تاریخ انتشار : شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۳۰
 
فاطمه اسماعیلی

فرزند کمتر، جنگ ماسون‌ها

در نقد سیاست کنترل جمعیتی که چندین سال بر کشور حاکم بود؛
Share/Save/Bookmark
فرزند کمتر، جنگ ماسون‌ها
 
مسئله‌ کنترل جمعیت و شعار معروف «دو بچه کافی است» به صورت گسترده و پی در پی از سوی رسانه‌های غربی تبلیغ شده و می‌شود؛ تبلیغاتی که هدف نهایی آن، کاهش زاد و ولد بشر در تمامی کشورهای در حال توسعه، بویژه ایران بود.
پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی: ؛ این روزها بعد از اظهار نگرانی مقام معظم رهبری نسبت به خطر کاهش جمعیت جوان کشور، ادامه‌ سیاست کنترل جمعیت و شعار معروف «دو بچه کافی است» که در سال‌های دولت کارگزاران به عنوان شعاری برای رشد و توسعه‌ اقتصادی در میان مردم و گروه‌های فرهنگی و سیاسی کشور جای خود را پیدا کرده بود، مورد انتقاد قرار گرفت.



«نسل جوان پرنشاط، تحصیل کرده و شجاع، یکی دیگر از ثروت‌های زیربنایی ملت ایران بوده و یکی از خطاهایی که در اواسط دهه‌ هفتاد انجام شد، ادامه‌ سیاست کنترل جمعیت بود که این اشتباه باید جبران شود، زیرا نسل جوان، عامل اصلی پیش‌روندگی کشور است. البته اجرای سیاست کنترل جمعیت در اوایل دهه‌ هفتاد کار صحیحی بود، اما ادامه‌ آن از اواسط دهه‌ هفتاد اشتباه بود و مسئولان کشور و از جمله رهبری در این اشتباه سهیم هستند و باید از خداوند طلب عفو کنند.»



این بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار مردم استان خراسان شمالی است که در انتقاد از سیاست کنترل جمعیت بیان داشتند و نگرانی خود را از این موضوع نشان دادند.



ایشان در ادامه سخنان خود افزودند: «بررسی‌های عملی و کارشناسی نشان می‌دهد که اگر سیاست کنترل جمعیت ادامه پیدا کند، بتدریج دچار پیری و در نهایت کاهش جمعیت خواهیم شد، بنابراین مسئولان باید با جدیت در سیاست کنترل جمعیت تجدیدنظر کنند و صاحبان رسانه و تریبون از جمله روحانیون در جهت فرهنگ‌سازی این موضوع اقدام کنند.»



این برای چندمین بار بود که رهبر انقلاب به طور جدی به تمامی مسئولان و دست‌اندرکاران کشور درباره‌ این موضوع هشدار دادند که باید در سیاست تحدید نسل جوان تجدید‌نظر شود و فرهنگ‌سازی لازم و کافی در زمینه‌ افزایش جمعیت کشور توسط تمامی مسئولان اجرایی و روحانیون کشور انجام گیرد.



براساس اعلام مرکز آمار، رقم چهار فرزند در سال ۱۳۸۵، به ۳.۵ فرزند در سال ۱۳۹۰ رسید و در حال حاضر، هر خانواده‌ ایرانی حاضر است به جای دو فرزند، ۱.۵ فرزند داشته باشد و تمامی این آمار نشان دهنده کوچک‌شدن ابعاد خانواده در ایران است که تا چند سال دیگر، کشور را با مشکلات مضاعفی درباره‌ بزرگ‌ترین سرمایه‌ کشور یعنی جمعیت جوان مواجه خواهد کرد.



مسئله‌ کنترل جمعیت و شعار معروف «دو بچه کافی است» به صورت گسترده و پی در پی از سوی رسانه‌های غربی تبلیغ شده و می‌شود؛ تبلیغاتی که هدف نهایی آن، کاهش زاد و ولد بشر در تمامی کشورهای در حال توسعه، بویژه ایران بود. حال باید به این نکات توجه کرد که آیا افزایش جمعیت برای کشورهایی چون ایران فرصت است و یا تهدید؟ چرا رسانه‌های غربی بر این شعار خود در کشورهای جهان سوم تاکید می‌کنند، در صورتی که خود در رتبه‌بندی جهانی فرزندآوری در مقام‌های بالاتری نسبت به این کشورها قرار گرفته‌اند؟ آیا سیاست «فرزند کمتر، زندگی بهتر» یک دستور ماسونی برای توقف رشد و یا کاهش سرعت آن در این کشورها بوده است؟



با توجه به آمار جهانی، نرخ فرزندآوری در ایران، بسیار نگران‌کننده است. زنان ایرانی با دارا بودن ۱.۸۷ فرزند در مکان ۱۴۴اُم جدول جهانی فرزندآوری واقع شده‌اند، در حالی که اسرائیل در رتبه ۷۵، آفریقای جنوبی ۹۷، برزیل ۱۰۶، ترکیه ۱۱۰، فرانسه ۱۱۸، آمریکا ۱۲۲ و انگلیس در مقام ۱۳۷ قرار دارد و این بدین معنی است که شمار فرزندان در یک خانواده ایرانی به مراتب کمتر از تعداد فرزندان یک خانواده‌ صهیونیست اسرائیلی و یا یک خانواده‌ آمریکایی است.



در حال حاضر پرجمعیت‌ترین کشور جهان یعنی چین، به خاطر مولد و کارا بودن جمعیت خود توانسته است بیشترین نرخ رشد اقتصادی را در بین کشورهای توسعه یافته و قدرتمند اقتصادی با نرخ هشت درصد به ثبت رسانده و مازاد درآمد ارزی خود را تا ۲۰۰ میلیارد دلار ارتقا دهد.


مراحل انتقال جمعیتی در ایران



بعد از دهه‌ ۲۰ کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر آغاز شد، اما در دوره‌ زمانی ۱۳۶۰-۱۳۳۰ با رشد پرشتاب جمعیت مواجه گردید، به طوری که جمعیت ایران از رقمی کمتر از ۱۹ میلیون نفر در سال ۱۳۳۵ به رقمی در حدود ۵۰ میلیون نفر در سال ۱۳۶۵ افزایش پیدا کرد.



افزایش نرخ رشد اقتصادی کشور، ارتقای کیفیت و دید به زندگی در ایرانیان و نیز گسترش بهداشت عمومی و کاهش میزان مرگ و میر نوزادان، نقش اساسی و تعیین‌کننده در پرشتاب‌شدن رشد جمعیت ایران ایفا کرد تا جایی که در سال ۱۳۶۵ میزان رشد طبیعی سالانه جمعیت ایران تا رقم ۳.۲ درصد افزایش یافت.



این موضوع باعث شد دولت میرحسین موسوی، بر اساس توصیه‌های کارشناسی سازمان برنامه و بودجه وقت، به جای سوق دادن جمعیت رو به رشد به سمت افزایش ظرفیت‌های درونی اقتصادی کشور، سیاست‌هایی در جهت تعدیل میزان رشد جمعیت از طریق کاهش سطح زاد و ولد، باروری و تشویق و ترغیب برنامه‌های تنظیم خانواده اتخاذ کند و از سال ۱۳۶۷ این سیاست‌ها را در متن اولیه برنامه‌ توسعه‌ اقتصادی و اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی قرار دهد؛ دولت‌های بعدی هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی نیز این سیاست را به صورت جدی دنبال کردند، به طوری که تا سال ۱۳۸۴ شاخص‌های باروری و به تبع آن میزان رشد سالانه‌ جمعیت نسبت به سال ۱۳۶۵ به نصف کاهش پیدا کرد و بتدریج ساختار هرم سنی جمعیت ایران از وضعیت جوانی خارج و به سمت سالخوردگی سوق پیدا کرد و نوعی فرورفتگی در قاعده‌ هرم سنی ایجاد شد.



این انتقال هرم سنی جمعیت ایران، در شرایطی صورت گرفت که منابع انسانی، موتور محرکه توسعه هستند. بر اساس نظر کارشناسان افزایش جمعیت در صورتی که دولتی بر سر کار باشد تا منابع ملی را هدر نداده و سرمایه و زیرساخت‌ها را ترکیب و به کار نبرد، می‌‌‌‌تواند عاملی برای شتاب‌یافتن روند توسعه باشد.



بر طبق پیش‌بینی سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، سه سناریوی رشد جمعیت برای کشورمان پیش‌بینی شد. سناریوی رشد بالا، رشد متوسط و رشد پایین. مقایسه‌‌ میان این سناریوها نشان‌دهنده این واقعیت است که الگوی تغییر جمعیتی در ایران بیش از همه مطابق با سناریوی رشد پایین جمعیت است و این بدان معنا می‌باشد که در سال ۱۴۸۰ جمعیت ایران به کمتر از نصف کاهش پیدا کرده و از آن بد‌تر، درصد سالمندان بالای ۶۰ سال جامعه به نزدیک ۵۰ درصد خواهد رسید.







در حال حاضر با توجه به توصیه‌های رهبری، سیاست افزایش جمعیت به عنوان یک «فرصت» و مکمل سیاست‌های اصلاح‌گرایانه اقتصادی دولت دهم تلقی می‌شود.



تنوع آب و هوایی و زیستی، وسعت سرزمینی، وجود منابع عظیم معدنی و موقعیت‌های ویژه‌ ترانزیتی در کنار عزم دولت برای اجرای پروژه‌های عظیم اصلاح ساختاری اقتصاد، امروزه زمینه را برای رشد شتابان و جهشی در اقتصاد ایران فراهم کرده که رشد جمعیت در این فرایند به عنوان یک فرصت طلایی عمل می‌کند.



این موضوع حکایت از آن دارد که امروزه اهمیت استراتژیک مبحث «جمعیت» و کاهش یا افزایش آن بیش از پیش و خارج از برنامه مدنظر و در دستور کار سیاست‌پیشگان و کارشناسان کشورهای تاثیرگذار واقع شده و جایگاه بسیار مهمی در فرآیند برنامه‌ریزی‌های کلان داخلی و بین‌المللی داشته و توان تاثیرگذاری بر مسیر انتخابات‌های مهم کشورهایی همچون روسیه را نیز پیدا کرده است.



با این اوصاف، حال که براساس بیانات مقام معظم رهبری با تأخیری ۲۰ ساله در تغییر سیاست‌های جمعیتی رو‌برو هستیم، حجت بر همگان تمام شده و لازم است با برنامه‌ریزی جدی همراه با مشارکت تمام مردم و دستگاه‌های مسئول به وسیله ابزارهایی چون افزایش سطح رفاه و ... در صدد راهکارهایی برای افزایش جمعیت کشور و تقویت اقدامات فرهنگی و حذف شعار «یک فرزندی و دو فرزندی» باشیم.    /خ

منبع:دانشجو
کد مطلب: 213946