تاریخ انتشار : جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۴۳
 
اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان در برنامه 'شناسنامه'

برخی سخنانی که از تریبون مجلس ششم گفته می‌شد از رادیو اسرائیل هم بیرون نمی‌آمد

Share/Save/Bookmark
برخی سخنانی که از تریبون مجلس ششم گفته می‌شد از رادیو اسرائیل هم بیرون نمی‌آمد
 
پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی:مهمترین محورهای سخنان محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان در برنامه «شناسنامه» بدین شرح است:

- هیچ وقت به ذهنم نمی رسید که بخواهم عضو شورای نگهبان باشم چون همه اعضای شورا سن بالایی داشتند و من در آن روزها ۳۶ ساله و جوان بودم. آقای شاهرودی معقتد بودند باید نوعی جوانگرایی در شورای نگهبان اتفاق بیفتد و از اینجا آغاز کردند.

- رابطه‌ام با مرحوم احمد بورقانی (عضو هیات رئیسه مجلس ششم) تاثیری در رای مجلس ششم برای ورود به شورای نگهبان نداشت. من با ایشان از دوران جبهه و جنگ در ارتباط بودم و به صورت خانوادگی با هم رفت و آمد داشتیم. مرحوم بورقانی با ما ارتباط خوبی داشت اما فضای سنگینی که در مجلس ششم وجود داشت اجازه نمی داد ایشان کار خاصی انجام دهد. آن دوره اولین باری بود که حقوقدان ها باید به مجلس می‌آمدند و از خودشان دفاع می‌کردند. در آن جلسه بعضی از آقایان که الان در رسانه‌های خارجی فعالیت می‌کنند، رفتار توهین آمیزی با من داشتند و اتهامات بدی به من وارد دانستند من هم خیلی قاطعانه و محترمانه پاسخ این اتهامات را دادم و گفتم رای بدهید یا رای ندهید به حال من فرقی نمی کند اما نوع رفتارتان، خوب نبود. در نهایت رئیس مجلس وقت و برخی دیگر از دوستان از من دلجویی کردند و موضوع گذشت.

- قطعاً می‌شد تنش بین مجلس ششم و شورای نگهبان کمتر وجود داشته باشد اما متاسفانه در مجلس ششم یک نوع فضای بدبینی و لجبازی وجود داشت و می خواستند با هرچیزی مخالفت کنند. این بدبینی و لجاجت نتیجه مناسبی هم نداشت و باعث شد قطعه نامناسبی در تاریخ مجلس و انقلاب به وجود بیاید.

- در مورد نقش بنده در مساله تحقیق و تفحص از سازمان صدا و سیما و نهادهای تحت نظر رهبری در دوران مجلس ششم این دوستان فکر می کردند در صدا و سیما خبری است و با شعارهایی مثل سیمای لاریجانی و... مسائلی را مطرح می کردند. در مجلس طرحی برای تحقیق و تفحص از صدا و سیما مطرح شد اما نظر شورای نگهبان این بود که چون صدا و سیما به صورت مستقیم زیر نظر رهبری است این طرح قابل بحث نیست. اگرچه بنده نیت این دوستان از طرح این موضوع را قبول نداشتم اما از نظر حقوقی اصل این تحقیق و تفحص را بلامانع می دانستم تا برخی شبهات برطرف شود.

- تحصن هم مجلس ششم در راستای همان لجبازی و بدبینی بود. کسی که به کمترین سطوح منافع ملی آشنا و پایبند بود رفتار این آقایان را در مجلس ششم نمی‌پذیرفت. به همین دلیل هم بود که مردم تو دهنی سنگینی به این افراد زدند. متاسفانه از تریبون مجلس برای بیان بدترین مسائل استفاده می‌کردند و منافع ملی را نادیده می گرفتند.

- گاهی از تریبون مجلس ششم مسائلی مطرح می‌شد که رادیو اسرائیل نمی توانست مانند آن را بیان کند. این افراد برای مجلس هفتم کاندید شدند و عده ای از آن ها هم رد صلاحیت شدند.

- در حالی که نظام و رهبری در تلاش بودند حقی از کسی ضایع نشود، این ها روز به روز فضای کشور را تندتر می کردند. مثلاً نامه‌ای بی ادبانه و زشت خطاب به حضرت آقا نوشته بودند، فارغ از اینکه چه کسی این نامه را نوشته و موضوعش چه بود، نامه زشت و آزار دهنده ای بود. اما برخلاف تبلیغاتی که این‌ها انجام می‌دادند، دلیل رد صلاحیت این افراد صرفاً این نامه نبود. البته برخی از اعضای شورای نگهبان معتقد بودند هرکس این نامه را امضاء کرده به آداب و اخلاق اسلامی ملتزم نیست و بی ربط هم نمی گفتند. اما در جلسه ای که با مقام معظم رهبری داشتیم ایشان فرمودند نباید نامه ای که به من نوشته شده ملاک رد صلاحیت باشد.

- رئیس‌جمهور و رئیس مجلس به شورای نگهبان می‌آمدند و در مورد تک تک افراد صحبت می‌شد و پرونده‌ها بررسی می شد. در واقع مجموعه نظام به دنبال حل مساله بودند اما گروهی هم در مجلس ششم حضور داشتند که اکثریت مجلس ششم را به دنبال خود می‌کشیدند و آن تحصن هم نتیجه تلاش این گروه بود، نتیجه این کارها در انتخابات مجلس هفتم مشخص شد و مردم حتی به یک نفر از افرادی که طرفدار چنین طرز تفکری بودند رای مثبت ندادند.

- من در متن حوادث کشور حضور دارم و دنبال کردن مصالح کشور را یک وظیفه شرعی برای خودم می دانم. اگر این به معنای سیاسی بودن است، بله من سیاسی هستم.

- هیچ کس نباید نسبت به سرنوشت انقلاب و کشور بی تفاوت باشد. اما همه کسانی که با من در ارتباط هستند می دانند که هیچ وقت خودم را در دسته بندی های سیاسی قرار نمی دهم چون هیچ کدام از این ها را دارای ضابطه های شناخته شده یک حزب سیاسی نمی دانم. ضمن اینکه معتقدم عضو شورای نگهبان باید طوری رفتار کند که حرفش برای سلایق مختلف قابل قبول باشد. به این دلیل از ورود به دسته بندی های سیاسی اجتناب می کنم.

- ما در شورای نگهبان در موضع داوری هستیم و داور باید مقبولیت و نفوذ کلام داشته باشد. اگر من کاری کنم که از قبل نظرم حدس زده شود، برای داوری من زمینه قابل قبولی فراهم نخواهد شد. قانون انتخابات به همین دلیل موضع گیری اعضای شورای نگهبان را علیه یا له کاندیداها ممنوع کرده است.


- زمانی که در دولت آقای هاشمی مسائل فرهنگی به حاشیه رانده می‌شد و مسائل انحرافی فرهنگی مثل دوچرخه سواری زنان و... مطرح می‌شد یادداشتی نوشتم و چوب محکمی هم بابت آن خوردم، در این یادداشت نسبت به نوع نگاهی به فرهنگ وجود داشت انتقاداتی مطرح کردم که مورد استقبال هم واقع شد، بعضی از دوستانی که از این مقاله ناراحت بودند ما را پیدا کردند و مزد مقاله ای که نوشته بودیم را به ما دادند.

- ما از جنگ استفاده خوبی نکردیم. جنگ ما یک پتانسیل و ظرفیت فرهنگی داشت که می‌توانست حداقل ۸۰ سال فرهنگ کشور را بیمه کند. بعد از جنگ یک مقدار از این فرهنگ فاصله گرفتیم و فکر کردیم لازمه پرداختن به آبادانی کشور، فاصله گرفتن از فرهنگ جهاد و شهادت و ایثار است. یک مقدار تشریفات و تجمل گرایی در ما رسوخ پیدا کرد و کم کم سایر آسیب های فرهنگی هم رخنمایی کردند.

- وقتی صاحبان مقام و جایگاه سیاسی و اجتماعی دچار آسیب های فرهنگی شوند این موضوع به طور طبیعی در بدنه جامعه هم رسوب خواهد کرد، مردم روش زندگی را از حاکمان خود می آموزند. هرچه از جنگ دور شدیم مشکلات اخلاقی را بیشتر دیدیم و می‌بینیم. ریشه بسیاری از مسائل سیاسی هم از نظر من به مشکلات اخلاقی که در بین ما وجود دارد مرتبط است.

- بزرگترین آفت روزگار ما رواج تملق و چاپلوسی و کمرنگ شدن فضای نقد است. ما هنوز باور نکرده ایم که نقد حق مردم است. ما باور نکرده ایم که ما خدمتگزار مردم هستیم و ولی نعمت می تواند عملکرد خدمتگزار خود را زیر ذره بین قرار دهد. ما باور نکرده ایم که نقد پلکان ترقی است. از طرف دیگر متاسفانه از چند سال پیش تا الان فرهنگ چاپلوسی بین ما رواج پیدا کرده است که این خیلی مشکل ساز است. ما باید این صعه صدر را پیدا کنیم که دیگران کار ما را نقد کنند. امام می فرمودند نقد که هیچ، تخطئه یک تفضل الهی است. نقد راه رشد ما به سوی آینده است اما متاسفانه گاهی ادب نقد به درستی رعایت نمی شود. بعضی ها نقد را با هتک مخلوط می کنند که نباید به این صورت عمل شود.

- شورای نگهبان هم تافته جدا بافته نیست و می توان از آن نقد کرد. نقد لازمه شورای نگهبان است و مشکلات کار را به ما نشان می دهد. اما باید مراقب باشند مثل مجلس ششم نقد نکنند. ما پیش دوستان مجلس ششم می رفتیم و می گفتیم اگر به کار ما انتقادی دارید بگویید اما چیزی نمی گفتند و فردای آن روز از تریبون مجلس مسائلی را مطرح می کردند که البته خیلی از حرف هایشان هم نادرست بود. در هر صورت ما نباید از نقد گریزان باشیم. من در شورای نگهبان سعی کرده ام در این راستا عمل کنم.

- در دوران تحصن در سعدآباد جلسه ای با حضور رئیس مجلس،رئیس جمهور و اعضای شورای نگهبان برگزار شد تا در مورد این مساله صحبت شود. من در آن جلسه عرض کردم این ۱۲ نفر نظراتی دارند، مهم این است نظرات این افراد کارشناسانه و در جهت منافع ملی باشد وگرنه افراد همیشه قابل نقد و تعویض هستند اما نهاد شورای نگهبان نباید فدای مخالفت های ما با برخی از افراد شود. کدام کشور است که نهادی مانند شورای نگهبان نداشته باشد؟ این جایگاه نباید تضعیف شود. امام(ره) بارها فرمودند که تعضیف شورای نگهبان خطری مثل مشروطیت را در پی دارد. باید توجه داشته باشیم که نقد شورای نگهبان به هتک این نهاد نیانجامد.

- اسماعیلی همچنین اظهار داشت: یکی از ساده ترین و بهترین راه هایی که به شورای نگهبان کمک می کند موفق تر عمل کند، برقراری ارتباط روان‌تر و سریع تر و صریح تر با مردم و افکار عمومی است.

- یکی از ایراداتی که از نظر من به شورای نگهبان وارد می‌شود این است که ما نگاه درستی به اطلاع رسانی نداریم و حس می کنیم اطلاع رسانی صرفاً به معنای انعکاس مصوبات شوراست.

- حس می کنم اگر افکار عمومی در جریان کار شورای نگهبان قرار بگیرد مقدار زیادی از توهمات و انتقادات موجود رفع خواهد شد. انتشار مشروح مذاکرات شورا واقعاً به نفع کشور است اما بعضی ها نگرانی هایی دارند.

- در مورد انتخابات ۸۴ و موضوع حکم حکومتی رهبری در مورد آقایان مهرعلیزاده و معین شورا در آن دوره به خوبی به وظیفه خود عمل کرد. آقا هم به وظیفه شان عمل کردند. آقا در موارد متعددی چنین حکمی با ما دادند و گفتند با اینکه می دانم شما به درستی وظیفه خود را انجام داده اید اما فلان کار را انجام دهید. ایشان به وظیفه قانونی خود عمل کرده‌اند و ما هم طبق قانون اساسی وظیفه داریم از حکم ایشان تبعیت کنیم. نظام خیلی تلاش کرده برخی مشکلات را رفع یا کمتر کند. در آن دوره بر اساس موازینی که وجود داشت این دو بزرگوار در شورا رای نیاوردند اما حضرت آقا با استفاده از اختیارات خود این دستور را صادر کردند و ما هم براساس وظیفه تبعیت کردیم.

- در انتخابات یازدهم نیازی به حکم حکومتی نبود. صدور چنین احکامی استثناء است و فکر می کنم در انتخابات اخیر نیازی به صدور حکم حکومتی نبود.

- متاسفانه در صلاحیت آٔقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۹۲ روایت های مخدوش و متفاوتی در این مورد ارائه شده است. اگر قرار است این اخبار گفته شود راه حل درست انتشار متن مذاکرات شوراست اما اگر قرار نیست گفته شود، پس هیچ کس نباید در این مورد صحبت کند. من هم ترجیح می دهم فعلاً در این مورد صحبت نکنم اما فکر می کنم این از حقوق مردم است که از این خبر و دیگر موارد شورا باخبر شوند.

- در ایام انتخابات ریاست جمهوری دهم همه ما نگران بودیم. مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی در آن ایام فرمودند انتخابات ۸۸ انتخابات نبود، امتحانات بود همه ما امتحان شدیم. در آن انتخابات اتفاقاتی افتاد که نباید می افتاد و کسانی از قطار انتخابات پیدا شدند که نباید این کار را می کردند. وقتی به آن روزها نگاه می کنیم متوجه می شویم حادثه بسیار بزرگ بود و اگر فضل الهی و رهبر مدبرانه و بصیرت مردم نبود ممکن بود اصل نظام آسیب ببیند. این اتفاقات باعث نگرانی ما بود. طرفین قضیه عصبانی بودند و به گونه ای رفتار می کردند که اصل نظام را هدف گرفته بودند. امیدواریم دیگر شاهد این اتفاقات نباشیم.

- برخی معتقند اظهار نظرهای بعضی از اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال ۸۸ باعث خراب شدن جو انتخابات شد اما من این صحبت را قبول ندارم اما ای کاش این اظهار نظرها انجام نمی‌شد. این اظهار نظرها به معنای دخالت در نتیجه انتخابات نبود. بدون رودربایستی عرض می کنم که بعضی از اعضای شورای نگهبان که البته من جزو آن ها نبودم شیفته آقای احمدی‌نژاد بودند و به ایشان حسن ظن داشتند اما همین افراد وقتی حس کردند ممکن است انحرافی در مسیر ایجاد شده باشد بدون تعارف ایستادند.

- یکی از سخت‌ترین دوران زندگی من، دوران تمرد ۱۱ روزه در مقابل فرمان رهبری بود. این اتفاق که افتاد برای دوستانی که شیفه احمدی‌نژاد بودند خیلی تلخ بود. در یکی از جلسات من وقت گرفتم و گفتم شورای نگهبان نباید در خصوص این تمرد ساکت بنشیند و عرض کردم شورای نگهبان باید در این ارتباط که یک بدعت در انقلاب به شمار می‌رود موضعی قاطع داشته باشد. من نامه‌ای تهیه کردم که به امضای ده نفر از اعضای شورای نگهبان رسید و به رئیس جمهور وقت (احمدی‌نژاد) ارسال شد. در این نامه به صراحت آمده بود که ما شما را تا زمانی رئیس جمهور مشروع می دانیم که نسبت به ولایت فقیه و اختیارات قانونی وی تمکین داشته باشی. در انتهای نامه هم جمله معروف حضرت امام(ره) را آورده بودیم که فرمودند اگر رئیس جمهور با نصب ولی فقیه نباشد، طاغوت است.وقتی این متن در شورا خوانده شد همه پسندیدند و ده نفر هم آن را امضاء کردند اما یکی از آقایان بزرگورا که پیش از این خیلی از آقای احمدی‌نژاد دفاع می کرد علی رغم اینکه متن پیشنهادی خیلی محکم تنظیم شده بود به من اعتراض کرد که شما در ان متن مماشات کرده اید و باید محکم‌تر می نوشتید. نفرات دیگری که در شورا بودند و این نامه را امضاء نکردند هم نظرات دیگری داشتند و می خواستند از راه های دیگر این موضوع را حل کنند.

- من سال ۶۰ به جبهه رفتم و در جبهه با افراد زیادی هم رزم بودیم که خیلی از آن ها الان جزو بزرگان هستند. آقای محصولی، آقای فتاح، آقای احمدی نژاد، آقای قالیباف و... از همرزمان بنده در جبهه بودند که من از همه آن ها کوچکتر بودم.

- من از سال ۶۰ به حوزه رفتم و نزد اساتید مختلف درس آموخته‌ام. اما این اواخر که درس خارج را می گذراندم چندین سال در کلاس های حضرت آقا شرکت کردم. همچنین علاقه زیادی به درس حاج آقا مجتبی تهرانی داشتم و بعد از جنگ درس های ایشان را از دست ندادم.در کلاس های آیت الله امامی کاشانی هم شرکت کردم و علاقه زیادی به ایشان دارم. آیت الله محقق داماد و مرحوم مرعشی شوشتری هم لطف زیادی به من داشتند.

- آقا مجتبی تهرانی به شدت در مقابل مشهور شدن و مطرح شدن در رسانه‌ها مقاومت می‌کردند. در حالی که دنیا به ایشان رو آورده بود ایشان از دنیا روی برمی گرداندند و مراقب اخلاص خود بودند و احساس می‌کردند در گمنانی بهتر می‌توانند به وظیفه خود عمل کنند.

- آقا مجتبی رصدی تمام عیار نسبت به مسائل سیاسی کشور داشتند و ریز ترین مسائل سیاسی کشور را رصد می کردند اما نمی خواستند به عنوان عنصر رسانه ای سیاسی مطرح شوند.یکی از متخصص ترین افراد در تاریخ سیاسی ایران و جریان شناسی و شخص شناسی ایشان بودند. ایشان یکی از موثرترین عناصر در طول تاریخ بعد و قبل از انقلاب بودند و اهل فن از تاثیر ایشان در نقاط عطف انقلاب باخبر هستند. مثلاً یک زمانی یک شخصی خدمت ایشان آمده بود که بنده به او حسن ظن داشتم. وقتی این آقا رفتند آقا مجتبی برخلاف حس ظن من نسبت به سرنوشت آن شخص اظهار نگرانی کردند. من گفتم اینطور نیست و ایشان در جواب به من لبخندی زدند و برای اولین و آخرین بار خطاب به من گفتند برای تو زود است که مرا تخطئه کنی! خودت خواهی دید و بعد از مدتی من به صحبت آقا مجتبی رسیدم. وقتی این اتفاقات افتاد خطاب به ایشان گفتم حاج آقا شما آن روز از کجا متوجه شدید که این فرد سرنوشتی اینچنین خواهد داشت، حاج آقا فرمودند چشمانت را باز کن، می بینی.

- آقا مجتبی تهرانی رسالت خود را در کار تربیتی می دید. ایشان معتقد بودند کار اصلی روحانیت تعلیم و تربیت است و به این اصل هم تا آخر پایبند بودند.

- آقا مجتبی به حضرت آقا علاقه شدیدی داشتند و گاهی هم رفت و آمد و جلسه ای با ایشان داشتند. تا جایی که یادم است روسای قوا خدمت ایشان می آمدند و مشورت هایی از ایشان می گرفتند. مسولین بخش های مختلف کشور هم خدمت ایشان رفت و آمد داشتند و حاج آقا هم تا جایی که می توانستند راهنمایی می کردند و کاملآً هم موثر واقع می شدند.

- آقا مجتبی روی دوچیز خیلی حساس بودند و خیلی تکرار می کردند. اولین مورد اخلاص بود و خیلی روی ساده زیستی تاکید داشتند. علاوه بر این هر وقت مسولین را ملاقات می کردند به حالت التماس از آن ها می خواستند که تا می توانید به مردم خدمت کنید و توصیه مردم را به مسولین می کردند.

- ما نمره خوبی در زمینه قانون گذاری نداریم. قانون مدنی که ۹۰ سال پیش نوشته شده از حیث نگارش استوارتر از متن هایی است که امروز می نویسیم. شاید دلیل این موضوع آن است که در مجلس افراد فقیه و حقوق دان کمی حضور دارند. ما در مجلس افراد فقیه و حقوق دان نیازمندیم اما نمی دانم چرا مجلس از افراد حقوق دان و فقیه برجسته خالی است.

- یکی از مشکلات امروز ما این است که فرهنگ آموزش قوانین و رعایت قانون زیاد در ذهن ما جا نیفتاده است. فکر می کنم باید فرهنگ قانون گرایی ترویج شود.


- محسن اسماعیلی در پایان این برنامه در مورد اسامی ذیل نیز نظرات خود را مطرح کرد:

امام(ره): همه عشق و علاقه من

آیت‌الله مهدوی کنی: اصولگرای نمونه

شهید بهشتی:مظهر تدبیر و سیاست

شهید رجایی: اخلاص و پاکدامنی

شهید عاصمی: دوست

بنی‌صدر: مظهر بد عاقبتی

میرحسین موسوی: کسی که نتوانست داشته هایش را برای خودش نگه دارد

مهدی کروبی: امیدوارم به دامان انقلاب بازگردد

سید محمد خاتمی: شخصیت نجیب و فرهیخته که به موضع گیری‌های شفاف نیازمند است

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی: سابقه درخشان و قابل قبول که باید یک مقدار به خودش لطف بیشتری داشته باشد

علی‌اکبر ناطق‌نوری: جوانمرد

محمود احمدی‌نژاد: پرتلاش

محمدباقر قالیباف: دوست مهربان و مدیر قوی که آن چیزی که از او دیده می شود با چیزی که هست متفاوت است

احمد جنتی: شخصیت برجسته انقلاب که قابل احترام است

آیت‌الله یزدی: آزاده

آیت الله هاشمی شاهرودی: فقیه ِ حکومت شناس امروزی

آیت‌الله مومن: ساده زیست و ملا

آیت‌الله رضوانی (ره): پردانش ِ کم گو

آیت‌الله مجتبی تهرانی (ره): امیدوارم در قیامت هم خدمتگزار ایشان باشم.


منبع:نسیم
کد مطلب: 216862