هاآرتص

حذف كامل فلسطينيان در دولت واحد اسرائيل

15 بهمن 1392 ساعت 11:05

روزنامه هاآرتص درآخرين مقاله اي كه منتشر كرده و در آخرين حيله هاي به كار رفته از سوي سردمداران رژيم صهيونيستي به موضوع تشكيل دولت واحد يهودي به شكل دموكراتيك و همراه با حقوق شهروندي واحد براي يهوديان و فلسطينيان پرداخته است.


پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی:در این بیانیه خطاب به لرد روچیلد که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم را بر عهده داشت آمده‌است:"انگلیس از تاسیس خانه‌ای ملی برای یهودیان در فلسطین حمایت می‌کند." انگلیس امید داشت که بدین ترتیب حمایت بیشتری را در جریان جنگ جهانی اول به خود جلب کند. اعلامیه بالفورد سرآغاز تلاش در عرصه بین‌الملل برای تاسیس اسرائیل کنونی بشمار می‌رود.

در سال ۱۹۲۰ فلسطین به صورت اتحادیه‌ای از ملتها و تحت نظارت و ادارهٔ بریتانیا در آمد. قیمومیت انگلیس بر فلسطین در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۴ در جامعه ملل تصویب شد. پس از جنگ جهانی اول، مهاجرت یهودیان طی موجهای سوم(۱۹۱۹-۱۹۲۳) و چهارم(۱۹۲۴-۱۹۲۹) ادامه یافت.

پا گرفتن جنبش نازیسم در سال ۱۹۳۳، پنجمین موج مهاجرت یهودیان را سبب شد. یهودیان که تا سال ۱۹۲۲ یازده درصد ساکنان منطقه را تشکیل می‌دادند، تا سال ۱۹۴۴ افزایش یافته و ۳۰٪ جمعیت را تشکیل دادند. پیش از این، علاوه بر املاک خصوصی یهودیان در منطقه،۲۸٪ از کل زمینها نیز با اهداف اشغالگرانه توسط سازمانهای صهیونیست خریداری شده بود. قسمت عمدهٔ این زمین‌ها، از زمین داران بزرگ فلسطین و با كلاه گذاشتن سر آنها انجام شد. در نتیجه این زمین داران مورد اعتراض شدید مردم قرار گرفتند.

با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم عدهٔ یهودیان ساکن منطقهٔ فلسطین به ۶۰۰٫۰۰۰ نفر رسید. در اين زمان فرضيه اي به نام هولوکاست یکی از مواردی بود که بعدها در توجیه ایجاد وطن ملی یهود به شدت از آن بهره گرفته شد.

در سال ۱۹۳۹ بریتانیا به علت اعتراضات عظیم اعراب منطقه بر ضد یهودیان(۱۹۳۶-۱۹۳۹) طرحی موسوم به «کاغذ سفید ۱۹۳۹» را عملی نمود که مطابق آن مهاجرت یهودیان طی جنگ جهانی را به ۷۵٫۰۰۰ نفر محدود و هم چنین خرید زمین توسط یهودیان را در این منطقه ممنوع می‌کرد.

برحسب طرح تقسیم ارائه‌شده توسط سازمان ملل، که مورد اعتراض شدید مسلمانان و مسیحیان فلسطین و سایر اعراب و کشورهای اسلامی قرار گرفت، قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان بطور مساوی تقسیم گردد و بیت‌المقدس(اورشلیم) نیز محدودهٔ تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد، تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اعراب با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند. در ۱۴ می ۱۹۴۸، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل کشور اسرائیل اعلام شد.

هاآرتص قدیمی‌ترین روزنامه عبری چاپ اسرائیل که از سال ۱۹۱۹ میلادی و حدود سی سال قبل از تشکیل کشور اسرائیل منتشر می‌شود از جمله كانونهاي تفكر رژيم صهيونيستي و افرادي است كه از سال ۱۹۱۷ در پي حاكميت كامل يهوديان بر فلسطين اشغالي و تشكيل حكومت يهود به نامه اسرائيل بوده اند. در واقع در ابتدا انگليسها با اعلاميه دارفور به اشغال فلسطين توسط يهوديان جنبه قانوني دادند و دو سال بعد در ۱۹۱۹ كانون تفكر دولت اسرائيل با چاپ روزنامه عبري هاآرتص فعاليت خود را آغاز كرد و ۳۰ سال بعد در ۱۹۴۸ ميلادي چند ساعت قبل از پايان حاكميت انگليس بر فلسطين اسرائيل به معني امروز خود اعلام موجوديت كرد و تاسيس شد!.


اعلام تاسيس رژيم صهيونيستي در فلسطين اشغالي و با نام جعلي كشور اسرائيل در طي ۶۵ سال گذشته با چالشها و درگيريها و جنگهاي بسياري روبرو بوده است و همواره مورد مخالفت كشورهاي اسلامي قرار گرفته است. دولت رژيم صهيونيستي هرگز قطعنامه هاي سازمان ملل را به رسميت نشناخته و يا اجرا نكرده است و با استقرار صلاح هاي هسته اي و قدرت زور و حمايت آمريكا و انگليس و اروپا هر آنچه در توان داشته براي بيرون راندن اعراب و مسلمانان فلسطيني از سرزمينشان انجام داده است.

اما گويا فشارها ديگر كارساز نيست و نمي توان در برابر جوامع حقوق بشري ايستاد. از اين رو است كه روزنامه هاآرتص درآخرين مقاله اي كه منتشر كرده و در آخرين حيله هاي به كار رفته از سوي سردمداران رژيم صهيونيستي تصميم گرفته تا به موضوع تشكيل دولت واحد يهودي به شكل دوكراتيك و همراه با حقوق شهروندي واحد براي يهوديان و فلسطينيان بپردازد!.

در واقع هاآرتص به عنوان ليدر فكري رژيم صهيونيستي تصميم گرفته تا بعد از شكست در برابر اشغال بيشتر سرزميني و عقب راندن مالكان اصلي فلسطين از خانه و كاشانه اشان، پولتيكي جديد را بوته آزمايش قرار داده و با حربه دولتي واحد و دموكراتيك با حقوق شهروندي برابر آن بخش از خاك فلسطين را كه هنوز موفق به اشغال آن نشده را نيز از چنگ فلسطينيان در بياورد!.

در اين را بطه هاآرتص نوشته است:‹‹از سال ۱۹۴۸ یهودیان و اعراب با هم در یک کشور زندگی کرده اند . از سال ۱۹۶۷تاکنون اسرائیلی ها و فلسطینی ها با هم در یک کشور زندگی کرده اند.

سرزمين فلسطين اشغالي هم اكنون داراي تركيبي از مسلمان و یهودی است، اما برای همه دموکراتیک نیست . شهروندان عرب این کشور طبقۀ محرومند و فلسطینی ها در این سرزمین ها عاق شده و فاقد حقوق شهروندی هستند. با این حال، راه حل یک دولته در اینجا وجود دارد و مدت هاست که تجربه می شود.

این شیوه، برای شهروندان یهودی راه حل و برای افراد فلسطینی این سرزمین، یک فاجعه بوده است. کسانی که از این روش وحشت دارند - تقریبا تمام اسرائیلی ها - این واقعیت را نادیده می گیرند که سیستم یک دولته از قبل هم در اینجا وجود داشته است.

آنها تنها از تغییر در مشخصۀ یهودیت وحشت دارند – تغییر از دولتی آپارتاید و اشغالگر به کشوری تساوی طلب ، از اینکه از کشوری عملا دو ملیتی - که خود را به عنوان یک دولت ملی ( حاکم ) جا زده - به کشوری تبدیل شوند که از اساس دو ملیتی بوده و هست . در هر صورت، یهودیان و فلسطینی ها دستکم به اندازۀ دو نسل در این کشور زندگی کرده اند ، البته جدا از هم و این واقعیتی غیر قابل انکار است.

روابط بین این دو ملت در این کشور از رژیم نظامی حاکم بر اعراب و اسرائیلی ها تا زمان براندازی این رژیم) در سال ۱۹۶۶ ) ، از دوره ای آرام تر و آزادتر این سرزمین ها تا دوره طوفانی وحشت و اشغال خشونت آمیز تغییرات شناخته شده ای دارد. اعراب و یهودیان در اورشلیم ، عکا ، یافا ، رامل، لود ،گالیلا و وادی آرا کنار هم زندگی می کنند ، و روابط میان آنها امکان ناپذیر نیست.

روابط با فلسطینی ها در این سرزمین ها نیز تغییراتی کرده است . اما طی این سال ها ما ، شده با زور سر نیزه ، در یک کشور زندگی کرده ایم.

۴۷ سال است که امکان بازپس گیری این سرزمین ها و برآورده ساختن آرزوی دیرینۀ یهودیان برای ایجاد کشوری منحصرا یهودی و دموکراتیک همچنان پیش روی اسرائیلی هائی است که از تغییر در ویژگی شخصیتی این کشور وحشت دارند. این انتخاب آنهاست. شاید با تردید فراوان حق آنها هم باشد ، اما به هر حال این وظیفه خود آنهاست که راه حل دیگری پیشنهاد کنند .

آنها زیر این پرچم ، این زیستگاه را تاسیس کردند ، که هدفش خنثی کردن دیوارهای حائل و خطوط تفکیک و مرزکشی ها بود. این زیستگاه توانست این نکته را اثبات کند که دیگر امکان بازگشت وجود ندارد و هیچ استدلالی در این مورد با موفقیت پیش نمی رود : دیگر هیچ کس از تخلیۀ بیش از نیم میلیون مهاجر حرفی نمی زند و در نتیجه هیچ کس دیگر از راه حل دو دولته به عنوان تنها راه حل موجود حرفی به میان نمی آورد.

طرح های پیشنهادی وزیر امور خارجه امریکا ، جان کری ، که در عین حال بسیاری از اسرائیلی ها را نیز تحقیر می کند و می ترساند ، راه حل تضمین شده ای را مطرح نمی کند ، به نحوی که اصولا راه حل به حساب نمی آید." موضوع شهرک سازی ها همچنان به قوت خود باقی می ماند . آریل مدت هاست در داخل محدوده بوده ، و اجارۀ اُفرا و بیت ال از احتمالات است و «تدابیر امنیتی» برای دره اردن دیده می شود ،و شاید مجوز شهرک سازی در این منطقه نیز به قوت خود باقی بماند. این پیشنهاد به بازگشت و یا هر راه حلی برای مشکل پناهندگان "نه" می گوید . در همین حال، نخست وزیر ، متعهد می شود که حتی " یک یهودی " را تخلیه نکند و به عنوان چرخشی بی شرمانه پیشنهاد می دهد تا مهاجران را تحت حاکمیت فلسطین حفظ کند.

با همه این ها ، ممکن است بتوان به توافقی رسید ، و سند دیگری را تدوین و حتی امضا کرد ( بی آنکه اراده ای برای اجرای آن وجود داشته باشد) که به نحو قابل ملاحظه ای شبیه به تمامی طرح های پیشین باشد که از طریق پارامترهای کلینتون به طرح ۱۹۶۹ راجرز ، یعنی رودمپ برسد. همه این طرح ها ، هر قدر هم عمیق و با جزئیات تدوین شود بخیه به آب زدن است. شاید در ظاهر تغییراتی ایجاد کند اما غیر ممکن است با چنین طرح هایی بتوان مناقشه ای را حل و فصل کرد. مشکل پناهندگان ، مهاجران و نوار غزه ، فقدان ارادۀ مثبت ، و عدم وجود عدالت همه و همه به قوت خود باقی می ماند.

هر کسی که از راه حل دو دولته پشتیبانی می کند – که ظاهرا بیشتر اسرائیلی ها هستند- باید راه حلی واقعی ارائه دهد. پیشنهادات کری چندان خوش یمن به نظر نمی رسد. شاید اسرائیل عجالتا با آن موافق باشد و به آنها ملحق شود اما اینکار را فقط برای حفظ روابط خود با ایالات متحده و جهان انجام می دهد و برای اینکه سر فلسطین را به طاق بکوبد ، اما قطعا برای برقراری صلح و عدالت نیست.

از این "نه" کلی "بله" ای رسا بر می خیزد : " بله، به راه حل یک دولته. اگر اسرائیلی ها واقعا می خواهند شهرک های ایجاد شده را حفظ کنند ، و همچنان در دره اردن و در خط الراس این کوهستان در گوش اتزیون و درماله آدومیم ، در شرق بیت المقدس باقی بمانند و کنترل بیت ال را به دست بگیرند – اشکالی ندارد بگذارید اینکار را انجام دهند، اما دیگر بحث دو کشور مجزا بی معناست و چنانچه بحث دو کشور مطرح نباشد، پس یک کشور وجود خواهد داشت. و در صورتی که برای همه تنها یک کشور وجود داشته باشد ، پس گفتمان تغییر می کند : حقوق برابر برای همه.

این مشکلات متعدد و پیچیده است ، و راه حل ها هم متعدد و پیچیده است: تقسیم بندی مناطق ، خود مختاری ، حکومت مشترک یا جداگانه . اما تغییر جمعیتی خاصی درکار نخواهد بود - چرا که این کشور مدت هاست که دو ملیتی بوده است- اما نوعی تغییر دموکراتیک و آگاهانه میسر خواهد بود. و سپس این سوال با قدرت کامل مطرح می شود : چرا زندگی در کشوری برابری طلب تا این اندازه ترسناک است ؟ در واقع، احتمالات دیگر به مراتب وحشتناک تر خواهد بود››.

در واقع هاآرتص مي خواهد بگويد كه جان كري ديگر به دنبال توافق براي تشكيل دو سرزمين مجزا بين فلسطينيان و يهودياني كه در بخش اشغالي زندگي مي كنند نباشد و اگر مي خواهد كاري انجام دهد بايد در راستاي تشكيل دولت واحد يهودي و البته با قوانين دموكراتيك و حقوق برابر براي فلسطينيان باشد. اين كلاه گشادي است كه ديگر امكان ندارد فلسطينيان به سر كردن آن رضايت بدهند و جان كري هم احتمالا اين موضوع را درك مي كند!.



منبع:بولتن


کد مطلب: 202845

آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/202845/

هم اندیشی
  http://www.hamandishi.ir