سینمای روشنفکری مستقیما به دفتر فرح وصل بود
28 مهر 1391 ساعت 19:38
هم اندیشی:سعید مستغاثی با بیان اینکه کلید ابتذال سینمای بعد انقلاب، در دوران اصلاحات زده شد، معتقد است: سینمای انقلاب روی خاکستر سینمای قبل از انقلاب شکل گرفت.
به گزارش هم اندیشی«سعید مستغاثی» منتقد سینما در خصوص شرایط کنونی مدیریت سینمای ایران و چگونگی رفع مشکلات موجود یادداشتی را در اختیار فارس قرار داد که مشروح آن در ادامه میآید:
* درک سینمای امروز ایران، نیازمند تحلیلی تاریخی است
اگر بخواهیم مدیریت سینما را در یک مقطع زمانی خاص، مثلا مدیریت امروز تجزیه و بررسی کنیم، به هیچ نتیجهای نمیرسیم. در نهایت نتیجه همانی میشود که میگویند مثلا برخی آقایان نمیتوانند مدیریت کنند، اشتباه کردند، پس باید آنها را عوض کرد.
ما تا نتوانیم یک تحلیل تاریخی درست از این ۳۰ سال اخیر، یا حداقل ۲۰ سال پس از جنگ داشته باشیم، نمیتوانیم متوجه شویم که سیر سینما، چگونه تا به این نقطه رسیده است. ما باید در نظر داشته باشیم که اینها یک زنجیره است، درست مثل سینمای جهان. یعنی شما اگر بخواهید ماجرای فیلم موهن را بررسی کنید و یک چشمانداز و عقبه نداشته باشید، همین طوری میمانید و میگویید این فیلم، یک فیلم باری به هر جهت بود. به آمریکا و به هالیوود ربط نداشته است، بنابراین بررسی این موارد، بدون یک تحلیل تاریخی نتیجهبخش نخواهد بود، بلکه ما برای درک موقعیت امروز سینمای ایران باید بدانیم این سینما از کجا به این جا رسیده است.
* سینما در جهت تقویت اسلام زدایی وارد ایران شد
سینما در جهت تقویت پدیده تجدد وارداتی، دینزدایی و اسلامزدایی، بر خلاف سایر هنرها مثل شعر، معماری، هنر وارداتی بود و دقیقا در برههای وارد این مملکت شد که کانونهای پنهانی در جهت سلب هویت و ریشههای ملی و مذهبی این ملت داشتند به انواع مختلف تلاش میکردند؛ با تشکیل سازمانهای ماسونی، روزنامهها، جذب دانشجوها و فرستادن استاد و ...
این اقدامات از اوایل دوران قاجار شروع شد و در اواخر دوران مظفری ناصری اوج گرفت. اکثریت قریب به اتفاق آدمهایی که این سینما به ایران آوردند، عضو سازمانهای ماسونی و انجمنهای صهیونیسم بودند و سینمای ایران از همان آغاز، مأموریتش زدن هویت مذهبی این ملت بود؛ مثلا اولین فیلم که جاج آقا آکتور سینما بود که یک ارزش اسلامی را میزد بگیرید تا زمان انقلاب که این سینما ورشکست شد.
یعنی یک مجموعه با سینما آمدند که از جامعه اخلاقزدایی کرده و اخلاق کابارهای را جایگزین کنند یا ارزشهای مذهبی را مضحکه کنند و اسلام را ناکارآمد نشان دهند و در نهایت همان اهدافی که سینمای دنیا داشت را در ایران پیاده کنند.
دو سال پس از اختراع سینما، اولین فیلم ضد اسلامی توسط ادیسون ساخته میشود، یعنی مأموریتی وجود داشته است. سینما نیامده برای هنر، برای سرگرمی یا تجارت. سینما مأموریت خاصی داشته که در طول این سالها اعمال شده است، اما این سینما، تقریبا یک سال قبل از پیروزی انقلاب ورشکست شد.
یعنی سینما دیگر تولید نداشت، تولیدی که سالهای قبل از سالههای ۵۷، چیزی حدود ۷۰ - ۶۰ فیلم بود، در سال ۵۶ به دو سه فیلم رسید. این افت وحشناک تولید به دلیل ذائقه مردم بود که نه فیلمفارسی را میپذیرفتند، نه آن فیلمهای شبهروشنفکری را. در ضمن سینما در تسخیر فیلمهای آمریکایی، هندی و ترکی بود.
* سینمای انقلاب روی خاکستر سینمای قبل از انقلاب شکل گرفت
طبق جلساتی که در تابستان ۵۷ برگزار میشود، خودشان اعلام میکنند سینما ورشکست شده است و سینمای بعد از انقلاب هم روی خاکستر سینمای قبل از انقلاب شکل میگیرد و دیگر آن سازمانهای ماسونی، بهایی، صهیونیسم و... نیستند.
قبل از این ماجرا، فیلم معروف «خانه خدا» ساخته همین نهادها بود. فیلمنامهاش را ابراهیم گلستان نوشت. آن موقع میخواستند افراد مذهبی را به سینما بکشانند و فضای فیلمفارسی را عادی کنند. آن سینما قبل از انقلاب ترکیبی از عناصر فرماسونری، صهیونیستی، بهایی، یهودی و ... بود و بعد از انقلاب، مجموعه فیلمهای غیر اسلامی، تمام شد. بعد از انقلاب، مسئولان انقلابی سر کار سینما قرار گرفتند و قرار شد سینمای انقلابی اسلامی شکل گیرد.
* مسئولان سینمایی بعد از انقلاب تحلیل درستی از سینما نداشتند
اوایل فیلم درباره ساواکیها و جنگ ساخته میشد، اما نکته مهم در این میان این بود که مسئولان سینمای ما تحلیل درستی از شرایط زمانی سینمای قبل از انقلاب نداشتند. همان چیزی که الان ندارند.
البته در آن زمان، شاید یکسری اسناد هنوز انتشار نیافته بود، جو انقلاب بود، خیلیها سینما را نفی میکردند. خیلیها سینما را تأیید میکرد، انقلابیون هم درگیر هزاران مشکلات و مسائل بودند. آنهایی که آمدند سینمای ایران را گرفتند، تحلیلشان این بود که سینمای قبل از انقلاب اسلامی دو شاخه بود، یکی فیلمفارسی دیگری فیلم موج نو و شبه روشنفکری. سینمای بعد از انقلاب روی بیس روشنفکری پایهریزی شد، مثل سینمای کیمیایی، مهرجویی و کیارستمی.
* سینمای روشنفکری مستقیما به دفتر فرح وصل بود
اما سینمای روشنفکری قبل از انقلاب مستقیما به دفتر فرح وصل بود، یعنی پول این فیلمها از دربار میآمد. مثلا اگر عملکرد ابراهیم گلستان و فرخ غفاری را بررسی کنید متوجه میشوید که پدران این افراد، همه مرتبط به دربار بوده و ارتباطات نزدیکی با شاه و فرح داشتند و این عقبه موج فیلمهای روشنفکری در ایران است که مسئولان سینمای بعد از انقلاب ما، سینما را بر این خشت کج گذاشتند، در نتیجه محصول سینمای نوین ایران فیلمی چون «طعم گیلاس» و فیلمهای جشنوارهایپسند از آب درآمد؛ این یک ضلع خشت کج سینمای ایران شد.
* ابتذال در سینما از دوران اصلاحات کلید خورد
بعد وقتی رسیدیم به دهه ۷۰ که موضوع سینمای شبه روشنفکری در جشنواره جواب نداد و باز به سمت فیلمفارسی سوق داده شدیم. از اواسط دهه ۷۰ خطشکنیها، روابط عاشقانه مثلثی، مربعی و ذوزنقهای باب شد و این ابتذالی که در سینمای امروز میبینیم کلیدش اواسط دهه ۷۰ دوران اصلاحات زده شد.
اما در آن زمان همه «هامون»زده و «مسافران»زده بودند و متوجه این موج نبودند. شهید آوینی از آن زمان هشدار داده بود که سینما را بشناسید و در خدمت انقلاب اسلامی قرار دهید، اما انگار انقلاب اسلامی راه خودش را میرفت و سینما راه خودش را، دقیقا مثل امروز سینمای ایران.
حال راه حل این موضوع این است که بدانیم بنا به سخن رهبری در کل فضای فرهنگی نوعی سکولاریسم پنهان وجود دارد و بعد نسبت به رفع این مشکل اقدام کنیم.
به عنوان مثال، چرا رسانه ملی باید شبکه قرآن و معارف داشته باشد؟ این بدان معناست که هر فردی میخواهد مسائل معارفی و قرآنی بگوید، باید به این شبکهها برورد. در این راستا وجود تفکر مهم است، باید مسائل فهم شود. باید بدانیم هیچ تمدنسازی بدون تفکر و مذهب نیست. باید پشت این مظاهر تمدن، تفکر وجود داشته باشد. حال به ما القا کردهاند که تمام مظاهر غرب که در دانشگاهها تدریس میشود، تنها علم است. آن هم بدون تفکر. بینید همین کارگردانان ما از کجا میآیند؟ از همین دانشگاهها. وقتی «جان فورد» بت سینما، «هیچکاک» غول سینما و... باشند و فیلمساز ما اینها را بیاموزد، عناصر فیلمهایش همانهایی میشود که یاد گرفته است و چنین القا شده که اسلام را نمیتوان قاطی این موارد کرد.
* حوزه علمیه کمپانی فلیمسازی تاسیس کنند
در نتیجه مدیران و مسئولان سیمایی هم میگویند: «چه کار کنیم؟ از کره ماه که نمیتوانیم فیلمساز بیاوریم» و نهایتا فیلم را یک ادیت میکنند و تمام. ارائه طرح فیلم و آموزش سینمایی نیز در محدوده مسئولیت این مسئولان نیست. بنابراین باید حوزه علمیه کمپانی فیلمسازی تاسیس کند، شبکه تلویزیونی داشته باشد تا از درون خودمان فکر تئوریزه شود و فیلم ساخته شود. همان کاری که غربیها برای رسیدن به اهدافشان در ساخت فیلمها انجام میدهند.
کد مطلب: 142822
آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/142822/