تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۵
 
ویژه نامه میلاد سراسر نور ولادت حضرت اباعبدالله (ع)

ارباب کونین در کلام رهبرانقلاب/نگاهی به رشد و تعالی امام حسین(ع+ مولودی

Share/Save/Bookmark
ارباب کونین در کلام رهبرانقلاب/نگاهی به رشد و تعالی امام حسین(ع+ مولودی
 
شخصیت بزرگوار و متعالی حضرت امام حسین (ع) در دامان و لوای سه شخصیت ممتاز تاریخ اسلام یعنی پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) پرورش یافت و بر سه مقام نبوت، ولایت و امامت استوار شده بود.

به گزارش سرویس علمی فرهنگی هم اندیشی،  در روز سوم و یا پنجم شعبان سال چهارم هجرت، دومین فرزند حضرت علی (ع) و فاطمه (س) که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام(ص) رسید به خانه حضرت علی (ع) آمد و فاطمه نوزاد را به آغوش پدرش داد. در روزهای اولین ولادتش جبرئیل امین فرود آمد و گفت: خدایت سلام می رساند و بر تو باد این نوزاد را به نام حسین نامگذاری کن. زمزمه نام حسین آغاز شد. حسین (ع) پا به عرصه هستی نهاد تا اسلام را برای همیشه زنده نگه دارد.

امام حسین (ع) در دامان پاک و مطهر مادری چون فاطمه زهرا (س) پرورش یافته است. برای امام کنیه های زیادی نام برده اند که مهمترین آن "ابوعبدالله" و القاب ایشان، سبط رشید، وفی، طیب، زکی و مبارک و ... می باشد. امام حسین (ع) دوران کودکی اش را در کنار جد بزرگش حضرت محمد (ص) گذراند. از دوران کودکی امام حسین (ع) سرگذشت های جالبی نقل شده است.

روزی پیامبر خدا برای انجام نماز مستحبی ایستاده بودند. حسین (ع) در کنارش بود در آن زمان امام حسین (ع) توان سخن گفتن نداشت. رسول خدا (ص) فرمود: الله اکبر. امام حسین نتوانست. پیامبر این جمله را شش بار تکرار کرد ولی حسین (ع) توان گفتن نداشت. پیامبر برای بار هفتم فرمودند: الله اکبر. حسین (ع) زبان گشود و به طور کامل و شیوا جمله فوق را ادا کرد. دامانی که حسین را پرورانید از سه شخصیت ممتاز یعنی پیامبر (ص)، علی (ع) و زهرا (س) شکل یافته بود و بر سه مقام نبوت، ولایت و امامت استوار شده بود.

                                               
امام حسین (ع) بسیار یاد خدا می کرد و خوف شدید از خدا داشت. ایشان ۲۵ بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مراسم حج رفت. امام حسین از همان کودکی، در تمام حوادث زندگی سایه به سایه پدرش حضرت علی (ع) حرکت می کرد. بازویی پرتوان و یاری مهربان برای پدر بود. در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی، نظامی در صف اول یاران پدرش قرار داشت. امام حسین در جنگ جمل، صفین و نهروان از رزمندگان پیشتاز و قهرمان سپاه پدرش حضرت علی (ع) بود. ماجرای صفین، که طولانی ترین و بزرگترین جنگ حضرت علی (ع) با معاویه بود، امام حسین را جانب راست لشکرش قرار داد. در این هنگام امام حسین ۳۳ ساله بود. این نخستین فتحی بود که در جنگ بزرگ و طولانی صفین، به فرماندهی امام حسین (ع) انجام شد.

واقعه و جریان کربلا از دیدگاههای مختلف نگاه شده است. مدیریت این جریان بزرگ و تاریخ ساز با " امام حسین (ع)" بود، استراتژی حضرت امام حسین (ع) در راستای اهداف پیامبر گرامی اسلام (ص) بود و آن حفظ ارزش ها و انتقال آن بود به نام اسلام. "مدیریت کربلا" از طرح برنامه و استراتژی خود اهدافی خرد و کلان را مد نظر داشته است که می توان به چند مورد اشاره نمود: از جمله:

الف: تعالی و رشد معرفت انسان

ب: عدالت اجتماعی

ج: توجه به دین و مذهب آنها

د: نابودی ظلم و دوری از ذلت

ه: ایجاد یک سیستم کنترل و نظارت اجتماعی اسلامی و جاری شدن امر به معروف و نهی از منکر

استراتژی امام حسین در راستای استراتژی پیامبر اکرم (ص) بود. مهمترین حادثه ای که در زندگی سراسری باشکوه امام حسین (ع) رخ داده جانبازی، فداکاری، ایثار و شهامت او و فرزندان و یارانش در دشت کربلا و روز عاشورای محرم سال ۶۱ هجری بود که در تاریخ اسلام از برجستگی و عظمت مخصوصی برخوردار است. یزید فرمان داده بود تا از حسین (ع) بیعت بگیرند، یعنی حسین (ع) رسما حکومت یزید را بپذیرد و تسلیم حکومت او گردد و از آن حمایت کند و چون امام حسین (ع) یزید را فردی نالایق و ستمگر می دانست، با او بیعت نکرد و همین موجب مخالفت دستگاه یزید با امام حسین (ع) و سرانجام قیام امام حسین بر خود آن دستگاه گردید. بنابراین از یک منظر، عامل و انگیزه اصل قیام عظیم امام حسین (ع) بیعت نکردن با یزید بود.

عامل دوم عامل امر به معروف و نهی از منکر بود. بنابراین اصلی ترین و مهمترین عامل نهضت امام حسین که مرکز و محور عوامل دیگر بود، همان امر به معروف و نهی از منکر است. قیام امام حسین (ع) کاملا آگاهانه و بر اساس اصول روش اسلام ناب محمدی (ص) بود و حضرت با توجه کامل به همه جوانب به این نهضت اقدام کرد. قیام او انفجار ناآگاهانه و ناگهانی نبود. امام حسین(ع) به خوبی می دانست که در مسیر نهضت به شهادت می رسد و قیامش به ظاهر و در کوتاه مدت ناکام می ماند، ولی در عین حال به آن اقدام جدی و قاطع کرد و هیچ گونه شک و تردیدی به خود راه نداد، زیرا او قیام و شهادتش را یکی از مراتب نهی از منکر می دانست. پس از شهادت حضرت علی، حدود ۱۰ سالش مقارن با امامت حسن (ع) و حدود ۱۰ سال دیگر مقارن با امامت خودش بود، با معاویه و مزدوران او درگیری شدید داشت. امام معاویه را طاغوت می دانست.

ارادت به امام حسین (ع) تاثیرات شگرفی در شیعیان و دوستان آن حضرت به جای گذاشته به طوری که علی رغم گذشت قرن ها از حادثه جانسوز کربلا روز به روز شعله این عشق و مودت فروزان تر می شود، چرا که شعله های مودت حسین (ع) و گرمای کربلا در قلب های مومنین شعله می کشد و هرگز به خاموشی نمی گراید.

حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در کلام رهبر معظم انقلاب

معنویت امام حسین علیه السلام
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه‌السّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه‌ى جهاد و شهادت و توفانى است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه‌ى برکاتى که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوى و عرفانى است که بخصوص در دعاى عرفه به شکل عجیبى نمایان است. ما مثل دعاى عرفه کمتر دعایى را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانى دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خیلى عجیبى است.
دعاى دیگرى مربوط به روز عرفه در صحیفه‌ى سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه مى‌کردم؛ اوّل دعاى امام حسین را مى‌خواندم، بعد دعاى صحیفه‌ى سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجیبى است. شما عین همین روحیه را در خطابى که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود – بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها – در منى ایراد کردند، مشاهده مى‌کنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگرى است – من الان درست در ذهنم نیست – که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است.
                                                    
به قضیه‌ى عاشورا و کربلا برمى‌گردیم. مى‌بینیم این‌جا هم با این‌که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه‌ى اوّل تا لحظه‌ى آخرى که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روى خاکهاى گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهى رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعده‌ى لقاى الهى و همان روحیه‌ى دعاى عرفه شروع مى‌شود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظه‌ى آخر. یعنى خود ماجراى عاشورا هم یک ماجراى عرفانى است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است – و حماسه‌هاى عاشورا، فصل فوق‌العاده درخشانى است – اما وقتى شما به بافت اصلى این حادثه‌ى حماسى نگاه مى‌کنید، مى‌بینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه‌السّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. …
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار ۱۳/۰۹/۱۳۷۶

سه صفت برجسته از ابعاد وجودی اباعبداللَّه علیه‌السّلام
برجستگى وجود اباعبداللَّه علیه‌السّلام داراى ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانى به دنبال دارد؛ ولى اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همه‌ى این برجستگیها اسم بیاوریم، یکى از آنها «اخلاص» است؛ یعنى رعایت کردن وظیفه‌ى خدایى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگیزه‌هاى مادّى در کار. صفت برجسته‌ى دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم مى‌کرد که این شعله در صحراى کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر مى‌دید؛ اما امام حسین علیه‌السّلام نمى‌دید؟! نصیحت کنندگانى که از کوفه مى‌آمدند، مى‌دیدند؛ اما حسین‌بن‌على علیه‌السّلام که عین اللَّه بود، نمى‌دید و نمى‌فهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولى اعتماد به خدا حکم مى‌کرد که على‌رغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، براى انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.
یکى از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامه‌اى نوشته است که اگر فرض کنیم – به فرض محال – همه‌ى کارهایى که نبىّ‌مکرّم اسلام صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام مى‌گرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضى بود؟ آیا مى‌گفت که چون به نام دیگرى است، نخواهم کرد؟ آیا این‌گونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسى انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» براى انسانِ با اخلاص اهمیتى ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. مى‌داند که خداى متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون» خیلى از این جنودى که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت مى‌افتند و از بین مى‌روند؛ لیکن فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ درعین‌حال غلبه با آنهاست.


خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیه‌السّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثه‌ى کربلا، ده‌سال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهاى دیگرى بود و کار کربلایى نمى‌کرد؛ اما به مجرّد این‌که فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همین‌طور است؛ در انقلاب نیز همین‌گونه بود. امام ما هم که مى‌بینید این‌قدر خداى متعال او را به مقام رفیع رساند – و رفعناه مکانا علیّا- و على‌رغم همه‌ى عوامل در سرتاسر دنیاى مادّیت و استکبار که مى‌خواستند او را محو کنند، به فراموشى دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و براى خود چیزى نمى‌خواست؛ ثانیاً به خداى خود اعتماد داشت و مى‌دانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد – به بندگان خدا هم اعتماد داشت – ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظه‌ى لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشاره‌ى لازم و حرکت لازم را کرد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار ۰۲/۰۹/۱۳۷۷

                                                           
صبر امام حسین علیه السلام، نجات اسلام
صبر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام، اسلام را در طول تاریخ تا امروز بیمه کرده است. واقعاً اگر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام آن صبر تاریخى را در کربلا و قُبیل کربلا و مقدّماتِ حادثه‌ى عاشورا نمى‌کردند، بلاشک با گذشت یک قرن، حتّى از نام اسلام هم اثرى نمى‌ماند. اما امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام به برکت صبر، دین را زنده کردند؛ این صبرِ آسانى نبود. صبر فقط این نیست که انسان را زیر شکنجه بیندازند یا فرزندان انسان را جلوِ انسان شکنجه کنند یا بکشند و انسان ایستادگى کند – البته این مرحله‌ى مهمى از صبر است – اما از این مهمتر این است که انسان را با وسوسه‌ها و اظهاراتى که على‌الظّاهر ممکن است در نظر بعضى منطقى بیاید، از ادامه‌ى این راه باز بدارند؛ همان کارى که با امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام مى‌کردند: آقا! شما کجا مى‌روید؟ خود را در معرض خطر قرار مى‌دهید؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار مى‌دهید؛ دشمن را جرى مى‌کنید؛ دست آنها را به خون خود باز مى‌کنید. هر کس رسید، خواست امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام را در مقابل این محذور اخلاقى قرار دهد که شما با این اقدام خود، جان عدّه‌اى را به خطر مى‌اندازید و دشمن را مسلّطتر مى‌کنید و اینها را وادار مى‌کنید تا به خون شما دست بیالایند. این یک نقطه‌ى خیلى مهم و تردیدآور است. این یک جنگ روشن و واضح نیست که آدم بگوید من مى‌روم تا کشته شوم؛ نه، این محاذیر دنبالش هست. ممکن بود براى امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام این معنا مطرح باشد یا مطرح کنند که آقا! شما اگر کشته شوید، شیعیان شما را در کوفه قتل عام مى‌کنند و پدر همه را در مى‌آورند؛ شما باید زنده بمانید و ملجأ باشید. شما پسر پیغمبرید؛ با حفظ حیات خود، جان عدّه‌اى را حفظ کنید. در مورد امام رضوان‌اللَّه علیه عیناً همین معنا تکرار شد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۲۳/۱۲/

مولودی
حاج سعید حدادیان
دانلود
دانلود
دانلود
دانلود
دانلود
دانلود 

حاج محمود کریمی
دانلود
دانلود

حاج محمدرضا طاهری
دانلود
دانلود 

جواد مقدم
دانلود
دانلود
دانلود
دانلود
دانلود 

حاج مهدی سلحشور و حاج سیدمهدی میرداماد
دانلود
دانلود
دانلود


کد مطلب: 164518