رابطه نامشروع هارپر با صهیونیسم
پرس تی وی , 4 آذر 1392 ساعت 13:11
بيشتر مردم کانادا حداقل يک بار اين عبارت مبتذل و کليشهاي را شنيدهاند که اين کشور در عرصه امور بين الملل يک «ميانجي صادق» و يک «حافظ صلح» است.
پایگاه خبری تحلیلی هم اندیشی: اين ديدگاه ِ تقريبا گسترده و فراگير يکي از افسانههاي ديرينهاي است که بارها و بارها در جريان گفتمان سياسي جريان اصلي در کشور کانادا تکرار شده است.
اما در عرصه عمل، سياست خارجي کانادا سياستي به شدت بدخيم و شريرانهتر است.
استفن هارپر، نخست وزير کانادا که به گفته برخي منتقدان بيش از آنکه يک محافظه کار واقعي باشد، يک نومحافظه کار است، تغيير رويکردي بيسابقه را در سياست خارجي کانادا به سمت نظامي گري، استعمار و امپرياليسم به جاي صلح، عدالت و ثبات رهبري کرده است. دست بر قضا، نزديکترين متحدان کانادا در صحنه بين الملل نيز دو ناقض بزرگ حقوق بشر هستند: ايالات متحده امريکا و اسرائيل.
خاورميانه منطقهاي به طور ويژه ناآرام در جهان است و دقيقا جايي است که فاحشترين معيارهاي دوگانه هارپر خودنمايي ميکند. درگيري اسرائيل و فلسطين که در قلب بحرانهاي جاري در خاورميانه جاي دارد، مسئلهاي است که طي آن هارپر ثابت کرده يک همدست و شريک مشتاق در تجاوزگري امپرياليستي اسرائيل است.
هارپر طي يک سخنراني در سال ۲۰۱۰ در پارلمان کانادا گفت تا زماني که نخست وزير کانادا باشد از اسرائيل «به هر قيمتي شده» دفاع خواهد کرد و بدين ترتيب اطاعت کورکورانه خود را از اسرائيل در معرض نمايش گذاشت. يک سال پيش از آن، هارپر طي يک سخنراني در فدراسيون يهوديان متحد از «حمايت راسخ کانادا از اسرائيل» خبر داد و به مخاطبين صهيونيست خود اطمينان داد که «دولت ما اعتقاد دارد هر کسي که اسرائيل را تهديد ميکند، تهديدي براي کانادا نيز هست». ريچارد نادو، نماينده پارلمان از کبک گفته است، هارپر «بيش از بنيامين نتانياهو (نخست وزير اسرائيل) صهيونيست است».
اسرائيل که زاده و محصول تروريسم و پاکسازي قومي است، به طور مداوم دست به اقدامات خصمانه و تجاوزگرانهاي زده است که هيچ انسان صادق و بيطرفي نميتواند اين اقدامات را چيزي کمتر از تروريسم توصيف کند. با اين حال، هارپر آگاهانه تصميم گرفته است که بدون قيد و شرط از اسرائيل حمايت کرده و در مقابل، مقاومت لبنان و فلسطين را در برابر انقياد اسرائيل «تروريسم» بنامد. هارپر به صورت ديوانه واري برنامه انرژي صلح آميز هستهاي ايران را محکوم کرده و بدون اينکه کوچکترين مدرکي در اختيار داشته باشد، ايرانيان را به تلاش براي دستيابي به سلاح اتمي متهم ميکند؛ جالب اينجاست که وي کوچکترين کلامي در مورد زرادخانه عظيم هستهاي، شيميايي و زيستي که اسرائيل در اختيار دارد، بر زبان جاري نميکند.
زماني که نيروهاي اسرائيلي در سال ۲۰۰۶ ميلادي به لبنان حمله کردند، يعني سومين باري که اسرائيل دست به حملهاي همه جانبه عليه لبنان زد، هارپر با اشتياق تمام نظاره گر کشتار بيش از هزار غيرنظامي لبناني از جمله صدها زن و کودک توسط اسرائيل بود. هجمه شريرانهاي که اسرائيل با حملات هوايي عليه لبنان به راه انداخته بود، بسياري از تشکيلات زيربنايي اين کشور را از بين برد و اين امر خود منجر به کشته شدن افراد بيشتري شد.
ارتش اسرائيل در جريان يورش غيرقانوني خود عليه لبنان چندين شهروند کانادايي شامل سرگرد پائتا هس-وون کرودنر، يک سرباز غير مسلح کانادايي را که از طرف سازمان ملل در منطقه مستقر شده بود، کشت. دولت هارپر نه تنها قتل هس-وون کرودنر را محکوم نکرد بلکه تلاش کرد اين امر را لاپوشاني کند. هارپر با دفاع از عمليات تجاوزگرانه و غيرانساني اسرائيل در لبنان، آن را «حساب شده» توصيف کرد.
اسرائيل، در اواخر سال ۲۰۰۸ و اوايل ۲۰۰۹ در جريان عمليات وحشيانه موسوم به «سرب گداخته» کارناوالي از مرگ و ويراني را بر سر مردم غزه فرود آورد. عملياتي که طي آن حتي از سلاح شيميايي فسفر سفيد نيز استفاده شد و بيش از ۱۴۰۰ فلسطيني کشته شدند. هارپر بار ديگر قويا از طرف اسرائيلي حمايت کرد و بداقبالي را مسبب مرگ و زخمي شدن قربانيان حملات اسرائيل دانست.
البته هدف تروريسم اسرائيل فراتر از اعراب و مسلمانان است. در سال ۱۹۴۶، ارگون که يک گروه تندرو و تروريستي صهيونيست است، تحت رهبري مناخم بگين (که بعدها تبديل به نخست وزير اسرائيل شد) در هتل کينگ ديويد در قدس بمبگذاري کرد؛ هتلي که محل اقامت مقامات انگليسي نهاد «قيموميت انگليس براي فلسطين» بود. طي اين بمب گذاري ۹۱ نفر شامل چندين انگليسي کشته شدند. بمبگذارهاي صهيونيست اعتراف کردند که در پوشش اعراب اين حمله را انجام دادند.
در سال ۱۹۵۴، اسرائيل اين بار در مصر دست به يک حربه تروريستي «پرچم دروغين» ديگر زد و ساختمانهاي انگليسيها و امريکاييها را در آن کشور با بمبهاي آتشين هدف قرار داد که هدف از آن پاپوش درست کردن براي مصريها و متعاقبا مسموم کردن روابط اين کشور با غرب بود. اين حملات بعدها با عنوان «ماجراي لاوون» معروف شد. در سال ۱۹۶۷، در جريان جنگ ۶ روزه، اسرائيل به يک کشتي نظارتي امريکا به نام «يواساس ليبرتي» در آبهاي بين المللي حمله ور شد. حملات دو ساعته اسرائيل با جنگندهها و قايقهاي اژدر منجر به کشته شدن ۳۴ امريکايي و زخمي شدن ۱۷۴ تن ديگر شد. به گفته بازماندگان امريکايي اين حمله، اسرائيل ميدانست که در حال حمله به يک کشتي امريکايي است و اين کار را عامدانه انجام داد تا جنايات جنگي خود را در صحراي سينا پنهان نگاه دارد؛ جناياتي که اعضاي کشتي ليبرتي به وقوع آن پي برده بودند و به واشنگتن در اين باره خبر ميدادند.
اسرائيل از حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر براي ايجاد اختلاف و جدايي بين جهان غرب و جهان عرب و اسلام استفاده کرد و کانادا تحت رهبري استفن هارپر به اين تفرقه و جدايي ِ مهندسي شده از سوي اسرائيل شدت بخشيد. بنيامين نتانياهو، نخست وزير فعلي اسرائيل و رهبر حزب راست گراي افراطي ليکود حملات ۱۱ سپتامبر را «چيز خوبي براي اسرائيل» توصيف کرد و افزود اين حملات «افکار عمومي مردم امريکا» را به نفع اسرائيل و عليه دشمنان آن يعني مسلمانان، اعراب و فلسطينيان تحت تاثير قرار ميدهد. برخي محققان با اشاره به کارنامه تروريسم پرچم دروغين اسرائيل عليه اهداف غربي جهت پاپوش درست کردن براي دشمنان خود در منطقه، ميگويند، اين احتمال وجود دارد که اسرائيل در اين حملات نقش داشته است.
ماجرايي که عموما از آن به عنوان مدرکي مبني بر نقش اسرائيل در حملات ۱۱ سپتامبر نقل ميشود، رسوايي «رقص ۵ اسرائيلي» است؛ رسوايي و افتضاحي که طي آن ۵ اسرائيلي - که بعدا مشخص شد مامور موساد بودهاند - به گفته شاهدان روي پشت بامي در نيوجرسي از لحظه برخورد هواپيماها به مرکز تجارت جهاني تصوير برداري ميکردهاند. متعاقبا، شاهدان ميگويند اين ۵ اسرائيلي دست به پايکوبي زده و فريادهايي از سر خرسندي سر دادهاند. پليس نيويورک آنها را دستگير کرد و آنها به پليس گفتند: «ما اسرائيلي هستيم. مشکل شما ما نيستيم. مشکل شما مشکل ما هم هست. مشکل، فلسطينيها هستند.» رابرت بائر، يک مامور بازنشسته سيا گفت، قبل از اينکه اولين هواپيما به برج شمالي در مرکز تجارت جهاني برخورد کند، اين ۵ اسرائيلي روي پشت بام يک ساختمان حضور داشتند تا از اين صحنه فيلمبرداري کنند و به همين جهت ظاهرا در مورد آن چيزي که قرار بود در اين روز وحشتناک رخ دهد، از پيش اطلاع داشتند.
افراد وابسته به اسرائيل در رسانههاي جمعي و محافل فرهنگي سخت در تلاش هستند تا سابقه طولاني و کثيف اسرائيل در تروريسم را پنهان نگاه دارند. به قربانيان تروريسم اسرائيل از جمله بازماندگان حمله به کشتي يواساس ليبرتي هرگز بويژه در غرب تريبوني عادلانه داده نشد تا آنها نيز روايت خود را در اختيار ديگران قرار دهند.
ايو انگلر، کارشناس سياست خارجي کانادا در کتاب خود تحت عنوان «کانادا و اسرائيل: ايجاد آپارتايد» ميگويد، کانادا در دوران رژيم محافظه کار هارپر تبديل به «بزرگترين حامي اسرائيل در جهان شده است». انگلر براي اثبات ادعاي خود به سابقه رايهاي کانادا در سازمان ملل اشاره ميکند که طي آن کانادا در تک تک قطعنامهها در محکوميت رفتار تجاوزکارانه، شهرک سازيهاي غيرقانوني در کرانه باختري و رفتار غيرانساني اسرائيل با مردم فلسطين يا راي منفي و يا راي ممتنع داده است. کانادا، مانند امريکا تبديل به گماشته اسرائيل در سازمان ملل شده است.
انگلر در کتاب مذکور، همچنين به جزئيات همکاري نزديک سرويسهاي اطلاعاتي اسرائيل و کانادا اشاره میکند؛ واقعيتي که نبايد مسئله چندان جالبي براي مردم کانادا باشد. ماموران موساد اسرائيل در سال ۱۹۹۷ به منظور ترور نافرجام خالد مشعل، رهبر حماس از گذرنامههاي جعلي کانادايي براي ورود به اردن استفاده کردند. اوتاوا کاري براي توبيخ اسرائيليها بابت اين تخلف انجام نداد. اگر کس ديگري دست به اين کار ميزد، سرتاپاي دولت کانادا را خشم فرا ميگرفت.
هارپر به طور عمده و قابل توجهي روابط کانادا با اسرائيل را افزايش داده و چندين و چند پيمان نظامي و اقتصادي با اسرائيل امضا کرده است؛ اسرائيلي که از سوي جيمي کارتر، رئيس جمهور سابق امريکا به عنوان نهادي «آپارتايد»، توصيف شده است؛ جايي که صهيونيستها بر تمام ديگر شهروندان اولويت داشته و بر تمام وجوه جامعه اسرائيل و قوانين تبعيضانه آن سلطه دارند. گروهي متشکل از ۲۱ فعال و مقام دولتي آفريقاي جنوبي در جولاي ۲۰۰۸ به اسرائيل رفتند و اعلام داشتند برخورد و رفتار اسرائيليها با مردم فلسطين «بسيار بدتر» از چيزي است در جريان نظام آپارتايد در آفريقاي جنوبي تجربه شد
.
دزموند توتو، اسقف اعظم پيشين شهر کيپ در آفريقاي جنوبي، اقدامات بيرحمانه اسرائيل در قبال مردم فلسطين را محکوم کرد و صهيونيسم را با نظام سابق آپارتايد در آفريقاي جنوبي مقايسه کرد. نلسون ماندلا نيز اظهارات مشابهي در اين باره داشته است. شايان ذکر است، اسرائيل و آفريقاي جنوبي در دوران آپارتايد متحداني نزديک و وفادار بودند.
ميتوان گفت بخشي از حمايت غيراخلاقي و سنگدلانه هارپر از امپرياليسم اسرائيلي نتيجه فعاليت لابيهاي صهيونيست حامي اسرائيل است.
برخي از گروههاي فشار صهيونيست عبارتند از: کنگره يهوديان کانادا، کميته امور عمومي يهوديان کانادا، بناي بريت، فدراسيون صهيونيست کانادا، کميته کانادا-اسرائيل، شوراي حامي اسرائيل و يهوديان، فدراسيونهاي حامي اسرائيل و ...
هارپر رابطه نزديکي با اين گروههاي حامي اسرائيل دارد؛ گروههايي که نخست وزير کانادا را به دليل «خدمت رساني» به صهيونيسم با هداياي بسيار خود روبرو کردهاند. افراد ثروتمند صهيونيست همچنين تلاش کردهاند که فرمان سياست کانادا در خاورميانه را به سمت منافع اسرائيل بچرخانند. اين افراد شامل ايزرائل آسپر (رئيس سابق غول رسانهاي کنوست گلوبال که تا سال ۲۰۱۰ شمار زيادي از شبکههاي ملي کانادا را در اختيار داشت)، خانواده برونفمان، هيتر ريسمن و همسر وي گري شوارتز ( مالکان انتشارات اينديگو/چپترز) و بسياري ديگر ميشوند.
شوربختانه، بسياري از رسانههاي جمعي کانادا و محافل فرهنگي جريان اصلي اين کشور ميترسند که صادقانه با اين موضوع برخورد کنند زيرا از اين ميهراسند که با برچسب «ضد سامي» و ديگر تاکتيکهاي فشار لابيهاي صهيونيست روبرو شوند. صفت ضد سامي خود اسمي بيمسمي است زيرا اعراب فلسطيني از نژاد سامي هستند و نژاد بيشتر يهوديان در اسرائيل به اروپا بر ميگردد. شولاميت آلوني، وزير سابق اسرائيل به ايمي گودمن، خبرنگار نشريه «اکنون دموکراسي» گفته است که اتهام ضد سامي بودن افراد «يک حربه است. ما هميشه از آن (براي سرکوب انتقادات از اسرائيل) استفاده ميکنيم». ناگفته پيداست، برچسب زدن به منتقدان هميشه آسانتر از دادن پاسخ عقلاني به انتقادات آنان است؛ بويژه زماني که حق با شما نباشد.
شمار فزايندهاي از کاناداييان ِ آگاه نگراني خود را در مورد امپرياليسم اسرائيل و قدرت بيمورد و بيجاي لابيهاي حامي اسرائيل در کانادا ابراز کردهاند. بسياري از مردم کانادا مخالف حمايت يک سويه هارپر از رژيم اسرائيل هستند؛ حمايتي که اعتبار کانادا را در چشم مردمان متمدن جهان مخدوش کرده و نفرت و بيزاري زيادي را در جهان عرب نسبت به کانادا رقم زده است. متاسفانه، نظامي که ما در آن زندگي ميکنيم، افرادي سياه قلب را که پول و قدرت در اختيار داشته و صداي بلندتري دارند به افراد معمولي که از موهبت وجدان بهره مندند، ترجيح ميدهد.
اما، حقيقت همواره در بلند مدت راه خود را پيدا کرده و هرگز در خفا نميماند.
مترجم: احسان فتاحي
الف/
کد مطلب: 191327
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/191327/