حجت الاسلام جمالی

گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان تمدن اسلامی

20 خرداد 1392 ساعت 19:19

در نگاه معمار کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری گفتمان انقلاب اسلامی ،گفتمان «تمدن‏گرایی اسلامی» است كه هسته فكري همه انديشمندان و فقيهان اصيل ونوانديش در كشورهاي گوناگون اسلامي در دهه‏هاي اخير بوده و انقلاب اسلامي‏و نظريه جمهوري سلامي بر آن اساس نهاده شده است.


سرویس سیاسی هم اندیشی
مقدمه:
در نگاه معمار کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری گفتمان انقلاب اسلامی ،گفتمان «تمدن‏گرایی اسلامی» است كه هسته فكري همه انديشمندان و فقيهان اصيل ونوانديش در كشورهاي گوناگون اسلامي در دهه‏هاي اخير بوده و انقلاب اسلامي‏و نظريه جمهوري سلامي بر آن اساس نهاده شده است.
«با اين نهضت اسلامي بايد سازندگي کنيم از حالا به بعد، يعني همه با هم، همه با هم جلو برويم. همه با هم به سوي يک تمدن صحيح، نه تمدن محمد رضائي، تمدن الهي، تمدن رسول اللهي.»
«سرنوشت حتمي عبارت از اين است که تمدن اسلامي يک بار ديگر بر مجموعه عظيمي از دينا پرتو خود را بگستراند. خطي که نظام اسلامي ترسيم مي¬کند، خط رسيدن به تمدن اسلامي است.»
صاحبان اين گفتمان معتقدند كه تکامل حیات انسانی مي‏بايست صبغه ديني‏داشته باشد؛ يعني رهبري دين و هدايت آسماني و وحي بايد همه حوزه¬‏هاي‏ زندگي بشر از جمله تكامل اجتماعي او را دربربگيرد. بنابراين، ‏اجتماعي، هر كجا كه بخواهد اتفاق بيفتد، بايد ديني باشد؛ يعني جامعه در همه‏شئون زندگي خود به سمت دين و ديندارتر شدن پيش برود و همه شئون زندگي‏او، صبغه ديندارتر شدن پيدا كند. آهنگ توحيد بايد بر مسير توسعه اجتماعي‏حاكم بشود.
اين گفتمان، مبتني بر اين نگاه به تدريج در پي ساماندهي منظومه معرفتي كارآمدي مي‌باشد كه با ريشه داشتن در سنت اصيل اسلامي بتواند الگويي جديد از زندگي را به تمامي جهانيان عرضه كند.
این گفتمان دارای مبانی ، راهبردها و راهکارهای خاصی در پیشرفت نظام اسلامی و تحقق تمدن اسلامی در عرصه ملی ، منطقه ای و جهانی دارد.
۱ـ مبانی
الف ) تحقق توحید
محوری ترین مبنای گفتمان انقلاب اسلامی تحقق توحید و شکل گیری جامعه توحیدی می باشد .تحقق توحيد، خواست تمامي انبياء الهي است و اين همان غايت و مقصدي است كه انسان بايد به آن راه پيدا كند و به آن مقام برسد. تحقق توحيد يعني جريان ولايت حضرت حق در همه شئون حيات انساني ( فردی و اجتماعی ) و تسليم اراده انسان در همه حوزه¬هاي ارادي خود و در تمامي لايه¬هاي آن «روحي، ذهني، عملي». تمدن اسلامی تمدنی توحیدی است که تمامی حوزه های نرم افزاری و سخت افزاری آن و تمامی کثرات آن حول ولایت الهیه به وحدت و توحید می رسد.
ب) اعتقاد به دین حداکثری
مبتنی بر این نگاه توحیدی ، اين گفتمان معتقد است که دین اسلام دارای اصول ، احکام و ارزش‌هايي جهان‌شمولي است كه ظرفيت سرپرستي تمامي جوامع را در طول تاريخ دارا مي‌باشد. بر اين اساس دين اسلام نه دين حداقلي است و نه اينگونه است كه تنها به ارائه جهت‌گيري‌هاي كلي بسنده كند و به ماشين امضاء محصولات تمدن‌هاي غيرالهي بدل شود، بلكه دين اسلام، ديني حداكثري است و شامل مجموعه هدايت‏هايي است كه همه عرصه‏هاي حيات بشر را مي‏پوشاند. در نگاه امام راحل (ره) از حوزه انديشه‏هاي ذهني تا نوع وابستگي‏ها و گرايش‏هاي نفساني تاسرپرستي و هدايت انسان در عينيت و واقعيت اجتماع، همه را دين سرپرستي‏مي‏كند.
«حكومت در نظر مجتهد واقعي، فلسفه عملي‏تمامي فقه در تمام زواياي زندگي بشريت است. حكومت، نشان دهنده جنبه‏عملي فقه در برخورد با تمام معضلات اجتماعي و سياسي و نظامي و فرهنگي‏است. فقه، تئوري واقعي و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.»
اساساً ميان تمامی شئون حیات فرد و جامعه، ارتباطي محكم و پايدار برقرار است و نمي‏توان چنين بيان‏كرد كه دين فقط بخشي از اين شئون را در فرد يا جامعه پوشش مي‏دهد و احکام آن را بیان می‌کند واحكام بخشي ديگر را به خود انسان واگذاشته است. اين تلقي، افزون بر اينكه‏ ظرفيت موجود دين اسلام را نمي‏شناسد، گويي درك و شناخت صحيحي ازجامعه و انسان به ويژه در اين دوران ندارد؛ دوراني كه مديريت وسرپرستي همه شئون زندگي در الگوي جامع و طرح كامل صورت مي‏گيرد وحكومتي موفق است كه بتواند توسعه‏اي همه‏جانبه براي حيات افراد جامعه خود رقم زند.
هدايت حقيقي زماني رخ مي‏دهد كه همه جنبه‏هاي وجودي انسان و جامعه‏در نظر گرفته شود و براي همه جنبه‏هاي تكاملي انسان، برنامه‏ريزي شده باشد.بنابراين، ممكن نيست كه دين فقط عرصه‏اي از زندگي انسان را بدون در نظرگرفتن ديگر جنبه‏ها رهبري كند.
البته در باب اين نگرش به دين توجه به چند نكته زير لازم است:
۱ـ دين اسلام، مجموعه معارفي است كه تنها به حوزه شريعت، احكام و تكاليف منحصر نمي‌شود بلكه شامل تمام حوزه‌هايي مي‌گردد كه مربوط به حيات انساني ارزش‌ها، احكام و عقايد ديني بيرون باشد، لذا دين اسلام تبيين‌كننده احكام «توصيفي، ارزشي، تكليفي» در دو حوزه روابط فردي و اجتماعي است.
۲ـ معارف اسلام اعم از قرآن و سنت، داراي احكام و ارزش‌هاي جاوداني مي‌باشند و مي‌توانند در هر شرايط متحول و گوناگون زمانه، سرپرستي و هدايت بشر را به عهده بگيرند و احكام متناسب را عرضه كنند. البته در عرضه دین در این سطح باید از خطر التقاط و خرافه دور بود. باید در عین پای بند بودن به اسلوب فقاهت جواهری به پویایی دین نظر داشت . یعنی با دفاع عالمانه از اصول و ارزش‌هاي و احكام اسلامي و دور داشتن آنها از دو خطر جهل و خرافه از يك سو و التفاط و انحراف از سوي ديگر، بر اساس اين احكام به شرايط‌سازي پرداخته و با برنامه‌ريزي دقيق به سمت تحقق اصول و ارزش‌هاي اسلامي در عرصه حيات فردي و اجتماعي حركت نمود.
۳ ـ بايد توجه داشت كه دين اسلام يك نظام و يك سيستم جامع براي اداره حيات فردي و اجتماعي انسان‌ها ارائه داده است، يعني تمام احكام اسلام(اعم از احكام توصيفي، تكليفي و ارزشي در دو حوزه فرد و جامعه) روي هم بصورت نظام‌مند مطرح مي‌باشند كه اين نظام معارف اهداف مشخصي را دنبال مي‌كنند و همه در يك جهت خاص – كه همانا توحيد در پرستش است – شكل گرفته‌اند، كه اين نظام معارف اسلام هيچ شباهتي با ديگر نظام معارف بشري ندارد، اگر چه در ظاهر شباهت‌هايي در نظر آيد.
۴ ـ براي تحقق عيني احكام نوراني اسلامي تنها دستيابي به ساحت نظام معارف وحقايق اسلامي كفايت نمي‌كند بلكه علاوه بر نظام معارف بايد انديشه، علوم و دانش‌هاي اسلامي جهت تبديل كيفيات(احكام اسلامي) به كميات، شاخصه‌ها و برنامه‌هاي اجرايي، مبتني بر نظام معارف، توليد گردد. توضيح اين نكته در مشخصه سوم خواهد آمد.
ج) درگیری تاریخی دو جبهه حق و باطل
از دیگر مبانی گفتمان انقلاب اسلامی درگیری تاریخی دو جامعه توحيدي و مادي و دو جبهه تاريخي حق و باطل است که اين دو جريان دايماً در حال اشتداد مي‌باشند. هر نظامي چون هست و مي‌خواهد باشد به دنبال رشد و گسترش خويش است و اين رشد خواهي و گسترش طلبي در حدي محدود و در مرزي محصور نمي‌گردد. نظام الهي اين گسترش طلبي را طالب است چرا كه حاكميت حضرت حق را در همه جا و براي همه مي‌خواهد و دستيابي به هر كيفيت زمينه ساز اقامة كلمه حق وپرستش خداوند متعال در زمين را ضروري مي‌داند و گذر از امتحان سخت تر وابتلاء سنگين تر را به دليل گسترده شدن امكان طاعت و يا طغيان براي وصول به عزت و قرب پروردگار را مغتنم مي‌شمارد و اين را نه تنها عقلاً مي‌خواهد كه به دليل نقل آنرا مي‌طلبد كه : «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوكم» (انفال / ۶۰) جبهه كفر نيز خواهان اين گسترش است كه شدت عشق به دنيا، لذائذ مادي و تداوم آنها و استفراغ دائمي در تمتعات دنيوي جز بدين وسيله ممكن نمي‌گردد و لذا نظام كفر همواره در طول تاريخ به دنبال مديريت واحد مادي در سراسر جهان و تاريخ است.
بر اين اساس حيات جبهه كفر و جبهه اسلام در طول تاريخ در گرو محو ديگري است و اين نقطه درگيري دو نظام كفر و ايمان است و همين درگيري، عامل اساس در شكل گيري تاريخ بشري است.

د) تولید نرم افزارها و سخت افزار های تمدن اسلامی
از ديگر مبانی مهم گفتمان تمدن‌گرايي اسلامي، اعتقاد به ضرورت دستیابی به تمامی نرم افزارها و سخت افزارهای تمدن اسلامی جهت تحقق سبک زندگی اسلامی می باشد . به ديگر سخن آنچنانكه در بند ب بيان داشتيم مهندسي تمدن اسلامي تنها با استنباط نظام معارف محدود نمي¬شود بلكه جهت اجرايي شدن اين احكام و جريان آنها در عينيت جامعه اولاً : بايد از دانش‌ها وعلوم مختلف انساني و تجربي در حوزه¬هاي مختلف بهره جست. ثانیاً : براساس این علوم اسلامی ، الگوهای اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در همه حوزه های « سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی» تدوین گردد. ثالثاً : بر اساس این الگوها زمینه شکل گیری سبک زندگی و الگوهای سبک زندگی در همه حوزه های اجتماعی شکل بگیرد.
۲ـ راهبرد های تحقق تمد اسلامی
۱/۲ـ راهبرد سیاسی
در باب راهبرد سیاسی باید توجه داشت که انقلاب اسلامی یک انقلاب معنوی است که از اعماق جامعه بشری و از عمق جامعه اسلامی ایران جوشیده و آرمان های آن در مقياس جهانی تعریف می شود و به دنبال احیاء عدالت و معنویت و اسلام، و همچنین به دنبال احیاء مکتب اهل بیت (ع) در جهان بوده است. ظرفیت انقلاب اسلامی فقط ظرفیت مبارزه با یک نظام استبدادی يا مبارزه با حاکمیت استعمار جهانی بر کشور نیست، بلکه ظرفیت مقابله با تمامیت خواهی نظام حاکم جهانی است و به دنبال جایگزین کردن یک نظام جدید در مقابل این نظام است. انقلاب اسلامی به دنبال تغییر نظامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه جهانی است، نه فقط نظام سياسی. به تعبیر ديگر، انقلاب اسلامی در قد و قامت یک انقلاب جهانی است که تا کنون موازنه جهانی را تغییر داده و می تواند در همین مسیر پیش رود و موازنه جهانی و همه مناسبات حاکم بر جهان را به نفع اسلام تغییر دهد. انقلاب اسلامی یکی از سرحلقه های حرکت تاریخی جبهه حق و حتی جامعه بشری به سمت عصر ظهور است و معمار بزرگ انقلاب اسلامی هم انقلاب را همین گونه تحلیل می کردند.
بر همین اساس مهمترین راهبرد انقلاب اسلامی افزایش اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر ساختارها و ضوابط جامعه جهانی بر پایه عدالت و معنویت می باشد . با نگاهی واقعی به حودادث جهانی به خوبی مشهود است که جمهوری اسلامی در صحنه اقتدار بین المللی هر روز مقتدرتر شده است و امروز انقلاب اسلامی بی شک یک ابرقدرت واقعی در جهان است که بر معادلات منطقه ای و بین المللی اثر گذار می باشد. چهار موج به دنبال انقلاب اسلامی در جهان ایجاد شده است: موج عدالت خواهی بر محور دین، موج معنویت گرایی، موج اسلام خواهی و موج رجوع به مکتب اهل بیت (ع). این چهار موج، پیش رونده بوده و دشمن هر چه تلاش کرده که آن امواج را از طریق جنگ تمام عیار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کنترل کند توفيقی به دست نياورده است. کاملا واضح است که بحرانی که برای اقتصاد نظام سرمایه داری در جهان پیش آمده، بر اثر شکست ایدئولوژی آنها از انقلاب اسلامی است و اين همان تحلیلی است که فوکویاما هم ارائه کرده و به آن اذعان داشته است. بنابراین، همین که انقلاب اسلامی توانسته است یکی از دو قطب قدرت در جهان (قطب کمونیسم) را از میدان به در کند و هویت اسلامی را احیاء نماید و تمامیت جریان تجدد را در معرض تهدید قرار دهد، علامت اقتدار انقلاب اسلامی است. میزان سرمایه گذاری و صف آرایی رقبای جهانی مثل جریان استکبار جهانی، و جریان سکولاریست های مسلمان و نيز جریان ارتجاع اسلامی در مقابل انقلاب اسلامی که می خواهند مانع پیشرفت سیاست های منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی شوند و علی رغم همه توطئه ها موفق نشده اند و سیاست های منطقه ای ایران موثرترین سیاست منطقه ای است که نشان از ابرقدرتی دارد. انقلاب اسلامی در این مرحله در واقع در مقابل ساختارهایی که آنها برای حاکمیت بر جهان ایجاد کرده اند، ایستاده و تصمیمات آنها را خنثی و در مقابل آنها مقاومت کرده است. آنها چندین قطع نامه بر علیه ایران داده اند اما این قطع نامه ها نتوانسته است بر رفتار سیاسی ایران غلبه کند و منطق ما را بشکند. امروز کشورهای پنج بعلاوه یک در مسئله انرژی صلح آمیز هسته ای نتوانسته اند نظر خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل کنند؛ نفس این که شش قدرت یک طرف می نشینند و یک جانباز جنگ تحمیلی در طرف دیگر که تفکر انقلاب را نمایندگی می کند و آنها نمی توانند ما را محکوم کنند علامت ابرقدرتی ما و علامت پیشرونده بودن حرکت ماست. ما توانسته ایم به رغم اینکه امریکا با همه توان خود وارد منطقه شد و پایان کار ما را در سال ۲۰۰۵ می دید، توانستیم طرح منطقه ای امریکا با عنوان طرح خاورمیانه بزرگ و طرح خاورمیانه جدید را به شکست بکشانیم و بالعکس، سیاست های منطقه ای خود را پیش ببریم. این علامت ابرقدرتی قطعی ماست. این وضعيت، موجب شد که آنها به تحریم اقتصادی روی بیاورند و سنگین ترین تحریم ها را به قصد فلج کردن انقلاب اسلامی انجام داده اند که گرچه تأثیرگذار بوده ولی بی شک فلج کننده نبوده و آنچه غرب، متوقع بود اتفاق نیفتاده است.
در نتیجه کسی باید سکان دار اجرایی کشور در مدت هشت سال آينده باشد که بتواند چالش های موازنه ای اسلام و غرب را بفهمد و سیاست های داخلی را همراه با سیاست های منطقه ای و جهانی دنبال کند و به گونه ای سیاست گذاری کند که به غلبه جهانی اسلام و تغییر موازنه جهانی منتهی شود.

۲/۲ـ راهبرد فرهنگی ـ اجتماعی
راهبرد فرهنگی ـ اجتماعی انقلاب اسلامی ، درگیری تام و تمام با فرهنگ مادی دنیای امروز و تحقق فرهنگ ناب اسلامی در لایه های مختلف « فرهنگ عمومی ، فرهنگ تخصصی و فرهنگ بنیادی » می باشد .
جريان تجدد، جرياني است كه اگر چه خاستگاه آن مغرب زمين است و توانسته بر اساس مباني و اهداف خاصي به مروز زمان و در بستر تاريخ، تمامي سازو كارهاي متناسب با ساخت تمدن مادي را شكل دهد، اما كم‌كم تبديل به جرياني حاكم در جهان شده است، به گونه¬اي كه تمام ملل جهان ناگزير از تعامل با اين جريان جهاني مي‌‌باشند.لذا می بینیم که الگوهای فرهنگی ، سبک زندگی و ارزشهای فرهنگی دنیای مادی در تمامی جهان و حتی در جوامع اسلامی پذیرفته شده است .
پر واضح است كه براي تعامل فعال- نه منفعلانه- با اين جريان جهاني لازم است در قدم اول شناخت جامع از اين جريان حاصل شود تا در قدم بعد متناسب با توان و ظرفيت با اين جريان به تعامل پرداخت.
بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی تجدد و فرهنگ برخاسته از آن يك مجموعه و سيستم به هم پيوسته و درهم تنيده است كه‏جنبه‏هاي گوناگون آن هماهنگ و موافقند. علم، صنعت، هنر مدرن، اخلاق مدرن‏و... همه و همه يك مجموعه و منظومه هماهنگ و داراي جهت واحد هستند؛يعني همان گونه كه اخلاق جديد، اخلاق سكولار است؛ علم جديد، علم‏سكولار؛ صنعت جديد، صنعت سكولار و هنر جديد، هنر سكولار هستند و همه‏اين اضلاع همديگر را تأييد مي‏كنند و در مجموع فرهنگ مادی را شکل می دهند .
در مقابل گفتمان انقلاب اسلامی به دنبال این است مبتنی بر ظرفیت های فرهنگی جهان اسلام فرهنگ مادی غرب را شکسته و به جای آن فرهنگ ناب اسلامی را جایگزین کند. البته این کار تنها در سایه مهندسی دقیق فرهنگ و مهندسی فرهنگی همه ابعاد اجتماعی بر پایه فرهنگ ناب اسلامی و مدیریت جامع و کارآمد جهت هدایت و سرپرستی روند رشد فرهنگی می باشد و غایت آنهم تحقق سبک زندگی اسلامی در خانواده و جامعه می باشد.

نتیجه آنکه غرب از طریق فرهنگ و نظام مفاهیمی که جهانی کرده و ساختارهایی که در جهان به وجود آورده و الگوهایی که در جهان شناسانده، از طریق همان ها می خواهد سنگرهای ما را فتح کند و لذا کسی باید سکان اجرایی کشور را به دست گیرد که این چالش را بشناسد و بخواهد انقلاب اسلامی را در این چالش پیش ببرد. کسی که این چالش را نمی شناسد ظرفیت سکان داری اجرایی جمهوری اسلامی را ندارد.

۳/۲ـ راهبرد اقتصادی
راهبرد اساسی گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه اقتصادی ، اقتصاد مقاومتی است. در باب تبیین این معنا ابتدا باید توجه داشت که اگر پیشرفت را دستیابی به الگوی توسعه تعریف شده در جامعه جهانی به پرچمداری امریکا بدانیم حتماً مقاومت در مقابل امریکا به درگیری همه جانبه با او ختم نخواهد شد. ولی اگر پیشرفت را در نگاه فلسفه تاریخ اسلامی به حرکت پیش برنده به سمت جامعه آرمانی تعریف می کنیم حتماً با استراتژی درگیری به نتیجه خواهد رسید؛ و استراتژی درگیری، مقاومت را می طلبد و مقاومت باید به برنامه ریزی عملیاتی و میدانی در حوزه سیاست، فرهنگ و اقتصاد تبدیل شود.
در حوزه اقتصاد هم دو راه پیش روی ما است: یکی حرکت در درون موازنه جهانی و چانه زنی در درون آن که الزامات آن را هم باید بپذیری و دیگر آنکه در سایه درگیری تام به بازسازی اقتصاد جامعه بر مدار ارزشها و احکام اقتصادی اسلامی و مبتنی بر الگوهای اسلامی ـ ایرانی پیشرفت بپردازیم که نتیجه آن اقتصاد پایدار خواهد بود.
اینکه عده ای خیال می کنند مسایل اقتصادی، زود حل می شود این غفلت صد درصدی است. بی تردید اگر ما موازنه کنونی جهانی را قبول کردیم ایران باید ابرقدرتی خودش را با یک رفاه زودگذر و یک امنیت غیرپایدار معامله کند. امنیت پایدار برای دنیای اسلام و برای ملت ایران و رفاه پایدار جز از طریق تغییر موازنه های جهانی ممکن نیست و الا غرب در موازنه جهانی، جایگاهی که برای دنیای اسلام و برای جمهوری اسلامی تعریف خواهد کرد یک جایگاه تبعی و یک تمدن تبعی خواهد بود. به تعبیری در جایگاه منطقه ای، جمهوری اسلامی ایران را تابعی از ترکیه تعریف خواهند کرد چرا که ظرفیت ترکیه برای سکولاریست شدن خیلی بالاتر از ظرفیت جمهوری اسلامی ایران است. نتیجه اش این است که ظرفیت های کشور ما به لحاظ اقتصادی، زیردست ترکیه قرار خواهد گرفت. در این صورت، به جای این که در مقیاسی حرکت کنیم که بتوانیم موازنه اقتصادی را بر علیه غرب به هم بزنیم (که امروز به هم زده ایم) در مقیاسی حرکت می کنیم که از اقمار ترکیه می شویم! به لحاظ امنیتی هم بی تردید اگر بخواهیم در موازنه کنونی حرکت کنیم حتماً باید از حمایت از مقاومت دست برداریم و دست برداشتن از اين حمایت به این معناست که ما ابرقدرت منطقه ای و جهانی نیستیم و در واقع، ابرقدرتی خودمان را معامله می کنیم و طبیعتاً موازنه منطقه ای به گونه دیگری شکل خواهد گرفت و جریان های دشمن، در سوریه با ما نخواهند جنگید، بلکه خط مقدم ما در مقابل اسرائیل و یهود و در مقابل جریان وهابیت سلفی گری و القاعده و النصره و ... به خاکریز نزدیک تر و به داخل مرزهای جمهوری اسلامی منتقل خواهد شد.
توجه به نکته اساس لازم است که گفتمان مقاومت، رفاه و امنیت را هم به دنبال خواهد داشت یعنی با مقاومت بر سر حفظ قدرت ، رفاه و امنيت پایدار برای جمهوری اسلامی در چارچوب مقاومت محقق می شود نه در چهارچوب سازش و حرکت در داخل موازنه جهانی. حرکت و چانه زنی در موازنه کنونی جهانی به یک رفاه پایدار در مقیاس ظرفیت جمهوری اسلامی و ملت رشید ایران ختم نمی شود. آنهایی که در این چارچوب فکر می کنند بی تردید عزت ملی ملت را با نان و آب و با رفاه و امنيت زودگذر معامله خواهند کرد.
ما اگر ایدئولوژی سرمایه داری را نمی پذیریم و به یک ایدئولوژی دیگری معتقد هستیم. باید مسیر دیگری را برای تغییر موازنه در دستیابی به عدالت، رفاه، امنیت، پیشرفت و امثال اینها طراحی کنیم. معنای مقاومت همین است. باید تلاش کنیم که در مقابل موازنه جهانی بایستیم و این موازنه را به نفع اسلام تغییر دهیم و انقلاب اسلامی در طول سی و چهار سال گذشته همین کار را کرده و موفق هم بوده است و باید آن را ادامه دهیم. اگر از این عقبه و گردنه کنونی عبور کنیم بی شک ابرقدرتی ما در جهان تثبیت خواهد شد و به دنبال آن، شکوفایی اقتصاد اسلامی برای ما و برای کل منطقه اسلامی رقم خواهد خورد و موازنه اقتصادی به نفع دنیای اسلام تغییر خواهد کرد. چه توجیهی دارد که در این گردنه به جای مقاومت برای تغییر که ادبیات کل انقلاب اسلامی در این سی و چهار سال بوده، به سمت پذیرش موازنه جهانی پيش برویم؟
اینکه برخی مطرح می کنند که خواست و دغدغه اصلی مردم، معیشت است این اهانت به ملت ایران است . ملت ایران دغدغه رفاه و عدالت با هم دارد و دغدغه آنها در چارچوب برتری اسلام است. هشت سال قبل هم وقتی اصلاح طلب ها شکست خوردند می گفتند ما خیال می کردیم ملت آزادی می خواهند ولی ملت نان می خواستند! این اهانت به ملت ایران است. ملت ایران نه آن موقع نان ليبرالیستی می خواستند و نه آزادی لیبرالیستی. ملت ایران هم آزادی می خواهند هم رفاه و هم عدالت اما همه را ذیل اسلام می خواهند. این اشتباه است که خیال کنند ملت ایران نان به قیمت سازش می خواهد. برخی از این این پرچمدارها خودشان به دلیل ضعف در توکل و ضعف در استقامت، ترسیده اند و مرعوب ابرقدرتها هستند، اما به ملت ایران اتهام می زنند و می گویند ملت ایران نان می خواهد به قیمت سازش با غرب! برخی در دوره هشت سال جنگ هم همین کار را کردند و خودشان ترسیده و خسته شده بودند اما گفتند که ملت صلح می خواهد! این همان دروغی است که امروز در دهان ملت می گذارند. بی تردید اینها نماینده ملت و زبان ملت نیستند. ممکن است آنها به گونه ای حرف بزنند و ملت پاسخی بدهند که جامع نباشد ولی اگر مجموعه سؤالها را پیش روی مردم بگذارند آن وقت معلوم می شود که ملت به هر قیمتی نان و آب نمی خواهد؛ به قیمت از دست دادن هویت اسلامی و پذیرش سلطه استکبار، رفاه نمی خواهد. برخی به دروغ پذیرش موازنه جهانی را به نفع ملت ایران تعریف می کنند و مدعی اند که با پذیرش موازنه و در چارچوب سازش می توان عزت را حفظ کرد و نان هم آورد، اما این حرف، اشتباه يا دروغ است.

رفاه و امنيت پایدار برای جمهوری اسلامی در چارچوب مقاومت محقق می شود نه در چهارچوب سازش و حرکت در داخل موازنه جهانی. حرکت و چانه زنی در موازنه کنونی جهانی به یک رفاه پایدار در مقیاس ظرفیت جمهوری اسلامی و ملت رشید ایران ختم نمی شود. آنهایی که در این چارچوب فکر می کنند بی تردید عزت ملی ملت را با نان و آب و با رفاه و امنيت زودگذر معامله خواهند کرد.
بر اساس این راهبرد اساسی می توان به برخی از سیاست های کلان اقتصادی اشاره نمود:
۱ـ ارائه الگوي اقتصاداسلامي
۲ – جهت گيري عدالت محورانه برنامه هاي اقتصادي در جهت حمايت از مستضعفين
۳ – برنامه ريزي براي دست يابي به خود كفايي كامل
۴ – نهادينه سازي فرهنگ كار و تلاش
۵ – رفع موانع ناكارآمدي نظام اقتصادی
۶– پاكسازي و كارآمد سازي سيستم اداري
۷ـ اصلاح الگوی مصرف
۸ـ پرهیز از اشرافی گری
۹ـ ارتقاء فرهنگ کار و وجدان کاری

نتیجه آنکه رئیس جمهور طراز انقلاب اسلامی نباید ابرقدرتی ایران را با یک رفاه زودگذر و یک امنیت غیرپایدار معامله کند. امنیت پایدار برای دنیای اسلام و برای ملت ایران و اقتصاد و رفاه پایدار جز از طریق تغییر موازنه های جهانی ممکن نیست و الا غرب در موازنه جهانی، جایگاهی که برای دنیای اسلام و برای جمهوری اسلامی تعریف خواهد کرد یک جایگاه تبعی و یک تمدن تبعی خواهد بود.

۳ـ راهکارها
۱/۳ـ راهکارهای سیاسی
بر اساس راهبرد سیاسی نظام می توان راهکارهای اساسی و سیاست های کلان زیر را پی گیری نمود:
۱ – وحدت و همدلي همه جانبه داخلی در سايه اسلام و تحت فرماندهي و مديريت مقام ولايت
۲ – پافشاري بر اصول اسلامي و ملي در سایه مقاومت
۳– حفظ عزت و كرامت در موضع گيري ها
۴ – تحكيم پيوند با جهان اسلام و جهان مستضعفين
۵– توجه به مقوله امنيت و اقتدار ملي
۶– حفظ و ارتقاء اقتدار سياسي و نظامي
۷– رفع موانع تهديد كننده امنيت ملي ( تهدید زدایی)
۸– شناخت توطئه دشمن و بستن راه هاي نفوذ آن
۹ـ هدایت امواج اسلامی ، معنویت گرایی و عدالت خواهی
۲/۳ـ راهکارهای فرهنگی ـ اجتماعی
بر اساس راهبرد اساسی در حوزه فرهنگی ـ اجتماعی می توان راهکارهای اساسی و سیاست های کلان زیر قابل پی گیری می باشد:
۱– نهضت نرم افزاري و توليد علم و حضور در عرصه هاي جهاني توليد و معادلات علمي
۲ – ارائه الگوهاي اداره و برنامه براساس معارف الهي
۳– وحدت حوزه و دانشگاه و تعامل فكري براي حل مشكلات و خلأ هاي نظام
۴– تبيين انديشه هاي اسلام ناب و نقد و نقض تفكرات التقاطي و الحادي و پرهيز از تجدد گرايي و تحجر
۵ – تنظيم برنامه هاي اجتماعي و فرهنگي در جهت توسعه معنويت و زدودن آثار فساد
۶ – تلاش براي نهادينه سازي فرهنگ ايثار و مقاومت
۷ـ تلاش در جهت تحقق سبک زندگی اسلامی
۸ـ مسجد محوری در الگوهای پیشرفت
۹ـ تقویت خانواده اسلامی ایرانی بر پایه نقش تربیتی مادر
۱۰ ـ تقویت نقش تربیتی مدرسه بر پایه پررنگ کردن نقش معلم

۳/۳ـ راهکارهای اقتصادی


کد مطلب: 164366

آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/164366/

هم اندیشی
  http://www.hamandishi.ir