شعرهای رضا اسماعیلی به مناسبت ۲۸ صفر
شبی که خنده شیرین باغبـان گم شد
29 آذر 1393 ساعت 18:10
رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان دو «غزل-مرثیه» به انگیزه رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) سروده است.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان دو «غزل - مرثیه» به انگیزه رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) سروده است. این اشعار به شرح زیر است:
داغ ناگهان(برای رحلت پیامبر(ص)
شبی که نور زلال تو در جهان ُگـــــــم شد
سپیده جامه سیه کرد و ناگـهان گم شد
ستاره خـــون شد و از چشم آسمان افتاد
فلک ز جلـــوه فرو ماند و کهکشان گم شد
به باغ سبز فلک، مــــهر و مــــاه پژمــردند
زمین به سر زد و لبخند آســـمان گــم شد
دوبـاره شب شد و در ازدحـــــام تاریکـی
صـدای روشن خورشید مهربـان گم شد
پس از تـــو، پرسش رفتن بدون پاسخ مـاند
به ذهن جــاده، تکاپوی کـــاروان گم شد
بهـار، صید خزان گشت و باغ گل پژمـــرد
شبی که خندهی شیرین باغبـــان گم شد
ترانــه از لب معصوم «یــــاکریــم» افتاد
نسیم معجزهی گل، ز بوستان گم شد
شکست قلب صبـــــور فرشتگـــان از غـم
شبی که قبلهی توحید عاشقان گــــم شد
رسید حضــرت روح الامین و بر سر زد
کشید صیحه ز دل، گفت: بوی جــان گم شد
نشست بغض خـــدا در گلوی ابراهـیـــم
شبی که کعبهی جان، قبلهی جهـان گم شد
غرور کعبــــــــه از این داغ ناگهــــان پاشید
نمــــــــاز و قبله و سجاده و اذان گـم شد
«ستاره ای بدرخشید و ... »، تسلیت ای عشق!
ز چشم زخم شب فتنه، ناگهــــــان گم شد
به عـزم وصف تو دل تا که از میان برخاست
قلـم به واژه فرو رفت و ناگهـــــــان گم شد
به هفت شهر جمــال تو ای دلیل عشق!
شبیه حضــرت عطار، میتوان گم شد
به زیـــــــر تیغ غمت، در گلــــوی مجنونــــم
ز شوق وصل تو، فریـــاد «الامـــــان» گم شد
از آن دمی که دلــم خوش نشین داغت شد
به مرگ خنده زد و از غم جهــــــــان گم شد
لهجهی داغ تو (به انگیزه شهادت کریم اهل بیت(ع))
از تو گفتم باز با چشمانِ تر، شرمندهام
گفتم از داغ دل و خون جگر، شرمندهام
دلشکسته، فصل داغت را گشودم پیش رو
دل ندارم تا بگویم بیشتر، شرمندهام
محشری بر پاست، از بیدار باش داغ تو
از قیام سرخ تو، من بی خبر! شرمندهام
آرزو دارم برقصم سرخ، در بزم غمت
لهجهام زرد است اما، کو جگر؟ شرمندهام
گفتن از داغ تو شوخی نیست، باید داغ دید
من ندارم داغ اما بر جگر! شرمندهام
کاش فارغ بودم از سنگینی خواب زمین
با غمت ای کاش بودم همسفر، شرمندهام
ای شهید عشق! قلب رو سیاهم را ببخش
از تب عشقت، نگشتم شعله ور، شرمندهام
کاش میفهمید روحم لهجهی داغ تو را
تا بگرید چشم شعرم بیشتر ... شرمندهام
/خ
منبع:فارس
کد مطلب: 253190
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/253190/