پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی:با این حال با روی کار آمدن دولت یازدهم و همراهی اکبر هاشمی رفسنجانی با آن، روابط حسنه خانواده رفسنجانی با خانواده آل سعود سبب شده تا هر چند ماه یکبار موضوعی درباره گسترش روابط میان دو کشور شنیده شود. روز گذشته نیز وزیر امور خارجه سعودی رسما از جواد ظریف برای سفر به این کشور دعوت کرده است.
به منظور بررسی ابعاد این مساله، نشریه «رمز عبور» به گفتگو با دکتر سعدالله زارعی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی پرداخته و این موضوع را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
به عنوان سوال اول ارزیابی شما از فضای موجود در رابطه ایران و عربستان چیست؟
اگرچه سیاست عربستان در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی ایران به طور نسبی از نوساناتی برخوردار بوده است اما در عین حال و همواره از دو اصل تبعیت کرده است. یکی از این اصول وابستگی عربستان سعودی به بلوک غرب و بخصوص آمریکا است که نوعا سیاست عربستان در مواجهه با ایران انعکاسی از سیاست خصمانه غرب در با ایران بوده است.
اصل دوم اصل رقابت منطقهای بوده است، عربستان سعودی به این دلیل که ایران را قدرت رقیب منطقهای خود تلقی کرده است در مقایسه با عراق و ترکیه همواره ایران را قدرتمندترین و موثرترین رقیب خود محسوب میکرده است و به همین دلیل نیز همواره سیاستهای منطقهای خود را در نقطه مقابل سیاستهای منطقهای ایران تنظیم کرده است و کمتر حاضر شده است در سیاستهای منطقهای با جمهوری اسلامی به یک تفاهم و نقطه مشترک برسد.
نمونهای از این رقابت تند را در لبنان، سوریه، عراق، پاکستان، افغانستان، بحرین و یمن میتوان شاهد بود، در همه این پروندهها عربستان سعودی سیاست خصمانهای را علیه ایران و منافع ایران به نمایش گذاشته است.
موضوع رقابتهای مذهبی در بین ایران و عربستان و تعارضاتی که وجود دارد را به چه اندازه در اختلافات و روابط بین دو کشور موثر میدانید؟
من فکر میکنم تعارضات مذهبی در روابط ایران و عربستان اصالت نداشته و این تعارضات مذهبی تابعی از تعارضات سیاسی است.
مشکل اصلی عربستان با ایران شیعه بودن ایران نیست بلکه اصل مورد توجه عربستان قدرتمند بودن ایران است. البته عربستان سعی میکند با دامن زدن به مباحث مذهبی جبههای را حول محور خود در کشورهای سنی به راه اندازد اما ماهیت این جبهه به هیچ وجه ماهیت مذهبی نیست و میتوانیم دلایل مختلفی برای آن ذکر کنیم.
مشکل عربستان سعودی تنها با شیعه بودن ایران نیست و حنبلیهای حاکم در عربستان با مذاهب دیگر اهل سنت در این کشور نیز مشکلاتی دارند. همانگونه که مشخص است حنبلیها تنها ۲۳ درصد از جمعیت عربستان را پوشش میدهند و در ۳ استان ریاض، واسط و قسین پراکندهاند اما این ۲۳ درصد اجازه دخالت به مذاهب شافعی، حنبلی، مالکی، شیعه، زیدی و اسماعیلی در حکومت این کشور را نمیدهند.
حکومت عربستان کاملا حالت مذهبی و طایفهای دارد و تنها از حنبلیها و آن هم نه همه حنبلیها بلکه از آن بخش از حنبلیها که وهابیند اجازه حضور در فعالیتهای دولتی در این کشور را میدهند. این دلیل نشان میدهد دعوای عربستان با ایران دعوای مذهبی نیست.
عربستان سعودی با همه مذاهب اسلامی چه سنی و چه شیعه در حال جنگ هستند و اگر این کشور مسئله تعارضات ایران و عربستان را مذهبی میداند باید از تعارضات مذهبی اجتناب کند اما شاهد هستیم که این کشور دائما به اتهام پراکنی میپردازد و محدودیتهایی را علیه ایران و شیعیان برگزار میکند.
دلیل سوم اختلافات میان ایران و عربستان این است اساسا عربستان با هر همکاری منطقهای با ایران مخالفت میکند و برای این کشور تفاوتی ندارد این همکاریها از ناحیه اهل سنت باشد یا از ناحیه شیعیان.
رابطه ایران و عراق و همچنین نوع نگاه ایران به حاکمیت شیعیان در عراق را چگونه میبینید؟
اساسا این ادعا که حکومت عراق حکومتی شیعی است سخنی نادرستی است و دلیل آن نیز این است که اولا قانون اساسی عراق که مهمترین سند سیاسی این کشور به حساب میآید قانون اساسی غیرمذهبی است و اساسا هیچ اشارهای به اینکه مذهب رسمی در عراق مذهب شیعه است ندارد.
دلیل دوم این است که در حکومت عراق غیرشیعیان پستهای حساسی را در اختیار دارند و اگر سه قوه را مبنای تقسیمبندی قدرت در هرکشوری قرار دهیم در حال حاضر دو قوه در اختیار غیرشیعیان است. ریاست جمهوری که پستی حساس در این کشور است در اختیار کردهاست و به همین شکل ریاست مجلس در اختیار اهل سنت است، در عین حال در بخش قضائی نیز در عراق قوانین قضائی عمدتا براساس مذاهب اکثریتی آن استان تنظیم میشود و در استانهای سنینشین آن دسته از استانهایی که از فقه اسلامی تبعیت میکند آن فقه همان فقه استان است و مثلا در استانهای انبار، صلاحالدین، نینوا، اربیل، سلیمانیه و دهوک فقه غیرشیعه در جریان است.
پستهای نمایندگی مجلس نیز پستهایی هستند که بین شیعیان و اهل سنت تقسیم شده است و همه دلایل این ادعا که حکومت در عراق یک حکومت شیعی است ادعای نادرستی است اما باید این موضوع را مدنظر داشت که دست کم در طول ۳۰۰ سال گذشته و قبل از روی کار آمدن نظم فعلی در عراق که به سال ۲۰۰۴ برمیگردد، شیعیان از حق طبیعی خود در این کشور در حالی که اکثریت جامعه عراق را شیعیان را تشکیل میدادند محروم بودهاند.
شیعان عراق در طی یک دهه گذشته از محرومیت مطلق خارج شده و به حق خود دست پیدا کردهاند این در حالی است که اکنون هم اگر بخواهیم برمبنای قاعده جاری در مورد حکومت عراق حرف بزنیم باید بگوئیم از آنجایی که اکثریت مطلق تعداد جمعیت شهروندان را شعیان دار هستند مانند هرجای دیگری باید رئیسجمهور، رئیس پارلمان و اعضای کابینه از میان آنها انتخاب گردند.
در حال حاضر با وجود اینکه شیعیان اکثریت این کشور را دارند حکومتشان، حکومت مذهبی و طایفهای نیست بلکه حکومتی مبتنی بر دموکراسی مردمی از یک طرف و توافق میان طوایف است لذا نمیتوان گفت حکومت در عراق یک حکومت شیعه است.
نظم فعلی در عراق محصول توافق داخلی در عراق بین شیعیان، سنیها و کردها صورت است و جمهوری اسلامی ایران در جهت کمک به همه طوایف عراقی نه تنها شیعیان بلکه طوایف سنی و کرد عراقی کمک کننده بوده است. ایران خواستار نظمی در عراق است که متضمن به رسمیت شناختن و رعایت حقوق همه مذاهب و اقوام در در این کشور باشد.
ایران برای اینکه در عراق نظم قابل قبولی به وجود آید و مردم در امور کشور مشارکت داشته باشند کمکهای زیادی کرده است اکنون انتخاب نمایندگان مجلس در عراق را مردم انجام میدهند و به طور غیرمستقیم در انتخاب مجلس و وزرا نقش ایفا میکنند همچنین مردم عراق به طور مستقیم در انتخاب استانداران از طریق شوراهای استانها نقش دارند و در نتیجه این فضا که فضایی توام از مشارکت مردم است باعث کمک ایران به روند موجود شده است.
ایران از حمایت دولت عراق در دوران حکومت آنها دریغ نکرده است و مقامات عراقی در طول ۱۰ سال گذشته ایران را به عنوان خانه دوم خود نگریستهاند که این خود نشان دهنده عمق روابط برادرانه میان دو کشور است.
به نظر حضرت عالی دلایل حمایت گسترده ایران از سوریه علی رغم وجود اشکالاتی در ساختار سیاسی این کشور چیست؟
ایران در سوریه از حکومتی قانونی که براساس قانون اساسی سوریه مصوب ملت این کشور حمایت میکند این قانون اساسی مطابق هنجارهای حقوقی سوری است، در دنیا هر دولتی که با هنجار حقوقی محلی برسرکار آید مشروعیت داخلی و بینالمللی دارد و در نتیجه حمایت ایران از دولت سوریه حمایت از یک دولت مشروع است.
ثانیا حمایت ایران از سوریه حمایت از یک نظام طایفهای نیست، در سوریه حکومت به هیچ وجه حکومت طایفهای نیست و اگر در حال حاضر میان علویها و سنیها در سوریه نظرسنجی در مورد میزان رضایت از بشار اسد صورت گیرد مسلما سنیها بیش از علویها به محبوبیت بشار اسد پاسخ مثبت میدهند. دلیل چنین رفتاری این است که بشار اسد به شدت از دخالت علویها در امور دولتی خودداری کرده است اما در طرف مقابل پستهای حساس کابینه از جمله پستهای نظامی، امنیتی و سیاسی در اختیار اهل سنت سوریه قرار دارد.
همانگونه که بیان شد دفاع و حمایت ما از دولت سوریه به هیچ وجه حمایت از یک دولت طایفهای نیست بلکه یک دولت مبتنی برپذیرش همه شهروندان است، نکته دیگر اینکه به هرحال هرکشوری در منطقه و سطح بینالمللی دوستان و دشمنان استراتژیک دارد، مسلما دوست جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی آمریکاییها هستند و در سطح منطقهای دشمن استراتژیک ما رژیم صهیونیستی است. در کنار دشمن استراتژیک دوستان استراتژیک داریم و بدون شک دولت سوریه در طی ۳۰ سال گذشته متحد استراتژیک ایران بوده است، طبیعی است که هر کشوری در دنیا از متحد استراتژیک خود حمایت کند و تلاش کند مشکلات متحد استراتژیکش رفع گردد.
ایران در سوریه در حال حمایت از متحد استراتژیکی است که با رای مردم بر سرکار آمده و در حال حاضر در حال برگذاری انتخابات است و خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده است این در حالی است که متحد استراتژیک آمریکا در منطقه فاقد انتخابات است و آمریکاییها این موضوع را مخفی نیز نمیکنند که با تمام وجود از این متحد استراتژیک غیرمشروعی حمایت میکنند.
به عنوان آخرین سوال عمق روابط ایران و لبنان و دلیل نزدیکی این دو کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
رابطه ایران و لبنان رابطهای مبتنی بر به رسمیت شناختن هنجارهای لبنان و اتحاد اقوام و مذاهب و رفع تنش و درگیریها در داخل لبنان است و این مبتنی بر اصل استراتژیکی است که ایران دارد، آن اصل استراتژیک این است که لبنان درگیر در بحران داخلی بین مسیحیها و مسلمانان، سنیها و شیعیان و یا شیعیان با شیعیان و حتی بین احزاب و گروههای داخلی در لبنان درگیری وجود نداشته باشد.
ایران امیدوار است فرآیند سیاسی برمبنای توافق بین گروهها و احزاب استمرار پیدا کند به همین دلیل ایران در طول ۳۰ سال گذشته و بیش از ۳۰ سال گذشته همواره طرف کمک کنده به امنیت و آرامش و توافق در داخل لبنان بوده است.
اکنون برهمین مبنا ایران به دنبال این است که رئیس جمهور لبنان با توافق همه طوایف شیعه، مسیحی و دوروز انتخاب گردند و همچنین انتخاب رئیس دولت در فرآیند داخلی شکل بگیرد.
ایران خواستار این است که انتخابات داخلی لبنان که قرار است در سال ۲۰۱۴ برگزار گردد با مشارکت همه طیفها شکل بگیرد.
جمهوری اسلامی ایران هموار به دنبال این بوده است که لبنان در برابر تهدیدات رژیم صهیونیستی توانمند باشد و به همین دلیل همه توان خود را برای توانمندسازی هرچه بیشتر لبنان به کار میگیرد. ایران بارها تمایل خود را برای توانمندسازی ارتش لبنان بیان کرده است و با مقامات ارتشی در تماس بوده و موافقت خود برای در اختیار قرار دادن جنگ افزارهای پیشرفته به ارتش لبنان اعلام کرده است تا ارتش لبنان را از وضع ضعیف فعلی خارج شود.
ایران به جهت توانمندسازی گروههای مشروع و توانمند در لبنان که حزبالله لبنان در راس آنها همواره از حمایت ریاست جمهوری در لبنان برخوردار بوده است و در دولت و پارلمان این کشور نیز حضور داشته و به عنوان بخشی از ساختار سیاسی، امنیتی و فرهنگی لبنان به شمار میآید حمایت کرده است.
من فکر میکنم همین مسائل رابطه ایران ولبنان را به یک رابطه پایدار تبدیل کرده است.
/خ