تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۳۹
۱
 

شرح خطبه متقین توسط آيت الله خوشوقت

Share/Save/Bookmark
شرح خطبه متقین توسط آيت الله خوشوقت
 

 

متن شرح خطبه متقین توسط حضرت آیت الله خوشوقت أعلی الله مقامه  (به همراه تحقیق و ذکر منابع)

دانلود

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الانبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبی ­القاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

“تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ”

این که ما در مدت کوتاهی زحمت بکشیم و بعد زمان بسیار طولانی نتیجه بگیریم و راحتی نصیبمان بشود. این یک تجارت پر سود و پر منفعتی است. کار کم و مزد زیاد تجارت پر منفعتی است.

“يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ”

که خدا برای متقین اسبابش را فراهم کرده و توفیق به آن ها داده که از اول سن بلوغ تا آخر عمر در این مدت کوتاه توانستند مطیع فرمان خدا بشوند. در مقابل تا خدا زنده هست و خدایی می­ کند این ها زندگی مرفّه در بهشت رضوان پروردگار متعال خواهند داشت.

“أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا”

جلوه های دنیا متقین را هم به طرف خودش می­ کشد و دعوت می­ کند اما این ها جلو نمی­ روند.

آدم ها در دنیا دو جور هستند؛ بعضی ها جلوه ­های دنیا آن ها را جلب می­ کند جذب می­ کند، جلو می­ روند، با تمام توان خودشان را تسلیم می­ کنند و می­ بینیم چه کسانی هستند. عمری در طلب دنیا و در این راه دست به هر جنایتی می­ زنند. اما انسان های باتقوا این جور نیستند. باور دارند که این عمر یعنی همین عمر کوتاه نمی­ ارزد به این که ما خودمان را تا ابد گرفتار کنیم. لذا اگر دنیا جلوه کرد و خواست دل این ها را برباید، این ها تسلیم نمی­ شوند. لذا فرمودند:”أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا”. دنیا می­ خواهد این ها را به طرف خودش بکشد اما این ها به طرفش نمی­ روند و به اندازه ضرورت و لزوم بیشتر استفاده نمی­ کنند.

“وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا

دنیا می­ خواهد این ها را اسیر خودش کند اما این ها خودشان را از اسارت دنیا نجات می­ دهند. خیلی ها اسیر دنیا هستند، اسیر پول دنیا، اسیر نعمت های دنیا، اسیر دنیا، و در این راه چه جنایت هایی را مرتکب می­ شوند. اما انسان های با تقوا مواظب هستند. شیطان نمی­ تواند از این راه آن ها را اسیر دنیا و جلوه های کاذب دنیا بکند.

“أَمَّا اللَّيْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يَحَزُنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ [1]

عمر انسان عبارت است از شب ها و روزها است. این ها در روزها طرز خاصی جلوه می­ کنند در شب ها هم طرز خاصی. اما شب این ها ”صَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ”، روی  قدم می ­ایستند، رو به قبله رو به عظمت پروردگار متعال مشغول نماز و خواندن آیاتی از قرآن کریم در حال نماز می­ شوند. یعنی همه شب را نمی­ خوابند، به اندازه نیاز و رفع خستگی می­ خوابند. مقداری قبل از اذان صبح بیدار می­ شوند، در برابر عظمت پروردگار متعال به نماز می­ ایستند. اجزاء و آیاتی از قرآن کریم را به زبان می­ رانند و با قلب توجه می­ کنند.

“فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ[1] 

اگر آیه ­ای خواندند که خدا در آن آیه این ها را تشویق کرده بود، طمع پیدا می­کنند. مانند آیات بهشت که در آن نعمت های بهشت یاد شده است. خدا گفته اگر گوش به حرف بدهید بهشت جایگاه شماست. طمع می ­کنند با ادامه تقوا تا به این مقام برسند.

“وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ[1]

هر وقت آیه ­ای خواندند که آنجا تخویف و تهدید بود، خدا آدم ها را از مخالفت فرمانش می­ ترساند، این ها گوشِ دل به طرف این آیه متوجه می­ کنند ببینند چه می­ خواهد بگوید، و این گفته را وارد دل می­ کنند و می ­ترسند از این که نکند خدای نکرده روزی در اثر مخالفت تقوا گرفتار این ترس و خوف شوند.

“فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ

خوب آدم نماز خوان چه کار می ­کند؟ اول روی قدم می ­ایستد، بعد به رکوع خم می­ شود، کمر منحنی می­ کند، بعد از سر از رکوع بر می دارد پیشانی روی مهر می­ گذارد، زانویش را، نوک انگشتانش را روی زمین می­ گذارد به سجده می­ رود.

“يَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ‌”

متقین عبادت خدا را می­ کنند و در این عبادت می­ خواهند از آنچه را که خدا نمی­ خواهد این ها گرفتار آن شوند آزادی طلب می­ کنند.

“أَمَّا النَّهَارُ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ

این مال شب متقین بود. روز این ها به صورت علما ظاهر می­ شوند، علم دین دارند، دانستنی های دین را بلد هستند. دین را از آنها کسی بپرسد بلد هستند، نپرسد هم خودشان طبق دانستنی های دین خودشان عمل می ­کنند. حلیم هم هستند. صبور و بردبار، اگر جاهلی حرفی زد زود عصبانی نمی­ شوند و حرف ناشایست به او نمی­ زنند. با کمال حلم در جامعه با مردم برخورد می­ کنند.

“أَبْرَارٌ أَتْقِيَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْيَ الْقِدَاحِ[1] 

روز از نیکوکاران هستند، هر کاری انجام می ­دهند نیکوست. حرف می­ زنند نیکو، گوش می ­دهند نیکو. کاری را با دست و پا انجام می­ دهند نیکو. کار زشت و قبیح و بد و گناه ندارند. “أَتْقِيَاء”، تمام کارهایشان در سایه تقواست، واجب را انجام می دهند حرام را ترک می­ کنند.

“يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ

ممکن است بعضی از متقین در اثر این که استفاده زیاد از مادیات نمی­ کنند، خودشان را لاغر نشان دهند. دنیا پرستان، آن هایی که تن پرور هستند فکر می­ کنند این ها مریض هستند. اما این ها مریض نیستند؛ یک ترس مرموزی در نهانخانه آن ها قرار دارد. آن ها را رنج می­ دهد و آن این است که نتوانند تا آخر این راه را طی کنند.

“وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا”

دنیا پرستان به کسانی که مثل خودشان چهارنعل به دنبال دنیا نمی ­دوند می­ گویند این ها عقلشان ناقص است، عقلشان نمی­ رسد. اگر عقل داشتند مثل ما ثروتمند می­ شدند، چه کارهایی می­ کردند، پولدار می­ شدند. آن ها خیال می ­کنند این ها یک خورده عقلشان عقب است. اما نمی­ دانند این ها عقلشان عقب نیست؛ بلکه عقل خود آن ها عقب است. این ها یک فکر دیگری در سرشان است که نتیجه آن فکر این است که زندگی ابد را تأمین می ­کند. ولی شما دنیاپرستان نتیجه فکرتان این است که در عمر کوتاه اگر به خواسته­ هایتان برسید بعد زیان و خسران عمیق و عجیبی دامنگیر شما خواهد شد.

“وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ”

بله متقین امر عظیمی در پیش دارند. می­ خواهند در پیشگاه فرمان و امر پروردگار متعال بتوانند آن گونه که موظف هستند انجام وظیفه کنند. این برای آن ها مشکل ایجاد کرده است، شما دنیاپرستان از این مشکل آزاد هستید.

“لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ”

به عمل کم برای خدا انجام دادن قانع نمی ­شوند. خیلی­ ها هستند به عمل کم قانع می­ شوند. یک نماز واجب می ­خوانند تمام می­ شود دیگر قانع می­ شوند، ولی متقین نه؛ این ها می­ دانند کارهایی که در این دنیا انجام می ­دهند در آن دنیا ثمرات ابدی خواهد داشت.

“وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ

اگر کار خوب زیاد انجام دادند آن کار خوب را زیاد نمی ­بینند، می­ گویند باز کم است.

“فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ

این ها همیشه خودشان را متّهم می­ دانند؛ می­ گویند کم کار کرده ­ایم، بیشتر از این و بهتر از این باید کار می­ کردیم. همیشه بیشتر را طلب می­ کنند و به کم قانع نمی­ شوند.

“إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ

مردم در اثر این که می ­بینند این ها آدم های خوبی هستند، کارهای بد نمی کنند و تقوا را مراعات می­ کنند متقین را مدح می­کنند، از آن ها تعریف می­کنند، ذکر خیر دارند. هر وقت در مجلسی جایی از اینها تعریف کردند این ها می­ ترسند، وحشت می­ کنند.

“فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي

این ها در جواب تعریف دیگران می­ گویند خدایا ما به خودمان از این ها داناتریم. این ها خیلی از حالات ما خبر ندارند، ما خودمان بهتر می­ دانیم چه کاره هستیم.

“وَ رَبِّي أَعْلَمُ مِنِّي بِنَفْسِي

خدا از ما هم به ما و هم به کارهای ما داناتر است.

“اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ

خدایا به آن تعریفی که این ها درباره من می­ کنند، مرا مؤاخذه نکن.

“وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ”

از آنچه که درباره من گمان می­ کنند مرا بالاتر و با فضیلت ­تر از آن قرار بده.

“وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ”

آنچه را که از من نمی­ دانند آن را ببخش و بیامرز، چون تو می ­دانی.

انتهای پیام /ن

 

کد مطلب: 169197
 
۱۳۹۳-۱۰-۱۸ ۰۳:۰۵:۲۵
سلام کلیپش را بزار