تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۵
 

قرآن انقلابی است، نه سازشکار

Share/Save/Bookmark
رئیس سازمان دارالقرآن الکریم گفت: باید افق‌مان آنقدر بلند باشد که به موضوع قرآن در خارج از کشور به عنوان یک کار استراتژیک نگاه کنیم، نه یک کار تشریفاتی. در واقع نظام جمهوری اسلامی باید هسته مرکزی قرآن جهان اسلام را در خود طراحی کند.
پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی: مهدی قره‌شیخ‌لو، به تبیین بخشی از مسائل و دغدغه‌های خود در حوزه‌های مختلف فعالیت‌های قرانی پرداخت. از جمله آنکه گفت: «در حوزه اعتبارات بیشترین پولی که به حوزه قرآن تزریق شده است، سال ۹۱ بود که به بودجه نیم درصد معروف شد. در حوزه عمرانی کشور این رقم به اندازه یک اتوبان ۲۰۰ کیلومتری است که ۲۰۰ میلیارد تومان هزینه‌اش می‌شود. بعد از کلی سر و صدا در سال ۹۱ برای نخستین بار و به میزان یک اتوبان ۲۰۰ کیلومتری برای قرآن پول اختصاص دادیم. این نشان می‌دهد سهم قرآن در بودجه کشور سهم اندکی است».

وی معتقد است یکی از مشکلات فرهنگی کشور در حوزه رسانه این است که رسانه به مردم القا کرده که وقتی در خیابانی راه می‌روید، و صدای قرآن از خانه‌ای می‌شنوید، اولین چیزی که به ذهن می‌آید این است که کسی فوت کرده است. رسانه این مفهوم را القاء کرده است. تمام سریال‌ها و فیلم‌های ما جایگاه قرآن را در مراسم ختم نشان می‌دهد و صدای قرآن را پخش می‌کند در صورتی که رسانه وظیفه دیگری دارد؛ باید روی قلب این قضیه کار کند تا قرآن در زندگی و حیات مردم بیاید، نه اینکه وقتی صدای قرآن ما را یاد بهشت زهرا، مرگ و قبر بیندازد».

مهدی قره‌شیخ‌لو در بخش اول این گفت‌وگو درباره بودجه و اعتبارات اختصاص یافته به حوزه قرآن، مهجوریت قرآن در عرصه رسانه، تشریفاتی شدن قرآن در محافل، فاصله زیاد برخی مسئولان با قرآن کریم، ضعف در سیستم‌های نظارت و ارزشیابی در خصوص اعتبارات قرآنی و... با خبرنگاران تسنیم سخن گفت. بخش دوم این گفت‌وگو به شرح ذیل منتشر می‌شود:

*تسنیم: با توجه به اینکه شما به کشورهای مختلفی سفر کرده‌ و تجربه‌های فراوانی در این زمینه دارید، به نظر شما قاریان قرآن چقدر می‌توانند به مثابه سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی در انتقال گفتمان انقلاب و تبلیغ معارف شیعه مؤثر باشند؟

قطعاً یک قاری وقتی برای فعالیت قرآنی و تبلیغ به کشورهای خارجی اعزام می‌شود و در محافل عمومی و مجالس حضور می‌یابد، می‌تواند به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران با فعالیت خود بخشی از معارف شیعه و گفتمان انقلاب اسلامی را تبلیغ کرده و در این حوزه تأثیرگذار باشد. من تقریبا برای موضوعات قرآنی به ۴۰ کشور سفر کرده‌ام. اولین سفر من در سال ۶۶ بود که به سوریه و لبنان رفتم. طی این ۲۵ سال به ۴۰ کشور آفریقایی، اروپایی و آسیایی رفته‌ام. ظرفیت قرآن ما بسیار بالا است مخصوصا در این ۲۰ سال گذشته ظرفیت بالای آن درک شد. این حرکت از سال ۶۴ در کشور شروع شد، طراحی و ابداع آن در سازمان تبلیغات بود. این حرکت با این هدف شروع شد که پیام قرآن کارامد و انقلابی را به مردم دنیا برسانیم و گرنه مصر و عربستان هم قرآن دارند. قرآن‌شان را بهتر از ما هم چاپ می‌کنند و کیفیت قرآن‌شان خیلی بهتر از ما است ولی روح قرآن در آنجا حاکم نیست.

می‌خواستیم پیام قرآن انقلابی را به دنیا برسانیم

امام گفته بودند انقلاب ما یک انقلاب قرآنی بود. اصلی‌ترین هدف حرکت سال ۶۴ این بود که علاوه بر ظرفیت‌های تکنیکی و تخصصی که بچه‌ها در حوزه‌های قرآنی داشتند این بود که پیام انقلاب قرآنی را به مردم دنیا برسانند. این حرکت آغاز شد استقبال بی‌نظیری از آن به عمل آمد. بسیاری از جاهایی که ما می‌رفتیم باور نمی‌کردند بچه‌ها ایرانی هستند که اینطور قرآن می‌خوانند. یکی از کشورهای عربی به ما می‌گفت شما ایرانی نیستید، مصری هستید. وقتی می‌گفتیم ما از ایران هستیم، می‌گفتند پس حنجره‌هایتان را عمل کرده‌اید. انقدر قاریان و حافظان ما توانمند برنامه اجرا می‌کردند که همه متعجب می‌شدند و برایشان سوال بود چطور یک فارس‌زبان به این غلیظی قرآن می‌خواند.

ماجرای حضور قاریان ایرانی در مسجدی که تحت مدیریت وهابیت بود

سال ۷۰ به سودان رفته‌ بودیم، گفته بودند می‌خواهیم به مسجدی برویم که احتمال دارد اجازه ورود و برنامه اجرا کردن در آن را به ما ندهند و برخوردهای زشت و ناپسندی انجام دهند. شما آمادگی‌اش را داشته باشید. سفیر گفت سال‌ها است می‌خواهیم در این مسجد نفوذ کنیم اما نمی‌توانیم چون مدیریت آن با وهابیت است. رفتیم و اعلام کردیم که می‌خواهیم بیاییم و در مسجد تلاوت کنیم. طبق پیش‌بینی‌ها، مسئولان مسجد ممانعت کرده و به خاطر حساسیت روی ایرانیان با ورود ما مخالفت کردند. اما مردم موضع گرفتند و گفتند این افراد قاری قرآن هستند، می‌خواهند قرآن بخوانند سخنرانی که نمی‌کنند! همین حرف‌ها و اصرارها باعث شدند تا مسئولان مسجد هم راضی شوند و ما به آنجا راه یابیم. ما یک تیم دونفره بودیم وقتی شروع به قرآن خواندن کردیم، صحنه از این رو به آن رو تغییر یافت. این فقط معجزه لفظی قرآن، یعنی فقط معجزه حاصل از قرائت قرآن بود، در صورتی که هر بُعد از قرآن کریم میلیون‌ها بار معجزه‌آفرینی می‌کند. اگر با قاریان قرآن بنشینید هزاران خاطره از این معجزات دارند مثل مسلمان شدن افراد، نفوذ در مکان‌هایی که مسئولان سیاسی سال‌ها می‌خواستند بروند، اما راه‌شان نمی‌دادند و از طریق قرآن باب ورود را گشودند.

حضرت علی(ع) به اهل کوفه می‌گوید -سند این سخن در کتاب نعمانی موجود است- «روزی را می‌بینم که عجم‌ها در کوفه، خیمه‌های آموزش قرآن بنا می‌کنند و قرآن را آنطور که نازل شده به شما عرب‌ها یاد می‌دهند». این جای سخن مهم است: قرآنی که مد نظر خدا و پیامبر(ص) و تحرک‌زا است و در مقابل ظلم و ستم ایستادگی می‌کند. نه قرآنی که ضمن خوانده شدن و در کنارش هزاران ظلم، ستم و فحشا اتفاق افتد و این دو هیچ کاری با هم نداشته باشند.

یکی از دیپلماسی‌های استراتژیک ما باید تبلیغ قرآن باشد

ظرفیت قرآنی ما بسیار بالا است یکی از دیپلماسی‌های استراتژیک ما باید موضوع تبلیغ قرآن باشد و بهترین سربازان آن هم قاریان قرآن هستند. ولی قاریانی که آمادگی‌های لازم را داشته باشند وقتی پیامبر در صدر اسلام معیارش قرآن بود ملاک فقط خواندن نبود، وقتی می‌گوییم قاری قرآن یعنی فرد باید اطلاعات مفاهیمی داشته باشد به تاریخ قرآن آشنا باشد شأن نزول بداند، با احکام قرآن، سیاست و اقتصاد در قرآن آشنا باشد تا وقتی به عنوان نماینده قرآنی به کشورهای دیگر می‌رود بتواند جوابگوی سؤالات و شبهات باشد. ما باید قاریان را با این دیدگاه تربیت کنیم.

اعزام قاری ایده و مدیریت مطلوبی ندارد

قرآن کم‌هزینه‌ترین، پُراثرترین و کم‌حاشیه‌ترین کار فرهنگی و تبلیغی در حوزه خارج از کشور است. هیچ کس در خارج از کشور نمی‌‌تواند با قرآن مخالفت کند. ولی ما از این ظرفیت، خیلی کم استفاده می‌کنیم. هدف اولیه اعزام قاریان قرآن به خارج از کشور، الان کمرنگ شده و افول کرده و اصلا مدیریت خوبی ندارد. فکر، برنامه و ایده‌ای پشتش نیست. الان دیگر کسی نمی‌گوید قرآن شما با قرآن پیغمبر فرق می‌کند. ۲۰ سال پیش این را می‌گفتند، اما الان بعد از ۲۰ سال آنقدر قاریان ما در صحنه‌های بین‌المللی جایگاه بالایی کسب کرده‌اند که این تبلیغات مسموم کهنه شده است الان ما باید فضای جدیدی را باز کنیم و طراحی و ایده جدیدی پشت این کار باشد.

*تسنیم:فرمودید اعزام قاریان قرآن به خارج از کشور، کمرنگ شده و افول کرده و اصلا مدیریت خوبی ندارد. علت کاهش چیست و چقدر به بودجه و اعبارات، و چه میزان به کم‌کاری متولیان امر و چقدر به قوت گرفتن جریان سلفی در مناطق مربوط می‌شود؟

کاهش ظرفیت اعزام به مشکلات داخلی خودمان برمی‌گردد. خودمان کم‌کاری می‌کنیم و بعد بودجه و هزینه را بهانه‌ قرار می‌دهیم. در دهه ۶۰ در ماه رمضان، هفته وحدت و مناسبت‌های مختلف ۵۰-۶۰ تیم به کشورهای مختلف اعزام می‌کردیم و جوّ خوبی در جهان اسلام ایجاد می‌شد. خودمان داریم ضعیف عمل می‌کنیم. کسانی که متولی کار خارج از کشور هستند گروه‌های ارکستر را به راحتی به خارج از کشور می‌فرستند، اما وقتی به قرآن می‌رسد، می‌گویند دست‌مان تنگ است و پول نیست. یک بخشی از مشکل هم به متولیان برمی‌گردد که باید این کار را با فکر و برنامه توسعه دهند.

جمهوری اسلامی هسته مرکزی قرآن جهان اسلام را طراحی کند

سال ۷۰ اولین دارالقرآن خارج از کشور در ماداگاسکار توسط سازمان تبلیغات تأسیس شد. استاد حسینعلی شریف هم یک سال به عنوان مسئول آن دارالقرآن به آنجا رفت. باید در کل دنیا دارالقرآن‌هایی داشته باشیم که توسط ما آموزش داده شده و مدیریت شود در صورتی که همان یک دارالقرآن هم پرونده‌اش بسته شد. باید افق‌مان آنقدر بلند باشد که به موضوع قرآن در خارج از کشور به عنوان یک کار استراتژیک نگاه کنیم، نه یک کار تشریفاتی که چند قاری درماه رمضان اعزام شده و بعد از مدتی بازگردند. در واقع نظام جمهوری اسلامی باید هسته مرکزی قرآن جهان اسلام را در خود طراحی کند. باید دارالقرآن‌ راه‌اندازی کنیم، کادر آموزشی درست و نیرو تربیت کنیم، اما با آن گرایشی که قبل گفتم یعنی قرآنی که روح انقلابی و خدایی در آن باشد، نه قرآن سازشکار و قرآنی که بخوانیم اما چیزی از آن در نیاید. الان مگر در ترکیه قرآن نمی‌خوانند؟ قرآن می‌خوانند اما به راحتی با آمریکا و اسرائیل ارتباط برقرار می‌کنند. این امر را می‌شود به راحتی مدیریت کرد اما مدیریت و راهبری آن برنامه و متولیانی می‌خواهد که قواره‌شان به کار بخورد.

*تسنیم: در شرح وظایف و اهداف سازمان دارالقرآن در سایت تلاوت، به اعزام قاری نیز اشاره‌ای شده، سهم سازمان دارالقرآن در اعزام قاری چقدر است؟

سهم سازمان دارالقرآن در اعزام قاری به خارج از کشور صفر است. در اواخر دهه ۶۰ این موضوع شروع شد و در دست سازمان تبلیغات بود. برخی اعتراض کردند که چرا این کار را سازمان تبلیغات انجام دهد؟ بلکه باید شورایی برای آن تعیین شود و دستگاه‌های مختلف عضو آن بوده و بر آن نظارت کنند. با این حرف‌ها و تبلیغات کار را از دست سازمان تبلیغات خارج کردند. شورایی را هم درست کردند که بعد از چند سال آن شورا از هم پاشیده شد. الان توسط یک مسئول انجام می‌شود؛ سازمان فرهنگ هم مدیریت اجرایی آن را برعهده دارد. اما واقعا این جواب نمی‌دهد باید یک گروه کارشناسی آن را حمایت کند، دستگاه‌های مختلف پشتیبانی‌اش کند، این دایره وسیع‌تر شود و فقط یک عده‌ خاص در آن نباشند، بلکه از تمام نیروهای خوب قرآنی در تمام استان‌ها استفاده شود و این کار در حجم بالایی اتفاق افتد تا بتوانیم در مناسبت‌های مختلف جهان اسلام را تحت تاثیر قرار دهیم.

*تسنیم: به نظر شما برنامه اعزام قاریان به خارج از کشور باید چه مسیری را طی کند تا از رکودی که در سال‌های اخیر به آن مبتلا شده است، در امان مانده و در سطح کلان و جهانی اثرگذار باشد؟

ما باید یادمان باشد جریان قرآنی فقط به خواندنِ قرآن ختم نمی‌شود. هدف از به راه افتادن این جریان در خارج از کشور این بود که به دنیا ثابت کنیم تبلیغات مسموم علیه ما تأثیر ندارد و اطلاعات غلطی که درمورد ما می‌گویند کذب است. قرآن تحریف شده نیست و قرآن ما هیچ فرقی با قرآن کشورهای دیگر ندارد که بعد از ۲۰ سال این توطئه خنثی شد. دیگر هم خریداری در دنیا ندارد، باید افق و نگاه ما در خارج از کشور بالاتر از این حرف‌ها باشد. باید سراغ کادرسازی در خارج از کشور برویم با انسجام و برنامه به تربیت نیرو بپردازیم. بهترین راه‌اش هم از راه قرآن وارد شدن است.

سال ۶۹ در خدمت استاد اربابی بودیم که به بنگلادش رفتیم. آقای گنجی‌دوست سفیر ما در آنجا بود که به زبان انگلیسی تسلط داشت و جلسه تفسیر قرآن برگزار می‌کرد. هفته‌ای یک شب بنگلادشی‌ها و مخصوصاً دانشجوها جمع می‌شدند و در حد و اندازه خودش، قرآن را برایشان تفسیر می‌کرد؛ از این کلاس استقبال بسیاری می‌شد و این نشان دهنده این بود که مردم تشنه معارف قرآن هستند. ما باید بتوانیم این معارف را با استفاده از هنر، افراد باسواد و خوش بیان ارائه دهیم.

تربیت سفیران قرآنی آشنا به زبان‌های بین‌المللی

یک قاری قرآن وقتی بتواند قرآن را زیبا بخواند و مردم را جذب کند و مفاهیم را با زبان بین‌المللی یا زبان رسمی آن کشور توضیح دهد خیلی موثر خواهد بود. باید قاریان را به این سلاح‌ها مسلح کنیم، برایشان وقت بگذاریم، مثلاً باید بعضی قاریان را گلچین کنیم و بگوییم ماموریت شما فقط حوزه خارج از کشور است بروید زبان انگلیسی آفریقایی یاد بگیرید تا بتوانند سفیر قرآنی در آن کشورها باشند.

در کشورهای اروپایی؛ مردم بلیط تهیه می‌کنند تا قرآن گوش کنند

ما به چین رفته بودیم، در قدیمی‌ترین مسجد پکن قبر دو ایرانی قرار دارد. این‌ها کسانی هستند که کارهای اقتصادی انجام می‌دادند و اسلام به واسطه این دو ایرانی به چین وارد و تقویت شد. همانجا زندگی کرده و در آخر همانجا هم فوت کرده‌ بودند. ما باید نیروهایی را تربیت کنیم و به عنوان کسانی که سفیر قرآنی هستند به کشورهای بفرستیم تا آن‌ها بروند و در آن کشورها بمانند. اما نیرویی که از مرکز برایش برنامه و خوراک فکری تعیین شود اما ما اصلاً به این نظام‌بندی توجه نکرده‌ایم. در اروپا هم همین جلسات برگزار شده است، من خودم به این جلسات رفته‌ام و به عنوان قاری حضور داشته‌ام. دیده‌ام چهار پنچ هزار نفر می‌آیند، می‌نشینند تا فقط قرآن گوش دهند، تازه رایگان هم نیست بلیط باید بخرند و بیایند. این استقبال علاقه وافر مردم را نشان می‌دهد، ما باید این ظرفیت را فرصتی به حساب آورده و از آن درست بهره برداری کنیم.

*تسنیم: ترجمه، یکی از راه‌های انتقال معارف قرآن است، سازمان دارالقرآن برای این مورد برنامه‌ای دارد؟ گفته می‌شود که انجیل به بیش از ۲۵۰۰ زبان دنیا ترجمه شده، اما قرآن به ۱۴۵ زبان؛ این امر کم کاری مسلمان‌ها برمی‌گردد یا علت دیگری دارد؟

ما در حوزه‌های بسیاری کم‌کار هستیم، اما علت کم‌کاری حتما به این معنا نیست که مسئولان آن حوزه مقصر هستند. برخی مواقع حقیقتاً دست‌شان بسته است. امکانات و پشتیبانی لازم مثلا در حوزه بودجه‌ای درست انجام نمی‌شود و کار چندانی نمی‌توان انجام داد. الان در قم مرکزی به نام مرکز ترجمان قرآن کریم به زبان‌های خارجی وجود دارد که حاج آقای نقدی مسئول آنجا است و قرآن را به زبان‌های مختلف ترجمه می‌کنند. کارهای خوبی هم انجام گرفته و قطعا اگر امکانات لازم را داشته باشند و بتوانند سرمایه‌گذاری بیشتری کنند؛ این ترجمه به زبان‌های مختلف دنیا بیشتر انجام می‌شود.

دیگر آنکه این کارها بودجه‌بر است و به نوعی بودجه مشکل اصلی محسوب می‌شود. اگر بودجه فراهم باشد می‌‌توان از متخصصین فن، مثلاً در زبان‌های مختلف چینی، بنگالی و... استفاده کنند و هیئت‌هایی راه‌ بیندازند و بتوانند قرآن را ترجمه کنند. در قیاس با انجیل خیلی عقب‌تر است و این به ما برمی‌گردد که باید تلاش بسیاری انجام داد.

*تسنیم: برخی قاریان در گفت‌وگوهای مختلف معتقد هستند که برای پیشرفت و رشد در فضای قرآنی کشور باید به امکانات خاصی دست یافت که این امکانات قرآنی بیشتر در کلان‌شهرها بخصوص تهران تمرکز یافته است، و قرائی که بخواهند از اصلی‌ترین و مرکزی‌ترین امکانات و امتیازات برای پیشرفت و ارتقاء سطح کمی و کیفی خود استفاده کنند به ناچار باید به مهاجرت و سفرهای مقطعی روی آورند تا بتوانند از بخشی از این امکانات بهره‌مند شوند؛ نظرتان در این باره چیست و سازمان دارالقرآن برای تمرکز زدایی از امکانات قرآنی در کلان‌شهرها و پایتخت چه اقداماتی را در دست داشته و برای سال‌های آتی پیش رو دارد؟

این حرف بیست سال پیش درست بود، ولی الان این فاصله‌ها خیلی کم شده است. مثلا کسی که در استان چهار محال بختیاری است نمی‌تواند بگوید من امکانات ندارم و نمی‌توانم رشد بکنم؛ الان این همه نرم‌افزار، فضای مجازی و... در دسترس قرار گرفته است. توسعه آموزشی بسیاری هم در استان‌ها اتفاق افتاده و اساتید خوبی در نقاط مختلف وجود دارد. اگر کسی اراده‌اش بر این باشد که در این حوزه خودش را تقویت و رشد کند، به نظر من حتی در سیستان و بلوچستان هم کمبود امکاناتی نداریم. بارها در سفرهای استانی به جمعیت قرآنی کشور گفته‌ام بیایید درجه یک‌های استان‌ها را اعم از بانوان و آقایان را جمع کنید، و بگویید این‌ها سرمایه‌های اصلی ما در حوزه قرآن هستند. ما حاضریم برای این افراد دوره‌های تخصصی برگزار کنیم و از مرکز برایشان اساتید بفرستیم. من این حرف در هر ۲۸ استان گفتم، ولی هیچکس بعد از بازگشت من قضیه را به صورت جدی پیگیری نکرد.

همین الان دوره‌های مختلف تربیت معلم، تربیت استاد، مفاهیم قرآن و... در استان‌ها برگزار می‌شود. الان به نظرم این حرف قابل قبول نیست باید کم کاری نوک پیکان را مقداری به سمت خود بگیریم. اخیرا یکی از بانوان قاری در تهران با من حرف می‌زد و می‌گفت محدودیت‌هایی داریم، گفتم شما ۵۰ نفر از بهترین‌ها را جمع کنید تا ما برایشان در تهران دوره برگزار کنیم. اگر هم سختشان بود استاد می‌فرستیم برایشان و این زمینه‌ها را فراهم خواهیم کرد. همت دوستان قرآنی ما باید کمی بیشتر شود.

قاریان، حافظان و فعالان قرآنی باید بیشتر پی‌گیری کنند، وقت بگذارند، الان امکانات بسیار است. اواخر دهه ۶۰ یک نوار کاست می‌خواستیم گیر بیاوریم به سختی پیدا می‌شد. الان این همه نرم افزار قرآنی در بازار موجود است که بیشتر آن‌ها هم آموزشی است. ما باید یک بخش از شرایط را ما آماده کنیم و بخش دیگر را دوستان باید فراهم کنند، یکی از نکاتی که در این عرصه مهم به شمار می‌آید این است که باید روحیه شاگردی داشته باشند.

چند روز پیش برای داوری مسابقات استانی استان یزد بودم؛ به جمعی از آن‌ها گفتم برای مثال شما خودتان پنج نفر هستید؛ دو ساعت کنار هم بنشینید یکی‌ نفرتان بخواند چهار نفر دیگر خواندن‌اش را نقد کنند. اشکالاتش را بگویند، بالاخره وقتی ۱۰ اشکال مطرح می‌شود افراد سه اشکال را از آن تعداد می‌ توانند رفع کنند همان تعداد هم اگر رفع شود، کار بزرگی است. ما این روحیه را نداریم، همه‌اش می‌گوییم استاد از تهران بیاید و برای همین پیشرفت‌ها کند شده است. اوایل انقلاب هر ساله ۱۰ الی ۱۵ چهره قرآنی جدید به جامعه معرفی می‌شد از بس که انگیزه‌ها قوی بود اما الان اینجوری نیست گاهی پنج سال می‌گذرد باز هم خبری نیست و همان قدیمی‌ها سن‌شان بالاتر می‌رود.

*تسنیم: شما به عنوان رئیس دارالقرآن اهم ضعف‌های فعالیت‌های قرآنی کشور را در چه ساحت‌هایی می‌دانید و به نظر شما برای تحول جدی در این حوزه در کدام حوزه‌ها باید فعالیت‌های جدیدی صورت گیرد؟

بعد از ۳۰ سال به نظام‌مند کردن فعالیت‌های قرآنی در کشور نیاز داریم. متأسفانه نظام جامعی در حوزه آموزش تبلیغ و ترویج نداریم که مثلاً جایگاه سازمان دارالقرآن در آن تعیین شده باشد و بگوید این افق مورد نظر ما است که در ۱۴۰۴ باید به آن برسیم. هر کس دارد برای خودش کار می‌کند، البته ما در سازمان خودمان سند راهبردی داریم. تمام انتظاراتی که سازمان باید در افق ۱۴۰۴ داشته باشد را در حوزه‌های آموزش، تبلیغ، پژوهش، فناوری‌های نوین و... تعریف کردیم و راهبردهایش را در آورده‌ایم. اما این باید در کل کشور وجود داشته باشد.

دو راه بیشتر نداریم یا بگوییم تمرکز مدیریت و یا اجرای متکثر. مدیریت متمرکز همان اتفاقی است که در سازمان فرهنگ و ارتباطات افتاد. همه دستگاه‌ها بخش بین‌المللش را تعطیل کردند، آمدند سازمان مستقلی را تشکیل دادند و گفتند حوزه خارج از کشور با این سازمان باشد که در سیاست‌گذاری و اجرا، در کشور تمرکزی وجود داشته باشد و همه بدانند چه کسی مسئول کار است و با چه کسی طرف هستند؟ یا اینکه می‌گوییم مدیریت باید متمرکز و اجرا متکثر باشد الان همینطور است. الان می‌گویند مدیریت متمرکز به عهده شورای توسعه فرهنگ قرآنی گذاشته شده و اجرا متکثر است؛ یعنی اوقاف، وزارت بهداشت، ارشاد، دارالقرآن و... کار می‌کنند.

اگر بخواهد این نسخه پیچیده شود فکر، برنامه‌ریزی و هماهنگی می‌خواهد، باید حوزه‌ها مشخص شود، از موازی‌کاری‌ها و تداخلات جلوگیری شود که متاسفانه نمی‌شود. ممکن است دارالقرآن روی نقطه‌ای سرمایه‌گذاری کند که مشابه آن کار را سازمان اوقاف و وزارت ارشاد هم انجام دهد. الان در کشورمان سیاست این است که مدیریت متمرکز و اجرا متکثر باشد. در این مدیریت متمرکز مشکل داریم وقتی مدیریت دقیق انجام و تبیین نشود، وظایف مشخص نشود، ارزیابی و نظارت نشود قطعاً در اجرا هم هزاران مشکل به وجود می‌آید که آمده است.

باید فکری کنیم تا کارهای قرآنی در کشور نظام‌مند شود، خبرگان این عرصه بنشینند و نظامی تعریف کنند یا همین نظامی که الان وجود دارد را اصلاح و به درستی اجرا کنند. اگر این نظام تعریف شود؛ حوزه داخل، خارج، روش‌ها، اهداف، امکاناتی که می‌خواهد ربط و نسبت دستگاه‌هایی که به ظاهر فرهنگی نیستند مثلاً نقش صنعت در قرآن، نقش سلامت و قرآن و... تعریف شود، تبیین شود که این کارها را انجام نداده‌ایم.

*تسنیم: با با وجود شکل‌گیری و تصمیمات نهادهایی چون شورای توسعه فرهنگ قرآنی شکل گرفته، برخی معتقدند هنوز مشخص نیست که متولی، مسئول آموزش قرآن در کشور چه‌کسی است؟

مسئول حوزه آموزش عمومی وزارت آموزش و پرورش است و دستگاه‌هایی مثل سازمان تبلیغات در آن عضو هستند. ولی ما هم در مدیریت و هم در اجرا مشکلات عدیده‌ای داریم که باید به آن‌ها توجه کرد.

--------------------------------
گفت‌وگو از: طیبه‌سادات مولایی
الف/
کد مطلب: 193012
مرجع : تسنیم