بر اساس این گزارش؛ اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاه از جمله افرادی هستند که در شکلدهی به نگرش دانشجویان تاثیرگذاری بسیاری دارند؛ برخی از این اساتید نگاه خوشبینانهای به کشورهای نظام سلطه از جمله آمریکا دارند و کوچکترین انتقاد به این کشورها را بر نمیتابند؛ لذا نتیجه آن میشود که نگرش دانشجویان تحت تعلیم آنها مانند خودشان شکل گرفته که خلاف واقعیت علمی و عملی است. این مسئله نهایتاً جهتگیری تصمیمگیری دانشجویان به نفع دشمن را درپی دارد که خود از مصادیق نفوذ میباشد.
ترجمه متن سخنراني 27 مي 2014 فرهاد عطايي كسي كه استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران معرفي شده در پانل اول كنفرانس "چگونه يك توافق منطقهاي ميتواند به خاتمه جنگ در سوريه كمك كند" كه با مشاركت وزارت امور خارجة دانمارك[1]، شوراي روابط بينالملل اروپا[2] و موسسه مطالعات بينالملل دانمارك[3] در كپنهاگ برگزار شد، به خودی خود جدی بودن مسئله نفوذ در وزارت علوم را دو چندان نشان میدهد.
در حالی که اینروزها اخبار شهادت مدافعان حرم پشت سر هم در رسانهها منتشر میشود ترجمه سخنرانی فرهاد عطایی نشان میدهد که وی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی را تندرو و حزبالله لبنان را مخوف میپندارد. استفاده از تعابیری چون رژیم جمهوری اسلامی و بیان مطالبی چون کماهمیت بودن بشار اسد برای ایران آنهم در بین کشورهای خارجی خود میزان قبحشکنی این سخنرانی را بیشتر نشان میدهد.
گفتنی است که برخی از این دست سخنرانی به عنوان سخنران علمی و فرصت مطالعاتی انجام میشود که دانشگاه بابت اینکار به اساتید پول پرداخت میکند
متن كامل ترجمه این سخنراني که در ادامه می آید به شرح زیر است:
بحران سوريه به يكي از خطرناكترين چالشهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بدل گشتهاست. با وجود اين واقعيت كه سوريه و ايران داراي مرزهاي مشترك نيستند، سوري نقش مهمي در اجراي برنامههاي منطقهاي ايران مخصوصاً در رابطه با لبنان و اسراييل داشته است. گذشت چهار سال از جنگهاي داخلي خونين سوريه با بيش از يكصد و شصت هزار زخمي و وضعيت رو به تغيير رژيم اسد باعث شده تا تهران نفوذ و قدرت خود منطقهاي خود را در معرض تهديد ببيند.
از بدو پيروزي انقلاب اسلامي در 1979 ايران در معرض تهديد گوناگون براي تغيير رژيم قرار داشته است كه اين تهديدها خصوصا بعد از به قدرت رسيدن نومحافظهكاران در دولت بوش و معرفي آنچه "برنامه خاورميانه بزرگ" ناميده ميشد بسيار جديتر شد. برنامه خاورميانه بزرگ در ايران تلاشي براي سرنگون ساختن رژيمهاي مخالف سياستهاي ايالات متحده و اسراييل تلقي ميشد. برنامه خاورميانه بزرگ قرار بود از ساقط كردن حكومت خودگردان ياسر عرفات در فلسطين آغاز شده و با عراق، سوريه و ايران ادامه يابد.
اگر چه اين برنامه به تمام اهداف اعلام شده خود نرسيد و بيسرو صدا با پايان دورة رياست جمهوري جرج بوش به بايگاني سپرده شد. اما پس از بسط و توسعه رويدادهاي هيجانانگيز موسوم به بهار عربي در جهان عرب خيليها در ميان مخالفان خارجي دولت ايران در آنسوي درياها به اين اعتقاد و يا شايد اميد رسيدند كه بعد از اسد رژيم اسلامي در ايران نيز ساقط خواهد شد. به نظر ميرسد كه ذهنيت رهبر جمهوري اسلامي و دنباله روهاي افراطي او مخصوصاً در سپاه پاسداران انقلاب و اشخاصي كه مستقيما مسئول سياست خارجي ايران هستند نيز همين باشد.
رژيم سوريه يك متحد مهم براي تهران بوده است. بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيروهاي صدام حسين ايران را اشغال كردند. در طول جنگ هشت سالهاي كه در پي اين اقدام عراق به وقوع پيوست تمام رژيمهاي عربي چه آشكارا چه پنهان از صدام حمايت كردند. سوريه تنها استثنا بود، دمشق تنها رژيم عربي بود كه پشتيبان تهران در جنگ با عراق باقي ماند. همچنين مدت كوتاهي پس از انقلاب اشغال جنوب لبنان توسط اسراييل بهانههاي لازم را براي ورود دولت انقلابي ايران به مسائل لبنان و نهايتا ايجاد يك قدرت نظامي و سياسي مخوف به نام حزبالله را پديد آورد.
اگر چه حزبالله دستورات خود را مستقيما از ايران نميگيرد اما يك متحد حياتي براي ايران در مرزهاي اسراييل و سوريه است. ميتوان گفت كه جمهوري اسلامي ايران و اسراييل در سه دهة گذشته درگير يك جنگ نيابتي بودهاند. تلآويو با استفاده از نفوذ سهمگين خود در واشنگتن با موفقيت توانسته است خسارتهاي اساسي به ايران وارد كند، اما تهران از فعاليتهاي حزبالله در لبنان و در مرز اسراييل سود برده است. در روابط تهران با حزبالله همكاري رژيم سوريه نقشي حياتي دارد. ساقط شدن رژيم طرفدار ايران در سوريه نفوذ و قدرت مانور ايران در منطقه را به شدت تضعيف خواهد نمود.
از نظر ايران سقوط اسد و از ميان رفتن كامل اين رژيم عواقب مهم ديگري را هم نه فقط براي ايران بلكه براي كل منطقة خاور ميانه در پي خواهد داشت. با ادامة جنگ، يكپارچگي سرزميني سوريه به نحو فزايندهاي به مخاطره ميافتد و اين امر مسلماً در بلند مدت تهديدي عليه امنيت منطقهاي ايران تلقي ميشود. تجزية سوريه مسلماً بر ساير كشورهاي منطقه از جمله عراق اثرگذار خواهد بود. هر نوع تلاشي از سوي دو ميليون نفر جمعيت كرد ساكن در سوريه براي استقلال و تاسيس يك كشور كردي براي عراق و ايران كه هر دو داراي جمعيت بزرگي از كردها در مرزهاي مشترك خود هستند عواقب جدي در پي خواهد داشت به ويژه اين كه در حال حاضر هم در عراق و هم در سوريه كردها از نوعي خودمختاري برخوردار گرديدهاند.
تهران همچنين از ناحية سياستهاي هويتي رو به گسترش در منطقه نيز نگراني دارد. ايران كشوري با اقوام و اديان متعدد است. اگر چه اكثريت جمعيت اين كشور را شيعيان تشكيل دادهاند اما در اغلب مناطق مرزي ايران سنيها و اقليتهاي قومي نظير كردها، بلوچها، عربها و تركمنها ساكن هستند. شيعه باوري ايدئولوژي انقلاب اسلامي را تشكيل داده و يكي از عوامل تعيين كننده در فرموله شدن سياست خارجي جمهوري اسلامي باقي مانده است. با توجه به اين كه شيعهها يك اقليت كوچك از جمعيت 2/1 ميليارد نفري مسلمانان جهان را تشكيل ميدهند تهران نگران سرنوشت شيعيان در سوريه، لبنان، شبههقاره هند، عراق و بقية خليج فارس است. در حال حاضر رقابت ميان رياض و تهران شكل گرفته كه عواقب مرگباري را در سوريه، عراق و لبنان در پي داشته است. اين رقابتي نيست كه تهران خواهان آن باشد يا براي تهران سودي در بر داشته باشد.
از همان ابتداي انقلاب دولت ايران سوريه را به عنوان مهمترين كشور در خط مقدم مقابله با اسراييل مورد تحسين قرار داده است. بنابر اين سقوط رژيم سوريه در تهران يك جهش عمده در افزايش قدرت اسراييل - كشوري كه آشكارا از اشغال ايران و تغيير رژيم تهران سخن گفته - تلقي ميشود. و بالاخره ايران در مورد القاعده كه اقدامات خشونت آميز و ايدئولوژي سني راديكال آن عليه منافع ايران و البته منافع منطقه است هم نگراني دارد. تهران گسترش و تداوم جنگ داخلي در سوريه را يك فرصت ايدهآل براي افزايش و نفوذ القاعده در منطقه ارزيابي ميكند.
البته به ويژه پس از انتخاب شدن حسن روحاني در انتخابات سال 2013 ميتوان نوعي تغيير تدريجي را هم در مواضع ايران نسبت به سوريه مشاهده نمود. مسلم است كه اين تغيير موضع، حاصل تغييرات به وقوع پيوسته در بحران سوريه و نيز در ترتيبات استراتژيك و ژئوپوليتيك در خاور ميانه است. در حال حاضر بسياري از رهبران در ايران به اين نتيجه رسيدهاند كه تا وقتي كه اسد در راس امور باشد سوريه نميتواند به عنوان يك كشور با ثبات و يكپارچه به موجوديت خود ادامه دهد.
با گذشت چهار سال از جنگ كسي انتظار ندارد كه بشار الاسد بتواند قدرت و اقتدار خود بر سوريه مثل قديم مجددا به دست آورد. خود اسد و رژيم او در حقيقت آنقدرها هم براي تهران اهميت ندارد. هر چه باشد اتحاد با رژيم سوريه از زمان اشغال ايران توسط عراق در 1980 تا امروز بر اساس مشتركات ايدئولوژيك نبوده است چرا كه حزب بعث حاكم بر سوريه هم سكولار و هم سوسياليست است. حداقل خواستههاي ايران مشاهدة استقرار دولت جديدي در سوريه است كه نسبت به ايران دشمن نيست و حداكثر خواستههاي ايران اين است كه ترجيحا متحدي در اين كشور داشته باشد كه به عنوان يك شريك به اجراي سياستهاي تهران در منطقه كمك كند.
________________________________________
[1] Ministry of Foreign Affairs of Denmark
[2] European Council on Foreign Relations
[3] Danish Institute for International Studies
Syria Conference, Copenhagen May 2014: FARHAD ATAI
https://www.youtube.com/watch%3Fv%3DWiKpGsAypMY
https://channelmeter.com/videos/WiKpGsAypMY
http://tors.ku.dk/eksterne_arrangementer/diis-event-syria/