تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۲۹
 

علت لغو سفر پوتين به سواحل شمال ايران

Share/Save/Bookmark
محمود رضا سجادی گفت: در نظر گرفتن ذهنیت طرف میزبان، الفبای امور تشریفاتی را تشکیل می دهد. ولی آنهایی که سفر رئیس جمهور را برنامه ریزی کردند، این «الفبا» را نادیده گرفتند.
به گزارش هم اندیشی، محمود رضا سجادی سفیر ایران در روسیه  اعلام کرد که ولادیمیر پوتین و حسن روحانی رؤسای جمهوری  روسیه و ایران بار اول در ماه سپتامبر در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای با هم ملاقات خواهند کرد. دیپلمات ایرانی بدین وسیله زیر انتظارات سفر رئیس جمهور روسیه به ایران خط کشید. «پیک قفقاز» برای دریافت  تفسیر این موضوع و تشریح موضع گیری تهران در قبال تحریم های جدید ایالات متحده علیه ایران به رجب صفروف مدیر  مرکز مطالعه ایران معاصر مراجعه کرد.

- به نظر شما، تصحیح برنامه سفر زنجیره ای ولادیمیر پوتین در منطقه خزر می تواند چه تبعاتی به دنبال داشته باشد؟

- قبل از همه باید بگویم که  ابتکار سفر زنجیره ای رئیس جمهور روسیه در خزر که توسط کرملین مطرح شد و بایستی به صورت  دیدار برق آسا از کشورهای ساحلی برگزار شود، آن هم فقط در سواحل این کشورها،  گامی جدی و مهم و بسیار به موقع در زمینه سیاست خارجی می باشد. با توجه به اینکه منطقه دریای خزر طی ده ساله اخیر از اهمیت بزرگ ژئواستراتژیکی برخوردار بوده است، این اقدام لغایت ضروری است. ولی چگونگی عملی کردن این «ابتکار خزر» بسیار خشک تشریفاتی و بدون عنایت به نکات ظریف سیاسی منطقه بود. در نتیجه، این ابتکار بسیار مهم و بموقع با موانع تشریفاتی روبرو شد که قبل از همه با جمهوری اسلامی ایران ارتباط دارند. در نظر گرفتن ذهنیت طرف میزبان، الفبای  امور تشریفاتی را تشکیل می دهد. ولی آنهایی که سفر رئیس جمهور را برنامه ریزی کردند، این «الفبا» را نادیده گرفتند. بیایید اوضاع را از زاویه دید ایران در نظر بگیریم. اولاً،  یکی از ویژگی های  نظام سیاسی ایران آن است که بر اساس قانون اساسی  نه رئیس جمهور بلکه  رهبر معظم رئیس کشور است.

قانون اساسی حق اتخاذ تصمیمات راهبردی درباره همه مسایل دارای اهمیت حیاتی اعم از   امور امنیت ملی تا سیاست خارجی را برای رهبر قایل است. رئیس جمهور ایران، رئیس قوه مجریه است. فرض کنید که  شخصی چون باراک اوباما به روسیه بیاید و از ملاقات با ولادیمیر پوتین خودداری کرده و همه مذاکرات را با مدودف انجام دهد. مگر این پیشبینی پوچ به نظر نمی آید؟ ولی «برنامه ریزان»  روس سفر، همین طرح را به طرف ایرانی پیشنهاد کردند.

ثانیاً، روز 4 اوت مراسم تحلیف رئیس جمهور روحانی برگزار شد. او رئیس قوه مجریه یک قدرت منطقه ای و دولت نیرومندی است که در معادلات ژئوپلتیکی نه تنها خاورمیانه بزرگ بلکه فضای آسیا نقش عظیمی بازی می کند. او همچنین رئیس قوه مجریه دولتی است که  ما در عمل در زمینه سوریه و یک سری قضایای دیگر امور بین الملل شریک راهبردی آن هستیم. و حالا «برنامه ریزان» نتوانستند برای رئیس جمهور چنین قدرتی 3-2 ساعت در نظر بگیرند تا ولادیمیر پوتین به تهران پرواز کرده و فقط به او تبریک گفته و دست او را بفشارد!؟

نکته سوم – از روی ترتیب و نه اهمیت – آن است که ولادیمیر پوتین در ایران اعتبار  فوق العاده بالایی دارد. ایرانیان بر حق رئیس جمهور ما را به عنوان طرفدار توسعه روابط روسی – ایرانی، طرفدار تعمیق همکاری های روسی – ایرانی در زمینه امنیت منطقه ای و بین المللی تلقی می کنند. لذا – راستش را بخواهید – محدود شدن چارچوب های سفر  تا حد بی نزاکتی، در جامعه ایرانی یک نوع ناراحتی روحی ایجاد کرده و در برابر نخبگان سیاسی ایران یک سری سئوال های جدی را مطرح کرد. این امر در روابط روسی- ایرانی سوء تفاهم تحریک کرد و باعث بحث درباره تکبر کرملین و عدم آمادگی روسیه برای در نظر گرفتن ایران به عنوان شریک برابر حقوق می شود.

حتی اگر این مسأله به صورت تشریفاتی و رسمی خالص در نظر گرفته شده و ما بر این اعتقاد باشیم که این سفر تنها با «مجموعه مسایل خزر» ارتباط داشت، حتی در این صورت منطق مسکو قابل درک نیست. آیا قرار بود آنها کنار هم نشسته و نیم ساعت درباره فقط یک مسأله سیاست خارجی صحبت کنند؟ در این صورت چرا با رئیس جمهور جدید ایران می خواهند صحبت کنند و نه با رهبر که کلیه مهم ترین تصمیمات  مربوط به سیاست خارجی را اتخاذ می نماید؟ این شیوه عمل  نه تنها به عنوان عدم آگاهی به اوضاع بلکه به عنوان بی حرمتی محض به شخصیت عالی جمهوری اسلامی و همه ملت ایران تلقی خواهد شد. جان کلام، ناسازگاری ها و ناهنجاری ها به قدری زیاد است که این پیشنهاد اصولاً ضروری و مهم معنی و مفهوم خود را از دست داده و بیشتر ضرر به بار می آورد تا فایده.

عده ای از کارشناسان تا کنون با شتاب  ایران را به تکبر و نخبگان سیاسی ایرانی را به خودپنداری بالاتر از واقعیت متهم کرده اند. ولی من اعتقاد دارم که اگر کرملین به ایران اطلاع داده بود که پوتین پیشنهادهای مشخصی برای طرف ایرانی در چنته دارد – مانند حل و فصل مسأله صدور سامانه های موشکی، توسعه تعامل در زمینه برنامه هسته ای صلح آمیز و  هماهنگی و تشریک مساعی در زمینه حل و فصل اوضاع سوریه - رئیس جمهور جدید ایران حاضر بود هر جایی برود تا با ولادیمیر پوتین ملاقات کند. او حاضر می شد هر مدت زمانی که لازم باشد صرف این ملاقات بکند.

به همین علت مقامات ایران به عنوان یک نوع آلترناتیو پیشنهاد کردند زمان ملاقات دو رئیس جمهور تا حدودی به تعویق افتاده و در حاشیه  اجلاس ماه سپتامبر سران سازمان همکاری شانگهای برگزار شود. یا اینکه تا 3-2 ماه دیگر سفر رسمی تمام عیار رئیس جمهور روسیه می تواند مشخصاً به تهران صورت بگیرد. با خوشحالی خاطرنشان می کنم که مسکو این پیشنهاد را به صورت سالم و با حسن تفاهم  در نظر گرفته است.  طرفین روس و ایرانی  موکول شدن ملاقات به زمان دیرتر را به عنوان فاجعه بزرگ تلقی نمی کنند. دیروز سفیر ایران  اظهار داشت که اولین ملاقات پوتین با حسن روحانی روز 13 سپتامبر در بی شک صورت خواهد پذیرفت. این مطلب توسط یک شخصیت رسمی اعلام شده است.  از اینجا می توان نتیجه گرفت که توافق درباره ملاقات حاصل شده و اینکه سوء تفاهمی که ایجاد شد، به طور کامل برطرف شده است.

- کنگره آمریکا مصوبه حاوی تحریم های جدید ایالات متحده علیه ایران در رابطه با برنامه هسته ای تهران را  تأیید کرد. واکنش تهران به این خبر چه بود؟

- نظام سیاسی آمریکا  به ویژه در رابطه با لوایح و مصوبات کنگره، دستگاه عظیمی است که اگر با تلاش دولت یا لابی ضد ایرانی و اسراییلی راه اندازی شده باشد،  مشکل بتوان آن را متوقف کرد زیرا روند «نیروی جبر سیاسی و اداری» وارد عمل می شود. این یک نکته است. نکته دوم  که حتی مهم تر است، بدان است که دولت باراک اوباما نیز به «رسم قدیمی» در حق ایران رفتار می کند. البته آنها دائماً از «راهکارهای جدید»  دم می زنند ولی در حقیقت امر از 14 ژوئن که روحانی انتخاب شد، هیچ گونه راهکارهای جدیدی طراحی نشده است. لذا بسته جدید تحریم ها، حاصل نیروی جبر است که البته غیر ثمربخش، غیر سازنده و آشکارا  غلط است.

در حال حاضر صدور تحریم های جدید در حق ایران چه معنایی دارد؟ آیا می خواهند رئیس جمهور محمود احمدی نژاد یا کابینه او را  دو روز قبل از انقضای دوره  اختیارات آنها مجازات بکنند؟ آیا  رئیس جمهور جدیدی را «تنبیه» می کنند که هنوز فرصت نکرده است کاری بکند؟ این کار به گونه ای جلوه می کند که برای تیم جدید ریاست جمهوری  اسلامی پیام تهدید آمیزی فرستاده شده است و لذا ما شاهد تلاش برای ترساندن روحانی و شکستن اراده او از قبل هستیم. به او می گویند: «اگر به گذشت ها تن ندهی، زندگی تو اینطور خواهد بود!» ولی این برخورد با ایران و ملت ایران، کار ناهنجار پوچی است که به شکست راهبردی واشنگتن منجر خواهد شد. این اقدام، حماقت محض است زیرا از قبل  چارچوب های  گفتگوی  بالقوه آمریکایی – ایرانی را که دولت باراک اوباما مرتباً از آن دم می زند، تنگ تر می کند. کدام گفتگوی سازنده می تواند با تهدید ها شروع شود؟ شاید این  راه کارها و این «دیپلماسی قایق های توپ دار» با دیگران ثمربخش باشد ولی در برخورد با ایران نتیجه ای نخواهد داد.

درست است که همه تحریم ها زندگی ایرانیان را دشوار کرده و باعث  تنزل سطح بهروزی آنها خواهد شد. هم اقتصاد ایران آسیب خواهد دید و هم مردم ایران رنج خواهند برد. ولی جای پارادوکس است که همه آگاه خواهند گردید که علت رنج ها و مصائب در رفتار ایالات متحده نهفته شده است. ایرانیان خواهند دانست که نه به خاطر سوء مدیریت  داخلی  یا  سوء محاسبات سیاسی و اقتصادی بلکه بر اثر جنگ تحریم ها که واشنگتن و متحدانش علیه ایران شروع کردند، زندگی بدی دارند. از یک سو، این امر باعث ابراز احساسات نیک بیشتر ایرانیان نسبت به ایالات متحده  نخواهد شد  و از سوی دیگر  جامعه ایرانی را بیش از پیش بسیج کرده و در حول و حوش ریاست فعلی کشور  یکپارچه خواهد کرد که در سال های اخیر همین امر مشاهده شده است. به عبارت دیگر، تحریم ها عکس نتیجه مورد انتظار را خواهد داد.

انتخابات اخیر ریاست جمهوری به ایالات متحده چیزی یاد نداده است در حالی که روشن شده است که در جامعه ایرانی روحیات اعتراض آمیز گسترده وجود ندارد و اینکه اپوزیسیون جدی و کارآمد دربرابر مقامات فعلی کشور وجود ندارد. مخالفانی هم که وجود دارند، نزد ایرانیان احساس چندش ایجاد می کنند زیرا  همانطور که بر حق پنداشته می شود، آنها «خودفروش به غرب» هستند.

آری، زندگی مردم عادی ایران بر اثر تحریم ها وخیم تر شده است. ولی اکثریت قریب به اتفاق  مردم می فهمند که تحریم ها و جنگ اعلام نشده، توطئه نیروهای خارجی، پادشاهی های حاشیه خلیج فارس، لابی یهودی بین المللی و گروه های الیگارشی مالی غرب است  که از توسعه جمهوری اسلامی ایران می ترسند. آنها از سیاست مستقل  ایران و تبدیل شدن ایران به الگو و نمونه برای تقلید  در سراسر جهان اسلام  واهمه دارند. ایران امروز، طرح جایگزین غرب است. این  الگوی متوازن  سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که بر اساس اصول دمکراسی اسلامی فعالیت می کند و به ایالات متحده و غرب وابسته نیست و کارهای آن نسبتاً رو به راه است. آیا می توانید تصور کنید  موفقیت آمیز بودن این الگو برای  کشور عربستان سعودی که مدعی سلطه بر جهان اسلام است، تا چه اندازه خطرناک است؟ امروزه ایران یکی از دمکراتیک ترین کشورهای  جهان اسلام است و سطح دمکراسی در این کشور در ابعاد زیادی حتی از جوامع دمکراتیک سنتی غرب بالاتر است چه رسد به پادشاهی های حاشیه خلیج فارس که آنجا  همچنان بحث می کنند که زنان حق دارند رانندگی بکنند یا خیر.

هدف تحریم ها روشن است و آن ممانعت از توسعه جمهوری اسلامی  و «در بهترین فرصت»، ایجاد موجبات سرنگونی مقامات فعلی تهران است. هیچ کاری که نسبت به ایران انجام می شود، به حقوق بشر، تخلفات تخیلی از موازین آژانس بین المللی انرژی اتمی  و پیمان عدم اشاعه سلاح های هسته ای و نیز به «مبارزه در راه دمکراسی» ربطی ندارد. ایالات متحده از روی نیروی جبر این کار را می کند و نزدیک است اشتباه بسیار جدی مرتکب شود. این کار موجب ارتقای سطح امنیت در منطقه و برقراری صلح در این منطقه نمی شود. رفتار آمریکایی ها لغایت ویرانگرانه است زیرا خودشان از بسیاری از مفاد حقوق بین الملل و پیمان عدم اشاعه سلاح های هسته ای تخلف می کنند که در ماده 4 آن آمده است که هر کشوری از حق توسعه بخش انرژی هسته ای برخوردار است. به عبارت دیگر، ایران به موجب این سند و به عنوان عضو برابر حقوق جامعه جهانی فقط  مدعی  عملی کردن حق خود در زمینه توسعه انرژی هسته ای به دلخواه خود است. کار غرب، نقض فاحش  حقوق بین الملل و توسل بی پرده به استاندارد دوگانه است.

- لایحه قانون درباره تحریم ها با 400 رأی علیه 20 رأی تصویب شد ولی هنوز باید از مجلس سنا  گذشته و توسط باراک اوباما امضا شود. آیا احتمال می رود که آنها از صدور این سند ممانعت کنند؟

- بله، چنین امکانی وجود دارد. باراک اوباما  می تواند در مرحله پایانی از امضای این سند ممانعت کند تا جامه طرفدار صلح و دمکراسی و شخص علاقه مند به دادن فرصت جدید به ایران را به تن بکند. این علامت بسیار خوبی برای رئیس جمهور جدید است که این تصمیم با روی کار آمدن وی اتخاذ می شود. ولی آنچه که روشن به نظر می آید، این است که ایران هرگز به هیچ پیش شرطی تن نخواهد داد به خصوص تحت فشار و اخطار از امضای سند درباره این گونه تحریم ها. فکر می کنم احتمال 65 % علیه 35%  می رود که این سند امضا نشود.

انتهای پیام /ن
کد مطلب: 172366