پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی:دکتر حجت اله عبدالملکی/به یاد دارم در سال ۲۰۱۲ یعنی وقتی که تحریمها به اوج خودش رسیده بود، رویترز از قول تعدادی از اقتصاددانان غربی خطاب به آقایان سناتور آمریکایی نوشت، شما که تحریمهای ایران را طراحی میکنید بدانید اقتصاد ایران اقتصادی بسیار بزرگ و قوی است.
این اقتصاد را نمیتوان با تحریم کردن از پای درآورد. دلیل را نیز اینگونه توضیح داد که اقتصاد ایران اقتصادی است که فقط ده درصد وابستگی دارد. حساب کرده بودند (GDP) یا تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایران پانصد میلیارد دلار و پنجاه میلیارد دلار نیز واردات آن است که در واقع گویای این است که این کشور ده درصد وابستگی دارد.
لذا این اقتصاددانان غربی بر این باور بودند که با تحریم ایران کلاً میتوان جلوی مبادلات خارجی آن را گرفت؛ زیرا این اقتصاد، اقتصاد بسیار بزرگ و قدرتمندی است.
لازم است این نکته را یادآوری کنم که این اقتصاد هشتاد میلیون نفر جمعیت دارد. بیستونه میلیون نفر نیروی کار فعال دارد. ده میلیون نفر متخصص دانشگاهی دارد. صد و شصت و پنج میلیون هکتار وسعت دارد. صد و سی میلیون مترمکعب در سال بارندگی دارد، در واقع آبهای تجدیدشوندهای هستند که میتوان روی آن حساب کرد. زیرساختهای بسیار گستردهای دارد. بزرگترین دارندهی ذخایر نفت و گاز در جهان است. از نظر جغرافیایی و بهاصطلاح ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در منطقهای راهبردی است که میتواند از شرق به غرب و شمال به جنوب ترانزیت انجام دهد. ترانزیت هوایی آن ظرفیت بسیار بالایی دارد. همچنین قدرتها و ظرفیتهای بسیار بالایی که در اقتصاد ایران وجود دارد.
در واقع غربیها و سناتورهای آمریکایی میدانستند که اقتصاد ایران قوی است و با تحریم اتفاقی برایش نمیافتد، اما معتقد بودند که اقتصاد ایران بعد از تحریم با رفتارهای نامطلوب مدیران روبهرو خواهد بود؛ یعنی سوءمدیریت. بخشی از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نیز رفتار نامطلوب انجام خواهند داد؛ یعنی الگوی نامطلوب مصرف و تولید.
اقتصاددانان غربی به سناتورهای آمریکایی گفتند، شما چنین اقتصادی را حتی اگر تحریم کنید، نمیتوانید زمین بزنید؛ زیرا اقتصاد بسیار قدرتمندی است.
همانطور که میدانید و عرض شد، حرف آنها نیز کاملاً صحیح بود، اما سناتورهای آمریکایی که تحریمها را طراحی میکردند، ضمن اینکه تلویحاً تأیید کردند که اقتصاد ایران اقتصادی قدرتمند است و صرف تحریم مشکلی برایش پیش نمیآید، اعلام کردند که در این تحریمها روی نقاطی که به آن امید بستهاند، تأکید نمودهاند؛ یعنی ناکارآمدیهای اقتصاد ایران.
در واقع غربیها و سناتورهای آمریکایی میدانستند که اقتصاد ایران قوی است و با تحریم اتفاقی برایش نمیافتد، اما معتقد بودند که اقتصاد ایران بعد از تحریم با رفتارهای نامطلوب مدیران روبهرو خواهد بود؛ یعنی سوءمدیریت. بخشی از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نیز رفتار نامطلوب انجام خواهند داد؛ یعنی الگوی نامطلوب مصرف و تولید. در بحث سیاسی نیز بعضی از گروهها رفتارهای بد سیاسی انجام خواهند داد که نتیجهی آن رفتار نامطلوب انتخاباتی یا الگوی نامطلوب سیاسی خواهد بود. بنابراین آنها با امید به اینکه این رفتارهای نامطلوب اقتصاد ایران را دچار مشکل سازد تحریمها را اجرا کردند.
توجه داشته باشید، آنچه برای اقتصاد ایران ایجاد مشکل خواهد کرد این است که نظام بانکی اقتصاد ایران برای مثال در سال ۹۳، سیصد و بیست یا سیصد و چهل هزار میلیارد تومان تسهیلات میدهد. تسهیلاتی که تقریباً هیچی از آن وارد بخش تولید نمیشود
توجه داشته باشید، آنچه برای اقتصاد ایران ایجاد مشکل خواهد کرد این است که نظام بانکی اقتصاد ایران برای مثال در سال ۹۳، سیصد و بیست یا سیصد و چهل هزار میلیارد تومان تسهیلات میدهد.
تسهیلاتی که تقریباً هیچی از آن وارد بخش تولید نمیشود. بعد بهجای اینکه نظام بانکی مدیریت شود که حداقل یکسوم این تسهیلات به بخش تولید برود تا با آن بخش تولید ایران احیا شود و اثرات بخش زیادی از تحریمها را بهطور کامل لغو کند، تمام همّوغم مسئولان آن روی بحث مذاکرات است بهگونهای که وقتی از وزیر اقتصاد، صنعت و کشاورزی سؤال میشود برنامه شما برای آینده اقتصاد چیست؟ همکاران ایشان به این نتیجه میرسند که، تحریمها برداشته شود و مشکلات اقتصادی ایران برطرف میشود.
بنابراین آنچه در مسئلهی تحریمها نقطهی اتکای غربیها بوده است، ناکارآمدیهای داخل اقتصاد ایران است که بخش عمدهی آن مدیریت اقتصادی است. ممکن است عدهای بگویند فرهنگ مصرف و تولید نیز مشکل دارد. به نظر میرسد، اهمیت نامطلوب بودن فرهنگ مدیریت اقتصادی از دوتای دیگر بیشتر است؛ زیرا کسی که باید فرهنگ مصرف و تولید را اصلاح کند همان مدیر اقتصادی است که امروز الگوی مدیریت اقتصادی اسلامی و فرهنگ مطلوب مدیریت اقتصادی را رعایت نمیکند. در نتیجه اگر نوع مدیریت اقتصادی، نوع نگاه به مسائل و نوع علتسنجیهایی که انجام میشود صحیح شود، الگوی مصرف و الگوی تولید نیز اصلاح میشوند.
حقیقت این است که اصرار میشود مصرفکنندهی داخلی در شرایط جنگی اقتصادی امروز تا آنجا که برایش مقدور است از کالای خارجی کمتر استفاده کند. انصافاً نیز مصرفکنندهها در این چند سال اخیر در این زمینه بسیار تلاش نمودهاند. در واقع بااینکه هنوز این میزان مصرف به حد مطلوب نرسیده است، اما باید بگویم که در حال پیشرفت هستیم. درحالیکه وقتی مصرفکنندهی داخلی در این زمینه سعی میکند، مدیرانی را میبیند که خودروهای خارجی سوار میشوند، برای خریدهای اداره و سازمان خود از کالاهای خارجی استفاده میکنند، مواد غذایی خارجی میخرند، لباسهایی با برندهای خارجی میپوشند. متأسفانه این کاری است که امروزه بسیاری از مدیران کشور انجام میدهند. بنابراین نباید از مصرفکننده و مردمی که شاهد چنین رفتارهایی از مدیران خود هستند انتظار همراهی داشت. هرچند مردم تا امروز در این زمینه همراهی کردهاند.
در نتیجه اگر الگوی رفتاری مدیران اصلاح شود، چه الگوی رفتارهای شخصی اقتصادی آنها و چه الگوی مدیریتی آنها، یعنی نوع رفتاری که برای حل مسائل و مشکلات اقتصادی از خود بروز میدهند، الگوی مصرف و الگوی تولید اصلاح میشود. بنابراین بخش زیادی از آن بیستدرصدی که عرض شد از اثرات تحریمهای اقتصادی است، خنثی خواهد شد.
آیا تعاملات خارجی تنها راهحل مشکلات اقتصادی کشور است؟ در واقع اصرار بر اینکه مذاکرات راهحل مشکلات اقتصادی کشور است باعث میشود در پرتگاهی دولبه بایستیم که افتادن از هر طرف آن باعث خسارت میشود. اگر در مذاکرات به توافق نرسیم، مردم ناامید میشوند؛ زیرا بعد از اینکه گفته میشد راهحل در مذاکرات است، مذاکرات نیز نتیجه نداده است. بنابراین احساس بدبختی خواهند کرد. اگر تحریمها نیز برداشته شود، ازآنجاکه مردم منتظر گشایش بودهاند خواهند پرسید، پس چه شد؟
درحالیکه آن گشایش در حالت واقعی تقویت تولید ملی و تولید داخلی است که مشکل بیکاری را برطرف و تورم را بهصورت ریشهای درمان میکند. شاید مشکل تورم با واردات زیاد در مقطعی کوتاه نیز قابلدرمان باشد، اما همانطور که عرض شد این راهحل درمانی مقطعی است. به نظر بنده مسئلهی تورم با تولید ملی بهصورت ریشهای درمان میشود و همچنین دیگر مسائلی که در اقتصاد کشور وجود دارند.
مصرفکننده و مردم کشور پس از لغو تحریمها انتظار دارند آنچه به آنها وعده داده شده است تحقق پیدا کند. در نتیجه دولت با توجه به وعدهای که داده بود مجبور خواهد شد مشکلات اقتصادی را با سرازیر کردن حجم زیادی کالا به کشور برطرف نماید. این راهحل اصلاً اقتصادی نیست، بلکه مشکلات را عمیقتر نیز خواهد کرد و قطعاً مسئلهی بیکاری را که از مسئلهی تورم کماهمیتتر نیست، تشدید خواهد شد.
در واقع اصرار بر اینکه مذاکرات راهحل مشکلات اقتصادی کشور است باعث میشود در پرتگاهی دولبه بایستیم که افتادن از هر طرف آن باعث خسارت میشود. اگر در مذاکرات به توافق نرسیم، مردم ناامید میشوند؛ زیرا بعد از اینکه گفته میشد راهحل در مذاکرات است، مذاکرات نیز نتیجه نداده است. بنابراین احساس بدبختی خواهند کرد. اگر تحریمها نیز برداشته شود، ازآنجاکه مردم منتظر گشایش بودهاند خواهند پرسید، پس چه شد؟
بنابراین برطرف شدن مسائل اقتصادی کشور را به موضوع لغو تحریمها حواله دادن، کشور را بر پرتگاه دولبهای قرار میدهد که اگر تحریمها لغو نشود مردم ناامید خواهند شد و اگر لغو بشود باعث ایجاد انتظاراتی در مردم میشود. توجه داشته باشید که امید مهمترین عنصر در پیشرفت اقتصادی است. از طرفی نیز افزایش وارداتی که ممکن است در جهت تأمین انتظار مردم انجام شود، در واقع سیلی است که تولید ملی را با خود میشوید و میبرد.
اگر تحریمها لغو نشود، اقتصاد ایران به بنبست میرسد؟ در حال حاضر در شرایط تحریم نیز اقتصاد کشور در بنبست قرار ندارد. خودمان اقتصاد را متوقف کردهایم. مثل این است که با ماشین مسیری را میرویم، وقتی در مسیر به بنبست میرسیم با زمانی که مسیر باز است و خود پای را بر ترمز گذاشتهایم و ماشین را نگه داشتهایم متفاوت است.
در شرایط فعلی که در اوج تحریمها هستیم میتوانیم اقتصاد کشور را اداره کنیم. بخش دولتی بههرحال بودجهاش موجود است و میتواند با افزایش کارایی بودجهاش بسیاری از مشکلات را برطرف نماید.
در حال حاضر نیز صادرات غیرنفتی ایران با قدرت انجام میشود. بنابراین برخلاف این گفته که باید تحریمها برداشته شود تا صادرات غیرنفتی کشور بیشتر شود، با این شرایط نیز صادرات غیرنفتی در طول سالهای تحریم بهطور مرتب افزایش پیدا کرده است. درست است که واردات تا حدودی محدود شده است، اما مقدار آن نیز زیاد نبوده است. در حد پنج میلیارد دلار یعنی حدود هشت درصد واردات کشور نسبت به سال ۸۹ کمتر شده است. سال ۸۹ نیز که واردات بالای شصت میلیارد دلار بوده است وضعیت بسیار نامطلوب بوده است و کارشناسان خواستار کاهش مقدار واردات بودهاند. در واقع بروز تحریمها مانند عنصری مثبت در زمینهی کاهش میزان واردات عمل کرده است. در بحث تولید نیز اگر بخواهیم همین امروز نیز زیرساختهای تولید در کشور وجود دارد.
در پاسخ به عدهای که میگویند اگر تحریمها برداشته نشود سرمایهگذاری خارجی اتفاق نمیافتد و چرخ اقتصاد نمیچرخد باید عرض کنم که در شرایط تحریمها نیز سرمایهگذاری خارجی کشور چندان کاهش نداشته است. سرمایهگذاری خارجی کشور قبل از تحریمها حدود چهار میلیارد دلار بوده است و بعد از تحریمها سهونیم میلیارد دلار شده است؛ یعنی سرمایهگذاری خارجی بیستوپنج درصد کاهش داشته است. توجه داشته باشید که در واقع یک میلیارد دلار در برابر اقتصادی که هزار میلیارد دلار (GDP) دارد یک در هزار است.
ضمن اینکه سرمایهگذاری خارجی واقعاً تأثیر خاصی بر اقتصاد ایران نداشته است. توجه داشته باشید که تقریباً هشتاد درصد سرمایهگذاری خارجی کشور در صنعت نفت بوده است؛ یعنی خارجیها میآمدند، سرمایهگذاری میکردند، زمین را سوراخ میکردند، نفت برمیداشتند و میبردند. بنابراین این سرمایهگذاری خارجی راهحلی برای مشکل تولید، اشتغال و تورم کشور نخواهد بود. لذا عرض بنده این است که با وجود همین شرایط تحریمها باید چرخ تولید کشور را به حرکت دربیاوریم. امروز در بخش کشاورزی بیستوسه میلیون هکتار زمین کشت نمیشود؛ یعنی بیش از یکونیم برابر زمینهایی که در حال حاضر زیر کشت هستند. بهرهوری آب حدود ده تا بیست درصد است که میتوان آن را تا هشتاد درصد افزایش داد.
در بخش صنعت در واقع هفتاد درصد کارگاههای صنعتی کشور تعطیل است که البته این هفتاد درصد بهراحتی ظرف شش ماه تا یک سال میتوانند فعال شوند. نظام بانکی کشور وجوهات را بد تخصیص میدهد. الگوی عملیات بانکی کشور و الگوی ارائهی تسهیلات را میتوان با روشهایی نهچندان پیچیده در چهارچوب بانکداری اسلامی اصلاح کرد بهگونهای که بخش زیادی از این منابع مالی موجود به تولید برسد و بقیهی آن نیز بهصرف نیازهای ضروری مردم شود. چهبسا در چند سال اخیر یکی از مسائل حوزهی بانکی محدود کردن وام ازدواج بوده است.
واقعاً مضحک است اقتصادی که میتواند سالی سیصد و چهل هزار میلیارد تومان تسهیلات دهد، نتواند پنج تا شش هزار میلیارد تومان تسهیلات قرضالحسنهی مربوط به زوجهای جوان را تأمین کند. دلیل آن نیز مشکل در الگوی بانکی کشور است. مدیران بانکی ایران فرهنگ مدیریت اسلامی را ندارند. عدهای از آنها صرفاً به دنبال سودجویی و سودطلبی هستند.
بنابراین اگر تولید کشاورزی تقویت شود، تولیدات صنعتی کشور که در حال حاضر تعطیل هستند تقویت شوند و نظام بانکی نیز اصلاح شود، بهتبع آن فرهنگ مصرف اصلاح میشود، هرچند در حال حاضر نیز تاحدودی در حال اصلاح است. همچنین فرهنگ تولید تقویت میشود و بقیهی اجزای اقتصادی کشور نیز اصلاح و تقویت میشوند.
اینگونه مشکلات اقتصادی کشور کاملاً برطرف میشود و ایران به اقتصادی قدرتمند تبدیل میشود. منظور بنده در همین شرایط تحریمهاست؛ زیرا دلیل اینکه دشمن جرئت کرده است که ایران را تحریم کند این دیدگاه بوده است که اقتصاد کشور ناکارآمد است. بنابراین اگر سوراخهای داخل اقتصاد کشور بسته و خلأها رفع شود و مسئلهی مدیریت، تولید و فرهنگ اقتصادی اصلاح شود، دشمن اطمینان حاصل میکند که نمیتواند به این اقتصاد نفوذ کند. لذا دیگر تحریمی در کار نخواهد کرد؛ زیرا خودش یکجا تحریمها را برخواهد داشت.
این نکته تفسیر کلام حضرت آقاست که فرمودهاند زمانی که ملت ایران به قله برسد، خصومتها و دشمنیها پایان خواهد یافت. در واقع وقتی اقتصادی که مردم آن قوی هستند، زیرساختهای اقتصادی آن قوی است و منابع قوی دارد، مدیریت قوی و فرهنگ اقتصادی درست نیز داشته باشد هیچ اقتصادی در دنیا نمیتواند با آن وارد جنگ شود.
در چنین شرایطی تحریمها بهصورت اتوماتیک برداشته خواهد شد؛ زیرا در چنین شرایطی تحریم کردن اقتصادی قوی مثل اقتصاد ایران به معنی محروم کردن خودشان از منافع این اقتصاد بزرگ است. در مدتزمانی منطقی، با محاسبه عرض میکنم، حدود بیست تا سی سال، با وجود شرایط تحریم میتوانیم اقتصادمان را به سومین یا چهارمین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل کنیم. امروز حدود هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی در ایران انجام میشود که میتوان این مقدار را به هفت هزار میلیارد دلار رسانید؛ یعنی حدود ششصد درصد رشد اقتصادی ایجاد کرد که تقریباً دوونیم برابر اقتصاد فرانسه و بعد از اقتصاد آمریکا و چین است. ایران میتواند به این مرحله برسد که در این صورت ابرقدرت خواهد شد. اتفاقاً هدف دشمن نیز از اجرای تحریمهای اقتصادی این است که ایران به آن مرحله نرسد.
دشمن با بررسی ظرفیتهای ایران متوجه شده است که بعد از انقلاب در ایران حرکتی جدی برای تقویت اقتصاد شروع شده است. آنها تصور میکنند که ایران اسلامی با ایدئولوژی قوی خود اگر اقتصادی قوی نیز داشته باشد هیچکس حریف او نخواهد شد. در نتیجه ابرقدرت بلامنازع خواهد شد. درحالیکه ایران بهدنبال ایجاد امپراتوری یا کسب قدرت اقتصادی نیست، بلکه بهدنبال هدایت بشریت بهسمت خدا و عبودیت است که اگر چنین شرایطی ایجاد شود قطعاً این کار صورت میپذیرد و یکی از نتایج قطعی آن نیز نابودی سلطه و استکبار اقتصادی امثال آمریکا خواهد بود.
تحریم ایران نیز به همین دلیل است. بحث این نیست که آیا ایران میتواند ده تا پانزده درصد تورم خود را کنترل کند؟ یا میتواند سه تا چهار میلیون نیروی کار بیکار خود را سرکار ببرد. اینها کارهای بسیار سادهای است که اگر میخواست انجام داده بود. بنابراین اگر بخواهیم میتوانیم اقتصاد قدرتمندی ایجاد کنیم که هیچکس در دنیا نتواند به آن چپ نگاه کند، چه برسد به اینکه بخواهد تحریمش کند.
کلام پایانی:
در شرایط کنونی که وضعیت مذاکرات و لغو تحریمهای خارجی در هالهای از ابهام قرار دارد به دولت توصیه میشود که در وضعیت فعلی انرژی خود را صرف بر تقویت اقتصاد ملی کند، نه اینکه تحریمها برداشته شود. ممکن است بپرسید که آیا میتوان پیگیر هر دو بود؟ به نظر بنده علاوه بر اینکه پیگیر اقتصاد ملی هستیم میتوانیم همزمان مشکلات را برطرف و پیگیر برداشتن تحریمها نیز باشیم. اگر تحریمها برداشته شد چه بهتر. اگر برداشته نیز نشد مهم نیست. توجه داشته باشید که اگر مسئلهی تقویت اقتصاد ملی با مسئلهی پیگیری مذاکرات و برداشتن تحریمها تناقض و ضدیتی ایجاد کند قطعاً اولویت با تقویت تولید ملی است. متأسفانه در بحث تقویت تولید ملی، بخشی از تقویت تولید ملی همان توسعهی صادرات است که یکی از سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیز بهشمار میآید.
برای مثال، امروز، کشور بولیوی کشوری برنامه دارد چندین هزار مگاوات ظرفیت تولید برق نیروگاهی خود را، به نیروگاههای حرارتی افزایش بدهد. این تقاضا از طرف کشور بولیوی بهصورت بالقوه وجود دارد. از طرف دیگر شرکتهای داخلی ایران نیز قدرت ساخت نیروگاه را دارند. یکی از شرکتهای ایرانی سی تا چهل توربین گازی بزرگ تولید کرده است که مورد استفاده قرار نمیگیرد. دیپلماسی اقتصادی اقتضا میکند که آقای رئیسجمهور و وزیر خارجه بیایند و انرژی خود را صرف این کنند که تقاضای بالقوهی بولیوی برای ساخت نیروگاه را با قدرت تولیدکنندگان داخلی ایران، برای تولید نیروگاه در بولیوی، به یکدیگر برسانند. این قرارداد منعقد میشود و دستگاه دیپلماسی ایران این را پشتیبانی میکند تا اجرا شود. بر اثر این اقدام، ایران، چند ده میلیارد دلار عایدات ارزی خواهد داشت. ضمن اینکه تولید ملی تقویت شده است، اشتغال نیز در کشور بیشتر شده است.
اینگونه اقتصاد ایران در سطح بینالمللی مطرح میشود و قدرت بیشتری کسب میکند. بنابراین اگر سرگرم بودن وزارت خارجه به مسائل و مذاکرات باعث شود که چنین منافع بزرگی که در جاهای مختلف دنیا داریم نادیده گرفته شود. این ضرر و زیانی است که اقتصاد ملی ایران امروز نیز با آن مواجه است. فرصتهای اقتصادی در سطح جهانی، با کشورهایی که حداقل دشمن ایران نیستند و بعضاً دوست نیز هستند بسیار زیاد است.
دیپلماسی قوی باعث میشود که از فرصت اقتصادی بینالمللی به نفع اقتصاد ملی، تقویت تولید و اشتغال و به نفع درآمدهای مردم و اقتصاد بهرهوری شود. حال اگر دولت بخواهد تمام توان خود را بر مذاکرات بگذارد، چنین فرصتهایی از دست میرود. بولیوی منتظر ایران نمیماند. وقتی دیپلماسی ایران در جهت بستن قرارداد با بولیوی نباشد، این فرصت نصیب کشور دیگری خواهد شد. ضمناینکه دوستان باید دقت کنند که بعضاً کشورهایی بهاشتباه جامعهی جهانی نامیده میشوند که در تعامل اقتصادی با آنها نفع خاصی وجود ندارد. برای مثال تعامل با اقتصاد آمریکا چه منفعتی برای ایران دارد؟ آیا آمریکا از ایران نیروگاه میخرد؟ آیا آمریکا از ایران کالا میخرد؟ آیا آمریکا از ایران محصولات غذایی فرآوریشده میخرد؟
آمریکا معمولاً تعاملی میکند که از ایران نفت خام بخرد. در واقع مواد معدنی خام را از کشور ایران میخرد و کالاهای تولیدشده به ایران صادر کند. کالاهایی مثل خودرو و ابزارهایی که در آن تکنولوژی بهکاررفته، ابزارها و محصولات دانشبنیان را صادر میکند. این کار به ضرر ایران است. انگلیس نیز از ایران نیروگاه نمیخرد. فقط میخواهد میزان واردات خود را به ایران افزایش دهد. آلمان نیز همینطور.
کشورهایی نیز هستند مثل کشورهای آفریقایی که از ایران تکنولوژی و نیروگاه میخرند و به ما دلار میدهند. کشورهای آمریکای لاتین از ایران کالاهای سرمایهای میخرند. محصولات غذایی میخرند و کالاهایی که اقتصاد ایران را تقویت میکند. لذا به نظر بنده، مسئلهی مذاکرات ولو اینکه به نتیجه نیز برسد، اثری را که منتظر آن هستیم بر اقتصاد ایران نخواهد گذاشت. در همین یکسالونیم یا بیشتر صرفاً درجا زدهایم و در واقع اقتصاد در آن حالت رکود خود باقی مانده است. اینگونه هرچه پیش میرویم برنامهی اقتصادی کشور نیز بیشتر متوقف میشود.*
* دکتر حجت اله عبدالملکی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (ع)