گفتاری از حجت الاسلام و المسلمین میرباقری با موضوع حقیقت شب قدر
چرا وجود گرامی حضرت زهرا سلام الله علیها، حقیقت شب قدر است؟
26 تير 1393 ساعت 10:31
متنی که در ادامه می آید سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین استاد سید محمدمهدی میرباقری با موضوع فضیلت و حقیقت شب قدر می باشد که در سال ۱۳۸۳ ایراد شده است.
پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی: متنی که در ادامه می آید سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین استاد سید محمدمهدی میرباقری با موضوع فضیلت و حقیقت شب قدر می باشد که در سال ۱۳۸۳ ایراد شده است. مقدمه
یكی از بشارتهای عظیمی كه خداوند متعال در قرآن مجید به نبیّ مكرّم اسلام(ص) و همچنین، به بركت آن وجود مقدس به امّت ایشان داده، بشارت شب قدر است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ(۱) وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر(۲)». این سوره در مورد شب قدر سخن میگوید نه در مورد قرآن؛ به همین دلیل، به سرعت از نزول قرآن عبور میكند و میفرماید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(۳) تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ(۴) سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ(۵)»؛ یعنی این شبی است كه از هزار ماه بهتر است.
شب قدر، موهبت الهی در برابر عمر طولانی امم گذشته
طبیعی است برای امّت نبی اكرم(ص) بشارت بزرگی در این سورهی مباركه وجود دارد و آن اینکه به شفاعت پیامبر(ص)، راه امت ایشان به اندازهای كوتاه شده كه میتوانند راه طولانیِ امم گذشته را در یك شب بپیمایند. آنگونه که از ظاهر روایات برداشت میشود شب قدر در امم گذشته وجود نداشته، ولی به شفاعت پیامبر(ص)، راه امت او كوتاه شده است.
در روایت آمده كه اگر عمر امّت پیامبر(ص) نیز كوتاه است به همین دلیل است چون زندگی در این دنیا هیچ موضوعیتی ندارد و دنیا معبر انسانها است؛ «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما یَتَذَكَّرُ فیهِ مَنْ تَذَكَّر»[۱].(آیا شما را به اندازه اى كه هر كس که اهل تذكّر است در آن متذكّر می شود عمر ندادیم؟) در حقیقت به اندازهای كه برای رشد انسان لازم است به او عمر میدهند.
در روایت نورانی كه مرحوم فیض در كتاب شریف صافی در مورد سورهی قدر نقل كرده آمده است كه در محضر وجود مقدس رسول الله(ص)، دربارهی امم گذشته صحبت میشد. در این میان، نام فردی از بنی اسرائیل به میان آمد كه بیش از هزار ماه در راه خدا شمشیر به دوش كشیده و در جبهههای جنگ مبارزه كرده بود و از بركت جهاد فی سبیل الله، بیش از هزار ماه برخوردار شده بود؛ «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِه»[۲]. پیامبر(ص) از شنیدن این سخن و از اینکه انسانی بتواند بیش از هزار ماه در راه خدا مجاهده كند بسیار شگفتزده شد. سپس از خداوند متعال پرسیدند كه خدایا در برابر این عمر طولانی كه به امم گذشته عطا كردی آنها كه موفق به این عبادات طولانی میشدند، به امّت من چه عطا كردهای؟ آنگاه خداوند متعال سورهی قدر را بر وجود مقدس رسول الله(ص) نازل كرد؛ یعنی ما به بركت شما به امت شما شب قدر را دادیم و با وجود آن دیگر به آن درنگ و توقّف طولانی در این دنیا نیازی نیست؛ به بیان دیگر با آمدنِ حضرت، راه بسیار كوتاه شد و با درك این فضیلت میتوان همهی آن راههای طولانی را پشت سر گذاشت.
شب قدر، عطای مخصوص به نبی اکرم صلی الله علیه وآله در ولایت و هدایت آفرینش
نكتهی دیگری كه در مورد شب قدر از روایات نورانی اهل بیت علیهم السلام برداشت میشود، این است كه شب قدر یك عطای مخصوص به خود نبی اكرم(ص) برای به انجام رساندن رسالتشان است. یعنی برای اینكه حضرت در اهدافشان -که بردن همهی عالم به سوی خدا و شفاعت همهی انبیا و اولیا است- به نتیجه برسند به ایشان عطا شده است. رسالت پیامبر(ص) دستگیری از همه است و هر كسی به خدا میرسد به واسطهی نبوّت مطلقهی نبی اكرم(ص) است. حتی نبوّت انبیای گذشته هم - آنچنان كه در روایات نیز آمده است- از فروع نبوّت نبی اكرم(ص) و شعبهای از شعب این نورانیّتی است كه به حضرت داده شده است.
همهی این هدایتها به حضرت برمیگردد و همانگونه که گفتیم آنچه برای به مقصد رسیدن این رسالت و رفع موانع به پیامبر(ص) عطا شده، شب قدر است. در صافی شریف نقل شده كه روزی پیامبر(ص) در خواب دیدند كه بنی امیه بر منبر ایشان بالا رفتند و مردم را رو به عقب برگرداندند، دوباره جانها را متوجه دنیا کردند و جاهلیت را در شكل جدیدی از نو برگردانند. پیامبر(ص) وقتی از خواب برخاستند، اندوهگین شدند؛ چون خواب ایشان به منزلهی وحی است. در این هنگام جبرئیل به ایشان عرض كرد یا رسول الله چرا نگران هستید؟ پیامبر(ص) فرمودند چنین خوابی دیدم. جبرئیل گفت من از ماجرا بیخبرم باید بروم و از خداوند متعال خبر بیاورم. جبرئیل رفت و برگشت و سورهی قدر و تعداد دیگری از آیات قرآن را برای پیامبر با خود آورد. بنابراین یكی از شأن نزولهای سورهی قدر این ماجرا است.
خدای متعال به پیامبر(ص) میفرماید درست است كه ما یك دولت طولانی و هزار ماهه به بنیامیه دادیم و به آنها اجازه دادیم كه بر منصب تو بنشینند و خلافت كنند، ولی نگران نباش، آنچه به تو عطا كردیم از همهی آنها بهتر است. كار تو این است كه مردم را به سوی خدا دعوت نمایی؛ ولی شأن آنها این است كه مردم را به سمت دنیا برگردانند، به آنها مهلت میدهیم ولی به تو چیزی عطا كردهایم كه با دادن این سرمایه به تو همهی آن دولتهای ناپایدار، جبران می شود، و آن چیزی نیست به جز «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ یعنی از دولت هزار ماههی بنی امیه، بنی تیم و عدی -كه همهی فتنهها زیر سر آنها بود- طولانیتر است.
حضرت زهرا سلام الله علیها، حقیقت شب قدر
در بحارالانوار از تفسیر فرات ابن ابراهیم آمده است كه امام صادق علیه السلام فرمودند: «اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ»[۳] ؛ به این معنا که لیله القدر یعنی وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها. سپس فرمودند: كه «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ»، یعنی اگر كسی بتواند به حقیقت معرفت فاطمهی زهرا سلام الله علیها راه پیدا كند، به شب قدر راه پیدا كرده است. روشن است كه مقصود از این معرفت، معرفت به مقام نورانیّت است. این معرفت معمولی راهگشا نیست. حقیقت راهیابی به شب قدر، راه یافتن به مقام ولایت خداوند متعال و معرفت به مقام نورانیّت اولیای الهی است، كه این معرفت عین معرفت خداوند متعال است: «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّة»[۴]. اگر كسی بتواند راه به آستانهی رفیع فاطمهی زهرا سلام الله علیها پیدا كند و نورانیت حضرت در دل او تجلی كند، برابر با شب قدر است؛ یعنی همهی این راههای طولانی با دستیابی به این معرفت پیموده میشود، چون هدف چیزی نیست به جز قرب، عبودیت و معرفت. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»[۵]. در روایات آورده است: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوه»[۶]؛ یعنی هدف، معرفت الله است. این معرفت نیز بر طریق حجّت و استدلال نیست، چراكه حجت برای فراعنهی تاریخ نیز تمام می شود. حجت بر دشمنان نیز تمام میشود. درحالیکه اینها عارف به خدا نیستند. معرفت، آن معرفت حقیقی و معرفت واقعیِ خداوند متعال است. به بیان دیگر، معرفت مقام نورانیّت است. بنابراین چیزی كه باید به آن راه یافت و همهی این عمر برای رسیدن به آن است، معرفت خداوند متعال است و این معرفت فقط از راه معرفت انوار ائمهی معصومین علیهم السلام ایجاد می شود و وجود صدیقهی طاهره سلام الله علیها. به گونهای این نور را در عالم تجلی داده كه راه معرفت خداوند متعال و معرفت این انوار الهی را آسان كرده است.
ابتلائات حضرت زهرا سلام الله علیها، عامل افشای جبهه نفاق
مقاومتی كه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در مقابل دستگاه باطل كردند، راه رسیدن به مقام نورانیّت و معرفت را بر همهی امت كوتاه كرده است؛ آن چنان که اگر رسالت پیامبر(ص) هدایت همهی امت به سمت خداوند متعال بود، آن كسی كه جبران همهی موانع و تاریكیها و ظلمتها را كرده و جلوی دشمنان حضرت ایستاد، فاطمهی زهرا سلام الله علیها بود. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ(۱۱۲) وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُون»[۷]. (اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سرى سخنان فریبنده و بى اساس(براى اغفال مردم) به یكدیگر مى گفتند؛ و اگر پروردگارت مى خواست، چنین نمى كردند؛ (و مى توانست جلو آنها را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنابراین، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار! (۱۱۲) نتیجه این خواهد شد كه دلهاى منكران قیامت، به آنها متمایل گردد؛ و به آن راضى شوند؛ و هر گناهى كه بخواهند، انجام دهند)
خداوند متعال در مقابل هر پیامبری یك دشمنی قرار داده است. این دشمن یك هماورد نیز هست؛ بنابراین آن شیاطین جنی و انسی كه در مقابل وجود مقدس نبی اكرم(ص) شیطنت و إغواگری میكنند، رئیس همهی شیاطین و سرآمد و محور همه هستند. در روایات ما از این شیاطین نام برده شده است. در بعضی از روایات نام شیاطینی كه با انبیای اولوالعزم گذشته درگیر بودند آورده شده است. در مورد پیامبر(ص) نیز شیاطینی ذکر شده اند كه دشمنان خاص نبی اكرم (ص) هستند و با حضرت دشمنی میكنند.
در مقابل این دولت و در مقابل اجازه ای كه به این دشمنان داده شده تا اغواگری کرده و تاریخ را ظلمانی كنند (به تعبیر آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، نتیجهی دولت آنها ظلمت تاریخی است «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها» -و قسم به شب، آن هنگام که زمین را بپوشانند- در روایات به دولت آنها تفسیر شده است[۸]. [۹]) خداوند متعال نور وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها را به پیامبر(ص) عطا کرده است. ایشان حقیقت آن لیله القدری است كه خداوند متعال به وجود مقدّس رسول الله (ص) عطا كرده و راه ایشان را در دعوت به سوی خدای متعال كوتاه كرده و موانع و دشمنیها با ایشان دفع شده است؛ سرآغاز درگیری با جبههی باطل و جبههی نفاق بعد از رسول الله(ص)، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
امیرالمؤمنین علیه السلام مأمور به صبر هستند؛ شیعیان اندکی هم كه گرد حضرت باقی ماندند مأمور به صبر هستند چون رفتن آنها در این شرایط فایده ندارد. آن كسی كه مقاومت و مقابلهاش، مسیر تاریخ را روشن میكند و حجت را بر همه تمام میكند، فاطمهی زهرا سلام الله علیها است؛ آن هم با آن مقاومت سنگین و عجیبی كه ایشان در این مدّت بسیار كوتاه داشتند؛ یعنی در یك دورهی كوتاه ۷۵ روزه و یا ۹۵ روزه كاری كردند كه راه را بر یك جبههی تاریخی سد كردند و تمام تلاش دستگاه ابلیس را که محور شیطنت، استكبار و طغیان در مقابل خدا هستند، سد كردند. ایشان با این کار، عالم را نورانی كردند و هیچ انسان مؤمن و موحّدی نیست، مگر اینكه در پرتو این نور، به سوی نبی اكرم (ص) میرود.
اگر این نور نبود، راه همهی عوالم به سوی نبیّ خاتم(ص) و به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام بسته میشد. هر كسی به سوی حضرت هدایت شده، از بستر فاطمهی زهرا سلام الله علیها است؛ بنابراین آن كسانی كه چشمهایشان را به روی این دورهی ۷۵ تا ۹۵ روزهی تاریخ میبندند و حوادث این مدت را نادیده میگیرند، در قدم اول از امیرالمؤمنین علیه السلام، در قدم دوم از نبی خاتم (ص) و در قدم سوم از خدا جدا میشوند و هیچ تردیدی در این مطلب نیست، تنها چراغی كه در دل این ظلماتی كه اولیای طاغوت در عالم ایجاد كردند میدرخشد و عالم را روشن میكند، فاطمهی زهرا سلام الله علیها است.
انوار ائمه ی معصومین علیهم السلام از این نور جلوه كرده و راهی به جز فاطمهی زهرا سلام الله علیها به سوی آن انوار نیست. آن كسی كه مبارزهی جدی صدیقهی طاهره و مقاومت او را در مقابل ظلمانی كردن تاریخ نبیند، بی تردید ظلمت او را فرا میگیرد؛ بنابراین كسانی كه چشمهایشان را بر این نور بستند، با تمام ادّعایی كه داشتند و با تمام عبادت و ریاضتی كه انجام دادند زمینگیر شدند و صفشان را از صف امیرالمؤمنین علیه السلام و رسول الله(ص) جدا كردند.
حضرت زهرا روز بعد از رحلت رسول الله (ص) خطبهی غرّا و بینظیری خواندند، اما حتی یك نفر از او حمایت نكرد. كاملاً آشكار است كه حق كدام سمت و باطل كدام سمت است. اگر با وجود این افشاگریها كسی چشمش را بر روی این چراغ بست پیداست در تاریكی میرود. کسانی که در این تاریکی رفته اند نزدیكان پیامبر بودند، با آن احادیث عجیبی كه در مورد آنها جعل شده، چگونه می شود كسی اشتباه نكند؟!. آخرین چیزی كه معتقد به آن هستند این است كه امیر المؤمنین علیه السلام با آنها نزاعی نداشته و این قبول امیرالمومنین علیه السلام نیست بلکه برابر با عداوت است.
همچنین فرمود در یك قلب دو محبّـت نمیگنجد؛ «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه»[۱۰]. یعنی نمیتوان ما و دشمنان ما را در یک قلب جمع کرد، بلكه باید صف خود را روشن كنیم. آنهایی كه چشمهایشان را نسبت به صدیقهی طاهره سلام الله علیها بستند، از حقیقت دین جدا شدند و آنچه كه پذیرفتند یك پوسته و یك نفاق است و این همان كاری است كه دشمن انجام داده است. حقیقت و باطن دین ولایت ولیّ الله است. حقیقت دین، تجلّی ولایت خداست. اما عده ای نسبت به این حقیقت، چشم خود را میبندند. اصحاب سقیفه نیز چنین كردند باطن دین را از دین گرفتند و تنها یك پوسته برای دین باقی گذاشتند. «حسبنا كتاب الله» به همین معنا است. تأكید حضرت است كه: «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[۱۱]؛ یعنی دین با ولی تمام میشود؛ باطن دین چیزی جز ولایت ولی الله نیست و حقیقت توحید از طریق تولّی و تبری حاصل میشود.
این مبارزهای است كه همهی حجتهایش تمام شده است؛ از حمایت کردن تا مقاومت كردن در كوچه، تا خطبه خواندن و تا جوانمرگ شدن حضرت و پنهان بودن قبر او همه آیاتی هستند كه صدیقه طاهره سلام الله علیها قرار دادند. حتی رحلت ایشان در سنین جوانی یك رحلت طبیعی نیست این رحلت، رحلتی است كه به درخواست خود حضرت و دعای او رخ داده است. در کتاب اصول كافی آمده است كه معصومین علیهم السلام، نوع مرگشان را خودشان انتخاب میكنند. دلیل رحلت و شهادت این صدیقهی شهیده در جوانی این است كه حجّت با او تمام شد.
طبیعی است کسانی که چشمهایشان را در مقابل این چراغ بستند، از باطن دین كه ولایت است جدا شدند. این جدایی، جدایی از خدا و رسول اوست و دینی كه باقی میماند دین نیست. این همان است كه «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم»[۱۲] این همان دینی است كه در آن به اسم خدا و به اسم خلافت رسول الله (ص)، وجود مقدس سید الشهداء علیه السلام را به شهادت میرسانند و بعد از آن جشن میگیرند. این چه دینی است؟ این دینداری صد بار از كفر بدتر است. این نوع دینداری محصول چشم بستن به نور صدیقهی طاهره سلام الله علیها است. ایشان حلقهی اتصال همهی عوالم به ولایت كلیه و نبوّت مطلقهی رسول الله (ص) هستند و شاید معنای شب قدر بودن فاطمهی زهرا سلام الله علیها برای وجود مقدس حضرت این باشد كه ایشان طریق هدایت به رسول الله (ص) هستند.
------------------------------------------------
[۱] - سوره فاطر، آیه ۳۷.
[۲] - نهج البلاغة، فضل الجهاد، خطبه ۲۷.
[۳] - بحار الأنوار، ج۴۳،ص:۱۹
[۴] - بحار الأنوار، ج۲۶، باب نادر فی معرفتهم صلوات الله علیهم بالنورانیة..، ص : ۱
[۵] - الذاریات : ۵۶
[۶] - علل الشرائع، ج۱، ص : ۹
[۷] - الأنعام : ۱۱۲،۱۱۳
[۸] - بحار الأنوار، ج۲۴، ص : ۶۷
[۹] - الشمس : ۴
[۱۰] - بحارالأنوار ، ج۲۴، ص : ۳۰۵
[۱۱] - بحارالأنوار، ج۲، ص : ۸۱
[۱۲] - بحار الأنوار، ج۴۴، ص : ۳۱۰
ب
کد مطلب: 227336
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/227336/