تاریخ انتشار : شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۸
 

چرا جنگ تحمیلی پس از آزادسازی خرمشهر تمام نشد؟

Share/Save/Bookmark
چرا جنگ تحمیلی پس از آزادسازی خرمشهر تمام نشد؟
 
پرسش این است که اگر ایران، جنگ تحمیلی را پس از فتح خرمشهر تمام می‏کرد، امروز این پرسش مطرح نمی‌شد که چرا ایران در وضعیتی که در موضع برتر بود و احتمال شکست عراق و سقوط صدام وجود داشت، جنگ تحمیلی را این گونه به پایان رساند؟
به گزارش هم اندیشی جنگ ایران و عراق که هشت سال به طول انجامید یکی از جنگ‌های طولانی تاریخ معاصر محسوب می‌شود که همین طولانی بودن به اضافه هزینه‌ها و تلفات مالی، انسانی و ... منتقدان بسیاری را بر آن داشت تا این سوال را مطرح کنند که چرا جنگ تحمیلی پس از آزادسازی خرمشهر ادامه پیدا کرد و ایران حاضر به صلح با عراق نشد. در این گزارش نگاهی داریم به دلایل جمهوری اسلامی ایران برای ادامه جنگ با عراق.


بعد از فتح خرمشهر هیچ پیشنهاد صلحی به ایران داده نشد


در باب اینکه چرا پس از فتح خرمشهر، صلح محقق نشد، توجه به نکات و دلایل ذیل ضروری است:


۱. اگر صلح را مجموعه‌ای از آتش‌بس، عقب‌نشینی، تعیین متجاوز، تامین خسارت‌های وارده و ... بدانیم باید بگوییم که در آن زمان، هیچ‌گونه پیشنهاد صلحی ارائه نشد و شورای امنیت و دیگران، ‌تنها آتش‌بس و در واقع حالت «نه جنگ، نه صلح» را توصیه می‌کردند. در آن زمان هیچ طرحی که متضمن صلح واقعی باشد و شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت را نیز شامل شود و تضمین برای عدم تعرض مجدد داشته باشد وجود نداشت و سخنانی هم که از سوی برخی غیر مسئولین طرح شده است، سندیت ندارد.


هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده عالی جنگ از این موضوع به عنوان شایعات، نام برده و می‌گوید: «وقتی خرمشهر فتح شد، شایعاتی در مورد پیغام صلح یا دادن پول در کشور مطرح بود، ولی ما که مسئول بودیم، می‌دانستیم این شایعات دروغ است». محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نیز می‌گوید: «این که گفته می‌شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید، باید بگوییم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش‌بس ارائه شد که اگر قبول می‌کردیم. جنگ ۵۰ سال به درازا می‌کشید».


پس از فتح خرمشهر هنوز ۵ هزار کیلومتر از خاک ایران در دست عراق بود


۲. عدم عقب‌نشینی کامل عراق از مناطق اشغالی: درست است که با فتح خرمشهر، این شهر از اشغال حزب بعث عراق آزاد شد، اما به علت حضور دشمن در شلمچه، این شهر همچنان مورد تهدید بود. افزون بر اینکه نقاطی مانند شلمچه، طلاییه، فکه، قصر شیرین، سومار، نفت شهر و مهران یا در تیررس مستقیم دشمن و یا عملاً در اشغال آنها بودند و امکان آزادسازی این نقاط از راه مذکور ـ آتش بس و مذاکره ـ غیر معقول و ناممکن به نظر می‌رسید.


بنابراین، با فتح خرمشهر از نظر موقعیت، هنوز اوضاع به وضع اولیه قبل از تجاوز نیز باز نگشته بود. زیرا عراق در پنج هزار کیلومتر مربع از خاک ایران حضور داشت، تهدید عراق برای ایران همچنان وجود داشت و ایران متحمل خسارات زیادی بیش از دویست میلیارد دلار شده بود. بدیهی است در چنین وضعیتی توقف جنگ و قبول آتش‌بس به ضرر ایران تمام می‌شد و صلحی ناپایدار را در پی داشت.


اگر ما بلافاصله پس از بازپس‌گیری خرمشهر صلح را می‌پذیرفتیم، عملا با این سؤال مهم روبه‌رو می‌شدیم که چه تضمینی وجود دارد که ما بقیه خاک ایران را پس بگیریم؟ این سوال وقتی اهمیت پیدا می‌کند که توجه کنیم پس از پذیرش صلح، عملا نیروهای نظامی ما که عمدتا غیرحرفه‌ای و بسیجی بودند، به شهرها بازمی‌گشتند و مشغول زندگی عادی خود می‌شدند، اما نیروهای عراق که نظامیان حرفه‌ای و کلاسیک بودند، در مواضع خود باقی می‌ماندند. اگر ما در این مقطع، صلح را می‌پذیرفتیم، فاجعه‌ای که در جنگ‌های دوم ایران و روس اتفاق افتاد و منجر به از دست رفتن بخشی از خاک ایران شد، تکرار می‌شد.


در جنگ‌های دوم ایران و روس در ابتدای تابستان ۱۸۲۶ میلادی، عباس میرزا با اتکا به نیروهای مردمی که به خاطر فتوای علما به جبهه آمده بودند، به نیروهای روسیه حمله کرد و نیروهای «پاپکویچ» سردار برجسته روسیه را تا تفلیس عقب نشاند اما در پاییز نیروهای داوطلب ایرانی به محل‌های زندگی خود بازگشتند و پاپکویچ با استفاده از این فرصت، حمله کرد و تا زنجان و نزدیکی قزوین پیش‌روی کرد.


دشمن باید طوری مجازات شود که خیال تهاجم مجدد را از سر بیرون کند


۳. عدم محکومیت صدام به عنوان متجاوز: یکی دیگر از دلایل ادامه جنگ، عدم محکومیت صدام به عنوان متجاوز بود زیرا هیچ یک از مجامع بین‌المللی حاضر نشدند تا صدام و حزب بعث را محکوم نموده و آنان را به عنوان متجاوز معرفی نمایند. از این جهت ایران حق خود می‌دانست با تعقیب دشمن در خاک وی به تنبیه متجاوز بپردازد. امام بر این نظر بودند که: «امروز ما قدرت داریم اگر مجرم را رها کنیم، ‌این به معنای آتش‌بس و صلح نیست ضمن این که منطق حکم می‌کند دشمن عقب رانده شده را باید به نحوی مجازات کرد که برای سال‌های سال خیال تهاجم مجدد را از سر بیرون کند».


۴. در حالی که نیروهای خودی، پیروزی‌های زیادی کسب می‌کردند، توقف در جنگ و چانه‌زنی در پشت میز مذاکره برای آزادی نقاط مرزی آزاد شده صحیح نبود.


۵. توانایی کمّی ارتش عراق ترمیم شده و با کمک‌های همه جانبه دول بزرگ افزایش هم یافته بود.
۶. تنها چیزی که ارتش عراق از دست داده بود، روحیه بود که با توجه به روحیه فرماندهی آن (شخص صدام)، این مساله نیز پس از مدتی قابل ترمیم بود.


توقف جنگ در زمان قدرت ایران زیان‌آور بود


۷. در حالی که نیروهای جمهوری اسلامی در نوار پیروزی قرار داشتند، توقف ناپایا در فراز قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زیان‌هایی به بار می‌آورد. اگر آن روز جنگ متوقف می‌شد و تجربه‌ای چون مذاکرات سوریه و اسرائیل بر سر ارتفاعات جولان، فراروی ما قرار می‌گرفت و ما ناچار می‌شدیم بر سر سایر مناطق تحت اشغال، پشت میز مذاکره با عراق چانه‌زنی بی‌حاصل کنیم؛ امروز جامعه، مسئولان وقت را شماتت می‌کرد.


۸. عراق در نظر داشت با برگزاری اجلاسی سران جنبش غیر متعهد در بغداد و کسب ریاست دوره‌ای این جنبش، برای تحقق خواسته‌های نامشروع خود، به ایران فشار آورد؛ ولی ایران با حمله به داخل خاک عراق در عملیات رمضان، این امتیاز مهم و حیاتی را از عراق گرفت.


موافقت امام با ادامه جنگ و ورود نیروهای ایران به خاک عراق


۹. در تاریخ ۲۰/۳/۶۱ جلسه‌ای در حضور امام خمینی (ره) در جماران تشکیل و موضوع به شور گذاشته شد. از نظر نظامیان شرکت‌کننده در آن جلسه، امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود نداشت، زیرا در اغلب نقاط مرزی هیچ‌گونه مانع طبیعی وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز علاوه بر هزینه‌های سنگین، مدت زمان مدیدی به طول می‌انجامید و طی این مدت احتمال حمله مجدد عراق جدی بود. مهمتر این که با تکیه بر اصل متعارف نظامی «تعقیب دشمن» هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیر اصولی بود. به همین دلیل، امام (ره) پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در خاک عراق، پس از استماع دلایل نظامیان و فرماندهان عالی‌رتبه جنگ و ناامیدی از پذیرش شرایط ایران توسط دولت عراق، با ادامه جنگ و ورود نیروهای ایران به خاک عراق موافقت نمودند.


امتناع قدرت‌های بزرگ از اعلام متجاوز بودن عراق و پرداخت غرامت به ایران


به طور کلی می‌توان گفت که مساله‌ مهم برای ایران در زمان تصمیم‌گیری، دفع تهدیدهای احتمالی عراق و پرداخت غرامت بود و این مهم با عقب‌نشینی کامل عراق از خاک ایران و اعلام متجاوز بودن عراق و پرداخت غرامت به ایران تامین می‌شد. حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی عراق که نگران از سقوط صدام در صورت ادامه‌ جنگ بودند در قدم اول بر آتش‌بس تاکید داشتند تا درباره توقف جنگ و مهار رو به گسترش پیروزی‌های ایران اطمینان حاصل کنند، ضمن این که در تعیین متجاوز حساسیت داشتند؛ زیرا انجام این مهم به معنای اعلام پیروزی سیاسی ایران بر عراق بود و تزلزل در عراق و احتمالاً فروپاشی رژیم بعثی را موجب می‌شد. افزون بر این، قدرت‌های بزرگ در تجاوز عراق سهیم بودند و اعلام متجاوز بودن عراق به منزله‌ پذیرش سیاست تجاوزآمیز این کشورها برضد جمهوری اسلامی ایران بود، از این رو از پذیرش آن اجتناب می‏کردند.


آنها برای پرداخت غرامت مایل بودند اول، مبلغ پرداختی به میزانی نباشد که ایران در مرحله‌ بازسازی به موفقیتی جدید دست یابد. بنابراین، تلاش می‌کردند ایران هم‌چنان در برابر هزینه‌های بازسازی خسارت جنگ درگیر و ضعیف باقی بماند. دوم، به بازسازی عراق که قدرت متعادل کننده‌ ایران بود توجه کردند. به همین دلیل، کشورهای شورای همکاری تاکید داشتند که یک صندوق مشترک تشکیل شود که پول آن را کشورهای مختلف تامین کنند و به تناسب میان ایران و عراق تقسیم شود.


حال پرسشی که مطرح می‌شود این است که اگر جمهوری اسلامی ایران، بنا بر نظر منتقدان، جنگ را پس از فتح خرمشهر تمام می‏کرد آیا امروز به جای پرسش از علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر این پرسش مطرح نمی‌شد که چرا جمهوری اسلامی در وضعیتی که در موضع برتر بود و احتمال شکست عراق و سقوط صدام وجود داشت و عراق هم‌چنان بخشی از خاک ایران را در اشغال خود داشت، جنگ را این گونه به پایان رساند؟


منابع:
- نشریه الکترونیکی پرسمان، شماره ۱۱۸، علیرضا محمدی
- مرکز مطالعات و پاسخگویی اندیشه قم
- پایگاه تحلیلی تبیینی برهان، محمد درودیان

کد مطلب: 180856