حجتالاسلام و المسلمين عليرضا پيروزمند
سه لايه خطا در معيار قرار دادن علم برای دين/ انحراف عميق مطالعه تجربی دين
8 تير 1392 ساعت 11:33
معيار قرار گرفتن علم برای دين خطاست و اين خطا در سه لايه اتفاق میافتد؛ يكی اين كه علم به صورت موردی، معيار درستی برخی آموزههای دينی قرار گيرد، ديگر اينكه علم بخواهد معرفت دينی را تحت تأثير خود از اعتبار ساقط كند و سوم اينكه با مطالعه تجربی كليت دين مورد چالش قرار گيرد.
به گزارش هم اندیشی حجتالاسلام و المسلمين عليرضا پيروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری بينالمللی قرآن (ايكنا) در باب فرصتها و آسيبهای دينشناسی علمی، با اشاره به اينكه اين موضوع جنبهای از بحث عامتر ارتباط و تعامل و تأثيرگذاری و تأثيرپذيری دين و علم بر همديگر است، گفت: در ارزيابی دينشناسی علمی توجه بيشتر بر تأثيرات علم بر دين و ميزان كارگشايی آن در شناخت دين و البته آسيبهايی است كه چنين شناختی داشته و يا میتواند در آينده داشته باشد.
پيروزمند با اشاره به سابقه اين موضوع عنوان كرد: از زمانی كه علوم جديد پا به عرصه گذاشتهاند و شعاع و حوزه تأثير و گستردگی اين علوم افزايش پيدا كرده است، دينداران و علمای دين درصدد اين بودهاند كه چه نحوه تعاملی بايد با آن برقرار كنند و چه بهرهمندیای میتوانند از اين علوم در حوزه دين داشته باشند و از سوی ديگر تأثيرات منفی گستردگی اين علوم در باورهای دينی و در دينشناسی نيز مورد توجه قرار گرفته است.
فراهم شدن امكان ارائه شواهد باورپذير برای آموزههای دينی؛ فرصت پديد آمده در دينشناسی، با توسعه علوم
وی در مورد مزيت و فرصت پديد آمده در دينشناسی با توسعه علوم، بيان كرد: گسترش و توسعه علوم اين امكان را فراهم كرده است كه با مطالعات علمی بتوان شواهدی را برای برخی از آموزههای دينی كه بيش از هزار سال پيش توسط دين مطرح شده، اما باورپذيری آنها مشكل بوده يا اگر هم مشكل نبوده، پيامدها و آثار آن به صورت عينی و ملموسی برای مردم قابل مشاهده نبوده است، ارائه كرد.
مقيد كردن درستی باورهای دينی به اخذ تأييد از آموزههای تجربی، با عموميت آن، يك انحراف فكری محسوب میشود؛ چرا كه حقانيت و درستی آموزههای دينی از مبدأ غيب و اتصال اين آموزهها به مبدأ غيب، كه از طريق انبياء الهی و در دين خاتم توسط پيامبر گرامی اسلام(ص) و اولياء معصومين(ع) منتقل شده است، تأييد و اثبات میشود
پيروزمند اظهار كرد: بر اين اساس بخشی از اين علوم و البته نه همه آنها توانستهاند نشان دهند كه برای مثال آموزههای مختلفی كه در قرآن و احاديث در باب امور تكوينی و تكوينيات عالم و يا خواص پديدهها بيان شده، از نظر تجربی هم قابل اثبات است. همچنين مباحثی كه در حوزه انسانشناسی در دين مطرح شده و تبييناتی كه درباره ابعاد وجود و شخصيت انسان، آفات و امراضی كه وی ممكن است به آن مبتلا شود و چگونگی مواجهه انسان با مشكلات فردی و اجتماعی و خانوادگی و مواردی از اين دست صورت گرفته و احكامی كه در اين زمنيهها صادر شده است، میتواند امروزه توسط بخشی از علوم تجربی، برای اذهان و مخاطبانی كه در پذيرش اين مباحث به نحو تعبدی با مشكل مواجه بودهاند توضيح داده شود و در نتيجه سطح پذيرش آموزههای دينی را بالاتر ببرد.
مقيد كردن درستی باورهای دينی به اخذ تأييد از آموزههای تجربی؛ يك انحراف فكری
قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی درباره آفت اين نوع نگاه و اين نوع بررسی در حوزه دينشناسی عنوان كرد: مقيد كردن درستی باورهای دينی به اخذ تأييد از آموزههای تجربی، با عموميت آن، يك انحراف فكری محسوب میشود؛ چرا كه حقانيت و درستی آموزههای دينی از مبدأ غيب و اتصال اين آموزهها به مبدأ غيب كه از طريق انبياء الهی و در دين خاتم توسط پيامبر گرامی اسلام(ص) و اولياء معصومين(ع) منتقل شده است، تأييد و اثبات میشود.
دينداران درستی باورهای دينی را از اثبات حجيت انتساب معارف دينی به منابع دينی اخذ میكنند
وی افزود: لذا دينداران درستی باورهای دينی را از آزمونهای علمی اخذ نمیكنند، بلكه درستی آن را از اثبات حجيت انتساب معارف دينی به منابع دينی اخذ میكنند و به همين جهت اگر تأثير مثبت و نگاه مثبتی كه علم میتواند در آموزههای دينی بر جای بگذارد، به شكل افراطی درآيد و به اين معنا باشد كه آموزههای علمی معيار صحت برای آموزههای دينی محسوب شوند، اين طبيعتاً مشیای نيست كه قابل قبول باشد؛ چه اينكه بعضی از روشنفكران به اين بليه مبتلا شدند.
انحراف در مطالعه تجربی كليت دين؛ يك انحراف عميقتر
پيروزمند مطالعه خود دين به اين روش را انحرافی بدتر دانست و بيان كرد: انحراف عميقتر اين است كه بخواهيم خود دين و چگونگی پيدايش دين و تغييرات اديان را با نگاه علمی و نگاه مردمشناسانه مورد مطالعه قرار دهيم؛ چه اينكه در مطالعات جامعهشناسی دين يا فلسفه دين موجود در علوم انسانی غرب، ما بيشتر شاهد اين هستيم كه دين را به عنوان يك پديده اجتماعی ـ مانند بسياری از پديدههای ديگر مانند خط يا زبان يا آداب و رسوم كه تحت تأثير عواملی شكل میگيرند و تحت تأثير عواملی دستخوش تغييرات میشوند ـ تحليل میكنند.
انحراف عميقتر اين است كه بخواهيم خود دين و چگونگی پيدايش دين و تغييرات اديان را با نگاه علمی و نگاه مردمشناسانه مورد مطالعه قرار دهيم؛ چه اين كه در مطالعات جامعهشناسی دين يا فلسفه دين موجود در علوم انسانی غرب، بيشتر ما شاهد اين هستيم كه دين را به عنوان يك پديده اجتماعی تحليل میكنند
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: به همين دليل اين مطالعات دين را محصول يك جامعه خاص در يك زمان خاص قلمداد میكنند و با شكلهای مختلف و با دستهبندیهای مختلف چنين وانمود میكنند كه دينداری مربوط به عصر جاهليت بشر و زمانی كه عقل بشر شكوفا نشده، بوده است و در آن دوره بشر برای اينكه به آرامش برسد، به امور ماواريی و ماورا مادی معتقد میشده و به اين طريق خود را تسكين میداده است، اما اكنون كه عقل بشر شكوفا شده و علم عرصههای گستردهای را فتح كرده، عصر دين خاتمه يافته و عصر عصر عقل است. اين حرفها را به بيانهای مختلفی میتوانيم در منابعی كه گفته شد مشاهده كنيم.
وی با تأكيد مجدد بر اين كه چنين نگاهها و مطالعات تجربی در باب دين انحراف افزونتری را پديد خواهد آورد، گفت: با توجه به اين كه اين نگاه كليت دين را مورد سؤال و چالش قرار میدهد و هويت دينی را زير سؤال میبرد و آن را به عنوان يك امر كهنه شده كه تاريخ مصرف آن گذشته است به مخاطبين خود ارائه میكند، بسيار آسيبزاتر از نگاه قبل میتواند باشد و بايد از آن پيشگيری و مراقبت كرد.
پيروزمند با بيان اينكه در مطالعات نوع اول نيز نمیتوان علت احكام را دريافت، اظهار كرد: در اين نوع مطالعات برای مثال احكام شرعی مانند روزه، زكات، حج و ... و آثار فردی و اجتماعی آنها مورد پژوهش علمی قرار میگيرد و در اين جا میتوان بعض حكمت احكام جعل شده توسط اسلام را دريافت، اما نه علت آنها را میتوان تعيين و نه درستی اعمال را میتوان تأييد كرد. با اين وصف نگاه علمی در اين بخش معطوف به آموزهها و احكام دينی است و چالش آن بخشی خواهد بود در حالی كه مطالعات نوع دوم كليت دين را با نوع خاصی از مطالعات علمی تجربی مورد چالش قرار میدهد.
ساقط کردن اعتبار معارف دينی با ترويج و تثبيت باورهای هرمنوتيكی نسبت به دين؛ انحرافی دیگر
قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی از نوع ديگری از مطالعات انسانی موجود نيز كه دينداری را به شكل ديگری مورد تهاجم قرار میدهند ياد كرد و گفت: نوع ديگری از مطالعات در مرتبهای ديگر معرفت دينی را مورد تاخت و تاز قرار میدهند و با ترويج و تثبيت باورهای هرمنوتيكی نسبت به دين و اين كه تحت تأثير ساير حوزههای معرفت بشری معرفت دينی تغيير گسترده و غيرقابل كنترل و غيرقابل پيشبينیای پيدا میكند، نسبيت را به نحو عامی به معارف دينی تسری و از اين طريق اعتبار معارف دينی را مورد خدشه قرار میدهد.
پيروزمند در نتيجهگيری بحث خود در اين بخش از اين گفتوگو بيان كرد: بنابراين يك جنبه مثبت در استفاده از علم وجود دارد و آن اين كه علم میتواند حكمت بعضی از احكام را نمايان كند و با روشهای تجربی به اثبات برساند و در نقطه مقابل اگر علم بخواهد برای درستی دين معيار صحت قرار بگيرد. اين خطاست و اين خطا در سه لايه اتفاق افتاده است و میتواند در ادامه هم استمرار داشته باشد.
وی افزود: لايه اول اينكه در بعضی از آموزههای دينی، به صورت بخشی و موردی، علم معيار درستی آموزههای دينی قرار بگيرد. لايه دوم اين است كه علم بخواهد معرفت دينی را مورد چالش و تحت تأثير خود از اعتبار ساقط كند و در لايه سوم بررسی كليت دين، حتی قبل از معرفت پيدا كردن نسبت به آن و به عنوان پديدهای عينی و تجربی، میتواند عملاً مخاطب خود را به اين نتيجه برساند كه دين هم مانند بقيه پديدهها موضوعی است كه تاريخ مصرف دارد و تاريخ مصرف آن ديگر به پايان رسيده است.
/خ
کد مطلب: 166958
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/166958/