تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۱۵
 

زندگی با منافق از زندگی با محتکر راحت‌تر است

Share/Save/Bookmark
زندگی با منافق از زندگی با محتکر راحت‌تر است
 
هم اندیشی : حجت‌الاسلام قرائتی: یکی از کارهای غلطی که در ایران می‌شود این است که اتاق‌های مدیر قالی می اندازند، آقای مدیر هم با کفش روی قالی می‌آید. این آقای مدیر در خانه‌اش هم با کفش روی فرش می‌رود؟/ روایت داریم زندگی با منافق از زندگی با محتکر راحت‌تر است/ آزار حیوانات حرام است
به گزارش «  هم اندیشی »، حجت‌الاسلام قرائتی در برنامه "درس هایی از قرآن" افزود:
- به ما گفتند: اگر سگی تشنه است حق نداری وضو بگیری. باید آب را به سگ بدهی و تیمم کنی و نماز بخوانی. یعنی حتی در بهترین کارها که نماز است می‌گوید: حیوان‌ها یادت نرود. به ما گفتند: اگر حیوانی خواب است، شکار نکن. اگر حیوانی بال ندارد نگیر. نامردی است که تو حیوانی را که بال ندارد می‌گیری. شب حیوان را نگیر. روبروی حیوان سر حیوان را نبر. اگر حیوانی را کتک بزنی تا بمیرد گوشتش حرام است. آیه قرآن است: «وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَة» (مائده/۳) اگر حیوانی شاخ بخورد، بمیرد گوشتش حرام است. اگر حیوانی از بلندی در چاه افتاد و مرد گوشتش حرام است. «وَ الْمُتَرَدِّیَة» آیه قرآن است. اگر حیوانی را با سنگ کشتی، باید با آهن بکشی. باید با چاقو باشد. اگر یک چیزی است سرش تیز نیست، یعنی با زجر این حیوان را کشتی گوشتش حرام است. تولید گوشت به چه قیمت؟ به قیمتی که سم در دریا بریزیم، ماهی‌ها بمیرند و بعد ماهی‌ها را شکار کنیم. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس‏» (روم/۴۱)

- یک کسی یک چیزی درست کرده بود شبیه باغ وحش. ما رفتیم بازدید دیدم که یک کبکی، یک حیوان پرنده‌ای بود اندازه‌ی یک مرغ کوچک، نمی‌دانم چه بود. این کنار اتاق همینطور بود. گفتم: این اینجا چه می‌کند؟ گفت: این عقاب است باید گوشت تازه بخورد. این عقاب هست هروقت که گرسنه شد خودش این مرغ را می‌گیرد، می‌کشد و با گاز و دندان می‌خورد. چون باید گوشت تازه بگیرد ما همیشه یک پرنده‌ی گوشت تازه را کنار این می‌گذاریم. گفتم: بسیار کار غلطی می‌کنید! می‌دانی چطور جهنم خودت را داغ می‌کنی؟ برای اینکه پول از مردم بگیری باغ وحش درست کردی. و بعد برای اینکه این حیوان گوشت تازه بخورد، همیشه چند تا پرنده را در حال ترس، این همینطور نگاه می‌کند که قاتلش این است. هر لحظه ممکن است او را بخورد. ما گاهی وقت‌ها سیلی‌هایی می‌خوریم به خاطر نفهمی‌هایمان. نمی‌دانیم که این ترس، می‌شود حیوانی را ترساند؟ اصلاً می‌شود حیوانی را ترساند؟ ظلم به حیوان حرام است.

- یکی از کارهای غلطی که در ایران می‌شود این است که اتاق‌های مدیر قالی می اندازند، آقای مدیر هم با کفش روی قالی می‌آید. این آقای مدیر در خانه‌اش هم با کفش روی فرش می‌رود؟ در خانه کفش‌اش را می‌کند. منتهی اینجا چون پول بیت‌المال است با کفش روی قالی‌ها راه می‌رود. اگر هم کسی کفشش را بکند، می‌گوید: دهاتی است. من متمدن هستم. نخیر تو گنهکار هستی، این دهاتی متدیّن است. اینها همه عوض می‌شود.
- ژست‌هایی که می‌گیریم، همین‌جا یک لامپ کافی است، چرا همه سالن روشن باشد؟ همان منطقه‌ای که می‌خواهی بخوانی لامپ بالای سرت روشن باشد. آقا پولش را می‌دهم، پولش را هم بدهی گناه است. شما اگر حمام رفتی، آب زیادی ریختی به حمامی هم پول زیادی دادی، پول دادن دلیل بر این نیست که شما گناه نکردی، به حمامی باید پول زیاد بدهی که آب زیاد مصرف کردی، اما در عین حال گناهش هم سر جایش است. اینطور نیست که حالا بتوانیم با یک فرمول اینها را حل کنیم.
-عروس شب اول عروسی‌اش به خاطر اینکه موهایش به هم نریزد، آرایش‌اش خراب نشود، نماز نمی‌خواند. می‌گوید: بروم وضو بگیرم همه به هم می‌خورد. آغاز زندگی‌اش با ترک نماز است. آغاز زندگی‌اش با ضایع کردن نماز است. خوب وقتی خدا می‌بیند این آغاز زندگی نماز را ضایع می‌کند، این هم ضایع می‌شود. هرچه زن و شوهر می‌دوند به جایی نمی‌رسند. نمی‌دانند از کجا می‌خورند. می‌گوید: امسال، سال بدی بود. چرا سال بدی نباشد؟ اول سال ماهی قرمز را در شیشه کردید؟ این ماهی می‌خواهید شنا کند، چرا در قفسش می‌کنی، ماهی قرمز سال تحویل. این ماهی حق شنا دارد، چرا محل شنا را برای این تنگ می‌کنی؟ تو که به ماهی تنگ گرفتی، خدا زندگی‌ات را تنگ می‌گیرد.
- یک شب بحث پسته، یک شب بحث دلار، یک شب بحث ماشین، یک شب بحث سبزی، همه دولت و ملت می‌دویم ما سیلی می‌خوریم به خاطر خلاف‌کاری‌هایمان، نمی‌فهمیم از کجا می‌خوریم؟ گیر ما همین است. نمی‌دانیم از کجا می‌خوریم. اول سال، آغاز سال، با اینکه حق طبیعی یک ماهی را از ماهی... خوب اینها حساب و کتاب دارد.
- این حیوان را که اذیت می‌کنی، جواب خودت را برای قیامت آماده کن. من بارها این را گفتم. که یک حاجی اگر زودتر از باقی حاجی‌ها مکه آمد، امضایش را قبول نکنید. برای اینکه معلوم می‌شود اسبش را در راه مکه دوانده است که زود مکه آمده است. و کسی که حتی در راه مکه اسبش را خسته کند، امضایش از اعتبار می‌افتد، در دادگستری. ما حق نداریم حتی در راه مکه به حیوان اذیت کنیم.
- اگر یک حیوانی اذیت نمی‌کند، شما حق نداری اذیتش کنی.اگر کسی روی هوا و هوس شکار می‌رود، برویم تفریحی. تفریحی یک آهو را هم می‌زند. شکار تفریحی گوشتش حلال است؟ از مراجع بپرسید. شکار حلال است، اما شکار تفریحی چطور؟ اینها تولید است. تولید گوشت شکار، تولید چوب، تولید تخم مرغ، تولید مرغ، تولید چه و تولید چه...
- بعضی از سفره‌ها را ما دیدیم خانم وقتش را صرف می‌کند از این ترب گل درست می‌کند. می‌گذارد در سبزی، مهمان هم نگاه می‌کند در دهانش می‌گذارد، هیچی! آخر چیزی که عمر یک دختر جوان صرف آن شده و این را شکل گل درآورده، بعد از دو سه دقیقه هم زیر دندان له می‌شود. ترب را بشویید خرد کنید. دیگر چرا وقتت را صرف می‌کنی که این گل...
- یک کسی می‌گفت: من قرآن را، یک آیت الکرسی را روی برنج نوشتم. گفتم: خوب چه کسی می‌خواهد این را بخواند؟ یک آیت‌الکرسی روی برنج را چه کسی می‌خواهد بخواند.
- می‌نشینیم راجع به اذان مثلاً ببینیم چند تا روایت داریم. از پیغمبر راجع به اذان، ۲- چند تا روایت از امیرالمؤمنین، ۳- چند تا روایت از فاطمه زهرا، از امام صادق، از امام کاظم، چند تا روایت از سنی‌ها و چه و چه. یک کتاب راجع به اذان. می‌گویم: ببخشید شما در عمرت اذان هم گفتی؟ می‌گوید: نه. اینها سرگرمی‌های علمی است.

- امام رضا فرمود: باید کارهایتان را در نماز جمعه بگویید. کدام مدیر عامل و کارخانه هرکدام در نمازها آمدند و گفتند: آقا این جنسی که من تولید کردم، اینقدر مواد خامش است. اینقدر پول کارگر دادم، اینقدر پول مواد دادم، اینقدر هم برای حمل و نقل است. اینقدر هم برای انبارداری است، سود من هم اینقدر است. هرکس توانست سودش را در نمازجمعه بگوید، حلال است. امام رضا فرمود: هرچیزی را که رویش نمی‌شود در نماز جمعه بگوید، پیداست یک چیزی دارد.

- در خانه یک تلویزیون بس است. حالا اگر دو گروه هستند، دو تا تلویزیون. مثلاً اگر یکوقت یک خانه‌ای است که دو گروه زندگی می‌کنند. اما اگر هر اتاق یک تلویزیون بود. هر اتاقی یک چیزی بود. این دیگر... ماشین شما چند است؟ سوت کشیدند، خمس دارد. سوت نکشیدند خمس ندارد. علامت خمس سوت مردم است. سوت مردم به زبان من. در رساله ننوشتند سوت. در رساله نوشتند در شأن تو باشد. اگر در شأن تو باشد خمس ندارد. شأن یعنی چه؟ شأن یعنی ببینند سوت نکشند. این چادر چقدر می‌ارزد؟ تا این مبلغ را کسی سوت نمی‌کشد. خمس ندارد. اما اگر یک چادر را بیش از این مبلغ بود مردم سوت کشیدند، خمس دارد. انصاف!
- گاهی وقت‌ها جامعه سالم نیست. نباید برج‌ها که می‌سازند اتاق‌ها به هم اشراف داشته باشد. این آقا حمام رفته، همسایه قشنگ او را می‌بیند. لخت شد و در حمام رفت. آشپزخانه‌ها اُپن بود. حالا دیگر همه زندگی اُپن شده. همه همدیگر را می‌بینند. (خنده حضار) آشپزخانه اُپن هم چیز خوبی نیست. فکر نکنید هرچه مهندس‌ها می‌فهمند کار خوبی است. مهندس‌ها وقتی فکرشان خوب است که در خط خالقشان باشد. این رقم ساختمان همه را بی‌حیا می‌کند.
- امام حسن و امام حسین کوچولو بودند، رفتند با لباس‌هایشان در رودخانه بروند. یک نفر گفت: بچه‌ها با این لباس‌ها می‌روید در رودخانه لباس‌هایتان گلی می‌شود. آب رود فرات، هرچه بوده. آب گلی است، لباس‌هایت گلی می‌شود. گفتند: چه کنیم؟ گفت: بکنید بروید. گفت: لباس ما خراب شود بهتر از این است که حیای ما خراب شود. من لباسم را بکنم لباسم سالم می‌ماند ولی حیای من خراب می‌شود. خیلی از ساختمان‌ها دختر و پسرها را بی‌حیا می‌کنند. ساختمان باید سلامت فرد، سلامت جامعه و اشراف به خانه‌ی همدیگر را مراعات کند. اینها برای تولید کنندگان است.

- حضرت فرمود: من با منافق باشم، راحت‌تر هستم که با محتکر باشم. اوه اوه اوه! زندگی با منافق شیرین‌تر از این است که با مردمی باشم که جنس مردم را انبار کند، برای اینکه یک زمانی گران شود بفروشد. حضرت فرمود: ملاقات با منافق برای من بهتر است از ملاقات با کسی که جنس را احتکار کند.
- دیگر چه؟ وقتی جنست قلابی است، مردم جنس ایرانی‌ نمی‌خرند. آنوقت سراغ جنس خارجی می‌روند. سراغ جنس خارجی یعنی چه؟ یعنی برای بیگانه کار تولید کنیم، ایرانی بیکار باشد. جیب بیگانه را پر کنیم، جیب ایرانی خالی باشد. برای بیکارهای بیگانه کار تولید کنیم، بیکارهای خود ایران به خاطر... این به خاطر این زرنگی‌هاست که بعضی‌ها فکر می‌کنند که توانستیم سرهم‌بندی کنیم.
- افرادی بُن دارند. این فروشنده می‌گوید: بن داری؟ خیلی خوب برو هرچه می‌خواهی بردار. اگر پول داشته‌ باشی. بله حاج آقا بفرمایید. تا می‌فهمند بن دارم، خیلی خوب برو هرچه می‌خواهی بردار. خوب آنکه بن دارد، طبقه مظلومی است، فقیری است. بن به او دادند. شما فرق می‌گذارید بین آن کسی که پول می‌دهد یا آن کسی که بن دارد.

- اختلاط زن و مرد، به حضرت زهرا گفتند: یک نصیحت کن. بهترین زن کیست؟ گفت: بهترین زن آن است که نه مرد او را ببیند، نه زن او را ببیند. یعنی چه؟ یعنی زن‌ها بروند در خانه بنشینند بپوسند؟ نه! یعنی بیمارستان همه زن متخصص باشد. دبیرستان همه زن استاد باشد. اصلاً نیازی نباشد که زن و مرد با هم قاطی شوند. نه معنایش این است که مردها همه‌کاره باشند و زن‌ها هیچ‌کاره. زن او را نبیند، مرد او را نبیند یعنی چه؟ یعنی هر گروهی بتوانند در فضای خودشان راحت... در دبیرستان همه دبیرهای باسواد باشند. در دانشگاه همه استادهای باسواد باشند. اصلاً چادرشان را هم کنار بزنند با رنگ سفید، با رنگ شاد با هم برخورد کنند. وقتی قاطی می‌شویم مشکل می شود. اختلاط!

کد مطلب: 161445