علت‌حرکت دست در"یامن أرجوه"

30 ارديبهشت 1393 ساعت 13:09

به مناسبت فرا رسیدن ایام رجب، متن زیر تحت عنوان « فلسفه حرکت دست در دعای یا من أرجوه» تقدیم می گردد.


پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی:به مناسبت فرا رسیدن ایام رجب، متن زیر تحت عنوان « فلسفه حرکت دست در دعای یا من أرجوه» تقدیم می گردد:

بسم الله الرحمن الرحیم
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 480
    عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ‏ «2» عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الرَّغْبَةُ أَنْ تَسْتَقْبِلَ بِبَطْنِ كَفَّيْكَ إِلَى السَّمَاءِ وَ الرَّهْبَةُ أَنْ تَجْعَلَ ظَهْرَ كَفَّيْكَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَوْلُهُ‏ وَ تَبَتَّلْ‏ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا «3» قَالَ‏ الدُّعَاءُ بِإِصْبَعٍ وَاحِدَةٍ تُشِيرُ بِهَا وَ التَّضَرُّعُ تُشِيرُ بِإِصْبَعَيْكَ‏ وَ تُحَرِّكُهُمَا وَ الِابْتِهَالُ رَفْعُ الْيَدَيْنِ وَ تَمُدُّهُمَا وَ ذَلِكَ عِنْدَ الدَّمْعَةِ ثُمَّ ادْعُ‏.
 قوله: «الرغبة» هذا و نظائره يحتمل الوجهين: الأول أن يكون المعنى أنّه إذا كان الغالب عليه في حال الدعاء الرغبة و الرجاء ينبغي أن يفعل هكذا فانه يظن أن يد الرحمة انبسطت فيبسط يده ليأخذه و إذا كان الغالب عليه الخوف و عدم استئهاله للاجابة يجعل ظهر كفيه إلى السماء إشارة إلى أنّه لكثرة خطاياه مستحق للحرمان و إن كان مقتضى كرمه وجوده الفضل و الاحسان. الثاني أن يكون المعنى أنّه إذا كان مطلوبه طلب منفعة ينبغي أن يبسط بطن كفيه إلى السماء لما مر و إن كان مطلوبه دفع ضرر و بلاء يخاف نزوله من السماء يجعل ظهرها إليها كانه يدفعها بيديه و لا يخفى أن فيما عدا الاولين الأول أنسب و الخبر الخامس يؤيد الثاني و يمكن الجمع بين المعنيين بحمل الاولين على الثاني و البقية على الأول و يحتمل حمل الاولين على المطالب الدنيوية و ما بعدهما على المناجاة و المطالب الاخروية و الحمل اما بتقدير مضاف أى أدب الرغبة مثلا أو هذه الأسماء صارت في عرف الشرع اسما لتلك الافعال أو اطلق عليها مجازا لدلالتها عليها (آت).
ترجمه:
ابو اسحاق گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: رغبت آن است كه كف دو دست خود را بسوى آسمان بدارى، و رهبت آن است كه پشت دستهايت را بسوى آسمان بدارى. و در گفتار خداى عز و جل: وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا فرمود: تبتل: دعا كردن بيك انگشت است كه بدان اشاره كنى، و تضرع: اينست كه با دو انگشت اشاره كنى و آن دو را حركت دهى، و ابتهال: بالا بردن هر دو دست است و اينكه آنها را بكشى، و اين موقع اشك ريختن است، و سپس دعا كن.


شرح‏
- مجلسى (ره) گويد: در اين خبر و نظائر آن در معناى رغبت دو احتمال است:
اول: اينكه معنى اين باشد كه اگر در حال دعا شوق و اميد بر او غالب شد سزاوار است كه دو كف دستهاى خود را به آسمان باز دارد كه گويا ميخواهد رحمت خدا را دريافت كند، و اگر ترس و بيم بر او غالب آمد از اينكه دعايش باجابت رسد پشت دو دست را بآسمان كند كنايه از اينكه بخاطر بسيارى گناه سزاوار حرمان است اگر چه مقتضاى كرم و جود خداوند فضل و احسان باوست.
دوم: معنى اين باشد كه اگر براى سودى دعا ميكند سزاوار است دو كف را بطرف آسمان بردارد، و اگر دعا براى دفع زيانى است كه از آمدن آن ترسان است پشت دستها را بآسمان كند كه گويا آن را دفع ميكند .. تا اينكه گويد: و طبرسى گفته است: تبتل بمعنى انقطاع بدرگاه خدا است براى عبادت، و اخلاص عمل براى او واصل آن از «بتل الشي‏ء» بمعنى بريدن و قطع كردن آن است و از اين رو فاطمه (ع) را بتول گفتند: چون با عبادت خدا از ديگران بريده بود،
 سپس مجلسى (ره) گويد: محتمل است معناى حديث اين باشد كه اين قسم بهترين اقسام تبتلى است كه خداوند فرموده، و اشاره با انگشت ممكن است اشاره ببلندى و پستى باشد، و حركت دادن انگشتان اشاره به چپ و راست باشد، و گفته شده: بلندى و پستى اشاره باينست كه پروردگارا نميدانم آيا مرا بلند گردانيده يا پست كرده ‏اى، و حركت دادن بچپ و راست اشاره بدان است كه نميدانم آيا از اصحاب يمين هستم يا از اصحاب شمال.

روایت دیگر:
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 480
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَكَرَ الرَّغْبَةَ وَ أَبْرَزَ بَاطِنَ رَاحَتَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ «2» وَ هَكَذَا الرَّهْبَةُ وَ جَعَلَ ظَهْرَ كَفَّيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ هَكَذَا التَّضَرُّعُ وَ حَرَّكَ أَصَابِعَهُ يَمِيناً وَ شِمَالًا وَ هَكَذَا التَّبَتُّلُ وَ يَرْفَعُ‏ أَصَابِعَهُ‏ مَرَّةً وَ يَضَعُهَا مَرَّةً وَ هَكَذَا الِابْتِهَالُ‏ وَ مَدَّ يَدَهُ تِلْقَاءَ وَجْهِهِ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ لَا يَبْتَهِلُ حَتَّى تَجْرِيَ الدَّمْعَةُ.

فلسفه حرکت دست در دعای یا من أرجوه

  ​حضرت صادق عليه السّلام رغبت را ذكر كرد و درون دو كف خود را بطرف آسمان باز كرد  (يعنى رغبت چنين است) و اما رهبت چنين است: و پشت دو دست را بطرف آسمان كرد، و اما تضرع چنين است:
و انگشتانش را براست و چپ گردانيد، و تبتل چنين است: و انگشتانش را بالا ميبرد و پائين مى‏آورد، و ابتهال چنين است: و دست خود را تا برابر رويش بجانب قبله كشيد (فرمود) و ابتهال نباشد تا اشك روان شود.​

​توضيح‏
​          ​
- مجلسى (ره) گويد: عارف ربانى در كتاب عدة الداعى گفته است: اين حالات و هيئتهائى كه در اين اخبار ذكر شده است يا تعبد است براى علتى كه ما آن را نميدانيم، و يا (براى بعضى مناسبات عرفى) مثلا:
مقصود از گشودن دستها در حال رغبت و شوق بخاطر اين است كه اين حال و كيفيت بحال شخص اميدوار بفضل خدا نزديك‏تر است، و مانند كسى است كه دستهاى خود را براى ريزش احسان در آنها باز كرده.
و در رهبت گويا بنده بزبان خوارى و بيمقدارى بعالم خفيات و اسرار عرضه ميدارد: پروردگارا من بباز كردن كف دست بسوى تو اقدام نكردم و روى آنها را بواسطه شرمندگى و خوارى بطرف زمين متوجه كرده‏ام.
و مقصود بجنباندن انگشتان بطرف راست و چپ در حال تضرع اينست كه خود را بآن كس كه فرزند
​ ​
مرده است شبيه سازد زيرا چنين كسى در آن حال دستها را باين سو و آن سو كند.
و در حال تبتل كه انگشتان را گاهى بالا برد و گاهى پائين آورد مقصود اين است كه گويا بزبان حال به برآورنده حاجات و آمال عرض كند: من از همه بريدم و بدرگاه تو رو آوردم و با يك انگشت اشاره كند كه نشانه يگانگى خداوند است.
و مقصود از كشيدن دستها بسوى قبله در برابر رو در حال ابتهال، يا كشيدن دو دست و دو ذراع بسوى آسمان، يا كشيدن دستها و گذراندن از سر، بحسب اختلافاتى كه در روايات بود، آن است كه اين يكنوع از انواع عبادتها و اظهار كوچكى و خوارى است، يا مانند غريقى است كه دستهاى لخت خود را از آب برآورده و بدامن رحمتش آويزان در آويخته.​

--

«دستاورد» كلمه‌اي است كه آدم را فريب مي‌دهد. با كلمه «دستاورد» كه نمي‌توان حقيقت را گفت. چه بگويي؟ بگويي: «بزرگترين دستاورد ما انسان‌هايي بوده‌اند به نام بسيجي»؟

منبع:حیات طیبه


کد مطلب: 217607

آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/217607/

هم اندیشی
  http://www.hamandishi.ir