آوار ناکارآمدی بر پیکر اصلاحطلبان این روزها وضعیت به هم ریختهای را در این اردوگاه حاکم کرده است. فتح تمام صندلیهای حاکمیت توسط جریان اصلاحات و نزدیکان اعتدالی آنان، بدنه این جریان را شدیدا به حفظ قدرت و پیشبرد برنامههای سیاسی امیدوار کرده بود. عمر این امیدواری البته بسیار کوتاه بود و دیری نگذشت که اشباع ناکارآمدی جریان اصلاحات صدای نیروهای اصلی خودشان را هم درآورد. در مرحله ی بعدی زمزمه های آشوب از ناحیه ی شاخص های این جریان به گوش می رسید. از قدیم گفتند: «دیگی که برای من نجوشد، برای هیچکس نباید بجوشد»
اولین خطی که سقوط کرد شورای شهر و شهرداری تهران بود. سه شهرداری که یکی اکنون در دادگاه به اتهام قتل محاکمه میشود، دیگری با قانون بازنشستگی از شهرداری رفت و شهردار فعلی که با رای ناپلئونی موفق به اخذ اعتماد از شورای شهر شد.
محسن هاشمی رفسنجانی در قبال شکست لیست امید در شورای شهر تهران این طور موضع گیری کرد: «از مردم عذرخواهی میکنیم که بر اساس رأی تاریخی که به شورای پنجم دادند، نتوانستیم انتظارات آنها را برآورده کنیم.»
انتقادات البته فقط به شورای شهر منحصر نیست و ناکارآمدی اصلاحات در مجلس شورای اسلامی هم سکوت اصلاحطلبان را شکسته است.
قدرتالله علیخانی، فعال سیاسی اصلاحطلب طی گفتوگویی گلایه های خود نسبت به این جریان را این طور اظهار داشت: «بنده به یکی از نمایندگان فراکسیون امید به صراحت عنوان کردم بهتر است برای وخیمتر نشدن اوضاع هیئت رئیسه فعلی فراکسیون امید به صورت داوطلبانه کنارهگیری کنند تا هیئت رئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود که کارکرد بهتری داشته باشد.»
صادق زیباکلام نیز شرایط مجلس دهم را اینطور ارزیابی میکند: «مجلس دهم در چهار سال گذشته هیچ نقشی برای امور مهم کشور ایفا نکرد.»
دولت و قوه اجرایی کشور عرصه دیگری بود که زبان اعتراف اصلاحطلبان را باز کرد. اکنون فعالان اصلاح طلب نسبت به عملکرد دولت مخصوصا وزرای اصلاح طلب نیز مواضع انتقادی دارند.
مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم سالاری و عضو فراکسیون امید، در گفتگویی با انتقاد از عملکرد دولت تاکید کرد: «اکنون در اجتماع میروم خجالت میکشم که بگویم حامی سرسخت این دولت بودم.»
از سوی دیگر محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید از تریبون کنگره مجمع فرهنگیان استفاده کرد و ضمن انتقاد از دولت دوازدهم، گفت: «ما از دولت و بهویژه از وزرای اصلاحطلب و مدیرانی که با برچسب و عقبه اصلاحطلبی وارد دولت شدند، انتقاد داریم. این افراد باید خود را موظف به پیادهسازی وعدههایی بدانند که مردم برای تحقق آنها به ما رأی دادند.»
محمد علی وکیلی، چهره ی دیگر اصلاح طلب، با انتقاد از عملکرد دولت، تصریح کرد: «بزرگترین اشکال دولت روحانی این است که نگاه کلان به مسائل کشور ندارد و پروژهای کار میکند، این دولت پیر، سیر، کُند و پروژهای است.»
محمدرضا تاجیک، مغز متفکر جریان اصلاحات، درباره ی ناکارآمدی دولت گفت: «افکار عمومی جامعه ما میان دولت و جریان اصلاحطلبی چندان تفکیکی قائل نمیشود. هزینه ناکارآمدی دولت خواهناخواه بر جریان اصلاحطلبی بار میشود و جریان اصلاحات نمیتواند خودش را مصون بداند. تردیدی ندارم فضای افول مقبولیت و مشروعیت جریان اصلاحطلبی تا حدود زیادی متأثر از همین کژکارکردی دولت درمدیریت اجرایی کشور است.»
وقتی اختلاف اوج می گیرد...
هدایت آقایی، فعال اصلاح طلب دستگیرشده در ایام فتنه، طی مصاحبه ای از وضعیت اصلاح طلبان این طور پرده برداشت: «در مقطع فعلی باید بازتعریفی از مفهوم اصلاحطلبی صورت گیرد تا بتوان بر اساس آن نقشهراه آینده را ترسیم کرد.»
وی ادامه داد: «اصلاحطلبان باید مردم را به حال خودشان بگذارند و از تعیین تکلیف برای آنها دست بردارند. حوزه سیاست و راهبرد اصلاحطلبان به بنبست رسیده است و باید نشست با مطالعه و کار نظری به تقویت بنیانهای تفکر پرداخت.»
از طرفی دیگر، دکتر احمد نادری، استاد جامعه شناسی سیاسی دانشگاه تهران، اظهار داشت: «نوع سیاست ورزی اصلاحطلبان مبتنی بر فهمشان از شرایط سیاسی، ساختاری و اجتماعی کشور آنها را به سمتی برده که کنشهایی را در سپهر سیاسی کشور داشته باشند اما مسئولیت این کنشها را نپذیرند؛ موضوعی که در ذیل مکتب ماکیاولیسم در حوزه اندیشه سیاسی قابل بررسی است چراکه در این مکتب شما میتوانید برای رسیدن به هدف از هر ابزاری حتی دروغ استفاده کنید.»
وی در ادامه با اشاره به اینکه طی سیاست های دولت پنجم و ششم طبقه ی متوسطی درجامعه ظهور کرد که گرایش های فرهنگی و سیاسی جدی تری نسبت به سایر جامعه دارد، افزود: «اصلاحطلبان رادیکال تمایلات این طبقه را فرصت مناسبی یافتند تا کنش سیاسی خود را ریاکارانه با ایدههای این طبقه منطبق نشان دهند.»
اما آشفتگی درونی اصلاح طلبان به همین جا محدود نمی شود.
ساز ناکوک ائتلاف
همچنین گرامی مقدم، عضو شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، در مورد ائتلافات احتمالی اصلاح طلبان این گونه موضع گیری کرد: «رویکردی که حزب اعتدال و توسعه و در رأس آن آقای روحانی اتخاذ کرده، جای هیچگونه شرط و شروطی را برای ائتلاف با اصلاحطلبان باقی نگذاشته است.»
دیگر فعال سیاسی اصلاح طلب، محمد زارعفومنی، دبیرکل حزب مردمی اصلاحات، در پاسخ به این سوال که آیا با احزاب و گروه های دیگر قصد ائتلاف دارید، گفت: «الان زمان خوبی برای ائتلاف نیست و ما فعلا در حال مقدمه چینی ورود حزب مردمی اصلاحات به انتخابات هستیم.»
از سوی دیگر یداله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی ایران گفت: «مواضعی که تاکنون برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب مبنی بر عدم ائتلاف در انتخابات گرفتهاند راهبرد کل جریان اصلاحطلب نیست زیرا امکان دارد تصمیم دیگری گرفته شود.»
وی همچنین اذعان کرد: «کارگزاران در گذشته، آقای ناطق نوری را به عنوان مفصل وحدت ملی و دو جناح عمده سیاسی کشور مطرح کرده است.»
چنین مواضعی از سوی زیباکلام با ادبیات دیگری نیز تکرار شد. او درباره مدیریت مجلس دهم گفت: «اگر چهار سال پیش آقای ناطق نوری وارد انتخابات مجلس دهم شده بود، قطعا مجلس دهم امروز وضع دیگری داشت.»
او اضافه میکند: «مجلس دهم با مدیریت ناطق نوری شاید در رأس امور قرار نمی گرفت اما مثل امروز در قعر امور هم نبود.»
و در نهایت اینطور به استقبال ناطق میرود: «ای کاش که آقای ناطق نوری چهار سال پیش احساس تکلیف می کرد اما جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است.»
ظاهرا هنوز حمایت اصلاحات از حسن روحانی تبدیل به درس عبرتی برای این جریان نشده است. اصلاحطلبان که روزی خود را تضمین دولت روحانی معرفی میکردند و امروز به دنبال خالی کردن شانه خود از زیر بار مسئولیت تحمیل فاجعه دولت یازدهم و دوازدهم به ملت ایران هستند، همچنان برای وفاق و ائتلاف روی گزینههای به اصطلاح اعتدالی چون ناطق نوری سرمایهگذاری میکنند.
اصلاحطلبان در انتخابات؛ تحریم، مشروط یا پرشور؟
جدیترین درگیری البته در سطوح بالای جریان اصلاحات بر سر نحوه حضور و تعامل این جناح با انتخابات پیش روی مجلس است.
بهزاد نبوی، فعال فتنهگر اصلاح طلب، طی مصاحبه ای در مورد حضور اصلاح طلبان در انتخابات امسال اظهار داشت: «مساله ما انتخابات نیست؛ مساله این است که انتخابات کم رونق شرایط ما را بدتر میکند.»
سعید حجاریان، دیگر مغز متفکر جریان اصلاحات، طی یادداشتی درقبال حضور در انتخابات چنین اظهار نظر کرد: « شاید عقلانیترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد ولی چنان چه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
مصطفی تاجزاده، چهره ی شناخته شده این جریان نیز با تجویز «حضور مشروط» در انتخابات میگوید: «معتقدم با لغو نظارت استصوابی در هر شرایطی باید لیست بدهیم. برای اینکه یک گام به سمت دموکراسی است. اگر شورای نگهبان صلاحیت و پلتفرم کسانی را که فتنهگر خوانده میشوند، تأیید کرد، پروژه انتخابات را پیش میبریم. در غیر این صورت آن را تحریم میکنیم و با مردم تحریمکننده هماهنگ میشویم.»
آشوب؛ پیش بینی یا برنامه ریزی؟
سعید حجاریان، مغز متفکر جریان اصلاح طلبی، میگوید: «جامعه مدنی و احزاب را میتوان به جنگل و مرتع و جوی و جدول تشبیه کرد. کارکرد جامعه مدنی و احزاب را میتوان همچون بالشتک ضربهگیر دانست. این نهادها ذیل پروژههای انقلابی و کوتاهمدت، بنا به منافع متفاوت، در معرض دستاندازی و حذف و هدم قرار گرفتهاند؛ نبود چنین فاکتورهایی، بیپشتوانه شدن حکومتها را بهدنبال دارد. زیرا جنبشها از کنترل و مدیریت یا بهتعبیری از جوی و جدول خارج میشوند و همچون سیل، بدون چارچوب به خیابان میآیند.»
محمدرضا تاجیک، دیگر چهره ی اصلاح طلب، بیان داشت: «چنانچه حال و روز تدبیر و تدبیرگران منزل همین باشد که هست و حال و احوال شرایط داخلی و خارجی نیز همین باشد که هست، باید از آیندهای که در راه است هراسناک بود. در شرایط کنونی هیچ دلیلی برای افزونتر شدن سعهی صدر و آستانهی تحمل مردم نمیبینم.»
همچنین علی ربیعی، سخنگوی اصلاح طلب دولت، گفت: «فکر میکنم اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم چشم انداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.»
همچنین بهزاد نبوی، عنصر فعال در فتنه 88 نیز گفته برگزاری کم رونق انتخابات «زمینه برای تکرار حوادث دی ماه ۹۶ مهیا میشود.»
مجموعه ی این اظهارات نشان دهنده ی بن بست عملی و ایدئولوژیک جریان اصلاح طلبی است. تغییر رویه این جماعت به سمت اظهارات رادیکال و تهدید به شورش و ناآرامی، نشان میدهد که مواضع و فعالیتهای این جریان باید به دقت مورد رصد و تحلیل دلسوزان امنیت و سلامت کشور و ملت باشد. آن هم در دورانی که هنوز مهر محکومیت محمدرضا خاتمی به دلیل عدم اثبات اتهام تقلب درانتخابات سال 88 خشک نشده است.