حمله دولت به دشمن فرضی؛ با تمام قوا !
روایتی از تبدیل یک مسئله دست چندمی به موضوع اول کشور در دولت یازدهم
بحران مستعجل اقتصادی با توسل به خلق پول و افزایش نقدینگی به کمی بعدتر حواله داده شده است و از این رهگذر فرصتِ کمِ خریداری شده به بهانه بزرگتر شدن بحران، مصروف به شامورتی بازی و جیغ های رسانه ای شده است.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: - امیر استکی: امروز از هر کسی در کشور بپرسیم که معضل و مساله اساسی مملکت را چه می داند؟ بی تردید مسائل اقتصادی را پیش خواهد کشید. راستش کار آنقدر بیخ پیدا کرده است که برای اینکه این مساله را ثابت کنیم ابدا نیازی به توسل جستن به آمار و ارقام نداریم و همین احساس عمومی کافیست که برای آدمی مسجل شود که شرایط اقتصادی خوبی در کشور برقرار نیست. اما با توجه به آنچه در فضای سیاسی کشور و با محوریت دولت محترم تدبیر و امید روی می دهد و با بررسی دلمشغولیهای دولتمردان و نیروهای سیاسی همسو با آنها و سمپات های رسانه ای آنها به این نتیجه می رسیم که گویا کسی در باغ نیست! یا تجاهلی از سر ضعف در حال روی دادن است و یا حتی بدتر از آن این استدلال تلویحی در اذهان صاحبان کنونی دولت و قدرت حاکم است که: "ما که بر خر مراد سواریم پس بیخیال مابقی!"
اما اگر بخواهیم تحلیل کنیم که این ایستار تلویحی چگونه می تواند وجود داشته باشد باید اول از همه حجت را بر کسانی که هنوز به عمق وخیم بودن وضعیت اقتصادی مردم پی نبرده اند، تمام کنیم و خب بهترین راه این مساله هم این است که داستان را از زبان آنهایی تعریف کنیم که قرابت بیشتری با دولت و این جریان فکری و سیاسی دارند. دکتر فرشاد مومنی در مصاحبه ای با روزنامه آرمان امروز چاپ شده در 15 آبان امسال به صراحت به این سیاست های بنیان کن اقتصادی اشاره می کنند. آنچه در ادامه می آید بخشی از این مصاحبه است که به نظر می رسد برای اینکه فارغ از دیدگاههای سیاسی و از نگاه یک اقتصاددان به مساله بنگریم، بسیار مفید باشد.
"بهطور مشخص باید گفت مشاوران اقتصادی رئیسجمهور ادعا کردند که تحرک اندکی در بخش تقاضای مصرفی خانوارها اتفاق افتاده است و این مساله را از کانال تغییراتی که برای تقاضای خودرو به عنوان کانال مصرفی بادوام پدید آمده است، مورد توجه و تاکید قراردادند. اما یک نکته بزرگ در این زمینه وجود دارد که امید میرود مشاوران رئیس جمهور و وزیران صنعت، اقتصاد و دارایی رئیس جمهور با توجه به اهمیت مساله، با ارائه گزارشهای واقع بینانه و مبتنی بر کارشناسی خود آن را تقویت کنند. وجه نخست مساله این است که در گزارشهای رسمی که مرکز آمار و بانک مرکزی تاکنون منتشر کردهاند مشخص شده که طی ۱۰ سال اخیر، خانوارهای ایرانی صرفهجوییهای خود را به مصرف مواد پروتئینی، لبنی، حتی میوه و مواد نشاستهای مانند برنج و نان معطوف کردهاند؛ این بدین مفهوم است که برای بخش بزرگی از جمعیت در ایران کارد به استخوان رسیده است زیرا در شرایط عادی کسی این صرفهجوییها را که بهطور مستقیم به حیاتش مربوط میشود انجام نمیدهد. مگر اینکه چارهای جز آن نداشته باشد. خانم پروین که یکی از متخصصان مطالعات فقر و نابرابری در ایران است بارها درباره دستاوردهای دولت احمدی نژاد یعنی فروپاشی طبقه متوسط درآمدی در ایران و طبقات فرو دست و زیر خط فقر که نزدیک به ۱۰سال کاهش پیدا کرده، هشدارهایی داده است اما متاسفانه مشاوران رئیسجمهور این مسائل را به روحانی گزارش نمیدهند، بنابراین افزایش نسبتا کوچک جهت تقاضا برای خودرو نیز یک حرکت طبیعی ناشی از بهبود وضعیت زندگی خانوارها نبود. حتما روحانی و مدیران اقتصادی او به خاطر دارند که این افزایش دوپینگی تقاضا بخشی از بسته دوم شکست خورده و ارائه شده از این دولت بود. بنابراین از یک سو با یک جهت گیری غلط و از سویی در حالیکه مردم در تامین نیازهای اساسی خود بحران دارند، بخش مهمی از منابع کشور را صرف منافع دلالهای خودرو کردند و از طریق تحول کوچکی که در این بخش رخ داده است، دولت استنتاج میکند که وضع عمومی مردم بهبود یافته است!
در این شرایط بسیار پیچیده که تولیدکنندگان ایران در شرایط بحرانی روزگار میگذرانند همچنان مشاوران اقتصادی دولت به صراحت میگویند که نباید به تولید کنندگان اعتنایی کرد، در حالیکه بقا و امنیت ملی کشور، کیفیت زندگی مردم و توان رقابت اقتصاد ملی تابعی از وضعیت تولیدکنندگان است. به همین علت باید به صراحت گفت که مشکل کار، گزارشهای غلط مشاوران اقتصادی به روحانی است.
واقعیت این است که رشد اقتصادی مورد نظر به غایت بیکیفیت است و این همان مسالهای بود که حتی دستگاههای ذیربط داخلی نیز بارها به آن اشاره کردهاند. زیرا رشد بیکیفیت بنا بر تعریف رشد مبتنی بر خام فروشی، دلالی، سوداگری و ترویج تجارت پول است. در حالی که مسالهای که برای کشور نجاتبخش است افزایش فرصتهای شغلی مولد در کنار افزایش توان رقابت اقتصادی ملی است که ریشه در ارتقای بنیه تولید ملی دارد. واقعیت این است که رشد اقتصادی ۹۵ هیچ یک از این ویژگیها را ندارد بنابراین رشد حاصل شده بیش از اینکه به کار ملت و کشور بیاید به کار رقابتهای جناحی و سیاسی میآید و گرهی از مشکلات کشور باز نخواهد کرد. گشوده شدن این گره نیازمند توجه به یک واقعیت مهم است و آن هم اینکه ساختار نهادی ایران و طرز نگاه مدیریت اقتصادی کشور به مسائل به طرز افراط آمیزی تحت تاثیر منافع بخشهای غیرمولد است."
اما چه چیز باعث می شود که هم و غم یک دولت و نیروهای سیاسی همفکرش و رسانه هایشان به این مساله معطوف نشود و به جای اینکه مصرانه در پی اتخاذ راهکارهای درست تری از انچه تاکنون به کار رفته است باشند، با یک عطش شدید و عجیب به دنبال بهانه برای فرافکنی هستند. جنجالی که بر سر لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد به راه افتاده است از همین دست بهانه هاست. مساله ای که در تحلیل نهایی یک معضل کوچک و قابل بررسی و حل شدن است امروز و به مدد بوقهای بزرگ رسانه ای و با عنایت ویژه رئیس جمهور و دولتمردانش تبدیل به مساله اساسی کشور شده است به گونه ای که وزیر کشور و وزیر دادگستری ماموریت ویژه یافته اند که ته این ماجرا را در بیاورند و با مسببانش به شدیدترین نحو برخورد کنند و آنطور هم که از انتشار با آب و تاب خبر "برکناری فرماندار مشهد" آن هم ده روز پس از صدور، بر می آید هیچ بعید نیست که پَرِ این ماجرا وزیر کشور را هم بگیرد و خانه نشینش کند! نا خواسته آدمی به فکر دوران استیلای دوم خردادی ها می افتد و باز یاد بحران آفرینی های از این دست که دولت مستقیما در آنها نقش داشت زنده می شود. بحرانهایی که با جهان مشکلات واقعی مردم کیلومترها فاصله داشت و فقط تنور دعواهای سیاسی را گرم می کرد و ابزاری شده بود برای باجگیری های سیاسی و تسویه حساب های کهنه سیاسی و ... امروز هم دولت روحانی همان راه را در پیش گرفته است و به جای پرداختن به نان به فکر خربزه است. خربزه ای که همه آب است.
به نظر میرسد بحران مستعجل اقتصادی با توسل به خلق پول و افزایش نقدینگی به کمی بعدتر حواله داده شده است و از این رهگذر فرصتِ کمِ خریداری شده به بهانه بزرگتر شدن بحران، مصروف به شامورتی بازی و جیغ های رسانه ای شده است. مساله ای که به وضوح به دنبال سرگرم کردن مردم و انحراف اذهان آنان از وضعیتی است که هر لحظه به انفجار در حوزه اقتصاد نزدیکتر می شود است. به نظر می رسد با همین خط عملی که دولتمردان در پیش گرفته اند باید بیش از این منتظر این نوع شامورتی بازی ها باشیم. طرفه اینکه انتخاب ترامپ در رقابت های ریاست جمهوری آمریکا و نظرگاهش در مورد برجام و عواقبی که برای آینده برجام دارد بیش از پیش این نوع رفتار سیاسی را برای دولت روحانی ایجاب می کند. رفتاری که به دنبال تبدیل تهدید حضور ترامپ به یک فرصت است و این مهم را از راه تند کردن فضای سیاسی کشور(آن هم به شکلی مصنوعی و در غیاب رقیبی جدی) و تبلیغ این مساله که بازگشت دوباره تندروها به قدرت در ایران باعث هم افزایی با شرایط منفی ایجاد شده با انتخاب ترامپ می شود، به پیش می برد. پس در این شرایط نیاز شدید دولت به اینگونه فرافکنی ها هم از لحاظ انحراف اذهان عمومی از مسائل اقتصادی و هم از لحاظ فراهم کردن شرایط برای انتخاب مجدد، نیازی مبرم و حیاتی است و از همین روست که بر خلاف انتظار عقلای قوم میبینیم که رئیس جمهور بیش از آنکه به خاطر وضعیت بد اقتصادی تاسف بخورد، متاسف از برگزار نشدن جلسه سخنرانی علی مطهری است. نوعی بر ساختن یک دشمن فرضی و حمله با تمام قدرت به سمت آن!
م