آیت الله جوادی آملی:

"اعتدال" در برابر "عدالت" انحراف است/امام حسین شهید عدالت است نه اعتدال

24 تير 1392 ساعت 11:08

اگر در زیارت جامعه به خاندان عصمت و طهارت (ع) عرض می‌کنیم: شما ساسه العباد هستید، سیاستمداران بندگانید، برای همین جهت است، که این‌ها حامی عدلند، نه اعتدال! این‌ها برابر اقتضای هویت حرکت می‌کنند، نه تقاضای وهم و خیال، یا تقاضای شهوت و غضب.


به گزارش هم اندیشی  نقل از تریبون مستضعفین، پیشتر در نقد گفتمان اعتدال گزارشی از بیانات آیت الله جوادی آملی منتشر گردید. در این مطلب که متن پیاده شده برنامه تلویزیونی غدیر خون می‌باشد، آیت الله جوادی آملی با اشاره به تفکیک اعتدال و عدل، امام حسین(ع) را شهید عدل می‌داند و سیاست ائمه هدی را عدل و دوری از اعتدال بیان می‌کند. چرا که اعتدال پاسخ به تقاضا و عدالت پاسخی به مقتضاست. ایشان در ادامه می‌گویند:

ولی وجود مبارک حسین بن علی بن أبیطالب (ع) مانند معصومان و انبیاء و اولیاء دیگر، حامی عدلند. حوزه اقتضاء را تشریح می‌کنند، برابر مقتضای آن اقتضاء، کالا عرضه می‌کنند، نه برابر تقاضا! آنکه برابر (تقاضا) کالا عرضه می‌کند، او گرفتار تعادل است و از عدل محروم است. آنکه برابر «اقتضاء» کالا عرضه می‌کند، او حامی عدل است، هم خودش سعید است، و هم جامعه را به سعادت می‌رساند. فطرت انسان و هویت انسان، حق را می‌طلبد.

متن کامل سخنرانی و نیز فیلم آن تقدیم می‌گردد:

 

دریافت فیلم سخنان آیت الله جوادی آملی

سالار شهیدان (ع)، جانشین راستین پیامبر أعظم (ص)

عصاره «غدیر خونین کربلا» این است که من کنت مولاه فهذا حسین مولاه. چرا حسین بن علی (ع) همتای علی بن أبیطالب (ع)، جانشین راستین رسول گرامی است؟ زیرا او انسان کامل معصوم و منصوب و منصوص از طرف خدای سبحان است، و پیام‌ها را از پیامبر دریافت کرده و درست دریافت کرده، و درست ضبط کرده، و درست بیان کرده است.

اگر پیامبر (ص) در این ۳ بخش، معصومانه وحی را دریافت می‌کرد، یعنی معصومانه دریافت، معصومانه ضبط، معصومانه املاء و انشاء و ابلاغ می‌کرد، وجود مبارک انسان کاملی مثل حسین بن علی از راه پیامبر و به وسیله پیامبر (ص) همه معارف الهی و حکم حق را معصومانه دریافت، معصومانه ضبط، و معصومانه ابلاغ می‌کرد. لذا جریان من کنت مولاه فهذا حسین مولاه درباره آن حضرت صادق است، و تفاوت اصلی غدیر کربلا و غدیر خم این است که آن برکه را آب پر می‌کرد، و این گودال قتلگاه را خون.

در نوبت قبل به این قسمت رسیدیم که رسول گرامی فرمود علم راستین سه بخش است آیه محکمه است فریضه قائمه است سنت عادله است. همین بیان راسالار شهیدان علماً، عملا، قولا و فعلا تبیین و ترسیم کرده است و تا به اینجا رسیدیم که وجود مبارک حسین بن علی حامل عدل بود نه اعتدال

برخی از سیاستمدار‌ها یا برخی از اقتصاد دانان، طرفدار تعادل و اعتدالند. یعنی هر چه مردم می‌طلبند، ما باید عرضه کنیم، یعنی تعادل تقاضا و عرضه. خواه تقاضای آن‌ها به مقتضای فطرتشان باشد، یا نباشد، خواه تقاضای آن‌ها به اقتضای دین باشد، یا نباشد، خواه تقاضای آن‌ها به اقتضای وحی الهی منظّم شده باشد، یا نباشد! این‌ها کالای سیاست می‌فروشند. این‌ها سیاست فروشند، مثل کالا فروش، این‌ها جامعه فروشند، مثل کالا فروش.

ولی وجود مبارک حسین بن علی بن أبیطالب (ع) مانند معصومان و انبیاء و اولیاء دیگر، حامی عدلند. حوزه اقتضاء را تشریح می‌کنند، برابر مقتضای آن اقتضاء، کالا عرضه می‌کنند، نه برابر تقاضا! آنکه برابر (تقاضا) کالا عرضه می‌کند، او گرفتار تعادل است و از عدل محروم است. آنکه برابر «اقتضاء» کالا عرضه می‌کند، او حامی عدل است، هم خودش سعید است، و هم جامعه را به سعادت می‌رساند. فطرت انسان، هویت انسان، حق را می‌طلبد.

خواسته‌های کاذب انسان و جواب منفی اولیای خدا به آن‌ها
اگر او را به دنبال سراب فرستادند، این یک طلب کاذب است، یک عطش کاذب است. فرق عطش صادق و کاذب را آن پزشک معالج و حاذق می‌داند، که به بیماری که تازه از اتاق عمل آمده، اجازه نوشیدن آب نمی‌دهند، می‌گویند: گرچه او تشنه است، این عطش، عطش کاذب است، نه عطش صادق! اگر کسی خواسته هر جوانی را در هر شرائطی عملی کند، این به عطش کاذب پاسخ داده است، نه عطش صادق!! همانطوری که تشخیص عطش صادق و کاذب به عهده پزشک متخصص و حاذق است، تشخیص صبح صادق و کاذب به عهده منجّم ماهر است، تشخیص تمدّن صادق و کاذب، خواسته صادق و کاذب به عهده «حکیم الهی» است که شاگردان انبیاء و اولیائند.

شناخت «فطرت»، تنها راه شناخت نیازهای واقعی انسان
بنابراین وجود مبارک حسین بن علی برابر با عدل حرکت کرد، نه برابر با اعتدال! آن‌ها که می‌گفتند: حجاز آشوب است، مدینه و مکه و عراق و کوفه و سائر مناطق کلاً آشوب است و آنجا نروید، آن‌ها برابر اعتدال و تعادل سخن می‌گفتند، برابر تقاضا و عرضه حرف می‌زدند. امّا وجود مبارک حسین بن علی برابر «عدل» قیام کرد، گفت: اقتضاء مهم است، نه تقاضا.

هویت جوامع بشری مقتضی تمدّن صادق است، مقتضی نهضت خونین است، مقتضی کربلای صادق است، مقتضی حکومت عدل است، باید به مقتضی درونی پاسخ داد، نه طبق تقاضا که در بخش اندیشه از وهم و خیال نشأت گرفته است ، و در حوزه انگیزه از شهوت و غضب. اگر چیزی در بخش اندیشه از عقل نظری تام مدد بگیرد، و در بخش انگیزه از عقل عملی کامل که به "ماعبد به الرّحمن و اکتسب الجنان" استمداد کند، آن اقتضاء حق است، مقتضای آن اقتضاء، حق است، باید به او پاسخ داد، ولو به ریختن خون و تحمّل شهادت و اسارت.

قیام حسینی، پاسخ به نیاز حقیقی جامعه، و نه تقاضای مردم
امّا آن‌ها که سیاست باز بودند، نه سیاستمدار، آن‌ها دلالان سیاسی‌اند، نه سائس، آن‌ها دلالان اقتصادی‌اند، نه مقتصد، آن‌ها برابر اعتدال و تعادل حرکت می‌کنند، که تا جامعه چه می‌طلبد، آن‌ها مطابق طلب جامعه عطا کنند. مثل آنکه اگر فیلم‌های مبتذل، صحنه‌های بد آموز به یک سلسله جوان‌ها بدهند، این درست است که تعادل وپاسخ دادن به عطش جوان‌ها است، امّا آن عطش کاذب است، و این پاسخ دادن تعادل است، نه عدل! و اگر کسی بخواهد جوانی را یا جامعه‌ای را هدایت کند، اوّل جامعه‌شناس باشد. جامعه‌شناسی بدون انسان‌شناسی میسّر نیست، انسان‌شناسی بدون فطرت‌شناسی میسّر نیست.

سیاستمداری معصومین (ع)، در حمایت از «عدل» و دوری از (اعتدال)
باید انسان را با انسان شناخت، نه انسان را با بیرون از انسان! اگر ما انسان را با انسان شناختیم، یعنی عناصر محوری انسان را که هویت و ماهیّت و فطرت و عقل اوست که خدا به او عطا کرده است، ارزیابی کردیم، می‌فهمیم که این هویت، مقتضی چه چیزی است، برابر اقتضای صحیح هویت و فطرت ما مقتضا را به مقتضی عطا خواهیم کرد، این می‌شود (سیاست). اگر در زیارت جامعه به خاندان عصمت و طهارت (ع) عرض می‌کنیم: شما «ساسه العباد» هستید، سیاستمداران بندگانید، برای همین جهت است، که این‌ها حامی عدلند، نه اعتدال! این‌ها برابر اقتضای هویت حرکت می‌کنند، نه تقاضای وهم و خیال، یا تقاضای شهوت و غضب. اگر اینچنین شد، نموداری از نهضت حسینی و سالار شهیدان (ع) روشن می‌شود.

بیانات آیت الله جوادی آملی (دام ظلّه العالی) در برنامه تلویزیونی (غدیر خونین کربلا) قم ـ دی ۱۳۸۷




کد مطلب: 168954

آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/168954/

هم اندیشی
  http://www.hamandishi.ir