نگاهی به پنجمین روز جشنواره فجر
پنجمین روز جشنواره فیلم فجر با 4 فیلم اصلی همراه بود؛ فیلمهایی که به جز یکی از آنها درباره بقیه اساساً نمیتوان سخنی گفت.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:سجاد اسلامیان: پنجمین روز جشنواره فجر آن هم نسخه سیوسوم آن در حالی پایان یافت که ۵ روز فراموشی دغدغه مردم تمام شد و امروز روز ششم است (به یاد آخرین دیالوگهای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»).
پنجمین روز جشنواره فیلم فجر با ۴ فیلم اصلی همراه بود؛ فیلمهایی که به جز یکی از آنها درباره بقیه اساساً نمیتوان سخنی گفت.
فیلم «دو» به کارگردانی سهیلا گلستانی که داستان یک مرد از خارج برگشته و یک خدمتکار با مشکلات متفاوت را بدون هیچ داستانی، گرهای، جذابیتی و ... روایت میکرد.
فیلم «بهمن» هم به کارگردانی مرتضی فرشباف داستان زندگی پرستاری بود که نگران بچهاش بود، از پیرزنی پرستاری میکرد و نهایتاً از شوهرش جدا شد؛ حالا چرا؟ خدا میداند.
و نهایتاً فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» به کارگردانی هومن سیدی با داستانی برگرفته از چندین فیلم خارجی داستان مردی که ۵ روز است هر وقت از خواب بیدار میشود نمیداند چه کسی بوده و چه بوده و کجا بوده و کجا میرود و نهایتاً معلوم میشود رئیس گروه مواد مخدری است که جنسهایی پنهان کرده و از دو زیردست خود رکب خورده است و قرار است این ایام همچنان ادامه یابد.
اما استثناء روز پنجم جشنواره فیلم فجر «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داودی بود؛ فیلمی پاک با داستانی جذاب پر از حادثه و تقاطع که بیننده را تا پایان با خود همراه میکند اگر از آن داستان زندگی ماندانا در فیلم اغماض کنیم؛ داستانهای دیگر فیلم و فرآیند کلی آن نشان میدهد به حق تاکنون این فیلم به عنوان بهترین فیلم از نگاه بینندگان جشنواره انتخاب شده است.
فیلمی که به احتمال زیاد در سال آینده دارای اکران خوبی خواهد بود و خواهد توانست مردم را به سینما دعوت کرده آنها را سرگرم کند و گیشه خوبی داشته باشد.
حال اگر بخواهیم به مردمی که بیرون از کاخ جشنواره هستند از درون بگوییم این نکته است که با گذشت نیمی از مدت جشنواره برخلاف مدعای مسئولان سینمای کشور، سینمای ایران سال آینده رونقی نخواهد یافت و روز پنجم مملو از فیلمهایی خنثی و بیخاصیت بود.
چرا که اگر به سالن سینمای میلاد میآمدید میدیدید که به جز یکی دو سئانس تماشاچیان یا خواب بودند یا از اینترنت مجانی برج استفاده میکردند و هر چند دقیقه یکبار سر بلند میکردند و چشم باز میکردند شاید که اتفاقی افتاده باشد.
/خ
منبع:فارس