تبیین وصیت نامه امام خمینی(ره)
وصول به غایات انقلاب، مستلزم «رنج» و «فداکاری» است!
«به ملت شریف ایران وصیت میکنم که در جهان، حجم تحمل زحمتها، رنجها، فداکاریها، جان نثاریها و محرومیتها، مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علو رتبهی آن است.»
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: در فرازهای پایانی وصیت نامهی الهی- سیاسی حضرت امام خمینی (ره)، به مطلبی پرمغز اشاره شده که در خور تأمل و تدقیق فراوان است. ایشان در این فراز به حقیقتی اشاره میکنند که درک و فهم آن، بسیاری از شبهات را از ذهن ما دور میسازد و ما را در مسیر تداوم انقلاب، مقاومتر و مصممتر میگرداند. امام خمینی مینویسند:
«به ملت شریف ایران وصیت میکنم که در جهان، حجم تحمل زحمتها، رنجها، فداکاریها، جان نثاریها و محرومیتها، مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علو رتبهی آن است، آنچنان که شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پاخاستید و دنبال میکنید و برای آن، جان و مال نثار کرده و میکنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد، عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدهی توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی(صلی الله علیه و آله) به تمام معنی و درجات و بعاد متجلی شده [...] تنها راهی را می روید که تنها راه انبیاء (علیهم السلام) و یکتا راه سعادت مطلق است.»
بنابراین، جای تعجب ندارد که چرا و به چه دلیل، انقلاب اسلامی در مسیر حرکت به سوی اهداف و غایات خویش، این همه با معضلات و چالشهای پی در پی داخلی و خارجی مواجه است. غایت انقلاب اسلامی یک غایت «عظیم» و «متعالی» است که تطابق کامل با غایت انبیاء الهی دارد. از اینرو، روشن است که تعقیب این غایات، مشقات و دشواریهای بسیاری را به دنبال دارد؛ آن چنان که باید خونهای بسیار بریزد و بندگان صلاح خدا به شهادت برسند و زحمات و رنجهای فراوان به جان خریده شوند و در مقابل انبوهی از فشارهای روانی و تبلیغاتی مقاومت شود. مگر به انبیاء الهی چنین نگذشت؟! چند تن از انبیاء الهی به شهادت رسیدند؟ انبیاء الهی چه بیوفاییها و جفاهایی از اقوام و امم خویش دیدند؟! آری، بار رسالت الهی، باری سخت سنگین و طاقت فرساست و اگر انقلاب اسلامی در امتداد انقلاب الهی انبیاء قرار دارد- که دارد- نباید تعجب کرد و از صحنهی مبارزه و مجاهده، پا پس کشید. پیمودن راه «حقیقت»، دشوار و نفس گیر است و «مرد طریقت» میطلبد. جادهی انقلاب، یک جادهی پر پیچ و خم است که هر کس را توان پیمودن آن نیست. هستند- و چه بسیار هستند- از اصحاب انقلاب که در اوایل و اواسط و اواخر این جادهی پرپیچ و خم، «ریزش» میکنند و از «قافلهی انقلاب» جدا میشوند.
در عصر و زمانهی امام حسین (علیه السلام)، از میان انبوهی از مسلمین، چرا تنها هفتاد و دو نفر به ایشان پیوستند و تا آخر در کنارش باقی ماندند و جام شهادت نوشیدند؟ چون دینداری در دشواریها، دشوار است! راه طولانی و پر فراز و نشیب انقلاب مستلزم بیداری و مقاومت است. کسانی که تاب و توان پرداخت هزینه برای دینداری و انقلابیگری را ندارند، دیر یا زود از انقلاب جدا میشوند و در مقابل آن صفآرایی میکنند و مگر چنین نشد؟! باز هم تأمل کنید؛ چرا میباید اصحاب امام حسین(علیه السلام) این اندازه اندک و قلیل باشد؟! راه «حقیقت»، راه همواری نیست که هر فردی بتواند در آن قدم بنهد و تا آخر بماند.
این فراز از وصیتنامهی امام عزیز، به خوبی نشان میدهد که «فتنهها»، «نفاقها»، «کارشکنیها»، «ریزشها» و «دشمنیهای» بسیاری در مسیر ما – که مسیر انقلاب است- وجود دارد و خواهد داشت؛ چون خاصیت راه «حقیقت» همین است و از آن گریزی نیست. مراد و مقصود انقلاب اسلامی آن چنان «بزرگ» و «بلند مرتبه» است که مستلزم تحمل مصائب و مشقات فراوان است. در راه این غایت «عالی» و «عظیم» - یعنی تشکیل جامعهی توحیدی بر مبنای مکتب اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله)- باید همچنان «هزینه» بدهیم و «صبر» بورزیم؛ این وصیت امام راحل به ما است.*
مصطفی غیاثوند: محقق و پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی
ر