دم خروس پیشنهاد دیپلمات خارج نشین از کجا بیرون زد؟
ضدمنافع ملی خواندن انپیتی را باور کنیم یا تقلا برای تحمیل پروتکلالحاقی را به ایران!؟
22 تير 1392 ساعت 18:51
سید حسین موسویان از اعضای سابق تیم مذاکره کننده هستهای که پس از محاکمه درباره اتهامات خود پیرامون پروندهای هستهای، به خارج از کشور رفته و در امریکا به سر میبرد، اخیرا در یادداشتی که روزنامه االشرق الاوسط (نزدیک به خاندان سعودی) آنرا منتشر کرده است، با بیان استدلالاتی قابل قبول، حضور ایران در معاهده انپیتی را «تهدید امنیت ملی ایران» و «بهانهای برای جنگ طلبی امریکا علیه ایران» دانسته و عاقلانهترین مسیر پیش روی ایران، در صورت عدم حصول توافق بر سر حل موضوع هستهای را خروج از این معاهده بینالمللی عنوان کرده است.
هم اندیشی به نقل از رجانیوز، موسویان در این مطلب اینگونه استدلال کرده است که « معاهده منع تولید سلاح هستهای از طرف غرب به عنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده شده و تهران متهم شد که تلاش دارد به بمب اتم دست پیدا کند. چنین روشهایی در نهایت به مثابه راهکاری برای توجیه مجازاتها و اقدام نظامی استفاده میشود. از پیمان منع توسعه سلاحهای اتمی به شکل فعال اهرمی برای انکار حقوق مشروع ایران و بسیج جامعه جهانی در حمایت از تحریمهای یکجانبه یا فراگیر علیه ایران استفاده شد. در نتیجه، ایران از طریق پیمانهای بینالمللی فریب خورده و حقوقش نادیده گرفته میشود و در مقابل از این کشور توقع میرود که به التزامات خود پایبند باشد. این امر است که باعث شده برخی سیاستمداران ایران به پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی کشور نگاه کرده و آن را بهانهای برای جنگطلبان آمریکایی بدانند که از آن برای تغییر نظام در ایران استفاده میکنند.»
و بر این اساس نتیجه گرفته است که: « بهترین گزینه، تلاش برای حل این مشکل از راههای مسالمتآمیز است. باید درک کنیم که تحمل این حجم از سختی و تحریم، امری ناعادلانه است و در عین حال بدون توجه به اینکه چه کسی بر ایران حکومت میکند، چشم پوشیدن از حقوق هستهای ایران نیز امکانپذیر نیست.
در سایه عدم وجود راهحلی که آبروی ایران را نیز حفظ کند، گمان میکنم که خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، گزینهای مناسبی برای ایران باشد. ایران در این زمینه میتواند به جای پیمانهای جهانی به فتوای رهبر خود استناد کند که تولید سلاح هستهای و تمامی سلاحهای کشتار جمعی را حرام اعلام کرده است. این گزینه میتواند به جامعه جهانی اطمینان دهد که تهران به دنبال دستیابی به سلاح کشتار جمعی نیست و در عین حال ایران را از تعهداتی که بیشتر بهانهای برای غرب در تحریم کشور است، راحت میکند.»
حلقه نیویورکیها و تلاش موفقیت آمیز برای امضاء ابدمدت معاهده معاهده ۲۵ ساله!
موسویان اگرچه به درستی حضور ایران در این معاهده را ایجاد برخی از تعهدات قانونی بدون هرگونه آورده مثبت برای منافع ملی ایران توصیف کرده است، اما توضیح نداده که معاهدهای با چنین ابعاد ضد منافع ملی، در کدام دوره از مدیریت سیاست خارجی کشور و با اهتمام ویژه کدام حلقه پر نفوذ در دستگاه سیاست خارجی وقت به صورت دائمی و تا ابد تمدید شده است و حال آنکه امکان تمدید ۲۵ ساله آن نیز در همان برهه از سوی ایران وجود داشته است.
انپیتی به عنوان پیمانی بینالمللی در ابتدا با سقف زمانی ۲۵ ساله توسط ایران امضاء شد که بر این اساس، کشورها این اختیار را داشتند که با انقضاء مدت، از این پیمان خارج شوند و یا برای ابد در آن بمانند. پایان زمان ۲۵ ساله حضور ایران در معاهده انپیتی در نیمه اول دهه ۱۳۷۰ فرا رسید و ایران می توانست بدون هرگونه هزینه ای دیگر به آن ملحق نشود تا الزامات قانونی دست و پاگیر و بدون آورده برای منافع ملی که از قبل حضور در این معاهده گریبانگیر ایران شده است، به صورت قانونی مرتفع شود.
با این حال، دستگاه سیاست خارجه وقت با محوریت حلقه متنفذ نیویورکیها، تمام تلاش و همت خود را برای امضاء ابد مدت این معاهده به کار بست و این در حالی بو که بحث و انتقاد نسبت به تمدید ابد مدت انپیتی در داخل ایران به موضوع روز محافل دانشگاهی مبدل شده و موضوع به مجلس نیز کشیده شد.
شدت مخالفت با تمدید ابد مدت معاهده انپیتی در داخل به نحوی بود که شاید این همه واکنش منفی داخلی به یک پیمان بین المللی را غیر از مورد انپیتی ، تا به حال در دهههای اخیر در ایران نداشته باشیم. اما این نقش بی بدیل وزیر خارجه وقت دولت هاشمی رفسنجانی در کنار تمهید همه جانبه و پخت و پز این طرح از سوی حلقه نیویورکیهای وزارت امور خارجه بود که امضای ایران را پای این پیمان گذاشت و فشارهای بینالمللی که این بار و به واسطه این امضاء قانونی شده بود را بر کشور تحمیل کرد.
نکته جالب اینجاست که اعضای سرشناس حلقه نیویورکیها که نقش غیرقابل انکاری در پذیرش و امضاء ابدمدت معاهده انپیتی در دهه هفتاد توسط ایران داشتند، در سالهای بعد با پیوستن به تیم مذاکره کننده ایران پیرامون موضوع هستهای! اینبار در قامت دیپلماتهایی که قرار است در قبال عوارض ناشی از پذیرش همان معاهده مذاکره کنند، نقش غیرقابل انکاری را در برخی عقبنشینیهای تاریخی در این پرونده ایفا کردند.
حال مشخص نیست سید حسین موسویان به عنوان یکی از مذاکره کنندگان و اعضای این تیم، با طرح موضوع خروج از انپیتی، به دنبال ارائه راهکار برای پرونده هستهای ایران است و یا اینکه به فکر ارائه آدرس غلط و پاک کردن سابقه غیرقابل دفاع حلقه نیویورکیها در عرصه سیاست خارجی و خصوصا پرونده هستهای و ماجرای انپیتی است؟
این سوال زمانی جدیتر شده و به پاسخ نزدیکتر میشود که بدانیم در زمان حضور موسویان و تسلط این حلقه بر امورات پرونده هستهای ایران، نه تنها معاهده انپیتی از نظر ایشان معاهدهای ضد منافع ملی نبود، بلکه این حلقه تمام تلاش خود را برای امضاء و پذیرش پروتکل الحاقی علاوه بر معاهده انپیتی از سوی ایران به کار بست به نحوی که قول امضاء این معاهده از سوی ایران در مذاکرات با تروئیکای اروپایی داده شد و حتی بهزاد نبوی به عنوان لیدر جریان اصلاح طلب در مجلس ششم، یکی از معدود طرحهای سه فوریتی تاریخ مجلس شورای اسلامی را با موضوع پذیرش پروتکل الحاقی به صحن علنی مجلس آورد. و این در حالی بود که پروتکل الحاقی، به عنوان الحاقیهای حقوقی بر معاهده انپیتی، تعهداتی به مراتب سنگینتر از این معاهده و البته در پوشش قانون را برای ایران بوجود میآرود، که در صورت عدم مقاومت جریانات دانشجویی و مردمی و کلیت نظام، درصورت پذیرش آن، اکنون با مشکلات به مراتب پیچیدهتری در پرونده هستهای ایران روبرو بودیم.
به نظر میرسد تلاشهای اینچنینی در روزهای منتهی به تعیین کابینه دولت جدید، بی ارتباط با زمینهسازی برای حضور برخی چهرهها در کابینه دولت یازدهم نباشد، هرچند تاریخ روشن و غیرقابل انکار فعالیتهای حلقه نیویورکیها در ضربه به منافع ملی کشور در سالهای گذشته، آنچنان در حافظه تاریخی مردم ایران باقی مانده که قطعا صلاحیت این جریان را برای حضور در این چینش صلب کرده است و به نظر نمیرسد با اینگونه عملیات رسانهای و روانی مسیری برای حضور این جریان باز شود.
/خ
کد مطلب: 168695
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/168695/
هم اندیشی
http://www.hamandishi.ir