برای غربگرایان، فرقی نمیکند که ایران در چه شرایطی قرار دارد و طرف حسابشان چه کسی است. این جماعت به تسلیم شدن محض در مقابل آمریکاییها-چه دموکرات باشند و چه جمهوری خواه-عادت دارند.
طی چند سال گذشته اصلاحطلبان که آمال و آروزیشان مذاکره با آمریکا و در نتیجه تسلیم شدن بی قید و شرط در برابر استکبار است، نشان دادهاند که برایشان فرقی نمیکند در اردوگاه دشمن قدرت در اختیار دموکرات هایی مثل اوباما باشد یا در دست جمهوری خواهانی چون ترامپ؛ تنها هدفشان نشستن پای میز مذاکره با یانکیها است. چرا که اصلاحات بقای خود را در مذاکره و جلب رضایت آمریکاییها میبیند و حاضرند تن به هر ذلتی بدهند.
گرچه هنوز چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا بهطور رسمی معرفی نشده است، اما نتایج شمارش آراء انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده حاکی از آن است که جو بایدن رئیس جمهور بعدی آمریکا است. نتیجهای که میتوان گفت بیش از آنکه طرفداران بایدن در آمریکا را خوشحال کند، خوشایند اصلاحطلبان و اعتدال گرایان داخل ایران است.
در چند روز اخیر چهرههای اصلاحطلب و رسانههای زنجیرهای این جریان با دوگانه سازی مجدد از مقاومت و مذاکره(سازش) با غرب، از به قدرت رسیدن بایدن در ایالات متحده، بهعنوان فرصت طلایی یاد کرده، مذاکره با دولت جدید آمریکا را تنها راه نجات کشور دانسته و هرگونه تعلل در تعامل(سازش) با آمریکا را خسارت بار میدانند.
به طور کلی، اصرار اصلاحطلبان بر مذاکره و کنار آمدن با دولت جدید آمریکا، حاوی دو پیام مهمی است که اگر مورد اشاره قرار بگیرند، خالی از فایده نخواهد بود.
**بایدن، برگ برنده اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری**
اکنون که دیگر خبری از برجام نیست، گفتمان مذاکره و سازش نزد مردم َآبرویی ندارد و دولت مورد حمایت اصلاحات خیلی وقت است که بهخاطر بی کفایتی با عدم مقبولیت روبرو است و در نتیجه حنای غربگرایان دیگر رنگی ندارد، اصلاحطلبان خیال میکنند که روی کار آمدن بایدن در آمریکا میتواند برگ برندهای باشد که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400، گفتمان اصلاحات را دوباره از حاشیه به متن بیاورد.
چنانچه روزنامه اصلاحطلب شرق نیز در این رابطه مینویسد: اصلاحطلبان تصور میکنند با پیروزی بایدن میتوانند با تکیه بر گفتمان مذاکره در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده برگ برنده مهمی در دست داشته باشند. آنها در شرایطی که نارضایتی عمومی زیاد شده است و شاید دیگر نتوانند با وعدههای اقتصادی یا سیاسی مردم را به انتخابات امیدوار کنند، گمان میکنند یکی از مهمترین راههای اعتمادسازی برای مردم تکرار مجدد دوگانه مقابله-مذاکره است و با این شیوه قادر خواهند بود که مردم را به نفع خود پای صندوق انتخابات بیاورند.
**سازش با آمریکا، ماهیت اصلاحطلبی**
همانطور که در ابتدا اشاره شد، اساساً ماهیت و گفتمان اصلاحطلبان بر عقب نشینی در برابر غرب، به طور ویژه ایالات متحده استوار است. گرچه در ظاهر، غربگرایان ایران به دنبال تعامل با دموکراتهای آمریکا هستند، اما واقعیت امر این است که برای اصلاحطلبان فرق چندانی بین مذاکره و سازش با بایدن و کوتاه آمدن در برابر ترامپ، وجود ندارد.
در ایام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اصلاحطلبان با حواله ناله و نفرین به ترامپ بهعنوان ضد ایرانی ترین و بی منطق ترین رئیس جمهور آمریکا، و با ابراز خوشحالی برای پیروزی احتمالی جو بایدن و تمجید از او، در صدد ایجاد یک دوگانه از ترامپ(غیر قابل تعامل) و بایدن(قابل مذاکره) بر آمدند. همچنین جریان اصلاحات با ترامپیست خواندن مخالفانشان، از جریان مخالف سازش با آمریکا بهعنوان کسانی یاد میکردند که به دنبال مذاکره با ترامپ، این رئیس جمهور ضد ایرانی ایالات متحده هستند.
اصلاحطلبان درحالی به تفکر مخالف خود برچسب ترامپیست بودن میزند که در سال 97، کمتر از یک ماه پس از خروج آمریکای ترامپ از برجام، شماری از اصلاحطلبان در نامهای مشترک با ضدانقلاب خارج از کشور، خواستار مذاکره مستقیم جمهوری اسلامی ایران با رئیس جمهور آمریکا شدند!
در نامه مذکور اسامی شماری از اصلاحطلبان تندرو همچون غلامحسین کرباسچی، احمدی منتظری، ابوالفضل بازرگان و نیز اپوزیسیون خارج از کشور از جمله جمیله کدیور، رضا علیجانی به چشم میخورد.
مهرماه سال گذشته نیز محمد جواد ظریف پس از گفتوگو با سی ان ان و اعلام آمادگی برای آغاز گفتوگوها با ترامپ، در توئیتی نوشت: «شاخه زیتون همیشه روی میز قرار داشته است ولی ما یک بار دیگر نیز این شاخه زیتون را نشان میدهیم.»
همان سال حسن روحانی در جریان سفر استانی به یزد در رابطه با مذاکره با دولت ترامپ گفت: هر جا بتوانیم از طریق مذاکره مشکل شما مردم را حل کنیم یا آن را کاهش دهیم، من به عنوان رئیسجمهور منتخب شما یک ثانیه صبر نخواهم کرد.
خرداد ماه سال 98، با سفر آبه شینزو به تهران که همه او را حامل پیام ترامپ برای مذاکره میدانستند، اصلاحطلبان و حامیان دولت، سفر شینزو به تهران را آغاز مذاکره با آمریکا دانستند.
جریان غربگرا در تلاش بود این ارسال پیام از سوی آمریکا را تحت هر شرایطی مبدل به یک فرصت مذاکراتی کند که با واکنش رهبرانقلاب در جریان دیدار با آبه شینزو روبهرو شد.
حضرت آیتالله خامنهای درباره مذاکره احتمالی با ترامپ، خطاب به نخست وزیر ژاپن گفتند: ما در حسن نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم. اما درباره آنچه از رئیسجمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.
چند هفته پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی به دست تروریستهای آمریکایی، محمدجواد ظریف در اظهاراتی عجیب و شوکه کنند برای مردم عزادار ایران، از احتمال مذاکره با قاتلین سپهبد سلیمانی خبر داد!
جواد ظریف در گفتوگو با نشریه اشپیگل آلمان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل میدانید؟ گفت: «خیر! من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست چه کسی در کاخ سفید مینشیند؛ چیزی که اهمیت دارد نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند، تحریمها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما کماکان بر سر میز مذاکره هستیم.
بیمقدار، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم نیز در اظهار نظری مشابه، گفته بود: ایران باید با امریکا کنار بیاید و مذاکره کند. چرا که در جنگ احتمالی ایران بازنده خواهد بود.
بنا به گزارش وطن امروز، اعضای حزب اتحاد ملت بهعنوان یکی از مهمترین احزاب اصلاحطلب در شرایطی این روزها تمام اهتمام خود را بر این امر استوار کردهاند که منتقدان دولت را به عنوان جبهههای «ترامپیستها» تعریف کنند که هفتهنامه «صدا» ید طولایی در تکمیل کردن پروژه فشار به افکارعمومی ایرانیان با نیت وادار کردن آنها به عقبنشینی در برابر ترامپ دارد. طراحی مشهور «دوراهی جنگ و صلح» با تصویر نیروی دریایی و نیروی هوایی آمریکا در شماره اردیبهشت 98 این جریده از مشهورترین فعالیتهای این رسانه در جهت منافع آمریکای زمان ترامپ شناخته میشود.
همه آنچه که در بالا آمد، نشان از آن دارد که این اصلاحطلبانی که امروزه سنگ بایدن را به سینه میزنند و منتقدانش را ترامپیست میخوانند، تا چندی پیش تسلیم در مقابل ترامپ را تئوریزه میکردند.