مؤسسه واشنگتن

ایران به هر تهدیدی پاسخ متناسب خواهد داد

25 تير 1392 ساعت 17:50

در بخش پنجم گزارش راه‌کارهایی برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران، کارشناسان مؤسسه واشنگتن پس از بررسی اقدامات مخفیانه ایران در منطقه و فراتر از منطقه، اصول رویارویی با این اقدامات را مرور می‌کنند.


به گزارش هم اندیشی به نقل از مؤسسه واشنگتن، کارشناسان این اندیشکده ضمن اعتراف به سرسختی ایران در پیشبرد اهدافش، به بررسی اصولی می‌پردازند که برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران در سیاست گذاری‌های آمریکا مد نظر قرار داده شود.
ائتلاف‌های مخفی و جنگ‌های نیابتی: احتمال درگیری ناخواسته
تهران با توسعه و تشدید فعالیت‌های مخفی و جنگ‌های نیابتی که به مدت چندین سال آنها را علیه آمریکا و اسرائیل هدایت کرده است، به افزایش تحریم‌ها و فعالیت‌های مخفی که قبلاً به آنها اشاره شد، پاسخ داده است. در برخی موارد، تهران به موانعی که از طرف آمریکا و اسرائیل ایجاد می‌شد، واکنش نشان می‌داد؛ در برخی موارد دیگر، به طور یک جانبه تنش را افزایش می‌داد تا نشان دهد که خم به ابرو نیاورده است و می‌تواند هزینه‌هایی را بر دشمنانش وارد آورده و به نبرد چند دهه‌ای خود علیه آمریکا و اسرائیل ادامه دهد؛ و در موارد دیگر، متحدان تهران احتمالاً برنامه‌ها و منافع خود را دنبال می‌کرده‌اند. این فعالیت‌ها شامل موارد زیر می‌شود:
دخالت روبه رشد شبه نظامیان شیعه حزب الله، عراق و ایران در جنگ داخلی سوریه و به نفع حکومت بشار اسد؛ از جمله ارائه مشورت، تهیه سخت افزار‌های پایش سایبری، تسلیحات و تجهیزات و مشارکت جنگجویان غیر نظامی شیعه.
انتقال فزاینده تسلیحات با قابلیت بالا به نمایندگان منطقه‌ای از جمله موشک‌های فاتح-۱۱۰ و اسکاد به حزب الله، راکت‌های فجر به حماس و موشک‌های زمین به هوای قابل حمل توسط نفر به مخالفان یمنی.
تلاش برای سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی بر فراز خلیج فارس در نوامبر ۲۰۱۲، و تلاشی دیگر در مارس ۲۰۱۳ که احتمالاً در واکنش به تشدید فعالیت‌های شناسایی آمریکا در اطراف و داخل ایران صورت گرفت.
تأسیس کارخانه‌ای زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (آی‌آر‌جی‌سی‌) در شهر خارتوم در کشور سودان به منظور تولید موشک برای جنگجویان فلسطینی در غزه که در اکتبر ۲۰۱۲ توسط حمله هوایی اسرائیل نابود شد.
پرواز بر فراز اسرائیل توسط هواپیمای بدون سرنشین متعلق به حزب الله در اکتبر ۲۰۱۲؛ این هواپیما در حالیکه به راکتور هسته‌ای مستقر در دیمونا نزدیک شده بود، توسط هواپیمای اسرائیل هدف قرار گرفت و منهدم شد. و دومین اقدام در زمینه پرواز بر فراز منطقه در آوریل ۲۰۱۳ صورت گرفت که منجر به فرود در حریم هوایی اسرائیل بر بالای دریای مدیترانه شد.
یک سری حملات تروریستی برنامه ریزی شده علیه دیپلمات‌های اسرائیل در ترکیه، گرجستان، هندوستان و تایلند در فوریه ۲۰۱۲ که به منظور انتقام قتل دانشمندان هسته‌ای ایران انجام گرفتند؛ و حملات تروریستی بعدی در قبرس، کنیا و نیجریه.
حملات سایبری ایران به مؤسسات مالی آمریکا که در ژانویه ۲۰۱۲ و در واکنش به تحریم‌ها و حملات سایبری شکل گرفته علیه برنامه هسته‌ای ایران آغاز شدند.
حمله تروریستی به توریست‌های اسرائیلی در بلغارستان در آگوست ۲۰۱۲، یکی از این نوع حملات، توسط حزب الله و برای انتقام از ترور یکی از افراد سرشناس این گروه به نام عماد مغنیه در فوریه ۲۰۰۸ انجام گرفت.
ترور یک دیپلمات عربستان سعودی در پاکستان در می ۲۰۱۱ و ترور برنامه ریزی شده سفیر عربستان سعودی در آمریکا در اواخر همان سال و سفیر این کشور در مصر در ژانویه ۲۰۱۲؛ احتمالاً این اقدامات در پاسخ به دخالت عربستان سعودی در کمک کردن به سرکوب اعتراضات شکل گرفته توسط مخالفان شیعی در مارس ۲۰۱۱ صورت گرفته است.
اینها، آخرین افشا گری‌ها از مسئله در هم پیچیده عملیات‌های هدف‌ دار مخفی و جنگ‌های نیابتی است که حالا ایران، آمریکا و یک فهرست سیاه روبه رشد از شریکان و متخاصمان را در هر دو طرف گرفتار کرده است. بعضی از این فعالیت‌ها بسیار قبل از بحران برنامه هسته‌ای ایران صورت گرفته‌اند؛ از جمله حملات تحت حمایت ایران به منافع آمریکا در منطقه، حملات حزب الله به اهداف اسرائیلی در خارج از مرز‌ها و تلاش عربستان سعودی برای بی ثبات سازی جمهوری اسلامی. برخی دیگر از این فعالیت‌ها، مکمل تلاش‌ها برای متوقف ساختن یا کند کردن برنامه هسته‌ای ایران بوده‌اند؛ از جمله خرابکاری‌های انجام شده از طرف آمریکا، انگلستان و اسرائیل، عملیات‌های سایبری آمریکا و اسرائیل و قتل دانشمندان هسته‌ای ایران. و برخی دیگر مانند تلاش برای تأثیر گذاری بر نتایج جنگ داخلی سوریه، در حال حاضر بخشی از این فعالیت‌ها هستند. دخالت این تعداد بازیگر که گاهی مخفیانه و گاهی آشکار، بعضی اوقات گروهی و بعضی اوقات جداگانه فعالیت می‌کنند و مبهم شدن تدریجی این مبارزات هدف دار مخفی و جنگ‌های نیابتی، احتمال تشدید نا خواسته تنش را بالا می‌برد. واشنگتن باید درک کند که ایران از افزایش فشارها و تحریم‌ها چه برداشتی کرده و چه واکنشی به آنها نشان می‌دهد تا بتواند از درگیری نظامی نا خواسته و اقداماتی که احتمالاً باعث می‌شود تهران برنامه هسته‌ای خود را تسریع بخشد، دوری کند.
هزینه ـ فرصت واکنش تهران
رهبر انقلاب ایران و بسیاری از اطرافیان او عقیده دارند که ایران از اوایل انقلاب تا کنون درگیر جنگ با آمریکا بوده است. آنها اعتقاد دارند که آمریکا و متحدانش در تلاش‌اند تا جمهوری اسلامی و حق مسلم او را در مورد فناوری هسته‌ای از طریق جنگ اقتصادی انکار کنند و درصدد براندازی جمهوری اسلامی با استفاده از ایجاد یک انقلاب نرم به طور مخفیانه می‌باشند. واکنش تهران به این چالش‌های بی سابقه، با توجه به سه اصل که به مدت چندین سال سیاست ایران را هدایت کرده‌اند، شکل می‌گیرد: ۱. مقابله به مثل تهدیدهای ایجاد شده و فشارها به روش متناسب؛ ۲. به کار گیری وسایل غیر مستقیم، ابهام و صبر برای مدیریت خطر؛ ۳. حفظ انعطاف پذیری تاکتیکی؛ یعنی عقب نشینی در مواقع لزوم و در عین حال، امتیاز گیری در جای دیگر.
مقابله به مثل و تناسب. ایران در بسیاری مواقع، رویکردی تلافی جویانه در رابطه با سایر کشورها در پیش گرفته و عیناً به اقدامات دشمنانش در حد متناسب با چالش به وجود آمده واکنش نشان داده است. حضرت آیت الله خامنه‌ای در دو سخنرانی اخیرش به این اصل قدیمی، جلوه‌ای رسمی بخشید؛ اول در سخنرانی اکتبر ۲۰۱۱ در دانشکده افسری امام علی (ع) که وی اعلام نمود: «ایران تهدیدها را با تهدید پاسخ خواهد داد» و دیگری در سخنرانی سالیانه در نوروز ۲۰۱۲ که وی اظهار داشت: «در مقابل حمله‌ای از طرف دشمنان، ما نیز تا سطحی که آنها به ما حمله کرده‌اند به آنها حمله خواهیم کرد». این گفته آخر، می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از میل به اجتناب از تشدید در صورت وقوع درگیری در نظر گرفته شود.
به این ترتیب، در طول جنگ ایران و عراق، ایران به جنگ نفت کش صدام حسین و حملات هوایی به تهران با حملاتی به کشتی‌ها و پرتاب موشک و راکت به بغداد و سایر شهر‌های عراق پاسخ داد. ایران همچنین بارها هشدار داد که اگر نتواند در نتیجه محاصره دریایی یا تحریم‌ها از خلیج فارس نفت صادر کند، اجازه نخواهد داد هیچیک از همسایگان این کار را انجام دهند؛ هشداری که در این دوران نیز اعلام شده است. علاوه بر این، دولت ایران طی حملاتی مشابه به دیپلمات‌های اسرائیلی در گرجستان، هند و تایلند به حملاتی که با بمب‌های چسبنده علیه دانشمندان هسته‌ای او انجام گرفته بود، پاسخ داد. و همچنین با حملات سایبری به بخش مالی آمریکا و شرکت‌های نفتی قطر و عربستان سعودی به تحریم‌های اقتصادی و حملات سایبری به برنامه هسته‌ای خود واکنش نشان داد.
پافشاری بر مقابله به مثل از التزام اسلام شیعه به مبارزه با بی عدالتی ریشه می‌گیرد؛ و این تصمیمی است برای جلوگیری از تکرار توهین‌هایی که ایران در گذشته متحمل شده است. و عدم پذیرش معیارهای متناقض در ایدئولوژی جمهوری اسلامی ریشه دارد. این مسئله که جمهوری اسلامی می‌تواند بگوید تنها خواستار همان حقوقی است که دیگران برای خود می‌خواهند، برای سیاست‌های تهران ایجاد مشروعیت می‌کند.
لازم به ذکر است که اگرچه تهران معمولاً برنامه ضد وضع فعلی خود را طوری دنبال کرده که نشان از وجود حساسیتی به خطرات و هزینه‌ها داشته است، اما گاهی اوقات نیز تمایل به رفتار‌های پر خطر داشته است؛ مانند بمب گذاری در پادگان نیروی دریایی در بیروت در سال ۱۹۸۳، بمب گذاری در برج‌های خوبار در عربستان سعودی در سال ۱۹۹۶ و ترور برنامه ریزی شده سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در سال ۲۰۱۱. بنابراین دلایل، روابط متقابل با ایران، همیشه درجه‌ای از غیر قابل پیش بینی بودن را به همراه دارد.
وسایل غیر مستقیم، ابهام و صبر. تهران ترجیح می‌دهد از رویارویی مستقیم با دشمنان اجتناب کرده و با وسایل غیر مستقیم از جمله نمایندگان یا روش‌های غیر متعارف با آنها در بیاویزد. تهران این کار را به منظور مدیریت خطر و کاهش احتمال تشدید تنش انجام می‌دهد.
به این ترتیب، در طول جنگ ایران و عراق، ایران با عملیات‌های محافظت دریایی آمریکا به وسیله مناطق مین گذاری شده مخفی، حملات موشکی کرم ابریشم که خطوط قرمز آمریکا را دور می‌زد و حمله قایق‌های کوچک به کشتی‌های بدون محافظ مقابله می‌کرد؛ در واکنش به قتل ۹ دیپلمات ایرانی توسط طالبان افغانستان در آگوست ۱۹۹۸، ایران حمایت خود را از اتحاد جنوبی افزایش داد؛ و در واکنش به دخالت عربستان سعودی و امارات متحده عربی در بحرین در مارس ۲۰۱۱ که به منظور سرکوبی نا آرامی که تا اندازه زیادی توسط مخالفان شیعی انجام شده بود، ایران اقدام به یک سری حمله به دیپلمات‌های عربستان سعودی در پاکستان، مصر و آمریکا نمود.
انعطاف پذیری تاکتیکی. تهران در به انجام رساندن تهدید‌ها به وضوح یک سابقه دو سویه دارد؛ تهران وقتی منافعش ایجاب کند، از مواضع خود عقب می‌کشد، اما اغلب مبارزه را در یک وقت دیگر یا در مکانی دیگر و با شرایط مطلوب‌تر تجدید خواهد کرد. بنابراین، وقتی آمریکا یک ناو هواپیما‌بر را در ژانویه ۲۰۱۲ پس از هشدار ایران در این مورد به خلیج فارس باز گرداند، ایران نتوانست تهدید خود را عملی کند و پس آن یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را در خلیج فارس در نوامبر همان سال و یکی دیگر را در مارس ۲۰۱۳ به زمین نشاند. همچنین، علی اکبر ولایتی، یکی از مشاوران ارشد آیت الله خامنه‌ای در ژانویه ۲۰۱۳ به اسرائیل هشدار داد که حمله به سوریه، حمله به ایران تلقی خواهد شد. وقتی چند روز بعد، هواپیمای اسرائیل یک کاروان محافظتی را که ظاهراً شامل موشک‌های پیشرفته زمین به هوا برای حزب الله بود، هدف قرار داد، ایران هیچ واکنشی از خود نشان نداد.
علاوه بر این، بعضی اوقات ایران در مورد برنامه هسته‌ای خود کاملاً مصمم به نظر می‌رسد؛ مثلاً از تصمیم به ساخت ۱۰ پایگاه غنی سازی زیر زمینی در آگوست ۲۰۱۰ یا تأسیس برنامه ریزی شده سانتریفیوژ‌های پیشرفته IR-۲ در ژانویه ۲۰۱۳ در نطنز خبر می‌دهد. اما گاهی برای جلوگیری از بحران، کاملاً از مواضع خود عقب نشینی می‌کند در حالیکه به پیشرفت فزاینده خود در جای دیگر ادامه می‌دهد؛ مثلاً تبدیل ذخایر اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده به صفحات سوخت برای راکتور تحقیقاتی در سال ۲۰۱۲، که به منظور دور زدن خطوط قرمز اسرائیل صورت گرفت و آگاه کردن آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای در نوامبر ۲۰۱۲ از وقفه در تکمیل راکتور تحقیقاتی در اراک.
اجرای انعطاف پذیری تاکتیکی که بسیاری از سیاست‌های ایران را مشخص می‌کند، با این واقعیت که مقامات ایرانی به ادعاها، تهدیدها و تعهدات خود مقید نیستند، آسان می‌شود. این تعهدات اغلب در پاسخ به نیاز‌های زمان و برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان، ایجاد نتیجه مطلوب یا حفظ آبرو مطرح شده و بلافاصله پس از بر زبان آوردن، فراموش می‌شوند. به این ترتیب، ایران وقتی با واکنش شدید آمریکا مواجه شد، تهدید خود را در خصوص بستن تنگه هرمز که در دسامبر ۲۰۱۱اعلام کرده بود به انجام نرساند. این تهدید نوسانی در قیمت نفت ایجاد کرد که باز هم به نفع جمهوری اسلامی تمام شد.
فشارهای فزاینده
علیرغم تلاش‌های آمریکا برای مدیریت دامنه و شدت فعالیت‌های مخفی و جنگ‌های نیابتی در جریان، در این موقعیت به وجود آمده، احتمال تشدید درگیری ناخواسته بسیار بالا است.
تصمیم گیری در ایران از ژوئن ۲۰۰۹ به طور پیشرونده‌ای در دستان حلقه‌ای از افراد نزدیک به مقام معظم رهبری که به طور فزاینده محدود و غیر آزاد هستند، متمرکز شده است. اعضای این حلقه داخلی، تفسیری پیروز‌مندانه را از وقایع منطقه‌ای و جهانی اخیر پذیرفته‌اند. ظاهراً آنها بر این باورند که لیبرالیسم، کاپیتالیسم و نظم بین المللی بعد از جنگ جهانی در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ خود هستند؛ آمریکا یک قدرت خسته از جنگ روبه زوال و ایران قدرتی روبه صعود است که توانایی‌هایش توسط پیشرفت آهسته اما مداوم برنامه‌های موشکی و هسته‌ای تقویت شده‌اند؛ نابودی اسرائیل نزدیک است؛ و اینکه بهار عربی که تهران آن را بیداری اسلامی نامیده است، باقی حکومت‌های طرفدار آمریکا را سرنگون خواهد کرد و حکومت‌های اسلامی را که هم خوانی بسیار بیشتری با جهان بینی تهران دارند، به قدرت خواهد رساند. این تفسیر پیروز‌مندانه می‌تواند تهران را تحریک کند تا عملیات‌های پر خطر بیشتری را که در گذشته نیز بعضی اوقات دست به اجرای آنها زده است، آغاز کند.
مشکلات احتمالی که توسط این نگرش پیروز‌مندانه ایجاد می‌شوند، ممکن است با عقیده برخی از رهبران ایران در مورد اینکه نظریه مقاومت کشور از زمانی که توسط مذاکره کنندگان هسته‌ای ایران از سال ۲۰۰۵ دنبال شد، منافع مهمی را در پی داشته است، ترکیب شود؛ این نظریه عبارت است از به هیچ وجه تسلیم نشدن در برابر دشمنان در هنگام رویارویی با فشار و مبارزه بی وقفه برای حقوق مسلم. همچنین باید به این مسئله اشاره کرد که وفاداری حزب الله و حماس به نظریه مقاومت به وقوع سه جنگ مخرب کمک کرده است؛ جنگ اسرائیل و حزب الله در سال ۲۰۰۶، حماس و اسرائیل در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و یکبار دیگر در سال ۲۰۱۲. این مثال‌ها، نشانه خوبی برای ایران نیستند؛ آیا ایران باید سیاست مقاومت هسته‌ای خود را ادامه دهد؟
از ژوئن سال ۲۰۰۹، همچنانکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیاری از وظایفی را که سابقاً توسط وزارت اطلاعات و امنیت داخلی و خارجی انجام می‌شدند، بر عهده گرفت، تهران بسیاری از پرسنل کم تجربه خود را در این سازمان به مقامات ارشد ارتقا داده است. بنابراین، تصادفی نیست که برخی از تصمیمات و عملیات‌های اخیر ایران نشان از نبود اندیشه سالم و آداب حرفه‌ای دارند؛ مثلاً ترور برنامه ریزی شده سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در اواخر سال ۲۰۱۱ و حمله به همسر یکی از نظامیان اسرائیلی در فوریه ۲۰۱۲، در دهلی نو در هند؛ کشوری که بدون تناقض تحریم‌ها علیه ایران را پس زده است. با هر معیاری، این اقدامات، اگر نگوییم عجولانه، اقدامات خطرناکی بودند که احتمالاً محصول جانبی آشفتگی فوق الذکر در سرویس‌های امنیتی ایران هستند.
از این گذشته، برخی از مقامات ارشد از وقوع درگیری با آمریکا استقبال می‌کنند؛ برخی از آنها که جنگ ایران و عراق را به عنوان عالی‌ترین زمان برای ایران قلمداد می‌کنند و می‌خواهند روح انقلاب اسلامی را به جنب و جوش انداخته و آتش ملی گرایی ایرانی را برای اهداف سیاسی بر افروزند. به همین منظور، آنها احتمالاً برای پیشبرد برنامه‌های سیاسی شخصی خود یا وادار کردن دولت به دخالت در آنها اقداماتی را متعهد شوند. در ایران رسم است که مقامات تندرو برنامه‌های خود را با استفاده از ابزار نمایشی از جمله تسخیر لانه جاسوسی در نوامبر ۱۹۷۹ و دستگیری ۱۵ ملوان و تفنگدار دریایی انگلیس در مسیر دریایی شط العرب در مارس ۲۰۰۷ توسعه می‌دهند.
سیاست ایران مبنی بر تهدید در مقابل تهدید، بیشتر به تشدید تنش‌ها کمک کرده است. در پاسخ به تشدید فشارها از طرف آمریکا و متحدانش، ایران نیز سرعت و جسارت خود را در انجام فعالیت‌های مخفی و عملیات‌های تروریستی در سال ۲۰۱۱ افزایش داده است؛ حملات تروریستی به منافع اسرائیل و عربستان سعودی، حملات سایبری به بخش مالی آمریکا، حمله به هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در خلیج فارس، انتقال فزاینده تسلیحات پیشرفته به شریکان در منطقه و حمایت گسترده از دولت در حال جنگ اسد در سوریه، همگی از این دست عملیات‌ها هستند. در این میان، به دنبال یک سری شکست در عملیات‌هایی که به منظور انتقام از قتل عماد مغنیه صورت گرفته بودند، بالاخره حزب الله موفق شد با حمله‌ای به توریست‌های اسرائیلی در بلغارستان در ژولای ۲۰۱۲ آن را تلافی کند؛ و این موفقیت با یک سری حمله بی نتیجه به اهداف اسرائیلی در قبرس، کنیا و نیجریه همزمان بود.
آمریکا طبق قاعده پیشین، تشدید تنش با ایران را از طریق تحدید یک جانبه مدیریت کرد. به هر حال، این سیاست به تهران آموخت که می‌تواند وارد جنگ نیابتی با آمریکا شود، بدون اینکه خطر واکنش نظامی را به جان خریده باشد؛ و این سیاست تحدید به تهران این جسارت را داد که حمله ناکام به سفیر عربستان سعودی را در آمریکا به اجرا درآورد. همچنانکه ایران در هدف قرار دادن منافع آمریکا یا منافع خارجی در خاک آمریکا موفق باشد، آمریکا نیز وادار به واکنش نظامی خواهد شد. نمونه‌ای از این نوع جنگ که بر اساس محاسبات اشتباه در گرفت، جنگ اسرائیل و حزب الله در سال ۲۰۰۶ است؛ از تاریخ نوامبر ۲۰۰۵ تا ژولای ۲۰۰۶، حزب الله اقدام به ربودن سربازان اسرائیلی در حداقل ۵ موقعیت جداگانه کرد؛ وقتی او در این کار موفق شد، اسرائیل اعلام جنگ کرد. پس از آن، سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله اعتراف کرد که اگر می‌دانستم تلاش برای آدم ربایی به جنگ ختم می‌شود، دستور این کار را نمی‌دادم.
انتشار اخبار از طریق رسانه‌ها راجع به عملیات‌های تهاجمی سایبری مشترک میان آمریکا و اسرائیل، موضوع را پیچیده‌تر کرده است. این افشاگری‌ها، اقدام با تکذیب و انکار را برای آمریکا و اسرائیل در قلمرو سایبری دشوار ساخته است، و حالا هر دوی آنها از طرف اشخاص ثالث حتی به خاطر عملیات‌های سایبری‌ای که ارتباطی با آنها نداشته است، مقصر شناخته می‌شوند. اگر حملات سایبری خساراتی را بیش از آنچه که مورد نظر است به بار آورند، یا اگر بازیگران مستقل در ایران دست به حملات غیر مجازی بزنند که به نظر بیاید مورد حمایت رسمی هستند، آنگاه مقابله به مثل سایبری ایران ممکن است احتمال تشدید تنش را افزایش دهد.
برخی از ابزار‌هایی که در این مبارزات هدف دار مخفی و جنگ‌های نیابتی به کار گرفته می‌شوند، از جمله خرابکاری، عملیات‌های سایبری، قتل‌های زنجیره‌ای و حملات تروریستی، جالب توجه هستند چرا که بازیگران با استفاده از آنها مسئولیت و پاسخگویی خود را انکار می‌کنند. اما این مسئله ممکن است منجر به ابهام شخصیت‌ها میان بازیگران و ابهام مرزها میان نزاع‌ها شود. در واقع، طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در سال ۲۰۱۱، مثال خوبی در مورد اینکه چگونه جنگ نیابتی میان ایران و کشورهای عربی، آمریکا را به دام انداخته است، می‌باشد. و جنگ داخلی سوریه نیز احتمالاً اسرائیل را در آنچه که تا کنون نزاعی برای کشتار مسلمانان بوده و ترکیه و دولت‌های عربی را به جنگ علیه ایران، حزب الله و متحدان آنها می‌فرستاده، گرفتار کرده است.
بالاخره خلیج فارس منطقه احتمالی برای تشدید تنش باقی می‌ماند و دلیل آن خود کامگی و استبداد است. نیروهای ایرانی گاه و بیگاه کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا را در خلیج فارس مورد حمله قرار داده و علاوه براین تلاش می‌کنند هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی را در آنجا سرنگون کنند. ایران وقتی تحت فشار قرار می‌گیرد، برای افزایش قیمت نفت، درصدد تحریک تنش‌ها در خلیج فارس بر می‌آید؛ البته این کار به اندک دوستان باقیمانده او نیز آسیب می‌رساند و دلیل اینکه ایران از این کار پرهیز می‌کند نیز همین است. نزدیکی نیروهای ایرانی و آمریکایی که در خلیج فارس فعالیت می‌کنند، باعث ایجاد سیاست لبه پرتگاه شده و احتمال محاسبه اشتباه را در طول تنش‌ها بالا می‌برد؛ همچنانکه وقتی نیروی دریایی آمریکا در ژولای ۱۹۸۸، هواپیمایی مسافربری ایرانی را هدف قرار داد، این اتفاق افتاد. اختلاف بین آنچه که ایران به عنوان آب‌های ساحلی و حریم هوایی ادعا می‌کند و آنچه که آمریکا در این مورد تشخیص می‌دهد، لایه دیگری از پیچیدگی را به وجود آورده و احتمال محاسبات اشتباه را افزایش می‌دهد. علیرغم این خطرات، احتمالاً تهران به اعمال فشار در خلیج فارس ادامه دهد که در این صورت، خلیج فارس نقطه حساس بالقوه آمریکا و ایران باقی خواهد ماند.
ارزیابی سیاست گذاری آمریکا
سیاست آمریکا در قبال برنامه هسته‌ای ایران، موفقیت‌های نسبتاً کمی کسب کرده است، در حالی که شکست‌های قابل توجهی را تجربه کرده است. مهم‌تر اینکه، آمریکا و متحدان او برنامه هسته‌ای ایران را از طریق خرابکاری و جنگ سایبری چندین سال عقب انداخته‌اند. علاوه براین، ایران در واکنش به حمله احتمالی آمریکا، در سال ۲۰۰۳ تلاش خود را در زمینه ساخت تسلیحات تعطیل کرده و غنی سازی در نطنز را از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ به خاطر ترس از حمله آمریکا تعلیق کرد؛ البته ایران در این مدت کار خود را در جای دیگر ادامه داد.
گذشته از اینها، از زمان افشای آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای در مورد نیروگاه‌های غنی سازی سانتریفیوژ اعلام نشده در نطنز و فردو به ترتیب در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹، دیگر نشانه‌ای دال بر اینکه تهران در حال ساخت تجهیزات مخفی در جای دیگر می‌باشد، وجود ندارد؛ اگر چه در نوامبر ۲۰۰۹، ایران اعلام کرده است که قصد دارد ۱۰ عدد از تجهیزات زیرزمینی مشابه آنچه در فردو وجود دارد، بسازد. معلوم نیست که آیا ایران با وجود این احتمال که این نوع امکانات ممکن است کشف شوند، از ساخت آنها منع شده است؛ آیا ایران هر طرحی را که برای ساخت امکانات مخفی بیشتر داشته است، بنا به دلایل دیگر به تأخیر انداخته است؛ یا اینکه در حال ساخت مقر‌های دیگری است که تا کنون توسط سرویس‌های اطلاعاتی خارجی کشف نشده‌اند؛ البته اگر ایران باور داشته باشد که می‌تواند برنامه هسته‌ای مخفی خود را بدون اینکه کسی با خبر شود احیا کند، بدون شک این کار را انجام خواهد داد.
واشنگتن نیز موفق شده است از افزایش تنش‌ها میان آمریکا، ایران و متحدان آنها که می‌تواند به یک جنگ باز منجر شود، جلوگیری کند. همانطور که قبلاً گفته شد، ایران تهدیدهای خود را در مورد دخالت در کشتیرانی در خلیج فارس که در دسامبر ۲۰۱۱ و ژانویه ۲۰۱۲ اعلام کرده بود، یا در مورد جلوگیری از بازگشت ناو هواپیما‌بر آمریکایی به خلیج فارس در ژانویه ۲۰۱۲ عملی نکرد. اینکه ایران قصد داشت با ادعاهای خود قیمت نفت را بالا برد یا واقعاً می‌خواست تهدید‌های خود را در این مورد عملی کند که وقتی با تصمیم آمریکا مواجه شد، از این تهدیدها عقب نشینی کرد، مشخص نیست.
بالاخره، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در سپتامبر ۲۰۱۲ اعلام کرد که خط قرمز اسرائیل عبارت است از اینکه اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده برای ساخت سلاح هسته‌ای کافی می‌باشد. در پی این هشدار، ایران به تبدیل مقدار کافی از ذخایر اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده خود به اکسید اورانیوم که برای سوخت گیری در سانتریفیوژ‌ها استفاده می‌شود، باقی ماندن در پشت خط قرمز ادامه داده است. معلوم نیست که ایران از ابتدا قصد نداشته است که مقادیر زیاد اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده را ذخیره کند یا اینکه این کار را به دلیل جلوگیری از نقض خط قرمز اسرائیل انجام داده است.
از طرف دیگر، برنامه هسته‌ای ایران همچنان به پیشرفت خود ادامه می‌دهد؛ ایران طی سال گذشته، ۵ هزار سانتریفیوژ به تجهیزات خود اضافه کرده است و در حال معرفی نسل کارآمد‌تر سانتریفیوژ‌های IR-۲M است؛ تهران به تقویت دارایی اورانیوم غنی شده در سطح پایین تا ۳.۵ درصد و ۲۰ درصد ادامه می‌دهد؛ و تهران با ساخت راکتور تولید پلوتونیوم در اراک به پیشرفت خود ادامه می‌دهد. با تمام این اوصاف، ایران به سرعت در حال پیشرفت به سمت هدف کوتاه مدت خود در خصوص تبدیل به دولتی در آستانه هسته‌ای شدن است. 


کد مطلب: 169221

آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/169221/

هم اندیشی
  http://www.hamandishi.ir