در انتهای برنامه لوح سپاس انجمن توسط دکتر محقق، علی جنتی، دکتر نوش آفرین انصاری و استاد احمد احمدی به حورا صدر، فرزند امام و مدیر مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر اهدا شد. حورا صدر بعد از دریافت لوح با تشکر از انجمن برای برگزاری این مراسم اظهار امیدواری کرد این جمع، به زودی برای استقبال از امام موسی صدر گرد آید.
خلاصه برخی سخنرانی های این نشست را در ادامه می خوانید.
مهدی محقق: مگر چند نفر مثل امام موسی صدر پیدا می شود؟ چرا مسئله ربودن او با جدیت پیگیری نمیشود؟
* امام موسی صدر نامی آشناست نه تنها برای ما بلکه در تمام کشورهای عربی و اسلامی این شخصیت بزرگ را بهخوبی میشناسند. من بارها به کشورهای عربی سفر کردهام و دیدهام که همه از او به نیکی یاد میکنند. و زحمات او را برای ایجاد وحدت میان مسلمانان تمجید و تعریف میکنند. متأسفیم که امام موسی صدر را میان خودمان نداریم. امید داریم که مقامات عالیۀ مملکت پیگیر پرونده امام موسی صدر باشند، تا بتوانند سرنخی از وضعیت ایشان پیدا کنند.
* نمیشود شخصیت بزرگی چون ایشان به هر دلیل ربوده شود و در مملکت ما کأن لم یکن منظور شود. این وظیفۀ ما مسلمانان است. امام موسی صدر اهداف مقدسی در تقریب بین مذاهب و ایجاد وحدت داشت که الان بیش از هر چیز نیازمند آن هستیم. ایشان از کسانی بود که این هدف را دنبال میکرد و به هدف خودش هم رسیده بود. ولی باز هم نیاز داریم که این وحدت به وسیلۀ ایشان ادامه پیدا کنند و افرادی باشند که او را اسوه و الگوی خود قرار دهند و در این راه قدم بردارند.
* مگر چند امام موسی صدر در مملکت ما پیدا میشود؟ یا چگونه میتوانیم امام صدر تربیت کنیم؟ این ارزش ندارد که اولیای امور پیگیری کنند؟ حیف است که او را به باد فراموشی بسپارند.
*سابقه آشنایی ام با امام موسی صدر به حدود شصت سال قبل برمی گردد. در سال ۱۳۲۴ شمسی، پدرم، عباسعلی محقق واعظ خراسانی، به دعوت آیتالله بروجردی به قم رفت و مدتی در آنجا منبر رفت. در اولین و یا دومین سفرم به قم، همراه پدر به دیدار مرحوم صدر بزرگ نایل شدم که جلال و شکوه و شوکت از تمام وجودش پیدا بود و در آن زمان از مراجع بزرگ تقلید در قم به شمار میآمدند.
*امام موسی صدر شخصیت بسط یافته پدرش بود،ایشان به نشر حقیقت اسلام در بلاد عرب میپرداخت. در همان زمان یکی دو بار برای شرکت در همایش هایی به لبنان سفر کردم. در آن همایشها که درباره رابطه اسلام با سنت و تجدد بود، بارها از امام موسی صدر به عنوان فردی که تلاش میکند راهی میان این دو ترسیم کند و مسلمانان را از افراط و تفریط برهاند، نام برده شد.
* امام موسی صدر روحاً و جسماً افراد را جذب میکرد که شاید کمتر در میان افراد هم نسلش این خاصیت وجود داشت. ما، من و مرحوم دکتر بهشتی و مرحوم علوی تهرانی و امام موسی صدر تقریباً همزمان وارد دانشگاه شدیم. همه ما در حوزه تحصیل کرده بودیم و هدفمان این بود که بتوانیم راهمان را برای حضور در فضاهای جدید باز کنیم. امام موسی صدر هم از ابتدا در این فکر بود که در کشورهای عربی نفوذ کند و وحدت اسلامی را استوار سازد و موفق هم شد. در هر کنگره ای که شرکت میکردیم همه درباره ایشان میپرسیدند که چنین شخصیتی در کجا تحصیل و رشد کرده؟
علی جنتی: امام موسی صدر برای آزادی ایرانیان دربند با شاه هم دیدار کرد
* اگر کسی لبنان قبل از ورود امام موسی صدر را بشناسد، میداند شیعیان چه وضعیتی داشتند، چه در جنوب و چه در بقاع. بیشترین سرمایه و قدرت در اختیار مسیحیان بود که در واقع بعد از خروج فرانسویان جایگزین آنان شده بودند. بعد از اینکه امام موسی صدر به لبنان رفتند، شروع به هویت بخشی کردند. مجلس اعلا را تأسیس کردند که محل تجمع همه قبایل شیعه شد. سپس فعالیت هایی برای آموزش فرزندان شیعه و کارآموزی آنان شروع کردند. این فعالیتها باعث شد به تدریج شیعیان شخصیتی برای خودشان احساس کنند و قدرت کسب کنند.
* ایشان در بین اهل سنت و مسیحیان نیز بسیار محبوب بودند و مجلس اعلا در بیروت محل رفت و آمد شخصیت های مختلف لبنان بود. شخص امام موسی صدر هم شخصیت شان به گونه ای بود که سفرای کشورهای غربی و شرقی به طور مرتب به ویژه در طی جنگ داخلی لبنان به ملاقاتشان میآمدند.
* من شاهد اولین دورهای آموزشی امل با همکاری فلسطینیها، برای جوانان شیعه بودم. زمانی در یکی از اردوگاه های فلسطینی شاهد بودم که حزب کمونیست لبنان، شیعیان را برای آموزش آورده بود. وقتی با آنان حرف زدم مشخص شد چیزی از کمونیسم نمیدانند و صرفا به این دلیل که این احزاب نیازهای اولیه خوراک و پوشاکشان را تأمین میکردند جذبشان شده بودند. در چنین شرایطی امام موسی صدر با تأسیس جنبش أمل، این جوانان را هم با مکتب شیعی آشنا کردند و هم آموزش نظامی دادند که بعدها در جنگ داخلی نقش مؤثری در حمایت از مسلمانان ایفا کردند.
* بنده و برخی دیگر از دوستان مانند مرحوم محمد منتظری، جزو اولین افرادی بودیم که به لبنان و سوریه رفتیم. بعد از آن به دلیل انشعاب در سازمان مجاهدین خلق بچه های مسلمان سازمان مجبور به خروج از ایران شدند. آنان هم خودشان آموزش نظامی دیدند و هم تعداد قابل توجهی را آموزش دادند که بعد از بازگشت به ایران نقش مؤثری در مبارزات داشتند. مأمن و پناهگاه همه ما امام موسی صدر بود. اگر حمایت های ایشان نبود، نه در لبنان و نه در سوریه نمیتوانستیم اقامت و فعالیت داشته باشیم.
* خرداد سال ۱۳۵۴ یا ۵۵ بود که آقای هاشمی به سوریه آمدند و ما را به لبنان بردند و به امام موسی صدر معرفی کردند. ایشان هم از هیچ کمکی به ما دریغ نکردند. در کتاب خاطراتم نمونه هایی از معرفینامههای ایشان به اداره گذرنامه یا مراکز دیگر را آورده ام که تلاش میکردند شرایط اقامت ما را فراهم کنند. در سوریه نیز ایشان با حافظ اسد صحبت کردند و وی به وزیر کشورش دستور داد که به ما اجازه اقامت بدهد. در اثر کمک های مادی و معنوی ایشان بود که توانستیم در آنجا بمانیم و فعالیت کنیم.
* امام صدر برای نجات ایرانیان دربند نیز تلاش می کرد، ایشان حدود سال ۵۰ به ایران آمدند و ملاقاتی با شاه داشتند. این مطلب را مرحوم بهشتی بعدها در منزلمان تعریف کرد و گفت که به دلیل شخصیت و جایگاه امام صدر، قرار ملاقاتی با شاه ترتیب داده شده بود و من به ایشان گفتم که راجع به حنیف نژاد و سایر رهبران مجاهدین خلق هم صحبت کنید. ایشان هم بعد از ملاقات گفتند که من همه مطالب را مطرح کردم و حین صحبت به صورت شاه نگاه میکردم تا عکس العملش را ببینم.
* آنچه درمورد ایشان اتفاق افتاد تاوان همین حمایتها و حرکتهایشان بود. ایشان حق عظیمی به گردن شیعیان لبنان و منطقه دارد. حتی بسیاری از فعالیت هایی که در سوریه برای شیعیان انجام شد به واسطه حضور ایشان بود. امیدواریم خدا ایشان را نجات دهد و به ما بازگرداند و ما بتوانیم راهی را که ایشان گشودهاند، ادامه دهیم.
حجت الاسلام دعایی: رفتار امام صدر طوری بود که حتی خواننده مسیحی لبنانی در حمایت از فلسطین می خواند
* من در قم جزو گروهی بودم که نشریه بعثت را منتشر میکردیم. در همان سالها امام موسی صدر سفری به ایران آمدند و آقای هاشمی جلسه ای را با حضور اعضای نشریه بعثت و فضلای قم در منزلشان ترتیب دادند و ایشان را هم دعوت کردند. بعد از ورود آقا موسی، مرحوم آیت الله منتظری وارد شدند و قصد داشتند در گوشه ای بنشینند. امام موسی صدر تا ایشان را دیدند، با آن قد بلند خم شدند و با اصرار دست آقای منتظری را بوسیدند و گفتند شما استاد من بودید و حق استادی به گردن من دارید. بعد هم ایشان را جای خود نشاندند. این رفتار برای ما که آن زمان طلبه بودیم بسیار آموزنده بود. اینکه شخصیت برجسته ای مانند امام موسی صدر اولا این دعوت دوستانه را میپذیرد و بعد اینگونه به استادش احترام میگذارد.
* امام موسی صدر برای سازماندهی شیعیان از هیچ عملی فروگذار نبود. حاضر بود به ملاقات شخصیت های مختلف برود و از همه دعوت کند. در مقابل عده ای هم بابت این ملاقاتها از ایشان انتقاد میکردند. در حالی که امام موسی صدر رهبر نظام شیعیان لبنان بود که در عین حال هرگز آرمانها و اهداف خود را فراموش نکرد. نمونه بارز آن هم حمایت ایشان از مبارزان ایرانی بود. اما این مقام هم الزامات خود را داشت. همان طور که حضرت امام خمینی در زمان رهبری نهضت غرب و شرق را یکجا محکوم میکنند اما وقتی در جایگاه رهبری نظام قرار میگیرند به رهبر شوروی نامه می نویسند.
* امام موسی صدر از هنرمندان نیز حمایت می کرد. در جهان عرب دو خواننده مطرح وجود داشت: ام کلثوم در مصر و فِیروز در لبنان. "فِیروز" زنی مسیحی بود و جزو هنرمندان فاخر به شمار میرفت که برای حمایت از امام موسی صدر و در مسیر ایشان آهنگی در حمایت از فلسطین اجرا کرد که یکی از زیباترین سروده های جهان عرب به نفع آرمان فلسطین بود.
* زمانی که امام موسی صدر و "فیروز" همزمان در مصر بودند. امام به وی پیام داد که اطلاع نداشتم در اینجا برنامه ای دارید. فیروز هم به احترام ایشان به هتل آمد و برنامه ای اختصاصی برایشان اجرا کرد.
* غیبت امام موسی صدر مصیبتی برای جهان اسلام است. ایشان در لبنان جامعه ای ساخت که امروز پشتوانه محکمی برای جهان تشیع است. امیدواریم خداوند چشمان ما را به جمال ایشان روشن کند.
مهدی فیروزان: امام، در همه جا کرامت انسان را اصل قرار می داد
* به نظر من مهمترین ویژگی امام موسی صدر که او را از بسیاری از مصلحان و فقها و اندیمشندان جدا میکند، نگاه ایشان به انسان است. انسان در نگاه ایشان اصیل و محترم است. انسان قبل از دین و رنگ و زبان و طبقه و هر نوع اعتباری، ذاتا محترم و پاک است.
* در این نگاه، در شرایط امروز و حوادث منطقه، چه آنکه میکشد و چه آنکه کشته میشود از کرامت ذاتی برخوردار است و بنابراین مستحق دلسوزی برای چنین سرنوشتی است. بر اساس این عقیده، امام موسی صدر در هر حوزه ای که میخواهد نظر بدهد کرامت انسان را اصل قرار میدهد، چه زمان صدور حکم فقهی، چه در زمان تحلیل اقتصادی و چه در تفسیر قرآن.
م