروریستها خوب از آب درآمدهاند. استفاده از پیشرفتهترین تکنولوژی روز توسط ماموران اطلاعاتی نهتنها اغراقآمیز بهنظر نمیرسد بلکه باورپذیر نیز درآمده است.
«تیپ» تثبیت شده مردان مذهبی
امیر ابیلی، منتقد سینما درباره سریال «گاندو۲» نوشت: انقلابی در سینمای ایران عموما نمایشدهنده «خشونت» یا «ریاکاری» است. مردانی خشن و بیمنطق که عامل و تشدیدکننده بحراناند و تحت عنوان «غیرت» یا «ایدئولوژی» هر خشونتی را توجیه میکنند. کاراکتر مذهبی در سینمای ایران یا خانمباز است؛ مانند شریفینیا در دوجین فیلم شبیه «دنیا» و ... یا تندرو و خشن؛ از گروههای فشار در سینمای دهه هشتاد؛ «مکس»، «نان، عشق، موتور هزار»، «آواز قو» تا «عصبانی نیستم» در دهه نود، تا خشونت خانوادگی در «خانه پدری» و ... .
«تیپسازی» و تثبیت یک تصویر ذهنی مشخص از یک طیف یکی از مهمترین تاثیرات بلندمدت فرهنگی-اجتماعی سینماست و یکی از موفقترین تیپسازیهای سینمای بعد از انقلاب هم تثبیت شمایل مذهبی/انقلابی. مخاطب ایرانی از جوان انقلابی/حزباللهی/بسیجی تصویری جز ایستبازرسی، گشت ارشاد یا چماقدار به یاد میآورد؟
حالا مهمترین ویژگی «گاندو» همین ارائه «شمایل»ی واقعی و همدلیبرانگیز از تیپ «جوان انقلابی» است. تصویر «محمد» (وحید رهبانی) در گاندو خلاف جریان تصویری است که سالها در سینما و تلویزیون ایران از کاراکتر مذهبی ارائه شده است. در اینجا «محمد» به جای اینکه خود عامل بحران/تنش باشد، قهرمان است و عامل حل مسئله. او منطقی است، شجاع است و متخصص. البته بخش مهمی از جذابیت کاراکتر از دل بازی بیتکلف، روان و بیاغراق «وحید رهبانی» میآید و نه از دل متن یا کارگردانی. «محمد» به دلیل گسترهی مخاطبان «گاندو» حالا تبدیل به «شمایل» و «تیپ» جوان مذهبی/انقلابی شده است که حاکمیت/سیستم را نمایندگی میکند و این دستاورد کمی نیست. و گمان میکنم انتخابش برای «شیشلیک» مهدویان هم دقیقا برای استفاده از این پیشزمینه ذهنی مخاطب بوده است. استفاده از او به عنوان نماینده سیستم؛ اینبار اما برخلاف گاندو و مطابق کلیشهی قدیمی به عنوان یک ریاکار.
حالا اما سازندگان و حامیان «گاندو»، بدون در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی و اجتماعی چنین محصولی، در فرامتنها و حاشیههای رسانهای نیز اثر خود را در حد محصولی تبلیغاتی برای استفاده روزمره سیاسی تقلیل میدهند و نمیدانند که چندسال بعد، مخاطب عام اساسا متوجه هیچکدام از دلالتهای سیاسی روز «گاندو» نخواهد شد، اما اثر همچنان زنده است و کار خواهد کرد و موضوع با اهمیت همین بازنمایی است که از سیستم و قهرمانهایش ارائه میدهد، نه طعنههایی که به دولت مستقر میزند. کار مهم «گاندو» همین تیپسازی است، تقلیل آن به یک ابزار سیاسی روزمره ظلم به محصول است.
چگونه گاندو سریال موفقتری میشود؟
با همه این اوصاف یکی از مسائلی که در سریال گاندو گاهی اوقات تو ذوق مخاطب میزند دیالوگهای شعاری آن است. البته در برخی از مواقع دیالوگها شعاری میشود. بهعنوان مثال مخاطب قبول نمیکند که یک مامور اطلاعاتی نداند "FATF" چیست و از مافوق خود درباره این موضوع سوال میپرسد! اهداف سازندگان سریال آگاهسازی مردم است اما باید توجه داشته باشند که انتقال مضمون در مدیوم سینما و سریالسازی اقتضائات خاص خود را دارد.
اولویت باید با داستان و بیان قصه باشد نه هیچچیز دیگر. مسائل سیاسی هم اگر قرار است طرح شود باید در روند داستان بیان شود نه آن که نویسنده موضوعات داغ و جنجالبرانگیز سیاسی را در دهان شخصیتها قرار دهد. اولویت دادن به بیان قصه و داستان رویکردی است که باعث موفقیت بیش از پیش «گاندو» خواهد شد.
م