پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: آخرین باری که کسی توانست به آمریکا سیلی بزند، دو شهر مهمش با خاک یکسان شد، هنوز بچه هایشان عقب مانده به دنیا می آیند و هنوز هم که هنوز است در روابط بین الملل کاملا تابع آمریکا هستند.
ژاپنیها آخرین کشوری بودند که توانستند حمله نظامی مستقیم به آمریکا داشته باشند، البته پس از گذشت 75 سال از حملات جنگنده های ژاپنی به پایگاه پرل هاربر ارتش آمریکا واقع در جزیره اوآهو در ایالت هاوایی هنوز ژاپن یکی از بهترین «بله قربان گوهای شرق آسیا» محسوب می شود.
اما ماجرای امروز منطقه غرب آسیا کمی با جنگ جهانی دوم متفاوت است، ایران بامداد دیروز توانست بعد از جنگ جهانی دوم اولین کشوری باشد که می تواند مستقیما به پایگاههای آمریکا حمله کند.
ترامپ پیش از سیلی دیشب سپاه تهدید کرده بود که اگر ایران اقدامی ضد منافع آمریکا انجام دهد به 52 نقطه از خاک ایران (استفاده از عدد 52 به دلیل 52 گروگان اوایل انقلاب در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود) حمله خواهد کرد، همچنین در ادعایی دیگر مدعی شده بود که به اماکن فرهنگی ایران نیز حمله خواهد کرد،
بخشی از تهدیدهای ترامپ:
دونالد ترامپ: آنها [ایران] به ما حمله کردند و ما هم متقابلا حمله کردیم. اگر دوباره حمله کنند--که توصیه من به آنها این است که چنین نکنند-حمله ای متقابل خواهیم کرد؛ شدیدتر از هر حمله ای که تاکنون به آنها شده است.
دونالد ترامپ: این پست های رسانه ای جهت آگاهی دادن به کنگره ی ایالات متحده است: اگر ایران به هر فرد یا هدف آمریکایی حمله کند، ایالات متحده به سرعت و به طور کامل پاسخ خواهد داد؛ شاید به شکل نامتناسب. به رغم آن که آگاهی دادن در این خصوص ضرورت قانونی ندارد، این آگاهی داده می شود.
اما سخنان دیشب او نه تنها هیچ رنگ و بویی از تهدید نداشت، بلکه عجز و ناتوانی او از پاسخ متقابل به ایران را ثابت کرد:
«پیام من به مردم و رهبران ایران این است که ما آمادهایم آغوش خود را به سوی صلح و هر آنکس که به دنبال صلح است، باز کنیم!»
این پیام پس از سیلی ایران به دو پایگاه آمریکا هیچ پیامی غیر از ترس ترامپ از جنگ با ایران ندارد
آن هم در حالی که منابع غیررسمی شماره کشته و زخمی ها را تا 300 نفر نیز تخمین زدهاند و تخریب تقریبا 100 درصدی مجهزترین پایگاه آمریکا در غرب آسیا نیز به گوش می رسد، پایگاهی که ترامپ نقشه کشیده بود پس از خروج آمریکا از عراق از دولت این کشور چندین میلیارد دلار غرامت بگیرد.
سال ٢٠٠٦ زماني كه بمب هاي اسرائيل بر سر مردم بيروت فرود مي آمد، كاندوليزا رايس وزير امور خارجه وقت آمريكا با اعتماد به نفس كامل ضمن دفاع از این اقدام تل آویو گفت: این درد زايمان خاورميانه جديد است! امروز ١٣ سال از اظهارات رایس گذشته و منطقه غرب آسيا از آن روز تا حالا در مقاطع مختلف دوباره این درد زایمان را تحمل کرده، دردی که البته هرگز حداقل تا امروز به زايماني كه خانم رايس و هموطنان اش انتظار آن را مي كشيدند ختم نشد.
این تئوری رایس از سال 2006 تا کنون به شکلی کاملا وارونه تبدیل شده است، ایران بزرگترین بازیگر منطقه است و توانسته در یمن، لبنان، عراق و فلسطین گروه های مقاومت را برای مقابله در برابر آمریکا و اسرائیل آماده کند.
رهبر معظم انقلاب در این باره و پس از شهادت سپهبد سلیمانی میفرمایند:
«یک نمونه از تدبیر و شجاعت او که این را دشمنان خوب میدانند و شاید برخی دوستان ندانند این بود که توانست با کمک ملتهای منطقه تمام نقشههای نامشروع آمریکا در غرب آسیا را خنثی کند.
این فرد توانست در مقابل نقشههایی که با پول و روشهای تبلیغاتی وسیع و توانایی دیپلماسی و زورگوییها دارند، قد عَلم کند.
آمریکاییها نقشهشان برای فلسطین این بود که قضیه فلسطین را به فراموشی بسپارند و جرأت نکنند دم از مبارزه بزنند. این مرد، دست فلسطینیها را پر کرد و کاری کرد که یک منطقه کوچک بهنام غزه در مقابل آنها بایستند به نحوی که بعد از 48 ساعت جنگ، آنها اعلام آتشبس میکنند. این کار حاج قاسم سلیمانی بود.
این چیزی است که برادران فلسطینی به آن شهادت میدهند در دیدارهای با ما.»
ایران اکنون پس از شهادت سپهبد سلیمانی تنها یک هدف را در منطقه دنبال می کند، خروج کامل آمریکا از منطقه، خروجی که معنای حقیقی انتقام سخت است اما به زمان نیاز دارد.
م